فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج حسین #غریب رحمت الله علیه
Copy of سید عزیز2..m4a
5.92M
🌀 پادکست « #سید_عزیز 2 »
🎧 زندگینامه مجاهد کبیر شهید #سید_حسن_نصرالله
قسمت دوم
✳️دوران دبیرکلی نصرالله
_ماجرای تأسیس حزب الله؛
_اولین دبیرکل حزب الله چرا اخراج شد و سرنوشت عجیبش چه بود؟!
_سیدعباس موسوی و نقش پررنگ همسر مجاهد سیدعباس!
_انتخاب سید حسن به عنوان دبیرکل چطور صورت گرفت؟!
_شهید سید هادی نصرالله و ماجرای شهادتش!
_جنگ سی و سه روزه چطور شروع شد؟!
_برخی از ویژگیهای شخصیتی سید عزیز.
👈قسمت اول اینجا
🏷 🏷 #وعده_صادق #وعده_صادق_2 #طوفان_الأقصى
#کتاب_سید_حسن_نصرالله
🆔 @sahife2
سنت الهی این بود....mp3
1.69M
🎙️ خدا همه رو بُرد تا سیدعلی خامنهای رهبر شود
⬅️ ما باید به سمت ارض موعود شتابا
AudioCutter_01 Be Vaghte Shaam (1403-07-13) Masjed Shahid Beheshti(3).mp3
3.75M
🔸روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ آصف گیلانی از رهبران اهل سنت پاکستان:
من و همه پیروان و دوستدارانم اعلام میکنیم که شیعه علی بن ابی طالب میشویم و غلام پیروان علی در جهان هستم.
#ختم_روزانه_صحیفه_سجادیه
#ختم_صحیفه_آسان_به_سخت 117
#صحیفه_خوانی در 150 روز
به شیوه ی خوانش از عبارات آسان و ساده به عبارات سخت و مشکل
#دور_اول
#روز_117
دعای #سی_هفت ( 1 تا 8 )
https://eitaa.com/sahife2/44714
https://eitaa.com/sahife2/27286
@sahife2
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا اعْتَرَفَ بِالتَّقْصِيرِ عَنْ تَأْدِيَةِ الشُكْرِ
دعاى آن حضرت است هنگامی که به کوتاهی از ادای شکر اعتراف میکرد
بند 1 تا 8
﴿1﴾ اللَّهُمَّ إِنَّ أَحَداً لَا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غَايَةً إِلَّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ إِحْسَانِكَ مَا يُلْزِمُهُ شُكْراً .
(1) خدایا! کسی از شکرگزاریات در حالی از احوال، به نهایت شکر نمیرسد جز این که از احسانت نعمتی به دست میآورد که او را به شکری دیگر وا میدارد؛ و از آنجا که نعمتت پیوسته و پیدرپی به بندگان میرسد، پس کسی را قدرت بر شکر نیست؛
﴿2﴾ وَ لَا يَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلَّا كَانَ مُقَصِّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِكَ بِفَضْلِكَ
(2) و از اطاعتت، گرچه تلاش و کوشش کند به اندازهای نمیرسد، جز اینکه در برابر شایستگیات، به سبب فضل و احسانت، ناتوان از طاعت است؛
﴿3﴾ فَأَشْكَرُ عِبَادِكَ عَاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ ، وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طَاعَتِكَ
(3) بنابراین سپاسگزارترین بندگانت از سپاسگزاریات ناتوان و عابدترین ایشان، از اطاعتت در کوتاهی و کاستی است.
﴿4﴾ لَا يَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ ، وَ لَا أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِيجَابِهِ
(4) کسی شایستۀ آن نیست که به خاطر مستحق بودنش او را بیامرزی و به سبب سزاوار بودنش از او خشنود شوی.
﴿5﴾ فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِكَ ، وَ مَنْ رَضِيتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِكَ
(5) هر که را بیامرزی، به احسانت آمرزیدهای و از هر که خشنود شوی، به احسانت خشنود شدهای.
﴿6﴾ تَشْكُرُ يَسِيرَ مَا شَكَرْتَهُ ، وَ تُثِيبُ عَلَى قَلِيلِ مَا تُطَاعُ فِيهِ حَتَّى كَأَنَّ شُكْرَ عِبَادِكَ الَّذِي أَوْجَبْتَ عَلَيْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَكُوا اسْتِطَاعَةَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَكَ فَكَافَيْتَهُمْ ، أَوْ لَمْ يَكُنْ سَبَبُهُ بِيَدِكَ فَجَازَيْتَهُمْ
(6) عمل اندکی را که پذیرفتهای جزا میدهی و بر اندک چیزی که اطاعت شدهای پاداش عنایت میکنی تا آنجا که گویی سپاسگزاری بندگانت که پاداششان را بر آن واجب کردهای و جزای ایشان را از آن بزرگ ساختهای، کاری است که بدون قدرت دادن تو بر باز ایستادن از آن توانمند بودند و از این جهت پاداششان دادی، امّا اینان قدرت باز ایستادن از شکرت را بدون تو ندارند، ولی با آنها هم چون کسی که قدرت باز ایستادن دارد معامله کردی، یا انگار میکنی سبب آن شکر به دست تو نبوده و به این خاطر پاداششان دادی؛ ولی این طور نیست؛
﴿7﴾ بَلْ مَلَكْتَ يَا إِلَهِي أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ يَمْلِكُوا عِبَادَتَكَ ، وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ يُفِيضُوا فِي طَاعَتِكَ ، وَ ذَلِكَ أَنَّ سُنَّتَكَ الْإِفْضَالُ ، وَ عَادَتَكَ الاحسان ، وَ سَبِيلَكَ الْعَفْوُ
(7) بلکه ای خدای من! مالک کار ایشان بودی، پیش از اینکه آنان مالک عبادت تو شوند؛ و مزدشان را آماده کردی، پیش از آنکه وارد طاعت و بندگی تو شوند؛ و آن برای این است که روش تو عطا کردن و عادتت احسان و راهت گذشت است.
﴿8﴾ فَكُلُّ الْبَرِيَّةِ مُعْتَرِفَةٌ بِأَنَّكَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ ، وَ شَاهِدَةٌ بِأَنَّكَ مُتَفَضَّلٌ عَلَى مَنْ عَافَيْتَ ، وَ كُلٌّ مُقِرٌّ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّقْصِيرِ عَمَّا اسْتَوْجَبْتَ
(8) همۀ آفریدههایت اقرار دارند که تو دربارۀ هر که عقوبتش کنی ستمکار نیستی؛ و شاهدند که هر که را از بلا سلامت و تندرستی دهی، در حقّش احسان کردهای؛ و همه درباره خویشتن به تقصیر و کوتاهی کردن نسبت به آنچه سزاوار آنی معترفاند؛
#سی_هفت
🆔 @sahife2
میلاد #امام_حسن_عسکری(علیه السلام) مبارک باد
#کتاب_امام_حسن_عسکری علیه السلام
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #انفال
#انفال_46
✳️ وَأَطِيعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَ اصْبِرُواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّبِرِينَ
و از خداوند و فرستاده اش اطاعت كنید و با یكدیگر نزاع نكنید، كه سست مى شوید ومهابت و قوّتتان از بین مى رود، و صبر كنید، همانا خداوند با صابران است.
✍️ در آیه ى قبل، به دو عامل از عوامل #پیروزى مؤمنان یعنى «پایدارى» و «یاد خدا» اشاره شد، و در این آیه، عامل اطاعت و وحدت مطرح است، چنانكه در آیه ى قبل به ثبات قدم از جهت جسم وظاهر اشاره شد و در این آیه، از صبر در جنبه ى روانى و باطنى یاد شده است.
«ریح» باد، كنایه از قدرت و شوكت است، همچون بادى كه پرچم ها را به اهتزاز در مى آورد و نشانه ى برپایى، كامروایى و عظمت است. اگر در سایه ى اختلاف و نزاع، این عظمت بر باد رود، خوار و حقیر مى شوید. همان گونه كه اگر باد لاستیك ماشین و یا توپ ورزشى خارج شود، بسیارى از حركت ها، سفرها و ورزشها تعطیل مى شود.
اتّحاد و یكپارچگى و دورى از اختلاف و تفرقه، از دستورات اكید الهى است كه در آیات متعدّد به آن فرمان داده است و این فرمان باید در تمام زمینه ها رعایت شود، مخصوصاً در حال جنگ و درگیرى با دشمن كه ضرورت بیشترى دارد، چنانكه خداوند در سوره صف از اتحاد، نظم و هماهنگى مجاهدان تعریف نموده است. «انّ اللّه یحبّ الّذین یقاتلون فى سبیل اللّه صفّاً كانّهم بنیان مَرصوص»
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
🆔 @sahife2
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_نامه_45
*️⃣ و من كتاب له (علیه السلام) إلىْ عُثْمانِ بْنِ حُنَیْفِ الأنْصاری ـ وَکانَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرَةِ وَقَدْ بَلَغَهُ أنَّهُ دُعی إلى وَلیمَةِ قَوْم مِنْ أهْلِها، فَمَضى إلیْها ـ قَوْلُهُ.
از نامه هاى امام(عليه السلام) به #عثمان_بن_حنيف انصارى، فرماندار بصره، است، بعد از آنکه خبر به آن حضرت رسيد که به ميهمانى جمعى (از مرفهين) اهل بصره دعوت شده و او هم در آن ميهمانى شرکت کرده است.
👈 این نامه در 7 بخش می آید :
✳️ بخش سوم: پرهیز از مظاهر دنیا:
بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ. وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ؟ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا، وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ. وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى، لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ؛ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ، وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ، وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ، أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى، أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ:
"وَ حَسْبُكَ [عَاراً] دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ"
أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ، أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ.
✳️ ادامه از بخش قبل (2. امام الگوى ساده زيستى ) :
و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است. آرى از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، #فدك در دست ما بود كه مردمى بر آن بخل ورزيده، و مردمى ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست. مرا با فدك و غير فدك چه كار در حالى كه جايگاه فرداى آدمى گور است، كه در تاريكى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى گردد، گودالى كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند، و دست هاى گور كن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند.
من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناك ترين روزهاست در أمان، و در لغزشگاه هاى آن ثابت قدم باشد. من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، امّا هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد كه طعامهاى لذيذ بر گزينم، در حالى كه در «حجاز» يا «يمامه» كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت: «اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى و در اطراف تو شكم هايى گرسنه و به پشت چسبيده باشند
آيا به همين رضايت دهم كه مرا امير المؤمنين عليه السلام خوانند و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟
http://farsi.balaghah.net/محمد-دشتی/ترجمه
👌 شرح فقرات نورانی فوق را " اینجا " بخوانید
* چگونه ممکن است امير مؤمنان باشم و در سختى ها با آنها شريک نباشم؟
*داستان غم انگيز فدک
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_22
#دعای_22_صحیفه_سجادیه
#دعا_بیست_دوم_12
#اجراى_حق 3
#نشانه_های_حق_باطل 2
✳️ قرآن نشانه ها را چنين بيان كرده است.
«الف: حق، هميشه مفيد و سودمند است همچون آب زلال كه مايه حيات و زندگى است، امّا باطل، بىفايده و بيهوده است، نه كفهاى روى آب هرگز كسى را سيراب مىكنند و درختى را مىرويانند، و نه كفهايى كه در كورههاى ذوب فلزات ظاهر مىشود، مىتوان از آنها زينتى ويا وسيله اى براى زندگى ساخت و اگر هم مصرفى داشته باشند، مصارف بسيار پست و بىارزشند كه به حساب نمىآيند، همانند صرف كردن خاشاك براى سوزاندن.
ب: باطل همواره مستكبر، بالانشين، پر سر و صدا، پر قال و غوغا، ولى توخالى و بىمحتوا است، امّا حق متواضع، كم سر و صدا، اهل عمل و پرمحتوا و وزين است.
ج: حق، هميشه متكى به نفس است، امّا باطل از آبروى حق مدد مىگيرد و سعى مىكند خود را به لباس او درآورد و از حيثيت او استفاده كند، همان گونه كه هر دروغى از راست فروغ مىگيرد كه اگر سخن راستى در جهان نبود، كسى دروغى را باور نمىكرد، و اگر جنس خالصى در جهان نبود، كسى فريب جنس قلابى را نمىخورد، بنابراين حتى فروغ زودگذر باطل و آبرو و حيثيت موقت او، به بركت حق است، امّا حق همه جا متكى به خويشتن و آبرو و اثر خويش است.»
آرى، باطل هميشه دنبال بازار آشفته مىگردد تا از آن بهره بگيرد، اما هنگامى كه آرامش پيدا شود و هر كسى به جاى خويشتن نشست و معيارها و ضوابط در جامعه آشكار گشت، باطل جايى براى خود نمىبيند و به سرعت كنار مىرود، و باطل هميشه و هر لحظه به شكلى و لباسى در مىآيد، برخلاف حق كه هميشه به يك شكل و يك رنگ باقى بوده و تغييرناپذير است.
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج9، ص: 199
ادامه دارد ...
#بیست_دوم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2