#دعا_بیستم_17
بسم الله الرحمن الرحيم 🔹
قسمت دوم از دو بند از فقره زیر
اللَّهُمَّ
1️⃣ اسْلُكْ بِيَ الطَّرِيقَةَ الْمُثْلَى ،
2️⃣ وَ اجْعَلْنِي عَلَى مِلَّتِكَ أَمُوتُ وَ أَحْيَا
🔸
1️⃣ خدايا مرا به مسيرى برتر و بالاتر از هر طريقى سوق ده و وادارم نما كه آن راه را بپيمايم،
2️⃣ خدايا مرا در دين خودت آنچنان ثابت قدم قرار ده كه در آن بميرم و در آن زنده شوم.
حضرت على بن الحسين عليهماالسلام در جملهى دوم اين قطعهى نورانی به پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و اجعلنى على ملتك اموت و احيى،
بار الها! مرا بر دين خودت آنچنان ثابتقدم قرار ده كه در آن بميرم و در آن زنده شوم.
خداوند برای اینکه راه بندگی را برای انسان فراهم کند از هیچ کاری فرو گذار نکرده است.
دقیق ترین شرایط یعنی«دین»را همراه با بهترین راهنمایان«امامان»فرستاده تا انسان به هدف خلقت(بندگی)برسد.
این یعنی همان «طریقه مثلی»که در بند قبل آمده است.
حال که این نعمت در اختیار ما گذاشته شده،باید ارزش آن را درک کنیم و سپاس بجای آوریم.....شکر این نعمت به استقامت است.
قرآن کریم می فرماید:«و الو استقاموا علی الطریقة لاسقیناهم ماء غدقا»
اگر براین طریقه استقامت بورزید شمارا از آب سرشار سیراب میکنیم.
جایزه استقامت بر دین خدا،قلب سلیم است.«...الا من آتی الله بقلب سلیم»
امام سجاد علیه السلام،همه این ها را از خداوند درخواست میکند«واجعلنی علی ملتک اموت واحیا»مرا بر همین طریقه برتر ثابت قدم بدار،بمیران،وبرانگیز.
اللهم ارزقنا الاستقامة فی سبیلک.
این فراز از دعای امام اقتباس از
" رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق..."
در معنای ورود به دنیا و خروج از این دنیاست که امام از خداوند ثبات و تضمینش رو میخواهد
راغب در معناى كلمهى «ملت» چنين مىگويد:
المله كالدين و هو اسم لما شرع الله تعالى لعباده على لسان الانبياء ليتوصلوا به الى جوار الله.
«ملت» همانند «دين» اسم است براى شرع و طريقى كه خداوند به زبان پيمبران براى مردم مقرر فرموده تا به وسيلهى آن به جوار رحمت الهى واصل شوند.
ما از بيشتر كلمات لغت عرب كه به زبان فارسى راه يافته و در سخنان خود به كار مىبريم همان معنى را مىفهميم كه عربزبان مىفهمد
مثل «ايمان» و «كفر»، «صدق» و «كذب»، «حسن» و «قبح»، «ظاهر» و «باطن»، «قيام» و «قعود»، «طلوع» و «غروب»، «قوت» و «ضعف» و نظاير اينها.
بعضى از كلمات را عربزبان و فارسىزبان در يك معنى به كار مىبرند با مختصر تفاوتى در مورد استعمال آنها.
اما عربزبان در گفتگوهاى خود از كلمهى «ملت»، «دين» مىفهمد، همان معنايى كه در لغت آمده و مذكور افتاد،
ولى فارسىزبان، كلمهى «ملت» را به معناى «مردم» به كار مىبرد،
گاهى «ملت» مىگويد در مقابل دولت
و گاهى «ملت» مىگويد و تمام افراد، از زن و مرد، بزرگسال و اطفال، شهرى و روستايى، و خلاصه همهى عمال دولت و افراد عادى را شامل مىشود.
در قرآن شريف مكرر كلمه ى «ملت» به كار رفته و در تمام موارد، از آن «دين» اراده شده است: (مثال)
دينا قيما مله ابراهيم حنيفا.
ثم اوحينا اليك ان اتبع مله ابراهيم حنيفا.
در صحيفه ى سجاديه، كلمهى «مله» در موارد متعدد آمده و همه جا از آن «دين» اراده شده است.
*توفنى على ملتك و مله نبيك، #دعا_سی_یک_13
بار الها! مرا به دين خودت و به دين پيمبرت بميران.
*و أَتْعَبَهَا بِالدُّعَاءِ إِلَى مِلَّتِكَ #دعا_دوم_14
*و پیامبر صل الله براى دعوت به دين تو خود را به رنج انداخت
اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا غَازٍ غَزَاهُمْ مِنْ أَهْلِ مِلَّتِكَ #دعا_بیست_هفتم_13
* خدايا هر مرد سلحشور از اهل دين تو ...
*هدَيْتَنَا ... لمِلَّتِكَ الَّتِى ارْتَضَيْتَ #دعا_چهل_پنج_19
خدایا ما را سوى دین پسنديده ات راه نمودى
در این جمله دعای مکارم الاخلاق نیز امام سجاد (ع) عرض مىكند:
و اجعلنى على ملتك اموت و احيى،
بار الها! مرا در دين خودت آنچنان پايدار و استوارم قرار ده كه در آن بميرم و در آن زنده شوم.
شاید بتوان گفت: مقصود از موت و حيات كه در كلام امام (ع) آمده مرگ و زندگى در دار دنياست .
*اگر سئوال شود در دنيا، زندگى قبل از مرگ است چرا امام در كلام خود موت را مقدم داشته است ؟
*در پاسخ گفته مىشود كه مردان الهى در دنيا همواره به #ياد_مرگ هستند و با توجه به مرگ، خويشتن را از كارهاى ناپسند و اعمال ناروا مصون مىدارند و همين امر، توجه شديد آنان را به مرگ، جلب نموده و موجب شده است كه موت را قبل از حيات ذكر نمايند.
در بعضى از آيات و روايات آمده است با ايمان مردن و به سلامت از دنياى گذران به سراى غيب منتقل شدن در نظر اولياى بزرگ الهى بسيار مهم است و آن را معيار سعادت انسانها مىدانند،
و همچنين بىدين مردن و با آلودگيهاى معنوى و مادى از دنيا رفتن در نظر اولياى الهى بسيار مذموم است و آن را معيار شقاوت و بدبختى مىخوانند.
على (ع) فرموده: حقيقت سعادت اين است كه پايان اعمال آدمى به خوبى و سعادت خاتمه يابد، و حقيقت شقاوت اين است كه پايان كارهاى انسان به بدى و شقاوت منتهى گردد.
انسانها در طول زندگى و ايام عمر با پستيها و بلنديهاى گوناگونى مواجه مىشوند و تحت تاثير رويدادها و عوامل مختلف قرار مىگيرند به گونهاى كه حوادث در افكار و اعمالشان اثر مىگذارد،
گاهى از خوبى و درستكارى به بدى گرايش مىيابند
و گاهى از بدى به افكار و اعمال خوب و پسنديده راه مىيابند.
از نظر شرع مقدس تحولات گذران و ايام عمر ميزان حسن عاقبت يا سوء عاقبت نيست
بلكه چگونگى انديشه و رفتار ماهها و حتى هفتههاى آخر عمر مىتواند معيار خوب مردن يا بد مردن باشد.