eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
«بذله» در لغت عرب به معناى «لباس كار و خدمت» است. به كار بردن اين تشبيه بسيار لطيف در كلام امام مى‏تواند روشنگر پاره‏اى از حقايق جالب باشد. لباس كار، براى مصون ماندن بدن از عوارض نامطلوب است، لباس كار، تمام بدن را مى‏پوشاند حتى در بعضى از كارها بايد سر و صورت نيز با لباس كار پوشيده شود. خداوند در قرآن شريف، كلمه‏ى لباس را در حفظ عفت زن و شوهر به كار برده و فرموده است: هن لباس لكم و انتم لباس لهن. زنان براى شما مردان لباس پوشش‏اند و شما مردان هم براى زنان لباس پوشش، يعنى ازدواج مرد با زن به منزله‏ى لباسى است كه آن دو در بر مى‏كنند و به وسيله‏ى آن لباس، عفت و پاكى خود را از هر جهت محافظت مى‏نمايند و در تمام ابعاد جنسى مصون و محفوظ مى‏مانند. امام سجاد (ع) عمرى را از خدا طلب مى‏كند كه لباس طاعت باريتعالى باشد، يعنى تمام وجودش از لباس طاعت پوشيده شود و تمام قوايش در مسير فرمانبردارى از ذات اقدس الهى مصروف گردد.
معمولا از لباس كار در موقع خدمت استفاده مى‏شود و چون ساعات كار پايان پذيرد كارگر لباس كار را از بر بيرون مى‏آورد، ولى عمر آدمى لباسى است كه در تمام شبانه‏ روز آن را در بر دارد و تا زنده است هرگز از صاحبش جدا نمى‏شود. امام سجاد (ع) از خدا درخواست عمرى دارد كه در تمام شبانه‏روز براى او لباس كار و خدمت در اطاعت ذات اقدس باريتعالى باشد، حتى عمرى را كه در خواب صرف مى‏كند به منظور حفظ سلامت و اطاعت از امر حضرت احديت باشد، به عبارت ديگر، اگر لباس عمر در تمام شبانه‏روز، جامه‏ى اطاعت از فرمان خدا باشد، براى امام سجاد (ع) ارزشمند و پر قيمت است، اما اگر عمر گاهى در طاعت الهى صرف شود و گاه در عصيان سپرى گردد، آن عمر در نظر امام سجاد (ع) لباس اطاعت نيست و فاقد ارزش مورد نظر امام است.
«مرتع» در لغت عرب به معناى «چراگاه» است. امام سجاد (ع) به پيشگاه خدا عرض مى‏كند: بار الها! اگر عمر من چراگاه شيطان باشد آن را از من بگير و به زندگيم پايان بخش.
خوراك گاو و گوسفند را گاهى در كيسه ‏اى مى‏ريزند و به گردنش مى‏آويزند، تمام جيره‏ ى غذايى حيوان چيزى است كه در كيسه ريخته‏اند. حيوان همان را مى‏خورد و نمى‏تواند از آن حد تجاوز نمايد. اما اگر گاوان و گوسفندان را به چراگاه ببرند در آنجا ميدان وسيعى دارند، به هر طرف كه بخواهند مى‏روند، هر گياهى را كه سر راهشان باشد مى‏خورند، گاهى از برگ نهالهاى كوچك درختان استفاده مى‏كنند و گاه با دندان، پوست درختان را مى‏چرند و مى‏خورند و گاهى گياه را به دندان مى‏گيرند و به شدت آن را تكان مى‏دهند، به طورى كه گياه، ريشه‏كن مى‏شود و ساقه و ريشه را با هم مى‏جوند و مى‏خورند. خلاصه، خاصيت مرتع وسعت ميدان فعاليت حيوان در چريدن است.
شيطان نيز در مرتع عمر آدمى ميدان فعاليت بسيار وسيع دارد، گاهى از اعضاى ظاهرى بدن استفاده مى‏كنند مانند چشم و گوش و زبان و دست و پا و هر كدام را به مسير گناه سوق مى‏دهد و آدمى را به اعمال غير مشروع وامى‏دارد. گاهى در چراگاه باطنى عمر انسان وارد مى‏شود، فكر و انديشه و تخيل و توهم را زمينه‏ى فعاليتهاى خود قرار مى‏دهد و انسان را به راه گناه مى‏برد، گاه آدمى را وادار مى‏كند كه به اعمال غيرمشروعى راضى شود و بر اثر اين رضايت به گناه با آنان كه مرتكب معاصى شده‏اند شريك شود، گاهى انسان را وامى‏دارد به مسلمانى گمان بد ببرد و در مقام تحقيق و تفتيش برآيد و به گناه آلوده شود، و خلاصه، مرتع عمر آدمى براى چريدن شيطان ميدان بسيار وسيعى دارد، هم از نظر جنبه‏ى ظاهرى و قواى مادى بدن و هم از نظر معنوى و نيروهاى روحانى انسان.
على عليه‏السلام در موارد متعدد وسوسه‏هاى گوناگون شيطانى را خاطرنشان فرموده و پيروان خود را از آن برحذر داشته است، از آن جمله در يكى از خطبه‏ها فرموده است: ان الشيطان يسنى لكم طرقه و يريد ان يحل دينكم عقده عقده و يعطيكم بالجماعه الفرقه، و بالفرقه الفتنه. شيطان، راههاى خود را براى شما آسان مى‏كند و قصدش اين است كه پيوندهاى دينى ضميرتان را گره گره بگشايد، جماعت شما را به پراكندگى مبدل سازد، و با تفرق‏افكنى ايجاد فتنه و فساد نمايد، و براى هميشه مسلمانان را سيه‏روز و بدبخت كند.
گوسفندان در مرتع گاهى گياه را از بيخ و بن مى‏كنند و ريشه‏ى آن را هم از بين مى‏برند، شيطان نيز در مرتع عمر آدمى گاهگاهى ودايع الهى و ذخاير خداداد را كه نورانيت فطرى باريتعالى است از ميان مى‏برد و آدمى را براى هميشه از آن مزيت انسانى و ذخيره‏ى بزرگ الهى محروم مى‏سازد.
قرآن شريف در اين باره فرموده است: الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الظلمات. خداوند ولى مردمان باايمان است و به وسيله‏ى تعاليم خود آن مومنين را از تيرگيهاى جهل و نادانى و از ظلمتهاى غفلت و بى‏خبرى خارج مى‏كند و آنان را از نورانيت هدايت برخوردار مى‏سازد. اما افرادى كه كافرند ولى آنان طاغوت يعنى آن شيطانهاى انسان‏نما هستند و درباره‏ى آنها خيانت بزرگ مى‏كنند، نه تنها به آنها نور نمى‏دهند بلكه آنها را از نورانيت به ظلمت مى‏كشانند. گاهى افراد در معناى اين آيه سوال كرده‏اند كه كفار چه نورانيتى دارند كه طاغوتيان آنان را از آن نورانيت بيرون مى‏برند؟ پاسخ مطلب اين است كه خداوند در تمام انسانها، از دوران گذشته تا امروز داراى هر مذهب و آيين و عقيده‏اى كه بوده‏اند، موحد باشند يا غيرموحد، مادى باشند يا الهى، نورانيتى را به نام «الهام فطرى» به آنان داده است و در قرآن فرموده: و نفس و ما سويها، فالهمها فجورها و تقويها. قسم به جان بشر و قسم به خداوندى كه آن جان را موزون و معتدل آفريده است، نيك و بدهايش را به وى الهام نموده. اين الهام الهى نورانيت است و در كتابهاى روانشناسى امروزه آن را به عنوان وجدان اخلاقى تعبير مى‏كنند. همه‏ى مردم داراى اين نورانيت هستند، حتى وحشيان هم اين نورانيت را دارند، همه مى‏دانند كه وفاى به عهد خوب است و عهدشكنى بد، اداى امانت خوب است و خيانت در امانت بد، انصاف خوب است و عمل ضد انصاف بد، و امثال اين صفات. اين نورانيت فطرى است كه در وجود بشر است. كسانى كه تحت تاثير طاغوتيان هستند نه تنها دست و پا و چشم و زبان آنان را به ظلمت گناه سوق مى‏دهند، بلكه كارى مى‏كنند كه فطريات انسانى هم كه نور خدا است در ضمير آنان خفه شود و بميرد و نابود گردد، و گاهى كار به جايى مى‏رسد و آن فرد طاغوتى آنچنان از صراط انسانيت منحرف مى‏شود كه وجدان اخلاقى در ضميرش بكلى تيره مى‏گردد، درك نمى‏كند كه وفاى به عهد خوب است و عهدشكنى بد، نمى‏فهمد كه انصاف خوب است و عمل ضد انصاف بد... بنابراين شيطان در پاره‏اى از مواقع علاوه بر اينكه قواى بدن را به مسير گناه سوق مى‏دهد نورانيتهاى فطرى را از آدمى مى‏گيرد و در مرتع عمر شعارهاى انسانيت را از بيخ و بن برمى‏كند.
در قرآن شريف كلمه‏ى «ابليس» و كلمه‏ى «شيطان» مكرر به كار برده شده ولى «شيطان» در كتاب و سنت داراى معناى وسيعترى است. ابليس، موجودى از «جن» است و مدتها در صف فرشتگان قرار داشته و با آنان خداى را بندگى مى‏كرده است. وقتى پروردگار، آدم را آفريد به ملائكه امر فرمود كه او را سجده كنند، همه اطاعت نمودند جز ابليس، او تكبر نمود و از اطاعت امر باريتعالى سرباز زد، بر اثر اين نافرمانى مطرود درگاه الهى شد، و براى انتقامجويى به خدا عرض كرد كه: اولاد آدم را اضلال خواهد نمود و بر اين كار همت گذارد و سخنان ابليس در قرآن مجيد آمده است. اما شيطان نام تمام موجودات گمراه‏كننده است و اين اسم شامل ابليس هم مى‏شود، ابليسى كه از امر حق سرپيچى نمود و آدم را سجده نكرد و همچنين تمام وسوسه‏گران و گمراه‏كنندگان از جن و انس را در بر مى‏گيرد،
بعضى از روايات هواى نفس هر انسان را شيطان دل خوانده و اعلام نموده است كه شيطان هواى نفس، صاحبش را وسوسه مى‏كند و او را به گمراهى و ناپاكى مى‏كشاند. على (ع) فرموده است: شيطان هر انسانى نفس اماره‏ى اوست. گاهى شيطان درون، يعنى نفس اماره، انسان متدين را از جنبه‏هاى معنوى اغفال مى‏كند، افكار نادرست در وى به وجود مى‏آورد، و زمينه را براى خيانتكاريهاى ابليس مهيا مى‏سازد. رسول اكرم فرمود: حضرت موسى بن عمران در نقطه‏اى نشسته بود. شيطان به سويش آمد. از وى پرسيد: كدام گناه است كه وقتى اولاد آدم مرتكب آن مى‏شود تو بر وى غلبه مى‏كنى؟ پاسخ داد: وقتى از اعمال خويش به عجب آيد، كارهاى خوب خود را بسيار بشمرد و گناه خويشتن را ناچيز تلقى نمايد.
يكى از خطرناكترين حالاتى كه ممكن است دامنگير انسان شود و موجب هلاكت و تباهى گردد اين است كه در يك مورد، هواى نفس و آرزوى دراز با هم بياميزند و آدمى را براى نيل به هدف درونى به تلاش و كوشش وادار سازند. رسول گرامى فرمود: بزرگترين خوف من براى امتم هواى نفس و آرزوى دراز است. اما هواى نفس، آنان را از حق رويگردان مى‏كند و آرزوى دراز، آخرت را از يادشان مى‏برد. واضح است كه در چنين موقعى ميدان وسوسه‏ى شيطان گسترده مى‏شود و چراگاه عمر آدمى براى او بسيار وسيع مى‏گردد و اگر به فرض در اعماق جان آن انسان انديشه‏ى گناه بيايد او را به اميد توبه از آن فكر باز مى‏دارد و مانع را از سر راهش برطرف مى‏كند. على عليه‏السلام درباره‏ى چنين انسان سيه‏روزى فرموده است: ساعت مرگ خود را نمى‏داند، آرزويش وى را فريب مى‏دهد، شيطان موكل بر اوست كه گناه را در نظرش زيبا جلوه دهد تا آن را مرتكب شود و در آرزوى توبه نگاهش مى‏دارد تا آن را به تاخير اندازد.
از جمله‏ى وسايل موثر كه شيطان براى انحراف مردم و آلوده ساختن آنان به گناهان بزرگ، از آن استفاده مى‏كند خشم و شهوت است و در اين باره روايات زيادى از اولياى اسلام رسيده است: على (ع) فرموده است: شيطان هيچ دامى براى گمراه كردن مردم، مهمتر از خشم و شهوت ندارد.