eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در دفع حیله دشمنان و رد آزار ایشان ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در دفع حیله دشمنان و رد آزار ایشان: 🔹و كَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِى بِغُصَّتِهِ، وَ شَجِىَ مِنِّى بِغَيْظِهِ، وَ سَلَقَنِى بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَ وَحَرَنِى بِقَرْفِ عُيُوبِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضِى غَرَضا لِمَرَامِيهِ، وَ قَلَّدَنِى خِلالا لَمْ تَزَلْ فِيهِ، وَ وَحَرَنِى بِكَيْدِهِ، وَ قَصَدَنِى بِمَكِيدَتِهِ🔹 🔸چه بسا حسودى كه بغض من راه گلوگيرش را گرفته و خشم من در حلقش چون استخوانى فرو رفته، و با زبان تيز مرا آزرده، و ننگ هاى خود را بر من نهاده و آبروى مرا آماج تيرهاى خود كرده، هر عيب كه پيشه خود او بود به من بسته و به مكر مرا بد گفته و به تدبير زشت آهنگ من كرده است🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏 خدایا وقتی خوب نگاه می کنیم ، دشمنان حسودی را در اطرافمان میبینیم که از و بغض نسبت به ما دارند می میرند انگار ما و پیشرفتها مان دق دل و استخوانی شده در راه گلوی آنها از این حسادت دارند خفه میشوند در امنیت ما فرزندان ما ایمان ما هدف ما انقلاب ما رهبر ما در یک کلام در همه چیز ما طمع کرده و دائم دسیسه و مکر میکنند 🙏 خدایا نکند آنان بیدار و ما غافل و در خواب باشیم و با آنکه آنان در دشمنی شان مصمم اند ما در دشمن داشتن آنها مردد و در شک و حتی بعضا شیفته ی رفاقت با آنها باشیم به تو پناه میبریم یا الله ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
D1737534T13711723(Web).mp3
2.49M
🔊 بشنوید/ صوت کامل دعای با صدای عربی سلیس مرحوم ( هفت دقیقه ) ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
31 ▪️ زیارت عاشورای معروفه همان زیارتی معروف و مشهوری است كه برای زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا وارد شده . زیارت عاشورای غیر معروفه با زیارت معروفه متداوله در اجر و ثواب شریك است بدون مشقت گفتن صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام ( یعنی در این زیارت غیر معروفه دیگر صد مرتبه لعن و صد مرتبه سلام كه در زیارت عاشورای معروفه وارد شده، وجود ندارد) و این برای آنانكه شغل مهمی دارند فوزی است عظیم. ▪️به نیابت از آقا و مولایمان امام زمان علیه السلام با هم را چهل روز زمزمه میکنیم :👇 ♦️🔊📜 السَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیكَ یا ابْنَ الْبَشِیرِ النَّذِیرِ وَ ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ ..... 👈 نرم افزار زیارت ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پویش مجازی عمود 1080 موکب مجازی نوجوانان فاطمی 💫بخش ها: 1️⃣حسینیه اربعین 2️⃣رسانه اربعین 3️⃣عهد اربعین 4️⃣ختم اربعین 🎁هدایا: 72 سوغات متبرک از سفر اربعین(نگین و تربت حرم امام حسین علیه السلام لینک شرکت در مسابقه: https://fatemi.amfm.ir/a1080/ ▪️◾️◼️◾️▪️ جوان نو؛ رسانه اختصاصی نوجوانان فاطمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔http://eitaa.com/joinchat/3295150098C8f44199aee ⌨️https://javaneno.amfm.ir
◼️مسابقه مسابقه و پویش موکب کودکان اربعین بچه های بهشتی اتاق خود را با نصب پرچم ،حسینیه و موکب کنید. 🎁هدایا: ۴۰پک فرهنگی آموزشی ◾️جهت شرکت در مسابقه نقاشی یا عکس موکب خود را به آدرس زیر ارسال کنید: https://fatemi.amfm.ir/mka/ ▪️◾️◼️⬛️ کانال تخصصی کودکان فاطمی @haramqom_koodak رواق کودک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام
برنامه ی معیار و وَ قَالَ (عليه السلام ) : مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ، وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ؛ وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ، وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَة. حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود: خيرى كه در پى آن آتش باشد، خير نخواهد بود، و شرّى كه در پى آن بهشت است شرّ نخواهد بود، و هر نعمتى بى بهشت ناچيز است، و هر ای بى جهنّم، است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ همه چيز دنيا در برابر آخرت ناچيز است: معیار و ⏺ اين گفتار حكيمانه اشاره شد مرحوم كلينى آن را در كتاب كافى آورده و به صورت بخشى از خطبه بسيار مفصلى است كه به نام خطبه وسيله معروف شده و طبق نقل كافى اميرمؤمنان على(عليه السلام) اين خطبه را در مدينه بعد از هفت روز از وفات پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ايراد كرد و مواعظ بسيار مهمى در آن بيان شده كه اگر مردم آن را به كار مى بستند وضع مسلمانان بسيار بهتر از امروز بود. امام(عليه السلام) به دو نكته مهم درباره خير و شر در اين كلام نورانى اشاره كرده است; نخست مى فرمايد: «آن خوبى و نعمتى كه جهنم دنبال آن باشد خوبى نيست»; (مَا خَيْرٌ بِخَيْر بَعْدَهُ النَّارُ). سپس مى افزايد: «و آن بدى و مشكلى كه بعد از آن بهشت باشد بدى محسوب نمى شود»; (وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ). مفهوم «خير» و «شر» به طور اجمال بر همه روشن است ولى معيار سنجش آن در جوامع و مكاتب مختلف كاملا متفاوت مى باشد، مادى گراها خير و نيكى را در لذات مادى مى دانند و بدى را در ضررها و زيان هاى مادى، در حالى كه مكاتب الهى خير و شر را به گونه ديگرى تفسير مى كنند. آن ها خير را در سعادت جاويدان سراى ديگر و در فضايل انسانى و صفات برجسته اخلاقى مى دانند، هرچند زيان هاى مادى نيز ظاهراً سنگين است و به عكس، شر و بدى را در رذايل اخلاقى و كارهاى غير انسانى و آنچه مايه خسران و زيان در سراى ديگر مى شود حساب مى كنند و اينجاست كه ديدگاه اين دو مكتب كاملا از هم جدا مى شود. در اين كه تعبير امام(عليه السلام) كه (نفى خير بودن از خيرى كه بعد از آن آتش دوزخ است و نفى شر بودن از شرى كه بعد از آن بهشت جاويدان است)، آيا يك تعبير حقيقى است يا مجازى و ادعايى؟ دو نظر متفاوت وجود دارد، بعضى مى گويند: خير مادى واقعاً خير است اما اگر دنبال آن آتش دوزخ باشد به منزله شر محسوب مى شود و شر مادى واقعاً شر است و اگر بعد از آن بهشت جاويدان باشد به منزله خير محسوب مى شود. ولى حق اين است كه تعبير، يك تعبير واقعى است زيرا خير و شر و خوب و بد بودن چيزى با در نظر گرفتن تمام جهات آن مى باشد. اگر انسان، امروز غذاى بسيار لذيذى بخورد ولى بعد از آن يك هفته بيمار شود و در بستر بيفتد هيچ عاقلى آن را خير نمى نامد و به عكس اگر انسان داروى تلخى را مى نوشد و به دنبال آن از يك بيمارى سخت بهبودى مى يابد هيچ كس آن را شر حساب نمى كند. بنابراين آغاز و انجام و تمام جوانب را بايد در نظر گرفت تا بتوان حكم به خير بودن يا شر بودن چيزى كرد، به همين دليل كارهاى ظاهراً خيرى كه بعد از آن آتش دوزخ است واقعاً شر است، هوس رانى هاى بى حساب، حكومت كردن به غير حق، لذات گناه آلود دنيوى، تمامشان ازنظر خداپرستان شر است چون پايانش دوزخ است و به عكس، شهادت در راه خدا و انفاق فى سبيل الله و تحمل زحمات در مبارزه با هواى نفس كه بعد از آن بهشت جاويدان الهى است واقعاً خير است. در ضمن از كلام امام(عليه السلام) به خوبى استفاده مى شود كه خير و شر چيزى است كه با حكم عقل درك مى شود و پاسخ خوبى است براى اشاعره كه منكر خير و شر به حكم عقل اند. امام(عليه السلام) در اين جا به يك استدلال عقلى تمسك جسته كه عقيده منكران را ابطال مى كند. سپس امام(عليه السلام) به دو نكته ديگر اشاره مى فرمايد كه هركدام تأكيدى بر يكى از دو نكته اول است، در تأكيد بر نكته اوّل مى فرمايد: «هر نعمتى در برابر بهشت، حقير و كوچك است»; (وَ كُلُّ نَعِيم دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ). بنابراين، نعمت هاى مادى كه از طريق حرام به دست آمده گرچه در كوتاه مدت لذتى دارد ولى در برابر بهشتى كه انسان آن را از دست مى دهد بسيار كوچك است. و در تأكيد بر نكته دوم مى فرمايد: «هر رنج و بلايى در مقايسه با جهنم، عافيت و تندرستى است»; (وَكُلُّ بَلاَء دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ). به همين دليل خداوند انسان را با انواع بلاها آزمايش مى كند تا صفِ صابران را از ديگران جدا سازد و پاداش خير به آن ها دهد. قرآن مجيد مى فرمايد: «(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْص مِنْ الاَْمْوَالِ وَالاَْنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ); به يقين همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها آزمايش مى كنيم و بشارت ده به صابران». و در جاى ديگر مى فرمايد: «(وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ); و شما را با بدى ها وخوبى ها آزمايش مى كنيم و به سوى ما بازگردانده مى شويد» 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَآ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَمَلَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ پیامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و همه مؤمنان (نیز) به خدا و فرشتگان و كتاب‌ها(ى آسمانى) و فرستادگانش ایمان دارند (و مى‌گویند:) ما میان هیچ یك از پیامبران او فرق نمى‌گذاریم (و به همگى ایمان داریم) و گفتند: ما (نداى حقّ را) شنیدیم و اطاعت كردیم، پروردگارا! آمرزش تو را (خواهانیم) و بازگشت (ما) به سوى توست. در این آیه اصول دین )توحید، نبوّت، معاد) بیان شده و در آیه بعد، آمادگى انسان براى انجام تكالیف الهى و درخواست رحمت و مغفرت از خدا مطرح مى‌شود. لذا در حدیث آمده است كه این آیه و آیه بعد ارزش خاصّى دارند و تلاوت آن دو همانند گنج است. 1- تبلور مكتب در رهبر است. «آمن الرّسول بما انزل الیه» 2- مبلغان دینى باید به آنچه دعوت مى‌كنند، باور داشته باشند. «آمن‌الرسول...» 3- نزول كتب آسمانى، براى پرورش وتربیت انسان‌هاست. «من ربّه» 4- ایمان به همه انبیا لازم است، چون تمام انبیا یك هدف دارند. «كتبه ورسله» 5 - زمینه‌ى دریافت مغفرت الهى، ایمان وعمل است. «سمعنا واطعنا غفرانك ربّنا» 6- در كنار ایمان و عمل، باز هم باید چشم امید به رحمت و غفران الهى داشت. «سمعنا و اطعنا غفرانك ربّنا» 7- بخشش، از شئون ربوبیّت وزمینه‌ى پرورش است. «غفرانك ربّنا 👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
سوره ✳️ آیات آخر این سوره خواص عجیبی دارد که توصیه میشود آن را 👈 اینجا بخوانید ✳️ و صوت آیات فوق معروف به را 👈🎙 اینجا ببینید و بشنوید 👤مرحوم استاد ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک غزل دیگر از مرحوم فیض کاشانی : 👈 نه فلک چرخ زنان سودائی تست بیخود افتاده زمین یک تن شیدائی تست جز تماشای جمال تو تماشائی نیست هر که حیران جمالیست تماشائی تست هر که افراخت بدعوائی نکوئی کردن گر بود راست همان سایة زیبائی تست سروقدان که ز بالائی بالا بالند آن زبالای برازندة بالائی تست هر گلی را که بود رنگ درین گلشن و بوی شمة از گل خود رستة زیبائی تست از ازل تاباند بینش هر بینائی همه یک بینش در پردة بینائی تست هر چه را دردو جهان نور هویدائی هست همه یک ذره خورشید هویدائی تست سرّ پنهان شدن روح نهان بودن تو رمز پیدا شدن قالب پیدائی تست هر کجا رسم توانائی و دانائی هست نور دانائی تو زور توانائی تست بنده خود کیست که خود رأی بود در کاری لاف خودرائی ما پرتو خود رائی تست بسزای تو نکردیم دمی بندگیت آنچه هست سزاوار تو آقائی تست خود را تو بکردار خوش آراسته کن حسن گفتار نه در خورد خود آرائی تست ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در هنگام : «1» يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ‏ اى آن كه گره‏هاى امور رنج ‏آور، به وسيله او گشوده مى‏شود، و اى آن كه تندى و تيزى ، به عنايت او فرو مى‏نشيند، و اى آن كه بيرون آمدن از تنگى و فشار، و قرار گرفتن در راحتى گشايش، و رهايى از غم و اندوه، از او خواسته مى‏شود. دعای 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
6 6 9 داستان محمد بن زيد علوى و شخصى از قسمت اول ✳️ «در تواريخ معتبره آورده‏اند كه: عادت محمد بن زيد علوى معروف به داعى كه حاكم طبرستان بود بر اين قرار داشت كه در ابتداى هر سال كه كارگزاران دولت مشغول به تحصيل ماليات مى‏شدند، در بيت‏المال نظر مى‏كرد و هر چه از سال گذشته باقى مانده بود بر جماعتى از قريش كه در آن ولايت بودند، بر حسب اختلاف شأنشان قسمت مى‏كرد و هر يك را فراخور حسب و نسب نصيبى مى‏داد. يك سال بنابر عادت مقرّر بر مقرّ حكمرانى نشسته بود تا مرسومات و ارزاق را به اهل استحقاق برساند. اول بنى هاشم را نصيب فرمود. چون از تمامت بنى هاشم فارغ شد فرمود: تا بنى عبد مناف را آواز دادند. مردى برخاست و گفت: من از بنى عبد منافم. داعى گفت: از كدام قبيله‏اى؟ گفت: از بنى اميّه. گفت: از كدام بطن؟ آن مرد خاموش شد. گفت: مگر از فرزندان معاويه‏اى؟ گفت: آرى. داعى گفت: از كدام فرزند؟ باز خاموش شد. گفت: مگر از فرزندان يزيدى؟ گفت: بلى. گفت: بدانديشه‏اى است تو را و خطا تدبيرى افتاده است كه قصد اين ولايت كرده‏اى كه وُلات اين ولايت آل ابى طالبند و ايشان را از شما طلب خون قصاص است به جهت سيّد ايشان حسين بن على عليهما السلام و تو را از اين به بعد هرگز چاره نبود، چه اگر غرض استمداد و استعانت بود در شام و عراق جمعى توانستى يافت كه به جدّ تو تولا كردندى و اسلاف تو را دوست داشتندى، با تو مبرّت و احسان كردندى. اگر اين اختيار از سر جهل و نادانى كرده‏اى تمام‏تر از اين جهل نمى‏باشد و اگر دانسته و متعمّداً ارتكاب اين مخاطره كرده‏اى، خود را به دست خويش در ورطه هلاك انداخته و به پاى خود به گورستان آمده‏اى! علويان چون اين سخن بشنيدند هر يك به نظر عداوت و چشم حقارت در وى نگريستند و خواستند كه قصد او كنند، داعى بانگ بر ايشان زد و گفت: ساكت باشيد و مپنداريد كه كشتن او قصاص خون حضرت سيّدالشهداء عليه السلام خواهد بود، او را چه جرم است در اين مسأله؟ خداى تعالى حرام كرده است كه كسى را به جرم كس ديگر مؤاخذت كنند چنانكه فرمود: وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اخْرى‏ و هيچ بردارنده بار گناهى بار گناه ديگرى را به دوش خود بر نمى‏دارد. واللَّه اگر كسى متعرض او شود آن كس را قصاص كنم. پس گفت: بشنويد حكايتى و آن را در كارها اسوه و دستور خويش سازيد. پدر من با من حكايت كرد و از پدر خود روايت فرمود كه ابومنصور، حاكم عبّاسى، آن سال كه به حج رفته بود گوهرى قيمتى بر وى عرضه داشتند كه مثل آن نديده بود و از آن تعجّب نمود. بعد از آن به او گفتند كه محمد بن هشام بن عبدالملك گوهرى از اين بهتر و پرقيمت‏تر و فاخرتر دارد. منصور ربيع حاجب را گفت تا محمد بن هشام بن عبدالملك را طلب كند و آن گوهر را از او بستاند. پسر هشام هم بعد از اين واقعه پنهان شد. منصور گفت: فردا كه در مسجدالحرام من نماز جمعه گزارم تو بگو تا همه درها را فرو بندند و قفل بر نهند و معتمدان و ثقات را بر آن درها موكّل گردان و بعد از آن يك در بگشاى و خود بر آن در بنشين و بايد هيچ كس از آن در بيرون نرود الّا آن كه‏ تو او را بشناسى؛ در هر صورت چون محمد بن هشام در اين مسجد باشد بدين طريق ظاهر شود. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 233 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
6 6 9 داستان محمد بن زيد علوى و شخصى از بنى اميه‏ قسمت 2 ✳️ چون روز ديگر شد. ربيع آنچه دستور داشت بجاى آورد. چون درهاى مسجد را فرو بستند، محمد بن هشام به علت اين كه از قضيه گوهر واقف بود دانست كه مقصود و مطلوب اوست و به هر حال در معرض گرفتارى است. از خوف جان و بيم هلاك حيران و مدهوش بماند و اثر آن حيرت بر وى ظاهر گشت. در آن حال چشم محمد بن زيد بن على بن الحسين بن على بن ابى‏طالب عليهم السلام بر وى افتاد، چون او را به غايت اندوهگين و غمناك و متفكر يافت با خود گفت اين مرد، كار افتاده و صاحب واقعه مى‏نمايد، اعانت و اغاثت او از لوازم كرم ذاتى و طهارت نسب باشد. پس روى بدو آورد و گفت: اى مرد! بس پريشان خاطر و متفكر و پراكنده ضمير و متوهم خاطرت مى‏بينم، تو چه كسى و واقعه تو چيست و خوف و رعب تو از كيست؟ با من بگوى و در امان خدا و ضمان سلامت باشى و از تو پذيرفتم كه هر سعى كه امكان دارد بجاى آرم تا از آنچه موجب ملالت توست و از آن كه خائفى تو را ايمن گردانم. گفت: منم محمد بن هشام بن عبدالملك، اكنون تو بفرماى كه نام تو چيست و نسب به كه مى‏رسانى؟ گفت: من محمد بن زيد بن على بن الحسين‏ام. محمد بن هشام گفت: انّا للَّهِ وَ إنّا الَيْهِ راجِعُونَ. اگر تو مكافات آنچه پدر من با پدر تو كرده است بخواهى مرا دل از جان بر بايد گرفت و طمع از امان ببايد بريد. محمد بن زيد گفت: باك مدار اى پسر عمّ كه كشنده زيد تو نيستى و به كشتن تو جبران آن شكستگى و سدّ آن ثلمه و قصاص آن خون و انتقام آن ظلم، حاصل نخواهد شد و امروز من بدين سزاوارم كه دستت گيرم نه بدان كه به دست دشمنت باز دهم و به من آن لايق است كه پايمردت باشم نه آن كه پايمالت گردانم، اما مرا معذور دار كه اگر از براى مصلحتى مكروهى به تو رسانم يا ناسزايى در روى تو بر زبان رانم، چون آن ايذاء متضمّن خلاص و آن جفا مقتضى آزادى باشد بايد كه قبول نمايى. گفت: الأْمْرُ إلَيْكَ وَ أنَا مُمْسَكٌ بَيْنَ يَدَيْكَ. هيچ توقّف و تأخير منماى و آنچه مصلحت است بفرماى. محمّد بن زيد رداى خود را بر سرش انداخت و او را با رداء در هم پيچيد و گريبانش با آن رداء يكجا بگرفت و به زور جبر او را به سوى در بكشيد. چون چشم ربيع بر وى افتاد، محمد بن زيد لطمه‏اى سخت و طپانچه‏اى محكم بر روى محمد بن هشام زد و همچنانش پيش ربيع آورد و گفت: يا اباالفضل، اين خبيث شتربانى است از شتربانان كوفه، اشتران خود را به كرايه به من داده بدان شرط كه مرا باز به كوفه برد ولى از من بگريخته است و اشتران را به بعضى از سپهسالاران خراسانى به كرايه داده است، چند موكّل با من بفرست تا اين خبيث را با من به نزد قاضى آورند و اگر خراسانيان در راه من تعدّى كنند مانع شوند. ربيع گفت: سمعاً و طاعةً يابن رسول اللَّه؛ و دو سرهنگ با او بفرستاد. چون از پيش ربيع چندان برفتند كه ايمن شدند، محمد بن زيد گفت: يا خبيث حق مرا مى‏گذارى؟ گفت: آرى، يابن رسول اللَّه، پس سرهنگان را گفت چون اقرار كند شما بازگرديد. ايشان باز گشتند، محمد بن زيد رداء را از گردن محمد بن هشام بيرون كرد و گفت: اكنون تو را هر كجا بايد، برو. محمد بن هشام سر محمد بن زيد را ببوسيد و گفت: پدر و مادر من فداى تو باد! يابن رسول اللَّه، اللَّهُ اعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه خدا داناتر است كه مقام رسالت را در كجا قرار دهد. پس آن گوهر نفيس و جوهر گرانمايه رابيرون كرد و گفت: طمع مى‏دارم كه به‏ قبول آن منّت بر من نهى و به پذيرفتن اين هديه مرا مشرّف گردانى. محمد بن زيد قبول نكرد و گفت: ما از اهل آن خاندانيم كه اگر نيكويى به كسى رسانيم از او مكافات نستانيم و من بزرگتر از اين را از تو بگذاشته‏ام و آن خون زيد بن على است، برو به عافيت و سلامت، هر چند زودتر از اين شهر بروى بهتر؛ زيرا كه ربيع به طور جدّى در طلب توست. محمد بن هشام برفت و متوارى شد و به واسطه محمد بن زيد از آن بلا بجست و از آن ورطه برست. چون داعى اين حكايت به آخر رسانيد بفرمود تا آن اموى را هم چندان كه ديگران را از بنى عبد مناف بداد نصيب دادند.» 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 5 ، ص: 233 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
👌 👈صوتی تصویری با صدای : محسن دعای ✅ نسخه ی توسط استاد میرزا احمد 👈زندگینامه استاد نیریزی ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2