eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
و اجزى من هجرنى بالبر
گفته اند:در راه رسیدن به کمال،تحول و دگرگونی ،باید از درون آغاز شود.بذر معرفت در فطرت انسان،به ودیعه گذاشته شده است.این انسان است که با بندگی خداوند،آن را پرورش می‌دهد ،آبیاری میکند تاشکوفا شده و به ثمر بنشیند. ثمره درونی آن :اینکه ،الهی جز خدا در دل راه ندهد...لوکان فیهما آلهة الا الله لفسدتا....و ثمره بیرونی:همین فراز دعا:«خدایا آنقدر قدرت روحی به من عطا کن،تا بتوانم دربرابر آنکس که مرا ترک کرده،بانیکی وبخشش تلافی کنم.» امام هادی علیه السلام :هرکه بذر خوبی بکارد،شادمانی بدرود،وهرکه تخم بدی بیفشاند،پشیمانی بدرود.
يكى از مهمترين عوامل پيشرفت اسلام و بسط آيين الهى محبت و الفتى بود كه به قضاى خداوند و در پرتو يكتاپرستى در قلوب مسلمانان ايجاد شد و اين سرمايه‏ى گرانقدر فقط در پرتو عنايت باريتعالى نصيب مسلمانان گرديد و قرآن شريف در اين باره فرموده است: و الف بين قلوبهم لو انفقت ما فى الارض جميعا ما الفت بين قلوبهم و لكن الله الف بينهم. خداوند در دلهاى آنان ايجاد الفت و محبت نمود و تو اى رسول گرامى اگر تمام آنچه را در زمين است انفاق مى‏نمودى نمى‏توانستى آن الفت را در قلوب مسلمين ايجاد نمايى، ولى خداوند اين الفت را به وجود آورد. ابى‏بصير مى‏گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: مومن برادر مومن است، همانند يك جسد، اگر عضوى از بدن بيمار شود درد و ناراحتى عضو بيمار در تمام بدن اثر مى‏گذارد، گويى همه‏ى بدن دردمند است. محبت و الفت بى‏نظير مسلمانان در صدر اسلام موجب شد كه آنان به عز و عظمت رسيدند و دين خدا را با سرعت نشر دادند.
بدون ترديد، بقاى عز و بزرگى مسلمين در اين است كه وحدت و الفت آنها پايدار بماند و ضعف و سستى در آن راه نيابد. از اين رو اسلام براى ابقاى آن سرمايه‏ى الهى تمام گفتارها و رفتارهايى را كه موجب پراكندگى و اختلاف مى‏شود و به وحدت مسلمين آسيب مى‏رساند ممنوع اعلام نموده و مسلمانان را از آن برحذر داشته است،
و از جمله‏ ى عوامل پراکندگی و اختلاف ، جدا شدن و فاصله گرفتن دو مسلمان از يكديگر بر اثر دلگيرى و آزردگى است و اين مفارقت و جدايى در روايات اسلامى به كلمه‏ى «هجران» تعبير شده و امام سجاد (ع) نيز در این جمله‏ى دعاى مورد بحث آن كلمه را ذكر كرده است.
كلمه‏ى «هجران» راغب در مفردات قرآن مى‏گويد: الهجر و الهجران مفارقه الانسان غيره اما بالبدن او باللسان او بالقلب. هجر و هجران، جدايى و مفارقت انسان است از غير خودش و اين جدايى گاه به بدن است، گاه به زبان، و گاه به دل. هجرت انسان از شهرى به شهر ديگر جدايى بدن است، سكوت دو نفر در مقابل يكديگر جدايى سخن است، و تيرگى قلب و آزردگى خاطر دو نفر از هم جدايى دل است. اما جدايى دو دوست از يكديگر در بسيارى از موارد شامل هر سه قسمت مى‏شود يعنى با هم سخن نمى‏گويند، در كنار هم نمى‏نشينند و محبتشان از دل يكديگر مى‏رود يا لااقل كاهش مى‏يابد.
چنين هجرانى براى دو مسلمان در دين اسلام بسيار مذموم و ناپسند است و اولياى گرامى اسلام با تعبيرهاى تند درباره‏ى آن سخن گفته و تاكيد نموده‏اند كه دو مسلمان از هم جدا شده هر چه زودتر بايد با يكديگر آشتى كنند و تيرگيها را زايل سازند و چون ممكن است براى آن دو نفر آشتى فرضا در كوتاه مدت سنگين و تلخ باشد تاكيد شده كه مدت جدايى بيش از سه روز به طول نينجامد و بايد هر چه زودتر روابط دوستانه، قبل از پايان سه روز، برقرار گردد
رسول اكرم مى‏فرمود: هر يك از دو مسلمان كه از هم جدا شدند و سه روز گذشت و آشتى نكردند از برنامه‏ ى اسلام تخلف نموده‏اند و بين آن دو ولايت و محبتى برقرار نيست و هر كدام از آن دو نفر از ديگرى پيشى گرفت و با برادرش سخن گفت او روز حساب در رفتن به بهشت از دوستش پيشى مى‏گيرد. و همچنين فرموده است: حلال نيست براى احدى كه به خداوند ايمان آورده است از برادر دينى خويش بيشتر از سه روز جدا شود. آن دو وقتى به هم رسيدند اين از او و او از اين روى مى‏گرداند و بهترين آن دو نفر كسى است كه در سلام گفتن به آن دگرى سبقت بگيرد. امام باقر (ع) فرمود: هيچ دو نفر مسلمانى بيش از سه روز از هم جدا نمى‏شوند مگر آنكه من از هر دو برى و بيزارم. به حضرت عرض شد: اين برائت شايسته‏ ى ظالم است، از مظلوم چرا؟ فرمود: چرا مظلوم در فرصت سه روز نزد ظالم نرفته كه بگويد: تقصير با من بود تا با يكديگر صلح و سازش نمايند. امام صادق (ع) فرمود: مومن هديه ‏اى است از خداوند به برادر مومنش. اگر موجبات سرور و صله‏ى او را فراهم آورد هديه‏ى خداوند را پذيرا شده و اگر از او ببرد و قطع علاقه نمايد هديه ‏ى الهى را رد كرده است. رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است: اگر مسلمانى در موردى از جدايى ناگزير باشد، مراقبت كند كه بيش از سه روز به طول نينجامد و اگر بيش از سه روز شد، آتش دوزخ براى او شايسته‏تر است.
يكى از آثار و نتايج بد هجران دو مسلمان از يكديگر اين است كه عبادات و اعمال صحيح آن دو نفر در ايام جدايى مورد قبول باريتعالى واقع نمى‏شود، عمل صحيح آن است كه مكلف وظيفه ‏ى خود را بر وفق دستور شرع مقدس انجام دهد، اگر مجتهد است طبق فتواى خود و اگر مقلد است طبق فتواى مرجع. قهر كردن و هجرت دو مسلمان از يكديگر بدون مجوز شرعى آنقدر مبغوض حضرت باريتعالى است كه تا آشتى نكنند و روابط دوستانه را تجديد ننمايند، خداوند عبادت صحيح آن دو را نمى‏پذيرد و در پيشگاه الهى مورد قبول واقع نمى‏شود پیامبر اسلام به ابوذر غفارى فرموده: بپرهيز از جدايى و هجران برادرت، زيرا عمل مسلمانى كه از برادرش جدا شده و او را ترك گفته است مقبول واقع نمى‏شود.
‏ : سوال : اگر ما براى آشتى كردن مهياييم، ولى طرف مقابل حاضر نيست، آيا بايد تا آخر عمر از عبادت مقبول بى‏نصيب و محروم باشيم ؟ پاسخ : رسول اكرم ص : حلال نيست براى مومن كه بيش از سه روز از برادر دينيش قهر كند و او را ترك گويد. اگر سه روز منقضى شد، اين برادر وظيفه ‏شناس به ملاقات آن برادر برود و به او سلام كند. اگر جواب سلامش را داد، هر دو در اجر آشتى شريك ‏اند و اگر جواب سلام را نداد، او به گناه برگشت نموده و سلام كننده از جدايى و هجرت خارج شده است . و بنابراين از جهت جدايى و هجران مانعى براى قبول عبادتش وجود ندارد.
هجران روا و خوب - ناروا و بد جدايى و هجران ناروا در اسلام، قطع روابط دوستانه‏ ى دو مسلمان وظيفه‏شناس و درستكار است كه به عللى از يكديگر رنجيده ‏خاطر گرديده و رشته‏ى محبتشان گسسته است. اولياى گرامى دين از چنين هجرانى سخت ناراضى و متاثرند و به موجب رواياتى كه در بالا آمد ، آن دو مسلمان موظف ‏اند هر چه زودتر به ملاقات هم بروند، پيوند دوستى خود را كه نمونه‏ى برادرى اسلامى است برقرار نمايند، تجديد رابطه كنند و جدايى و هجران را به دست فراموشى بسپارند. اما هجران يك مسلمان متشرع و درستكار از كسى كه اسما مسلمان است ولى قولا و عملا لاابالى و گناهكار، نه تنها آن جدايى مذموم نيست، بلكه عملى است بسيار پسنديده و روا، مى‏توان گفت با هجران آن دو از يكديگر، مسلمانى درستكار از بلا رسته و از عذابى نجات يافته است، بايد مراقبت كند كه آن پيوند مذموم دوباره تجديد نشود و رفت و آمد برقرار نگردد.
اولياى گرامى اسلام ضمن روايات متعددى پيروان خود را از مصاحبت و همنشينى گروههاى متعدد از قبيل كذاب، فاسق، ماجن، احمق، و كسانى از اين قبيل برحذر داشته اند امام باقر (ع) از پدرش حضرت على بن الحسين عليهماالسلام حديث نموده كه فرمود: فرزند! از مصاحبت كسانى كه كذاب‏اند و بسيار دروغ مى‏گويند بپرهيز كه اينان به منزله‏ى سراب‏اند، دور را براى تو نزديك جلوه مى‏دهند و نزديك را براى تو دور. و همچنين از مصاحبت گناهكار پرهيز كن كه او ترا به يك شكم غذا يا كمتر از آن معامله مى‏كند.
در روایتی دیگر آمده : شايسته است كه مومن از اينكه ماجن را به برادرى انتخاب نمايد اجتناب كند. لغت مى‏گويد «ماجن» كسى است كه از اينكه چه مى‏گويد و چه مى‏كند باك ندارد. على عليه‏السلام فرموده: با احمق مصاحبت منما كه او كار ناسنجيده‏ى خود را در نظرت زيبا جلوه مى‏دهد و دوست دارد كه تو نيز همانند او باشى. امام صادق (ع) فرمود: كسى كه از همنشينى احمق پرهيز ننمايد طولى نمى‏كشد كه به اخلاق او متخلق مى‏گردد. اين روايت به ما مى‏آموزد كه افراد باايمان اين قبيل اشخاص آلوده را به دوستى نگيرند و با آنان مجالست ننمايند، اگر مسلمان متشرعى غفلت كرد و با شخص فاسق و كذابى دوست شد و مدتى با وى رفت و آمد داشت، اگر بر اثر پيشامدى رنجيده‏خاطر گرديد و از وى جدا شد، اين هجران براى مسلمان متشرع پيروزى و سعادت است،
‏ : رواياتى كه در آشتى كردن تاكيد دارد و خاطرنشان مى‏كند كه جدايى دو مسلمان بيش از سه روز به طول نينجامد، شامل رفيق فاسق و كذاب نيست. اگر مسلمان متشرعى با شخصى ظاهر الصلاح دوست شد و گمان مى‏كرد كه او مردى است درستكار و مراقب گفتار و رفتار خويش ولى در خلال ايام دوستى مرتكب گناهى بزرگ شد، به موجب روايتى كه از امام صادق (ع) است، جداشدن از چنين دوست و مصاحبى همانند جداشدن از فاسق و كذاب بلامانع است. عمرو بن نعمان جعفى مى‏گويد: امام صادق (ع) دوستى داشت كه هر جا امام مى‏رفت او نيز با آن حضرت بود. روزى در بازار كفاشها عبور مى‏كرد و با او غلامى بود از اهل سند كه پشت سر آن دو راه مى‏رفت. آن مرد سه بار متوجه شد و غلامش را نديد، دفعه‏ى چهارم كه او را ديد به صداى بلند گفت: پسر زن زناكار! كجا بودى؟ تا اين سخن از دهان آن مرد خارج شد، امام صادق (ع) دست خود را بلند كرد و با شدت به پيشانى خود كوبيد. فرمود: مادرش را به زنا نسبت دادى؟ من تصور مى‏كردم تو ورع دارى و اكنون مى‏بينم فاقد ورع و تقوايى. عرض كرد: مادر او سنديه است و مشرك. فرمود: آيا نمى‏دانى كه هر امتى نكاحى دارد، از من دور شو. راوى مى‏گويد: نديدم ديگر آن دو با هم حركت كنند و راه بروند تا مرگ بين آنان جدايى افكند. ملاحظه مى‏كنيد كه امام صادق (ع) با كسى كه از وى اميد ورع مى‏رفت دوست مى‏شود و با او رفت و آمد مى‏نمايد، اما وقتى از وى دشنامى بزرگ مى‏شنود و زنى را رمى به بى‏عفتى مى‏نمايد از او مى‏برد و تا پايان زندگى به آن هجران ادامه مى‏دهد.
يكى از عوامل موثر و نافذ در هجران و جدايى دو دوست صميمى از يكديگر آزردگى و رنجش خاطر است و اين حالت روحى مى‏تواند علل و دلايل متعددى داشته باشد و در روايات اخلاقى اسلام، بسيارى از آنها ذكر شده است ولى مهمترين عامل تيرگى ضمير، تحقير شخصيت رفيق و رعايت نكردن وظايف اخلاقى درباره‏ى اوست.
بعضى به جاى آنكه از صفا و صميميت رفيق قدردانى كنند و مورد تكريم و احترامش قرار دهند درباره‏ى وى بى ‏اعتنا مى‏شوند، حتى احترامى كه درباره‏ى عادي ترين افراد معمول مى‏دارند درباره‏ى او رعايت نمى‏نمايند، مثلا در مجلس وارد مى‏شود، به همه با گرمى دست مى‏دهد، و به رفيق صميمى خود كه شايسته است با گرمى بيشترى دست بدهد با سردى دست مى‏دهد يا اصلا دست نمى‏دهد. در مجلس جشن عقد ازدواج فرزند خود براى همه كارت دعوت مى‏فرستد، ولى براى رفيق صميمى كارت نمى‏فرستد و به زبان مى‏گويد: شما هم در مجلس شركت كن. اين اعمال تحقيرآميز و نظاير آن كه به عنوان صفا و صميميت درباره‏ى رفيق انجام مى‏شود ناروا و برخلاف اخلاق حميده است و اولياى دين پيروان خود را از ارتكاب آن منع نموده‏اند.
على (ع) فرموده: بپرهيز از اينكه در رعايت حق برادرت به اتكاى صفا و صميميتى كه بين شما وجود دارد اهمال نمايى، چه آنكه كسى كه حق او را ضايع نموده‏اى برادر تو نيست. تضييع حق دوست صميمى و آزرده ساختن او نشانه‏ى عجز و ناتوانى رفيق وظيفه ناشناس است و على (ع) در اين باره فرموده است: عاجزترين مردم كسى است كه نتواند در جامعه براى خود دوستان و برادرانى را به دست آورد و عاجزتر از او كسى است كه حق برادر به دست آمده را تضييع نمايد، يعنى با اين عمل ناروا پيوند دوستى را قطع كند.
حقير شمردن، مسخره كردن، شرمنده ساختن، اهانت نمودن، و هر عملى از اين قبيل كه به ارزش انسانى و شخصيت اجتماعى يك مسلمان آسيب مى‏رساند يا موجب جدايى دو رفيق متدين از يكديگر مى‏شود در اسلام ممنوع شناخته شده و علماى حديث روايات هر يك از اين اعمال را در بابى جداگانه جمع‏آورى نموده و در كتابهاى خود آورده‏اند.
امام سجاد (ع) در دعاى «مكارم‏الاخلاق» در این فراز از هجران و جدايى نام برده و به پيشگاه خداوند عرض مى‏كند: و اجزى من هجرنى بالبر. بار الها! مرا موفق بدار تا عمل آن كس را كه از من جدا شده و تركم گفته است جزاى او را با خوبى و نيكوكارى بدهم. كسى كه از امام سجاد (ع) جدا مى‏شود و آن حضرت را ترك مى‏گويد قطعا به علت عدم رعايت وظايف اخلاقى از ناحيه‏ى امام نيست، چه آنكه او خود امام معصوم و مربى انسانهاست و هرگز مرتكب كوچكترين عمل خلاف اخلاق نمى‏شود تا دوست آن حضرت به استناد آن عمل ترك مراوده كند و رشته‏ ى دوستى را قطع نمايد.
هجران كسانى از دوستان ائمه‏ ى معصومين ممكن است براى آن بوده كه امام به منظور رعايت تقيه و انجام وظيفه‏ى شرعى سخنى گفته يا عملى را انجام داده كه به نظر آن دوست ناآگاه درست نيامده و بدون اينكه سوال كند و توضيح بخواهد با امام قطع رابطه نموده است و امام نيز در شرايط تقيه نمى‏توانسته نزد آن دوست برود و مطلب را توضيح دهد ، چه ممكن است بر اثر همان رفتن و توضيح دادن مفاسد تازه‏اى به بار آيد. در بعضى از روايات آمده كه گاهى چند نفر يك روز در فواصل كوتاهى يك سوال را از امام نموده‏اند و به هر يك پاسخى غير از پاسخى كه به آن ديگر داده گفته است. البته اين عمل موجب شگفتى بعضى از دوستان ناآگاه مى‏شد و ممكن بود نسبت به امام دلسرد شوند و قطع رابطه نمايند. گاهى عمل امام براى بعضى شگفت‏آور بود و خواستار توضيح مى‏شدند و امام بيان مى‏فرمود. در تقيه‏ ى امام صادق (ع) است كه از خوف ابوالعباس روزه را افطار كرد و به وى گفت اگر روزه بگيرى روزه مى‏گيريم و اگر افطار كنى افطار مى‏نماييم. به حضرت عرض شد: يك روز از ماه رمضان را افطار مى‏كنيد؟ فرمود: آرى به خدا قسم، يك روز از ماه رمضان را افطار نمايم بهتر است از اينكه كشته شوم. ممكن است هجران و جدايى بعضى از دوستان امام سجاد ع از ترس گزارش مامورين دولت جبار به مراقبه و رفت و آمد او با امام سجاد باشد. البته در چنين وضعى نه امام مى‏تواند سر وقت دوست برود و نه دوست مى‏تواند به ملاقات امام بيايد. براى اينكه روابط دوستانه بكلى قطع نشود، حضرت سجاد (ع) به پيشگاه خدا عرض مى‏كند: بار الها! مرا موفق بدار تا كسى را كه از من جدا شده و تركم گفته است با بر و نيكوكارى پاداش دهم و از اين راه دوستيش را تكريم نمايم.
با علل و عوامل جدايى چگونه برخورد نماييم و چه كنيم كه حتى‏المقدور كمتر تحت تاثير عوامل هجران قرار گيريم تا رشته‏ى دوستيها به آسانى قطع نشود و زود دچار هجران و جدايى نشويم. براى نيل به اين هدف مقدس لازم است خويشتن را به پاره ‏اى از صفات حميده و خلقيات پسنديده متخلق نماييم و حلم يا قدرت خويشتندارى يكى از آن صفات است، بايد خود را طورى بسازيم كه بتوانيم با نيروى حلم بر غضب چيره شويم، آن را مهار كنيم، و خويشتن را از انتقام جويى مصون داريم. امام سجاد (ع) ‏فرمودند: براى من مايه ‏ى شگفتى است كه وقتى مرد خشمگين مى‏گردد حلمش بتواند او را دريابد و از خطر مصون و محفوظش دارد. اگر حلم ندارد و نمى‏تواند بدون تكلف خويشتندار باشد به حلم تظاهر كند و با تصنع خود را حليم و بردبار وانمود نمايد تا اين خلق شريف تدريجا ملكه‏ى نفسانى او گردد و بتواند بدون تصنع حلم نمايد. على (ع) فرموده: اگر حليم و بردبار نيستى تظاهر به حلم كن و خود را همانند افرادى بساز كه خويشتندارند، چه آنكه كم يافت مى‏شود كسى كه خود را همانند قومى بسازد جز آنكه خيلى زود همانند آنها مى‏شود.
يكى ديگر از صفات پسنديده كه مى‏تواند از تاثير علل هجران بكاهد و نگذارد رشته‏ ى محبت دوستان به آسانى گسسته شود، تغافل است. تغافل عبارت از اين است كه آدمى چيزى را بداند و از آن آگاه باشد و روى مصلحت، خود را غافل و بى‏خبر نشان بدهد و با اراده و عمد به گونه‏اى رفتار كند كه بيننده تصور كند از آن بى‏خبر است. اتخاذ چنين روشى در حسن معاشرت با مردم و خوب زندگى كردن بسيار مفيد و ثمربخش است. امام صادق (ع) فرموده: صلاح زندگى و آميزش با مردم پرى پيمانه‏اى است كه دو سوم آن تفطن و آگاهى و يك سوم آن تغافل و ناديده گرفتن است. تغافل و خويشتن را ناآگاه جلوه دادن در مواردى كه مصلحت است آنقدر در اخلاق اسلام مهم تلقى شده كه افراد باايمان نمى‏توانند آن را ناديده انگارند و از كنار آن بى‏توجه بگذرند. رسول اكرم فرموده: نيمى از رفتار و گفتار مومن مبتنى بر تغافل است.