در نصايح لقمان حكيم است:
يا بُنَىَّ! الْجارُ ثُمَّ الدَّارُ، يا بُنَىَّ الرَّفيقُ ثُمَّ الطَّريقُ.
اى پسرم! اول همسايه سپس خانه، فرزندم ابتدا رفيق و دوست آن گاه راه و طريق.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: در كتاب اميرالمؤمنين عليه السلام خواندم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نوشتهاى بين مهاجر و انصار و هر كس از اهل مدينه كه ملحق به آنها مىشد، نوشت كه اين جمله در آن نامه است:
وَ انَّ الْجارَ كَالنَّفْسِ غَيْرَ مُضارٍّ وَ لا آثِمٍ، وَ حُرْمَةُ الْجارِ عَلَى الْجارِ كَحُرْمَةِ امِّهِ وَ ابيهِ.
همسايه به منزله خود توست، به اندازه خودت لازم است رعايت شود و از وى حفاظت به عمل آيد، مگر همسايهاى كه براى همسايه ضرر داشته باشد، و در حقّ همسايه، جنايت و خيانت كند، و احترام و ارزش همسايه همانند احترام مادر و پدر انسان است.
حضرت صادق عليه السلام از پدرانش از امير المؤمنين عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مىكند كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفته شد:
افِى الْمالِ حَقٌّ سِوَى الزَّكاةِ؟ قالَ: نَعَمْ بِرُّ الرَّحِمِ اذا ادْبَرَتْ، وَصِلَةُ الْجارِ الْمُسْلِمِ، فَما آمَنَ بِى مَنْ باتَ شَبْعاناً وَ جارُهُ الْمُسْلِمُ جائِعٌ.
آيا در مال انسان غير از زكات حقّى هست؟ فرمود: آرى، نيكى به قوم و خويش به آن هنگام كه از انسان روى بر گرداند، و خوبى به همسايه مسلمان؛ به من ايمان نياورده كسى كه شب را سير بخوابد و همسايه مسلمانش گرسنه باشد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: عبد، مؤمن نيست مگر اين كه همسايهاش از مزاحمت او در امان باشد.
و نيز رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه به اندازه يك وجب زمين به همسايهاش خيانت ورزد، آن يك وجب را خداوند از پوسته هفتم زمين حلقه گردن او كند، و بدين صورت خدا از در قيامت ملاقات نمايد، مگر اين كه توبه كند و از ظلم به همسايه برگردد!
در قرآن از درختى نام مىبرد به نام زقّوم كه شيره آن را به اهل جهنّم مىخورانند و اين خوراك براى اهل جهنّم عذابى بسيار سخت است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد: گروهى از مردم آويزه شاخههاى اين درختند از جمله: كسى كه همسايه مريضش را محض سبك شمردن حقّ او عيادت نكند، و آن كه به خاطر سبك انگاشتن جنازه همسايه به تشييعش نرود، هر دو از آويزههاى شاخههاى درخت زقومند!
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه در خانه همسايهاش ديد بيندازد، به عورت مرد يا موى زنى يا چيزى از بدن آنان بنگرد بر خدا لازم است او را با منافقينى كه در دنيا دنبال زشتىهاى مردم بودند وارد جهنّم كند، و از دنيا نمىرود مگر اين كه خدا او را رسوا كند، و زشتىهايش را در آخرت در برابر ديد مردم بگذارد.
حضرت صادق عليه السلام به اسحاق بن عمّار فرمود: با منافق با زبانت مدارا كن، براى مؤمن دوستى و محبّت را خالص گردان، و اگر يك يهودى با تو همنشين شد به خوبى با او همنشينى كن.
علی علیه السلام : خدا را خدا را، در رابطه با همسايگان كه مورد سفارش پيامبر شماست، پيوسته به آنان سفارش داشت تا جايى كه گمان برديم ميراث برشان خواهد ساخت!.
على بن يقطين مىگويد: موسى بن جعفر عليه السلام به من فرمود: در بنى اسرائيل مردى مؤمن بود داراى همسايهاى كافر، اين همسايه كافر به همسايه مؤمن مهربان بود و نسبت به وى كار خير انجام مىداد، وقتى آن كافر از دنيا رفت، خداوند در جهنّم خانهاى از گل براى او بنا كرد كه او را از حرارت آتش حفظ كند، و به او از غير جهنّم روزى مىرسيد، او را گفتند: اين لطف حق به خاطر مدارا و رفق و انجام كار خير توست نسبت به همسايه مؤمنت در دنيا.
@sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
animation.gif
137.8K
✅کانال انس با صحیفه سجادیه
🖋 در پیام رسان ایتا👇
https://eitaa.com/sahife2
🌺لطفا نشر دهید🌺
کانال شخصیت ها
کانال_مقام_معظم_رهبری
@Khamenei_ir
.......................
کانال_استاد_علیرضا_پناهیان
@panahian_ir
......................
کانال_آیت_الله_بهجت_ره
@kalam_e_bahjat
.............................
کانال دفتر تولید و نشر آثار استاد ماندگاری
@mandegari_mahdi
....................................
کانال رسمی استاد محمد شجاعی
@ostad_shojae
@sahife2
https://eitaa.com/qoran1
حتماً قرآن بخوانید؛ هر روز، ولو کم، ولو روزى یک صفحه
در این کانال روزانه تصویر یک صفحه از قرآن کریم + صوت تلاوت + صوت ترجمه (با کمترین حجم) ارائه می شود
@sahife2
📌 مسابقه طعم رمضان هر روز یک مسابقه
کاری مشترک از رادیو معارف و پایگاه اطلاع رسانی معظم له
برای شرکت در مسابقه طعم رمضان هر روز می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید
http://baleegh.ir/%d9%85%d8%b3%d8%a7%d8%a8%d9%82%d9%87-%d8%b7%d8%b9%d9%85-%d8%b1%d9%85%d8%b6%d8%a7%d9%86/
🆔 @sahife2
Sahifeh_sajadeyeh_www.rasekhoon.net.msi
9.52M
نرم افزار صحیفه سجادیه امام سجاد (ع) برای کامپیوتر
@sahife2
2721612_761.mp3
3.78M
* نوشتاری از حضرت امام خمینی ره
این متن در صحیفه ی سجادیه ای که ایشان به نوهشان اهدا کردهاند نوشته شده است.
بسمه تعالی
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی / از خم دوست جوانم به خم موی علی
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست / یاد آرم به خرابات چو ابروی علی
صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیْل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نورالله نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی میآموزد. کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان میکند. این کتاب مقدس چون قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هرکس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده میکند. این کتاب همچون قرآن الهی ادقِّ معارف غیبی که از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل میشود در ذهن من و تو نیاید و دست طلبکاران از حقایق آن کوتاه است، به شیوه خاص خود قطراتی که از دریای بیکران عرفان خود میچشاند و آنان را محو و نابود میکند:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم انا الیه راجعون.
پس توای نویسنده محروم از همه معارف و بیخبر از کون و مکان، قلم را بشکن و صحیفه را ببند و از حدّ خود که هواهای نفسانی چون تار عنکبوت بر سراسر وجودت پیچیده و هر روز و شب افزون میگردد به فضل لایزال الهی پناه ببر «انّه ذو رحمة واسعة».
و من این کتاب بزرگ را به فرزند عزیزم که در جبهه او نور و نورٌ عَلی نُور میبینم و آن عزیز که یادگار احمد و از سلاله پاک ائمه اطهار - علیهم سلام الله - و پرورده دامن پاک مادر عزیزش که سلاله پاک ائمه اطهار و از طباطباییها که افتخار فرزندی حسنین را دارند اهدا کردم و امیدوارم او از علمای برجسته و فقهای متعهد و از عرفای مجاهد فی سبیل الله در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از این کتاب مقدس بهطور شایسته بهره مند گردد و پدر پیر خود، خمینی را که عمری با هوای نفس و عصیان و ناسپاسی گذرانده و اکنون با روی سیاه و کوله باری از معصیت بدون هیچ امید - مگر به فضل خدای رحمان - از ایندار و دیار بهدار و دیار دیگر میرود از طلب رحمت و دعایی و بخشش گناهان بر او منت نهد.
خداوندا، این عائله را به تو سپردم و از هیچ کس امیدی ندارم؛ تو خود با عنایات خویش آنان را تحت تربیت خویش قرار ده.
به تاریخ شب سه شنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۶۷ / سوم جمادی الاولی ۱۴۰۹
بنده عاصی خدا
روح الله الموسوی الخمینی @sahife2
http://www.dalfak.com/result/%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D9%81%D9%87-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%87
صحیفه سجادیه در سایت دالفک
@sahife2
ماه رمضان در زمانه قاجار🔻
🔸به جز مقدسینی که قبل از افطار راهی مسجد میشدند و آنها که دم صبح هم همین کار را میکردند، دسته سومی هم بودند که شب را به قمار صبح میکردند و میگفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمیروند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد.
این دسته بیشتر اعیان زادگان بودند ولی در هر حال روزه را می گرفتند، چون اگر نمیگرفتند،درخانه خودشان هم، جا نداشتند.
🔸 مرحوم «احمد منشور» میگفت با «برادرم موقر»در مجلس قمار تا صبح مشغول شدیم چون به سحری نرسیدیم روزه را خورده بعد به منزل آمدیم خبر روزه خوری ما زودتر از خودمان به منزل رسیده بود همینکه وارد شدیم مادرم از ما رو گرفت. چند روز با ما مثل جذامیها رفتار میکردند قدغن شده بود نوکرها به ما نزدیک شوند. غذایی اگر میآوردند، در اتاق میگذاشتد و فرار میکردند. ظرفهای غذای مارا علی حده در حضور ما کنار حوض، خاکمال میکردند تا بالاخره با وساطت برادر بزرگتر مارا توبه دادند و دوباره به عضویت خانه پذیرفتند.
🔸برای خوردن روزه نیاز بود که طبیبی تصدیق مرض بدهد، اطبای آن دوره حتا اطبای یهودی ولو برای روزه خوری هم احترام تصدیق خود را داشتند و تصدیق دروغ نمیدادند.
🔸..محال بود وقت افطار صدای فقیری از کوچه بلند شود و چندین نفر داوطلب به سمتش نروند. ...دراین ماه کار تعطیل میشد و مردم به عبادت مشغول میشدند . طلبکار، سر وقت بدهکار نمیرفت . ادارات دولتی باز بود اما کسی مراجعه نمیکرد. مرافعه شرعی در دفتر علما متوقف میشد . محصلین دیوانی به سراغ مطالبه بدهکاری نمیرفتند.
🔸 در خانهها کسی به نوکرها امر و نهی نمیکرد. اگر بنایی نیمهتمام بود صاحب کار، بیش از نصفِ روز کار نمیکشید اما اجرت روز کامل را میداد . خلاصه اینکه مردم در همه چیز رعایت یکدیگر را میکردند.
✔️شرح زندگانی من
تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه جلد اول/ نشر هرمس
عبدالله مستوفی
@sahife2
«یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه»، نام کتابی است نوشته «دوستعلیخان معیرالممالک» نوه ناصرالدینشاه که در بخشی از آن به توصیف ماه رمضان در دربار و عصر ناصری پرداخته است. این بخش از خاطرات معیرالممالک را از نظر میگذرانید: @sahife2
«در ماه رمضان شبها عبور و مرور در شهر آزاد بود و اسم شب و بگیر و ببند در کار نبود و شبنشینی و شبزندهداری تا صبح ادامه داشت. در آن زمان هفتدهم جمعیت تهران در کمال عقیده روزه نگاه میداشتند. ناصرالدینشاه در نخستین سالهای سلطنت روزه میداشت ولی تا آنجا که من به یاد دارم روزهداری را ترک گفته بود اما آداب شهر صیام را به کار میبست. گاه عصرها سواره به باغهای سلطنتی نزدیک شهر میرفت و بنا به رسم، با یک تیر توپ، سواری شاه را به شهریان اعلام میداشتند.
لطایفی از ماه رمضان شاه قاجار
آقا مچول زیندارباشی ملقب به صدیقالسلطنه که از خواص و در حضور شاه گستاخ بود، روزی هنگام سواری عرض کرد: «قربان، چون اعلیحضرت اغلب روزها سوار میشوند خوب است امر فرمایند روزهایی که سواری نیست توپ بیندازند تا از مصرف باروت کاسته شده، دخل مختصری نصیب دولت شود.» شاه در پاسخش سر بجنبانید و به لبخندی اکتفا ورزید.
در ماه رمضان ادارههای دولتی به جای روز، شب کار میکردند. بساط افطار در دربار گسترده میشد، سپس شاه نیز به کارها رسیدگی کرده، وزیران را به حضور میپذیرفت.
در اندرون، مجلسی مفصل برای وعظ و نماز تشکیل مییافت. میان تالار طنبی که شرح آن گذشته، پرده زنبوری میکشیدند. آن سوی پرده منبری نهاده ترتیب محرابی میدادند و شیخ سیفالدین برادر شیخالرئیس که از شهزادگان و به لباس اهل علم درآمده بود، به نماز میایستاد. این سوی پرده زنبوری، بانوان صفآراسته اقتدا میکردند. پس از نماز، شیخ مزبور به منبر میرفت و خانمها از پس پرده سوالهای مذهبی مطرح میکردند. آن مرحوم که در حرکت دادن سر و دست و ابرو ماهرتر از بیان و تقریر بود، جوابهایی میداد که کمابیش چیزی از آن مفهوم نمیشد و مقارن غروب مجلس پایان مییافت.
شبها زنهای سالخورده شاه در منزل یکدیگر محفلی تماشایی برای مقابله قرآن و طرح مسائل شرعی برپا میساختند و شیخ اسدالله، قاری نابینا، اصلاح قرائت و حل مسائل میکرد. زنهای به اصطلاح عاقله پس از ادای مختصر آدابی به دور هم گرد آمده، پیچازبازی میکردند و بانوان جوان پس از افطار و نماز تا سحرگاه به صحبتهای مناسب سن و شوخی و خنده میگذراندند. در سه شب احیا اهل اندرون در تالار طنبی قضا به جای آورده، قرآن سر میگرفتند و نیز الغوث که یکی از اعمال مخصوص شبهای مزبور است خوانده و هر بندی از آن را به شیشه گلاب و حب قند میدمیدند.
بعضی شبها شاه سرزده به اتاق بانوان درآمده، اندک زمانی به تماشای هر محفل میایستاد. چون اهل اندرون تا سحر بیدار میماندند و چراغها روشن بود، مرا شعفی کودکانه در دل بود و با عزیزالسلطان و غلامبچههایش به دوندگی و بازی سرگرم بودیم. یکی از شبها که قایمباشک بازی میکردیم، شاه خود را در محلی که از بتهدرختهای انبوه پوشیده بود پنهان کرده سوتهای بیمورد میزد. ما به گمان اینکه یکی از بچهها شیرینکاری میکند به مرتکب فرضی ناسزا گفتن گرفتیم که ناگاه شاه از میان گلبنها بیرون جست و ما پا به فرار نهادیم. شاه پس از خنده بسیار به آواز بلند گفت تا به دورش گرد آییم و به هر یک چند سکه زر داد.
از افطار تا سحرگاه چهار نوبت خوردنی میخوردند از این قرار: «پیشافطاری» که عبارت بود از میوههای فصل و انواع پالوده و انگشتپیچ و غیره؛ «افطار» که از انواع آش و کوفته و کوکو و شامی و شیربرنج و فرنی و لرزانک و یخدربهشت تشکیل مییافت؛ «شبچره» که نیمهشب صرف میشد و زولبیا و بامیه و پشمک از لوازم آن بود و سرانجام «سحری» که بیشتر چند نوع پلو و چلو و خورشهای مختلف بود.
هنگام افطار و سحر هر بار چهار توپ که در چهارگوشه شهر بالای خندقها قرار داده بودند از پس یکدیگر به غرش درمیآمد و شب دو نوبت طبل و نقاره میکوفتند که یک بار آن از نیمهشب گذشته بود و آن را اصطلاحا طبل دم سحری میگفتند. در سه شب احیا مجلس ذکر مصیبت در حضور شاه تشکیل مییافت.» @sahife2