انس با صحیفه سجادیه
✳️ تتمه ی حکایت #مرد_مفلس (در 12 قسمت ) قسمت 8 🌺 این رها کن عشقهای صورتی نیست بر صورت نه بر رو
🔴 هان عزیز من عشقهاى صورى را رها کن نه تنها عشق روى زنان بلکه عشق مطلق صورت .
آن که معشوق است صورت نیست خواه عشق این جهان باشد یا جهان دیگر .
اگر صورت معشوق باشد چرا وقتى جان از بدن معشوق بیرون رفت او را رها مىکنى؟ .
صورت که در جاى خود ثابت است پس براى چه از او سیر مىشوى؟ پس تأمل کن و ببین معشوق تو کى است .
اگر چیز محسوس معشوق باشد باید هر کس که حس دارد عاشق باشد.
عشق در عاشق وفا ایجاد کرده و هر دم آن را فزونتر مىسازد اگر عشق کار صورت باشد کى صورت مىتواند وفا را هر لحظه دگرگون و افزون سازد .
پرتو خورشید بدیوار مىتابد دیوار نور عاریتى مىیابد .
عشق صورى هم عیناً دل بستن به آن دیوار است براى چه بکلوخى دل مىبندى اصلى و منشأ را بجوى که پایدار باشد .
👈 مولانا بر این باور است که: که عشقهای این جهانی هم «عشق برصورت» یا بر روی زیبای یک بانو نیست. حتى خریداران و عاشقان محسوس هم به صورت کارى ندارند. اگر عشق بر صورت است، چرا پس از بیرون رفتن جان، این جسم را رها میکنی؟
مولانا میگوید: حتی واسطهْ عاشقی هم حواس ظاهر نیست؛ اگر این چنین بود، همهْ موجودات زنده عاشق بودند. او براین باور است که: آنچه عشق را میافزاید، وفاست و وفا را صورت دگرگون نمیکند و حتی اگر صورت و جسم بمیرد، عشق میتواند برجای بماند.پس عشق کار صورت نیست، باید به منبع عشق راه یافت.
مولانا سرچشمه همهْ عشقها «حضرت حق» را به خورشید تشبیه میکند و میگوید: وقتی که روشنی حق بر موجودات این جهانی بتابد، عشق به آنها پایدار میشود. «اصلی که تابد او مقیم» همان خورشید حقیقت است که میتابد و جاودانه میتابد.
چون تو نمودى جمال، عشق بتان شد هوس
رو که از این دلبران کار تو دارى و بس
(#سنایی )
پس آن چه از زیباییها در عالم طبیعت مىبینیم چنان که #حافظ گفته است: «یک فروغ رخ ساقى است که بر جام افتاد.» ( #حافظ_غزل_111 ) و اگر آن خورشید فروغ خود را بر گیرد جز تاریکى نماند. پس ابلهى است به زیبایى ظاهرى دل بستن و زیبایى اصلى را نادیده گرفتن.
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_18
قسمت 8
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2 #شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان
✳️ نامها، كُنيهها و القاب شريف محمّد صلى الله عليه و آله
قسمت 9
🔴 نام احمد
نام ديگرش «احمد» بود كه دولتش مخلَّد است و حضرتش از حضرت بيچون و چندِ حق تا به آفاق ابدْ مؤيَّد.
در كتابتْ احمد را با احد يك ميم فرق است و بدان نظم عبارت كه عارف شبستر گفت: «جهانى اندر اين يك ميم غرق است».
به عنايتْ احمد صلى الله عليه و آله نايب حق است و در مقام نيابتْ كارساز اين كارگاه به طور مطلق.
على الاطلاق در ميان آدميان ستايش درخور او بود و هم از اين روى نامش محمّد صلى الله عليه و آله بود و در مقام نسبت با ساير برگزيدگان اعم از اصفياى روحانى و انبياى ربّانى بدان لحاظ كه از همه برتر بود و از جملگى ستودهتر به نام «احمد» موسوم گشت. و بدين سبب كه در ملكوتِ اعلى مقام اهل صفوت و روحانيّت است بر وجهى كه آگاهان و مقرّبان بارگاه اقدس والا اظهار داشتهاند، پيامبر اسلام را نام مقدّس در اين جهان كه عالم مُلك است و نشأه ناسوت «محمّد» است و در جهان ديگر كه عالم قدس است و نشأه ملكوت، «احمد صلى الله عليه و آله».
از اين روى آن كس كه به دنبال آن نبىّ بزرگوار و حبيب دلجوى گام در صراط مستقيم توحيد نهاد و درتبعيّت از احكام سعادت آيين خجسته دين او دادِ اطاعت داد، او نيز به اندازه خويش ستوده خصال گشت و در حدّ خود از شرف نفس و كمال معنى بهرهور آمد. چه:
رهروان را ز احمد مختار
آن كه دى نار بُد شد دين دار
تا بنگشاد لعل او كان را
سمعها شمعدان نشد جان را
چون ز جهّال رخ نهان كردى
خانه برخود چو بوستان كردى
چون شدى تنگدل ز اهل مجاز
به تماشا شدى به باغ نماز
چون ز اشغال خلق درماندى
به ارِحْنا، بلال را خواندى
كاى بلال اسب دولتم زين كن
خاك بر فرق آن كن و اين كن
( #سنايى غزنوى)
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج2، ص: 135
دعای #دوم #دعا_دوم_1
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ دی از بر نگارم ناگه رسید نامه
قالت: رای فوادی من هجرک القیامه
گفتم که عشق دل را باشد علامتی هم
قالت دموع عینی لم تکف بالعلامه
گفتم کجا خرامی ؟گفتا که: مر سفر را
قالت: سفر صحیحا بالخیر و السلامه
گفتم وفام داری ؟ گفتا: که آزمودم
من جرب المجرب حلت به الندامه
گفتم وداع ناری؟اندر برم نگیری؟
قالت: ترید و صلی سرا و لا کرامه
گفتا: بگیر زلفمگفتم: ملامت آید
قالت: الست تدری عشقا و لا ملامه؟
✍️ #سنایی غزل شماره ۳۷۹ (در تضمین #حافظ_غزل_426 )
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2