صحیفه سجادیه
#دعا_ششم_6
دعای سیدالساجدین (ع ) در صبح و شب:
🔹و خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِرا لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ لِيَتَسَبَّبُوا إِلَى رِزْقِهِ، وَ يَسْرَحُوا فِى أَرْضِهِ، طَلَبا لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ، وَ دَرَكُ الاْجِلِ فِى أُخْرَاهُمْ🔹
🔸و روز را براى آنان روشن آفريد تا فضل او را طلب كنند و براى روزى وسيله جويند و در زمين به تكاپو افتند و نفع عاجل اين جهان و سود آجل آن جهان را به دست آرند🔸
#ششم #صبح #شب
@sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_ششم_7
دعای سیدالساجدین (ع ) در صبح و شب:
🔹بكُلِّ ذَلِكَ يُصْلِحُ شَأْنَهُمْ، وَ يَبْلُو أَخْبَارَهُمْ، وَ يَنْظُرُ كَيْفَ هُمْ فِى أَوْقَاتِ طَاعَتِهِ، وَ مَنَازِلِ فُرُوضِهِ، وَ مَوَاقِعِ أَحْكَامِهِ، لِيَجْزِىَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا، وَ يَجْزِىَ الذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى🔹
🔸بدين ها كار آن ها به سامان آرد و آنان را بيازمايد و بنگرد كه در اوقات طاعت و مواقع فرايض و احكام او چگونه اند تا بدكاران را مطابق كارشان كيفر دهد و نيكوكاران را به نيكى پاداش فرمايد🔸
#ششم #صبح #شب
@sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_ششم_8
دعای سیدالساجدین (ع ) در صبح و شب:
🔹اللَّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتَّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النَّهَارِ، وَ بَصَّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الاْفَاتِ🔹
🔸خدايا، تو را سپاس كه صبح را براى ما شكافتى و ما را از روشنايى روز بهره مند ساختى و راه طلب روزى را بر ما نمودى. و ما را از آفات شبانه حفظ كردى🔸
#ششم #صبح #شب
@sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
انس با دعاهای 44 و 45 صحیفه سجادیه
با موضوع " رمضان "
با ما همراه شوید و دیگران را هم دعوت به این مهمانی کنید
@sahife2
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
وَ الهمنا ... التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ ،
وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ
بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ
صحیفه سجادیه دعای 44 بند 6
@sahife2
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ،
وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ
وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ ،
وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ ،
وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ ،
وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ
حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلََى لََغْوٍ ،
وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَي لَهْوٍ
صحیفه سجادیه دعای 44 بند 6
بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش
و شناخت فضيلت اين ماه مبارک رمضان
و بزرگداشت حرمت آن
و پرهيز از هر چه در اين ماه ما را از آن منع كرده اى،
به ما الهام كن.
و ما را به روزه داشتن يارى ده:
آنسان كه اعضاى بدن خويش از معاصى تو بازداريم
و در آنچه سبب خشنودى توست به كار داريم،
تا به هيچ سخن بيهوده گوش نسپاريم
و به هيچ لهو و بازيچه ننگريم
صحیفه سجادیه دعای 44 بند 6
O God,
bless Muhammad and his Household,
inspire us
with knowledge of its excellence,
veneration of its inviolability,
and caution against what Thou hast forbidden within it,
and help us to fast in it
by our restraining our limbs
from acts of disobedience toward Thee
and our employing them
in that which pleases Thee,
so that we lend not our ears to idle talk
and hurry not with our eyes to diversion,
صحیفه سجادیه دعای 44 بند 6
@sahife2
خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست، و شناخت برترى اين ماه، و بزرگ داشت احترامش را، و خوددارى از آنچه كه در اين ماه ممنوع كردى، به ما الهام فرما
(صحیفه سجادیه دعای 44 بند 6 )
@sahife2
براى شناخت عظمت و اهميّت و موقعيت ماه مبارك رمضان چاره اى جز مراجعه به معارف اسلامى نيست. بيان ثواب عبادات و اعمال و اخلاقيات و انجام امور خير در روايات و اخبار نشانگر اين است كه ماه رمضان در ميان تمام ايّام سال از امتيازات بسيار مهمى برخوردار است.
رسول حق صلى الله عليه و آله فرمود:
شعبان ماه من است، و ماه رمضان ماه خداوند، هر كس در ماه من يك روز روزه بدارد او را در قيامت شفاعت كنم، و هر كس دو روز از ماه مرا روزه بدارد گناهان گذشته و آيندهاش مورد مغفرت قرار خواهد گرفت، و هر كس سه روز از ماه مرا روزه بگيرد به او مىگويند: كارت را از سر بگير، و هر كس ماه رمضان را روزه بگيرد و شهوت و زبانش را حفظ كند و از آزار مردم بپرهيزد، گناهان گذشته و آيندهاش بخشيده مىشود و او را از آتش جهنّم آزاد مىكنند، و در دارالقرارش جاى مىدهند و شفاعتش را به تعدادى قبول مىكنند كه تمام گنهكاران از اهل توحيد نجات يابند.
@sahife2
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم :
"اى مردم! به حقيقت كه ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به سوى شما روى آورد. "
@sahife2
امير المؤمنين عليه السلام مىفرمايد:
من در میان خطبه ی پیامبر ص از جاى برخاستم گفتم:
يا رسول اللَّه! بهترين عمل در اين ماه چيست؟ فرمود:
بهترين عمل در اين ماه خوددارى از محارم الهى است.
@sahife2
اعمال ماه رمضان
اعمال ماه رمضان مجموعه اعمال و عبادات در ماه رمضان، ماه عبادت مسلمانان است و در روایات بر عبادت در این ماه تأکید شده و اعمال و عبادتهای مختلفی برای این ماه نقل شده است. برخی از این اعمال در تمام روزهای ماه رمضان مشترکند و برای برخی از روزهای خاص نیز اعمالی جداگانه نقل شده است.
جدول اعمال ماه رمضان:
اعمال مشترک
قرائت قرآن
اعمال سحر
دعاهای هر روز
دعاهای پس از هر نماز
هنگام افطار
اعمال هر شب
افطاری دادن
اعمال روزهای خاص
دعاهای مختصر روزانه
نمازهای این ماه
وداع با ماه رمضان
اطلاعات بیشتر در اینجا
#اعمال_رمضان
🆔 @sahife2
30.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی مرا برای مهمانی ات بپذیر
همچون خوبان درگاهت
@sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
من به شما عزیزان توصیه میکنم
با صحیفه سجادیه انس بگیرید!
کتاب بسیار عظیمی است!
پراز نغمه های معنوی است!
مقام معظم رهبری
کانال انس با صحیفه سجادیه
🖋 در پیام رسان ایتا
https://eitaa.com/sahife2
اللّهُمّ إِنّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ حَقّ ذِي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفّرْهُ
دعای 38 صحیفه سجادیه
@sahife2
دعای سی و هشتم صحیفه سجادیه(پوزش خواهی از کوتاهی در حقوق مردم) - حق الناس
اللّهُمّ إِنّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ مَظْلُومٍ ظُلِمَ بِحَضْرَتِي فَلَمْ أَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوفٍ أُسْدِيَ إِلَيّ فَلَمْ أَشْكُرْهُ، وَ مِنْ مُسِيءٍ اعْتَذَرَ إِلَيّ فَلَمْ أَعْذِرْهُ، وَ مِنْ ذِي فَاقَةٍ سَأَلَنِي فَلَمْ أُوثِرْهُ، وَ مِنْ حَقّ ذِي حَقٍّ لَزِمَنِي لِمُؤْمِنٍ فَلَمْ أُوَفّرْهُ، وَ مِنْ عَيْبِ مُؤْمِنٍ ظَهَرَ لِي فَلَمْ أَسْتُرْهُ، وَ مِنْ كُلّ إِثْمٍ عَرَضَ لِي فَلَمْ أَهْجُرْه
خدایا من به درگاه تو پوزش می طلبم از اینکه ستمدیده ای در حضور من مورد ظلم قرار گرفته و من یاری اش نکرده ام و از نیکوکاری و احسانی که شکرش را به جا نیاورده ام و عذرخواهی از گناهی که من نپذیرفته ام و از فقیر سائلی که ایثار به او ننموده ام و حق فردی که برای من ثابت است و من حق او را ادا ننموده ام و عیب مومنی که ظاهر شده است و من آن را نپوشیده ام و گناهی که از آن دوری نجسته ام.
@sahife2
📜 نامه عرفانی امام خمینی به احمدآقا
🔰 پسرم، با حق النّاس از این جهان رخت نبند که کار بسیار مشکل میشود
✅ @sahife2
انسانى كه حقى را از كسى ضايع كرده، بايد به يكى از صورتهاى زير جبران كند:
الف. گناه مالي:
اگر امر مالى بوده مثل اين كه پولى را از كسى غصب كرده، يا سرقت نموده، يا در معامله كم فروشى كرده، يا پول زيادترى گرفته است، در صورتى كه طرف را مىشناسد، رضايتش را حاصل كند.
اگر صاحبش را نمىشناسد از طرف او به فقرا صدقه بدهد.
اگر صاحبش فوت كرده به ورثه او رجوع نمايد و از آنها رضايت بطلبد.
اگر فعلاً قدرت مالى ندارد، هر وقت قدرت مالى پيدا كرد در اولين فرصت حق مردم را بدهد.
اگر نتوانست، وصيت كند تا بعد از مرگش ورثه رضايت صاحب مال را جلب كنند (البته علاوه بر اين كار، توبه واقعى به درگاه خدا هم لازم است).
در صورتى كه به هيچ وجه امكان نداشت، اگر توبه واقعى نمايد، اميد است خداوند عالم او را ببخشد و به گونه اي که خود مي داند از خزانه کرمش صاحب حق را راضى نمايد.
در مورد شهدا نيز وضعيت به همين منوال است, يعني ايشان نيز بايد حقوق مالي ديگران را قبل از شهادت تصفيه نمايند, منتهي در صورتي که قبل از توفيق تصفيه به فيض شهادت نايل شوند, بدون شک چون شهيد در راه رضاي خداوند شهيد شده است, خداي متعال نيز از کرم خويش صاحبان حقوق را راضي خواهد ساخت.
ب. گناه آبرويي:
اما اگر حقى كه از ديگران ضايع كرده، جنبه آبرويي و عرضى داشته است (مثلاً غيبت كسى را كرده يا تهمت زده است) در صورت امكان بايد رضايت آن شخص را حاصل كند و اگر يقين به او موجب فساد مهمترى (مثل قتل يا زد و خورد و اختلاف شديد و … مىشود) لازم نيست به او بگويد بلكه بايد توبه واقعى كند و براى آن شخص طلب مغفرت نمايد.
از جمله اموري که در عالم برزخ بسيار خطرناک است و باعث عذابهاي شديد مي شود. «حق الناس» است حکايت ها و داستانهاي فراواني در اين زمينه نقل شده است که شهيد دستغيب در کتاب معاد آورده اند: « از جمله يکي از علما پس از مرگ پدرش، او را به خواب ديد در حالي که بسيار افسرده بود. از او پرسيد: شما عالم خدمتگزار به اسلام بودي، چرا ناراحت و افسرده اي؟ پدر گفت مقام و جاي من خوب است ولي واي از «حق الناس»! من ده تومان به فلاني بدهکارم، همين قرض مرا چنين ناراحت و آزرده خاطر کرده است … . اين قضيه مربوط به بدهکار عادي بوده که فراموش کرده حال اگر کسي عمدا مال مردم را بخورد و يا حقوق ديگري از آنها بگردن داشته باشد، کارش مشکل است.
اينکه خداوند حق الناس را نمي بخشد چون حقوقي است مربوط به بندگان خدا و به مقتضاي عدل الهي «هر کس ذره اي کار خير انجام داده باشد آن را مي بيند و اگر به اندازه ذره اي شر و کار ناپسند انجام داده باشد، آن را مي بيند»، عدل خدا اقتضا مي کند اگر کسي در حق ديگري ظلم کرده و حقي را ضايع کرده از او بگيرد و به صاحب حق بدهد و نگذارد که او مظلوم واقع شود.
بنابراين بايد مواظب بود تا حقي از مردم ضايع نشود و تا فرصت هست حق را به صاحبش داد زيرا در قيامت با دقت به حساب بندگان رسيدگي مي شود و از اعمال خوب او برمي دارند و به طلبکار مي دهند تا او راضي شود. اگر آخرت سراي رسيدگي و عدل و داد است و حاکم آن خداي عادل است بنابراين ستاندن حق مردم کاري مطابق با عدل و انصاف است.
در مورد قضيه «حر» هم اطلاعي از حق الناس او نداريم. علاوه تدارک حق الناس به اين است که انسان تا زنده است به صاحبانش برگرداند و يا آنها را راضي کند.
و اگر در طول زندگاني ميسر نشد وصيت کند که اين حقوق به گردن من است. صاحبان آنها را راضي کند در حالات بسياري از شهداء و بزرگان نقل شده که هنگام رحلت به اطرافيان گفته اند که چه حقوقي از ديگران به گردن آنها است و سفارش به اداء آن کرده اند. حر هم اگر حق الناسي داشته حتما سفارش کرده آن را ادا کنند.
فرق است بين عاقبت به خير شدن و اينکه مشکلي نداشته باشد ممکن است عاقبت به خير شود ولي مشکلات برزخ را هم داشته باشد کما اينکه داستانهاي مختلف که نقل شده آدم هاي خوبي بودند به خاطر کمترين حق الناس گرفتار شدند- علاوه ما اطلاعي از قبر و قيامت آنها نداريم که در اين مراحل چه گذشته است.
@sahife2
سعد معاذ انصاري داراي ايمان و اعتقادي محکم بود خدماتي به اسلام و مسلمين کرده بود ولي قبر او را فشار داد. او در جنگ هاي بدر، احد- خندق شرکت داشت.
سعد رئيس قبيله انصار بود و نزد پيامبر(ص) و مسلمين محترم بود به طوري احترام داشت که وقتي سواره مي آمد رسول خدا(ص) مي فرمود مسلمين به استقبال او بروند و خود پيامبر(ص) هم هنگام ورودش تمام قامت در برابر او برمي خاست … .
صبح آن روزي که سعد از دنيا رفت. جبرئيل نازل شد و عرض کرد: « يا رسول الله چه کسي از امت تو از دنيا رفته است که فرشتگان آسمان روح او را به يکديگر مژده مي دهند؟
رسول خدا(ص) وقتي خبر شهادت «سعد» را شنيد همراه جماعتي از اصحاب خود با عجله به منزل سعد حرکت کردند و در حالي که تکيه به در داده و نشسته بود امر کردند تا سعد را غسل دهند. ناگهان ديدند آن حضرت زانوهاي خود را جمع کرد، علتش را پرسيدند؛ فرمود: « ده هزار فرشته براي تشييع جنازه او آمده اند، به آنها جا دادم.»
حضرت رسول پابرهنه و بدون ردا، جنازه را تشييع مي کرد، گاهي طرف راست و گاهي طرف چپ تابوت را مي گرفت تا آنکه جنازه سعد را کنار قبر بر زمين گذاشتند. حضرت داخل قبر شد و براي سعد، لحد معين کرد و او را در لحد گذاشت … وقتي کار تمام شد و خاک به روي آن ريختند، مادر «سعد» گفت: گوارا باد بر تو اي «سعد» در اين بهشتي که داخل مي شوي!
حضرت رسول(ص) فرمود: اي مادر سعد به طور جزم بر خدا حکم نکن؛ چون الان قبر، بدن سعد را چنان فشاري داد … . سپس فرمود چون با اهل منزلش بداخلاق بود. فشار قبر او در اثر خلق بد او است داستان سعد که به طور خلاصه ذکر شد نمونه اي است از مشکلاتي که براي انسان هاي صالح پيش مي آيد اگر در مسئله حق الناس کوچکترين بي توجهي داشته باشند.
خداوند قادر است ولي قادر عادل که حق را به حق دار مي دهد نه اينکه با زور و تحميل مردم را از يکديگر راضي کند و حقوق تضييع شده مردم را در نظير نگيرد. البته آنچه گفته شد درباره کسي است که با آگاهي و به طور عمدي و ستيزگري اقدام به تضييع حقوق ديگران کند و پشيمان نشود اما اگر پشيمان شود و در صدد جبران برآيد اما فرصت نکند. خداوند از جانب خودش به صاحب حق به اندازه اي ثواب عنايت مي کند که از حق خودش نسبت به انسان توبه کننده بگذرد. بنابراين خداوند قدرت دارد اما سختي کار حسابرسي به خاطر اهميت موضوع است.
براي آگاهي بيشتر ر.ک:
- نعمت الله صالحي حاجي آبادي، انسان از مرگ تا برزخ، 1378، (مؤلف از ص127 به بعد داستانها را از معاد شهيد دستغيب نقل کرده)
- معاد در قرآن ، شهيد دستغيب ، ص141 و 115.
@sahife2
آقاى حاج قوام واعظ فرمود: شخصى براى انجام فریضه ى حج به مکه مى رفت. در مسیر راه به نجف رسید. همیان پولى داشت که مى خواست نزد کسى به امانت بگذارد. به دکان عطارى رسید که مسأله مى گفت و عده اى به سخنان او گوش مى دادند. با خود گفت: این مرد خوبى است، بهتر است پولم را نزد او بگذارم. همیان را نزد او امانت گذاشت. بعد از مراجعت از مکه، همیان پولش را از او خواست، ولى عطار انکار کرد و گفت: چیزى به من ندادى. بیچاره چون شاهدى نداشت چاره اى ندید جز این که به امیرالمؤمنین علیه السلام شکایت کند. گفت: به حرم رفته و گریه کردم. حضرت در حالت بیهوشى به من فرمود: برو و پولت را از حاج سید على بگیر. با خودم گفتم: آقاى حاج سید على مرجع تقلید است، من که پول را به او ندادم، این حرف چه معنایى دارد؟ روز بعد متوسل شدم، باز در حالت بیهوشى، همان جمله را به من فرمود. باز تعجب کردم. روز سوم مشرف شده و به شدت گریستم، فرمود: مطلب همان است که گفتم، برو پولت را از حاج سید على بگیر. به ناچار خدمت ایشان رفتم و داستان را گفتم. فرمود: بلى پولت نزد من است، فردا بیا مسجد و پولت را بگیر. به دستور ایشان، در شهر اعلان کردند که همه ى مردم به مسجد بیایند. سپس ایشان در جمع مردم به منبر رفته، فرمود: همه ساله براى خرید اجناس به بغداد مى رفتم. در سفرى از دکان یک یهودى، مقدارى پارچه خریدم و یک فِلِسْ (تقریبا معادل یک شاهى ایران) بدهکار شدم، سال بعد که رفتم، دیدم دکانش بسته است. مردم گفتند: یهودى مرده است. من بدهى خود را داخل دکان انداخته به نجف برگشتم. شب در خواب دیدم، بازارِ محشر است و هنگامى که به وسط پل صراط رسیدم، دیدم کوهى از آتش، از جهنم بیرون آمد. نگاه کردم دیدم همان یهودى است. گفت: یک فِلِسَمْ را بده. گفتم در دکانت انداختم. گفت: باید به ورثه ى من داده باشى، به آنان نرسیده است. گفتم: این جا که پولى ندارم. گفت: گناهان مرا قبول کن. گفتم: اگر گناهان تو را بپذیرم، جهنمى مى شوم. گفت: من هم نمى گذارم قدم از قدم بردارى. گفتم: یهودى رهایم کن و مرا اذیت نکن. گفت: محال است که بگذارم حرکت کنى، مگر این که بگذارى بدنم را به تنت بزنم تا قدرى خنک شود. گفتم: اگر بدنت را به من بزنى، مى سوزم. گفت: چاره اى نیست. گفتم: یهودى! مرا رها کن، هلاک مى شوم. گفت: امکان ندارد، مگر آن که دستم را به سینه ات بزنم تا مقدارى خنک شوم. گفتم: طاقت ندارم. گفت: پس بگذار سر انگشتم را به سینه ات بزنم. چون دیدم رهایم نمى کند، به ناچار موافقت کردم. انگشتش را به سینه ام زد و من از شدت سوزش، نعره زده و از خواب بیدار شدم. همسایه ها از صداى ناله ام بیدار شدند و سینه ى من در اثر حرارت انگشت یهودى زخم شد. در این هنگام، آقاى حاج سید على بالاى منبر، سینه ى خود را به مردم نشان داد و فرمود: اى مردم هفت سال از این جریان گذشته است، ولى هنوز سینه ام زخم است! وقتى سخن به این جا رسید، عطار برخاست و رفت و همیان پول را آورد و به آقاى حاج سید على داد و ایشان هم به من برگرداند.
@sahife2
حاج میرزا على محدث زاده، پسر مرحوم حاج شیخ عباس قمى گفت: جلد سیزدهم کتاب بحارالانوار، به امانت نزد پدرم بود، بعد از فوت ایشان به وسیله ى برادرم محسن آقا به صاحبش رساندم. شب بعد خواب پدرم را دیدم، گوشم را گرفت و گفت: کتاب را دادى، چرا جلدش را شکستى؟ از خواب بیدار شدم، به محسن گفتم: کتاب که سالم بود، مگر تو جلدش را شکستى؟ گفت:زمین کوچه گِل بود و من زمین خوردم، لذا گوشه ى جلد کتاب تا شد. کتاب را گرفته و صحافى کرده و پس دادیم. پس از سه روز، طلبه اى به منزل ما آمد و گفت: دیشب آقاى حاج شیخ عباس را در خواب دیدم، گفت: برو به على بگو جلد کتاب را درست کردى، من آسوده شدم، خدا عاقبتت را به خیر کند.
@sahife2
آیت الله العظمى مرعشى نجفى به بنده فرمود: پدرم آقا سید محمود حکیم از دنیا رفت و چهارده سال او را در خواب ندیدم. براى این که ایشان را در خواب ببینم، به حضرت سیدالشهدا علیه السلام متوسل شدم. همان شب ایشان را در خواب دیدم، به ایشان گفتم: چرا در این مدت، به خواب من نیامدید؟ گفت: گرفتار بودم. گفتم: چرا؟ گفت: هفتصد دینار به مشهدى محمد یزدى ـ که در نجف جنب مدرسه ى حکیم بقالى دارد ـ پول سرکه شیره بدهکارم و از این جهت در عذابم. این قضیه، در زمان رضا شاه بود که به هیچ نحو گذرنامه ى عتبات عالیات صادر نمى کردند. با زحماتى گذرنامه تهیه کرده و به نجف رفتم. پس از مدتى که دنبال مشهدى محمد گشتم، معلوم شد چند نفر به این اسم بوده اند که غیر از یک نفر، همه ى آنان مرده اند. به مغازه اش رفتم، دیدم پیرمرد فرتوتى است که با وضع محقرى به کاسبى مشغول است. حالش مثل افراد ورشکسته بود، مقدار کمى برنج و نخود و لوبیا در ظرف هایى ریخته بود که خاک روى آن ها را فراگرفته و به واسطه ى پیرى، خیلى عصبانى و ناراحت بود. سلام کردم، با عصبانیت جواب داد. گفتم: شما آقا سید محمود حکیم را مى شناسى؟ با عصبانیت جواب داد: نه. گفتم: سیدى بود که چهارده سال قبل در همین مدرسه ى نزدیک دکان شما منزل داشت. گفت: یادم نمى آید. گفتم: ایشان مقدارى به شما بدهکار است، دفترى دارید که طلب شما در آن نوشته شده باشد؟ گفت: سید مگر دیوانه شده اى! من تاجر نیستم تا دفتر داشته باشم. گفتم: اگر جنسى را به کسى نسیه بدهى، جایى مى نویسى؟ جواب داد: کاغذ پاره هایى بالاى تاقچه هست، برو ببین. رفتم، دیدم مقدار زیادى خاک رویش را فراگرفته است. به مدت دو ساعت، تمام کاغذها را بررسى کردم، یک مرتبه اسم پدرم را روى یکى از آن ها دیدم که نوشته بود: آسید محمود حکیم، سرکه شیره هفتصد دینار. براى آن که راضى شود، یک تومان به او دادم و از او رضایت خواستم و خوابى را که دیده بودم و هم چنین این جریان را به کسى نگفتم. پس از مراجعت به ایران، یکى از دوستان به من مراجعه کرد و گفت: پدرت را در خواب دیدم، به من گفت: به شهاب الدین بگو پول مشهدى محمد را دادى، من آزاد شدم.
@sahife2
مرحوم صدرا از علماى اراک، هشتاد سال قبل، از دنیا رفت. پسر ایشان گفت: پس از یک هفته پدرم را در خواب دیدم و پرسیدم: حال شما چه طور است؟ گفت: خوب است، ولى براى آن که یک شاهى پول گل گاو زبان، به یِزْقِل یهودى ـ عطار سر کوچه ـ بدهکارم، سینه ام مى سوزد. به یزقل یهودى مراجعه کردم و گفتم: آیا پدرم به شما بدهکار است؟ گفت: دو هفته قبل یک شاهى از من گل گاو زبان خرید و پولش را نداد. بدهى پدر را دادم و این جریان را به کسى نگفتم. پس از چند روز یکى از دوستان به من مراجعه کرد و گفت: دیشب پدرت را در خواب دیدم گفت: به احمد بگو پول یزقل را دادى، سینه ام راحت شد.
@sahife2