دو غريزهى قوى و نيرومند است كه با سرشت تمام حيوانات و همچنين انسانها آميخته است:
يكى غريزهى «حب ذات»
و آن ديگر «غريزهى جنسى».
غريزهى حب ذات براى ابقا و صيانت شخص است،
و غريزهى جنسى براى ابقاى نوع و صيانت نسل.
در انسانها علاوه بر حب ذات، دگردوستى كه از تمايلات عالى انسانى است وجود دارد و حيوانات فاقد آن هستند.
غريزهى حب ذات، مانند غريزهى جنسى خود به خود در وجود حيوانات و انسان شكوفا مىگردد و نيازى به پرورش ندارد،
اما دگردوستى در وجود انسانها، گر چه ريشهى فطرى دارد، ولى مانند ساير تمايلات عالى انسانى ضعيف است و بايد در پرتو پرورش و حمايتهاى تربيتى تقويت شود تا آنطور كه بايد از قوه به فعليت بيايد.
اگر اطفال در دامن پدران و مادرانى تربيت شوند كه خود داراى سجاياى انسانى و تعاليم معنوى باشند فرزندانشان با مشاهدهى اعمال والدين و اطرافيان با همان صفات بار مىآيند و از مزاياى انسانى برخوردار مىگردند،
اما اگر والدين فاقد دگردوستى و ساير صفات انسانى باشند و تنها غريزهى حب ذات در وجودشان حكومت نمايد، اطفالشان نه تنها از دگردوستى بىنصيب خواهند بود، بلكه ممكن است حب ذاتشان به زيادهروى گرايش يابد و در نتيجه، اطفال دچار خودخواهى و خويشتن پرستى گردند و بر اثر بىاعتنايى مردم به تمايل درونى آنان تا پايان عمر در رنج و عذاب باشند.
خداوند پيمبران را بين مردم فرستاد تا قوم خود را انسان بسازند،
صفات انسانى را در ضمير آنان پرورش دهند
و از كمالات معنوى و تعالى روحانى برخوردارشان سازند.
اصول اساسى انسانيت آنقدر ارزنده و مهم است كه اگر روزى فرارسد كه تمام مردم روى زمين واجد آن اصول باشند و عملا آنها را با يكدگر رعايت نمايند با تمام اختلافاتى كه از نظر عقيده، نژاد، زبان، و ديگر جهات با يكديگر دارند همه با هم در كمال سعادت و سلامت زيست خواهند نمود و از نعمت آسايش و رفاه بهرهمند خواهند بود.
حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرموده: مردم تمام كرهى زمين در رحمت و آسايش هستند و خوب زندگى مىكنند مادامى كه داراى سه صفت باشند:
اول آنكه يكديگر را دوست بدارند و نسبت به هم علاقهى انسانى داشته باشند.
دوم آنكه در امانتهاى مالى به يكديگر خيانت ننمايند،
سوم آنكه اعمالشان بر وفق حق و عدل باشد.
ملاحظه مىكنيد كه امام موسى بن جعفر عليهماالسلام اولين صفتى را كه در اين حديث مايه ى رحمت و سعادت انسانها شناخته و از آن نام برده است دگردوستى و ابراز محبت مردم نسبت به يكديگر است.
اگر افراد يك جامعه در شادى هم شاد شوند و در غم هم متاثر گردند، از اين ابراز مسرت و اظهار همدردى پيوستگى و علاقهى چشمگيرى در آن جامعه به وجود مىآيد و همهى مردم از آن همبستگى بهرهمند مىگردند.
خداوند در قرآن شريف وقتى از صفات حميده و سجاياى انسانى رسول گرامى نام مىبرد، اول از علاقهى شديد آن حضرت به مردم سخن مىگويد و خاطرنشان مىنمايد كه مصائب و آلام، رنجها و سختيهاى شما بر پيمبر گرامى بسيار سنگين و جانكاه است و از شدايد و گرفتاريهاى شما سخت رنج مىبرد و متالم مىگردد.
لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم.
پيمبرى از جنس خودتان بين شما آمده است كه مصائب و شدايدتان بر آن حضرت بسيار سنگين و گران است. پيشواى گرامى اسلام، جهل و نادانى، فقر و تهيدستى، درد و بيمارى، اختلاف و پراكندگى، بدبينى و بدخواهى، و خلاصه هر عيب و نقص مادى و معنوى را كه در شما مىبيند سخت رنجيدهخاطر مىشود و از آن مصائب متالم و متاثر مىگردد.
خداوند بزرگ به كسانى كه طالب خشنودى و رضاى او هستند و به سعادت ابدى روز جزا علاقه دارند راه نيل به اين هدف مقدس را ارائه نموده و در قرآن شريف فرموده است:
لقد كان لكم فى رسولالله اسوه حسنه.
در گفتار و رفتار خويش به پيمبر اسلام تاسى كنيد و روش آن حضرت را اسوه و الگوى كارهاى خود قرار دهيد و دگردوستى از جملهى اوصاف پيشواى اسلام است و ما بايد اين خلق پسنديده را از آن حضرت بياموزيم و عملا به كار بنديم.
علی علیه السلام :رساترين چيزى كه به وسيلهى آن مىتوانى رحمت خدا را به خود جلب كنى اين است كه در باطن، نسبت به همهى مردم خيرخواه و مهربان باشى.
رسول اكرم فرموده است: پس از ايمان به خداوند سرآمد تمام اعمال عاقلانه، بشردوستى و نيكى به همهى مردم است، خواه خوب باشند و درستكار و خواه فاسق باشند و گناهكار.
امام باقر (ع) فرمود: پدرم على بن الحسين دست مرا گرفت و فرمود: فرزند! به هر كس كه از تو درخواست نيكى كرد به او نيكى كن، اگر اهل نيكى بود و استحقاق آن را داشته تو به واقع رسيدهاى و اگر اهل آن خير نبوده، تو به اهليت خويش دست يافتهاى.
نتیجه اینکه ، دگردوستى از نشانه هاى انسانيت است.
كسى كه واجد آن باشد واجد يكى از نعمتهاى بزرگ خداوند است.
براى آنكه بدانيم اين صفت در ضمير ما وجود دارد يا نه ، مىتوانيم خود دوستى را كه غريزه ى طبيعى در وجود همه ى انسانهاست معيار سنجش قرار دهيم
و دگر دوستى را با آن مقايسه نماييم
و از اين راه به وضع روحى خويش واقف گرديم
على (علیه السلام) در حديثى به صورت يك نصيحت به پيرمردى كه در محضر مباركش بوده، فرموده است:
يا شيخ! ارض للناس ما ترضى لنفسك
و آت الى الناس ما تحب ان يوتى اليك.
پيرمرد! درباره ى مردم به چيزى راضى باش كه براى خودت راضى هستى
و با دگران طورى رفتار كن كه ميل دارى با تو آنچنان رفتار شود.
آنچه در بالا گفته شده ناظر به دگردوستى و علاقه ى انسانها به يكديگر ، از جهت انسانيت و صرف نظر از جنبه ى معنوى و ايمانى است.
اما روابط مسلمانان و پيروان قرآن شريف با يكدگر علاوه از جهت انسانى داراى شان معنوى و اخوت دينى است و 14 معصوم علیه السلام ضمن روايات متعددى آن حقوق را برشمرده و مسلمانان را به رعايت آنها اكيدا موظف نمودهاند .
امام صادق (ع) ضمن حديثى حقوق مومن را نسبت به مومن بيان نموده و در مقام توضيح مطلب فرموده است:
ان تصله بنفسك و مالك و يدك و رجلك و لسانك و ان لا تشبع و يجوع و لا تلبس و يعرى و لا تروى و يظما.
از حق مومن به تو اين است كه به نفس خود و با مالت و دست و پايت و زبانت او را صله نمايى و خدمت كنى و اينكه تو سير نباشى و او گرسنه، تو پوشيده نباشى و او برهنه، تو سيراب نباشى و او تشنه.
ابىاسماعيل مىگويد به امام باقر (ع) عرض كردم: شيعيان نزد ما بسيارند. فرمود: آيا غنى به فقير عطوفت و رافت دارد، آيا درستكار از لغزش و گناه بدكار مىگذرد، آيا تعاون و مواسات بين مردم برقرار است؟ عرض كردم: نه. فرمود: اينان شيعه نيستند، شيعه كسى است كه اين كارها را انجام دهد.
یکی از امامان (علیه السلام) فرمود: اگر مردى بر اثر گرفتارى به پناهندگى نزد يكى از برادرانش برود و او قادر باشد كه پناهش دهد اما از پناه دادن او خوددارى بنمايد، با اين عمل، رابطهى ولايت خود را با خداوند قطع نموده است.
امام صادق (ع) فرمود: هيچ مومنى نيست كه از نصرت برادر خود دست بكشد با آنكه قدرت دارد كه او را يارى نمايد مگر آنكه خداوند او را در دنيا و آخرت مخذول مىكند و از نصرت خود محرومش مىنمايد.
خلاصه اصل مواسات و تعاون مسلمانان با يكديگر از نظر انسانيت و از جهت برادرى ايمانى بسيار مهم و مورد تمام توجه پيغمبر گرامى اسلام و ائمهى معصومين عليهمالسلام است
رسول اكرم فرموده است: المومن للمومن بمنزله البنيان يسد بعضه بعضا.
مومن براى مومن همانند اجزاى يك ساختمان است كه هر آجرى آجر ديگر را نگاه مىدارد و هر جزء ساختمان براى جزء ديگر پايگاه ثابت و محكمى است.
پيشواى بزرگ اسلام براى حفظ اساس برادرى و مودت اسلامى از يك طرف بر منبر و در محضر با سخنان حكيمانهى خويش مردم را به وظايفشان متوجه مىنمود و از طرف ديگر با رفتار خود روشهاى عملى را به آنان مىآموخت.
كان رسول الله صلى الله عليه و آله اذا فقد الرجل من اخوانه ثلاثه ايام سال عنه فان كان راحلا دعا له و ان كان شاهدا زاده و ان كان مريضا عاده.
موقعى كه رسول اكرم يكى از برادران خود را سه روز نمىديد دربارهى او پرسش مىنمود، اگر سفر رفته بود دربارهاش دعا مىكرد، اگر در شهر بود به ملاقاتش مىرفت و اگر بيمار بود عيادتش مىنمود و عملا اين درس را به ساير مسلمانان مىداد.
اگر مسلمانى رعايت اخلاق انسانى و ايمانى را ننمايد و در موقعى نسبت به برادر شريف و درستكار خود به عمل ناروا دست بزند و مرتكب كارى خلاف اخلاق بشود وظيفه ى آن مرد شريف در مقابل شخص متخلف چيست؟
آيا اسلام اجازه مىدهد كه از وى انتقام بگيرد و كار نادرست او را با عمل خلاف اخلاق خويش تلافى نمايد؟
پاسخ اين پرسش قطعا منفى است و نبايد مسلمان و انسان وظيفه شناس به چنين كارى دست بزند، زيرا اگر دشنام را با دشنام و اهانت را با اهانت پاسخ دهد، اگر در مقابل ظلم او ظلم كند و خيانت او را با خيانت تلافى نمايد
طولى نمىكشد كه بر اثر تكرار انتقامجويى سجاياى انسانى و اخلاق اسلامى را از ياد مىبرد و به خلق و خوى حيوانى گرايش مىيابد و دچار سقوط و انحطاط مىگردد.
وظيفهى آن مسلمان شريف و درستكار در اين قبيل مواقع به كاربستن آموزشهاى اولياى دين در زمينهى مكارم اخلاق است،
دستور امام صادق (ع) به عبدالله بن جندب
امام (ع) مىفرمود: يابن جندب! صل من قطعك و اعط من حرمك و احسن الى من اساء اليك و سلم على من سبك و انصف من خاصمك و اعف عمن ظلمك كما انك تحب ان يعفى عنك.
اى پسر جندب! بپيوند به كسى كه از تو بريده،
عطا كن به كسى كه محرومت نموده،
نيكى كن به كسى كه دربارهات بد كرده،
سلام كن به كسى كه ترا دشنام داده،
انصاف ده درباره ى كسى كه با تو خصومت نموده،
به بخش به كسى كه به تو ستم كرده، همانطور كه دوست دارى مورد عفو و بخشش واقع شوى.