✳️ الهى، شکرت که روزنه اى از عوالم ملکوت را برویم گشودى
« رَبِّ زِدنِی فِیکَ تَحَیُّراً »
خدایا بر حیرت من بیافزا !!!
👤 آیت الله #حسن_زاده_آملی
✍️ عشق تو نهال #حیرت آمد
وصل تو کمال حیرت آمد
بس غرقه حال وصل کآخر
هم بر سر حال حیرت آمد
یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت آمد
نه وصل بماند و نه واصل
آن جا که خیال حیرت آمد
از هر طرفی که گوش کردم
آواز سؤال حیرت آمد
شد منهزم از کمال عزت
آن را که جلال حیرت آمد
سر تا قدم وجود #حافظ
در عشق نهال حیرت آمد
🔅 برنامه ی روزانه #حافظ_خوانی
#حافظ_غزل_172
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ الهى، شکرت که روزنه اى از عوالم ملکوت را برویم گشودى « رَبِّ زِدنِی فِیکَ تَحَیُّراً » خدای
◀️عشق تو نهال #حیرت آمد
وصل تو کمال حیرت آمد
👈دراین غزل زیبا و”حیرت زا” عشق کاملاً عرفانی وآسمانیست. معشوق همان معشوق اَزلی بی همتاست وتمام ابیاتِ غزل یکدست وهماهنگ درراستای به تصویرکشیدن بُهت وحیرتِ عاشق است. برای درک بهتراین غزل وآشناشدن باحال وهوای غزل،مرورشعرزیبای زنده یاد #سهراب_سپهری بنظر ضروری می نماید:
🌺 کار مانیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم!
پشتِ دانایی، اردو بزنیم
دست در جذبه ی یک برگ بشوییم و سرِ خوان برویم
صبح ها وقتی خورشید در می آید متولّد بشویم
هیجان ها را پرواز دهیم
روی ادرک ‚ فضا ‚ رنگ صدا پنجره گل نَم بزنیم
آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم
بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم
نام را باز ستانیم از ابر
از چنار از #پشه از تابستان
روی پای تر باران به بلندی محبّت برویم
در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم.
👈همانگونه می دانیم اغلبِ عرفامتفقاً براین باوربودند که برای رسیدن به سرمنزلِ مقصود،لازمست سالک یارهرو،هفت منزل یاهفت شهرسیروسلوک را(طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت وفقروفنا)
به سلامت طَی کنند تابه کوی حقیقت رهنمون گردند.
امّاحافظِ ،گرچه به تمام راه ورسم ِ منزلهای سیروسلوک آشنا وآنهارا یکایک باموفّقیت طَی کرده وپشت سرگذاشته است لیکن دراینجا تعریفِ جدیدی ازحیرت ارایه داده است،تعریفی که عارفان ووارستگان نیز انگشت به دهان در”حیرت” فرومانده اند! اودرحقیقت بابرهم ریختنِ بنای کهنه وکلنگیِ منازل ِ سیروسلوک،مثل همیشه طرحی نودرانداخته است. اودراین غزل جایگاهِ “حیرت” رانه درمنزل ششم که درجایگاه اوّل قرارداده وحتّا وصال رانیزسببِ کمالِ حیرت دانسته است. درنظرگاهِ حافظ، حیرت یک سکّو وپلّه جهت پرتاب به مرحله ای دیگرنیست بلکه خودِ حیرت وشناورماندن دربُهت وتحیّر هدف غایی می باشد. چراکه انسان مگرمی تواند درمقابل این همه زیبایی ازبُهت وسرگشتگی خارج وبه کاردیگری مشغول شود؟!
معنی بیت: خطاب به معشوق اَزلیست: عشق توازابتدا به مانندِ نهالِ حیرت، ازخاکِ مزرعه ی ِ وجودِ ماسربرآورد ومارا دربُهت وسرگشتگی فروبُرد.این نهال هرچه بزرگترشد برحیرتِ ماافزوده شد وسرانجام که درختی تنومندگشت ثمر ومیوه یِ آن بُهت وتحیّرشد!
بنابراین ،عشق تونهالِ حیرت و وصلِ تونیزکمالِ حیرت وشگفتیست. توآنقدرزیبایی وجاذبه داری که ماهیچ فرصتی جز فروماندن درشگفتی وانگشت به دندان گزیدن نداریم! مااگرخیلی زرنگ بوده باشیم تنهاکاری که ازعهده ی آن خواهیم آمد شناورماندن دردریای حیرت است! کاردیگری نمی توان انجام داد. کشش وجاذبه های بی نهایتِ تو که پی درپی وبی وقفه بردل عشّاق فرودمی آید، آنهاراازانجام هرکاری دیگرعاجز وناتوان می سازد.
باچنین حیرتم ازدست بشد صرفه ی کار
درغم افزوده ام آنچ ازدل وجان کاسته ام
آغازعشق توچون نهالِ حیرت وپایانش (وصال وپیوند باتو) کمالِ حیرت است. سرتاسرمنازل این راه ازابتدا تاانتهاحیرتی فزاینده وبی پایانست.
◀️یک دل بنما که در ره او
بر چهره نه خال حیرت آمد
حافظ میگوید از استمرار حیرت خبر میدهد .ومیگوید که محب هر لحظه در حالت بعد و عدم وجدان محبوب گرفتار حیرت مذمومه است و در حالت قرب و وجدان مطلوب گرفتار حیرت محموده است چنانچه عشق همه حیرت است و حیرانی چرا که عاشق مستهلک در معشوق است و خود بیخبر و حیران و تداوم بقایش در معشوق است و خود فانی میشود
#حلاج گوید : بینی و بینک انی ینازعنی فارفع بلطفک انی من البین
میان من وتو، «من » نزاع می کند، خداوندا به لطفت، «من » را از میان بردار!
تا دوئیت از میان برخیزد و من در تو مستحیل شوم و در تو باقی
#حافظ_غزل_171
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2