معناى حكم نمودن امام درباره ى خودش، كه ضمن دعا آمده است با یک روایت از امیر المومنین علی علیه السلام:
ان للدعاء اربع خصال: اخلاص السريره و احضار النيه و معرفه الوسيله و الانصاف فى المساله.
چهار خصلت در #دعا بايد رعايت شود:
اول #اخلاص ضمير،
دوم حاضر ساختن #نيت در دل،
سوم شناخت وسيله ى #استجابت،
چهارم انصاف دادن در امر مورد درخواست.
امام سجاد (ع) :
در جملهى اول دعا اعتراف مىكند كه «در من چيزى نيست كه مغفرت تو را ايجاب كند»،
در جملهى دوم عرض مىكند «عملى ندارم كه مرا مستحق عفوت نمايد»،
در جملهى سوم مىخواهد بگويد «بار الها! من اوضاع و احوال خودم را سنجيدم، با دقت، تمام ابعادش را بررسى نمودم، سرانجام، قضاوتم به اين نتيجه رسيده است كه اگر بخواهم از تو درخواستى منصفانه نمايم بايد عرض كنم كه تنها راه نجاتم تفضل و رحمت توست،
و نتیجه می گیرد : بار الها! بر من تفضل فرما و مشمول رحمتم قرار ده».
فرق بين استحقاق و تفضل :
فرض كنيد قسمتى از سيمكشى برق منزل شما بر اثر اتصالى سوخته و نياز به تعويض دارد. كارگر فنى را به منزل مىآوريد تا مخارج تعمير آن را تعيين كند و اصلاح نمايد. او پس از رسيدگى مىگويد: سه هزار تومان جنس لازم دارد و دو هزار تومان اجرت. موافقت مىكنيد و مىگوييد هر چه زودتر جنس را تهيه كند و مشغول كار شود. ساعتى بيش نمىگذرد كه او لوازم را خريدارى نموده و به منزل مىآيد و مشغول مىشود. شما از نزديك، ضمن نگاه كردن به كار او، سر صحبت را باز مىكنيد و از عائلهى او مىپرسيد، جواب مىدهد، همسر و سه فرزند خردسال دارم، سال گذشته پدرم از دنيا رفت، مادر و دو خواهر كوچكم بر عائلهام افزوده شده و بايد خرج همهى آنها را بدهم. شما در باطن از سنگينى مخارج او متاثر مىشويد، تصميم مىگيريد كه به او كمكى نماييد. موقعى كه كارش تمام مىشود و مىخواهيد قيمت جنس و اجرت او را پرداخت كنيد، به جاى پنج هزار تومان ده هزار تومان مىدهيد و مىگوييد: پنج هزار تومان براى جنس و اجرت، اما پنج هزار تومان ديگر را مىدهم كه مادر و دو خواهر كوچك شما دو سه روزى مهمان من باشند، خواهش مىكنم آن را بپذيريد. كارگر فنى هم با كمال ادب و تشكر، آن را مىپذيرد.
پنج هزار تومان قيمت جنس و اجرت كار، استحقاق است و بايد حتما بدهيد و اگر از آن چيزى كم بگذاريد كارگر فنى حق دارد مطالبه كند،
اما پنج هزار تومان ديگر تفضل است، شما الزامى نداريد و او هم نمىتواند مطالبه كند، فقط بزرگوارى و تفضل شما موجب پرداخت اين مبلغ گرديده است.
تمام انسانها مخلوق بارىتعالى و مملوك واقعى او هستند. جسم و جان و همهى قواى درونى و برونى آنان ملك واقعى خداوند است. آفريدگار حكيم، بشر را به تمام نيروهايى كه براى زندگى لازم است مجهز نموده و همهى نعمتهايى را كه براى ادامهى حيات ضرورت دارد در اختيارش قرار داده است و در مقابل اين همه عطايا او را به تكاليفى مكلف ساخته و به اداى وظايفى موظفش نموده است.
اگر به تكاليف خود عمل نمود و اوامر مولاى واقعى خود را اجرا كرد بندهاى است وظيفهشناس و درستكار،
و اگر عمل ننمود بندهاى است متخلف و گناهكار، او در عطاياى آفريدگار، كه امانهاى الهى است، خيانت نموده و از مرز حق تجاوز كرده است.
به حكم عقل، گناهكارى كه در امانت خيانت نمود مستحق مجازات كيفر است.
اما كسى كه به وظيفه عمل نمود و با درستى قدم برداشت استحقاق پاداش ندارد بلكه از روى تفضل و احترام به درستكارى سزاوار است مورد تشويق و تقدير واقع شود.
به عبارت ديگر، درستكارى، انجام وظيفه است و كسى كه وظيفهى خود را به درستى انجام داده حق مطالبه ى پاداش ندارد بلكه اگر به وى پاداشى اعطا شود بر اساس تفضل است.
قرآن شريف كيفر دوزخيان را در قيامت به گناهان و اعمال بد آنان كه در دنيا مرتكب شدهاند مستند مىنمايد،
و بهشت رفتن بهشتيان را ناشى از تفضل و رحمت خداوند مىخواند
آيه راجع به عذاب الهى كه حاكى از استحقاق است
ذلك بما قدمت ايديكم و ان الله ليس بظلام للعبيد.
فرشتگان عذاب به دوزخيان مىگويند: اين كيفر اعمالى است كه خودتان پيشاپيش فرستادهايد و خداوند به بندگان ستم نمىنمايد.
چند آيه راجع به بهشت كه از تفضل سخن مىگويد:
*و من عمل صالحا فلانفسهم يمهدون. ليجزى الذين آمنوا و عملوا الصالحات من فضله.
كسانى كه در دنيا اعمال خوب انجام مىدهند براى خودشان جايگاه آسايش مهيا مىنمايند كه خداوند افرادى را كه داراى ايمان و عمل صالحند از پاداش فضل و رحمت خود برخوردار مىسازد.
*(سوره دخان) ان المتقين فى مقام امين، فى جنات و عيون، و بعد از چند آيه مىفرمايد: فضلا من ربك، ذلك هو الفوز العظيم.
بى گمان اهل تقوى در مقام امن قرار دارند و در باغهاى بهشتى و چشمهسارها، سپس از نعمتهايى نام مىبرد و در پايان مىفرمايد: اين عطايا از فضل و رحمت پروردگار است كه اين خود، پيروزى و فوزى است عظيم.
*و قالوا الحمد لله الذى اذهب عنا الحزن، ان ربنا لغفور شكور. الذى احلنا دار المقامه من فضله.
بهشتيان پس از آنكه در جايگاه خود مستقر شدند مىگويند: حمد براى خداوندى است كه اندوه و غم را از ما زايل نمود، كه پروردگار ما بخشنده و منعم است. او خداوندى است كه از فضل و رحمت خود ما را در اقامتگاه دائمى وارد نمود.
*** در اين چند آيه صريحا ذكر شده است كه خوبان و اهل تقوى از فضل و رحمت بارىتعالى به جنت خلد راه مىيابند.
رسول اكرم (ص) فرمود: قسم به خدايى كه جان من در قبضهى قدرت اوست هيچ فردى از مردم نيست كه بر اثر اعمال خوب خود وارد بهشت شود، يعنى بهشتيان در پرتو رحمت الهى به بهشت راه مىيابند. عرض كردند يا رسولالله! شما هم؟ فرمود بهشت رفتن من هم به استناد عملم نيست، اما خداوند مرا در درياى رحمت و فضل خود فرومىبرد. در اين موقع دست خود را روى سر گذارده بود و با صداى ممتد سخن مىگفت.
امام سجاد (ع) در این عبارت ، بر اساس اميدوارى به فضل و رحمت حضرت بارىتعالى عرض مىكند:
و ما لى بعد ان حكمت على نفسى الا فضلك،
بار الها! بعد از بررسى در وضع خويشتن حكمى كه دربارهى خودم نمودم اين است كه راهگشايى براى نجات جز فضل و رحمت تو را ندارم.
ذكر #صلوات ، دعا را به استجابت نزديك مىكند،
و به علاوه صلوات، خود، دعايى است كه هر كس از بارىتعالى درخواست نمايد مستجاب مىشود،
از اين رو در دعاهاى صحيفه، امام سجاد (ع) بسيار بر رسول اكرم (ص) و اهلبيت مكرمش درود فرستاده است.
در اينجا نيز براى آنكه دعاى درخواست تفضلش به اجابت نزديك شود عرض مىكند:
فصل على محمد و آله و تفضل على،
بار الها! درود فرست بر محمد و آلش و مرا مشمول تفضل و رحمت خود قرار بده.
از عواملى كه مىتواند بندگان باايمان را به خدا نزديك كند و فضل و رحمت او را شامل حالشان نمايد بسيار #استغفار نمودن است.
*امام صادق (ع) فرمود: معمول رسول اكرم (ص) اين بود كه از هيچ مجلسى برنمىخاست، هر چند مقدار توقفش در آن مجلس كم باشد، مگر آنكه بيست و پنج بار استغفار مىنمود.
*رسول اكرم (ص) فرمود: زياد استغفار نماييد، در منازلتان، در مجالستان، در كنار سفرهى طعامتان، در بازارها و رهگذرهايتان، و هر جا كه هستيد، چه آنكه شما نمىدانيد كه مغفرت حضرت بارىتعالى چه وقت نازل مىشود.
* على (ع) فرمود: عجب از كسى است كه مايوس مىشود با آنكه وسيلهى محو گناه در اختيار دارد. عرض شد آن وسيله چيست؟ فرمود استغفار.