eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
2 🔴 كرامت در قرآن‏ ملائكه به دور از شهوت و ماديّت و خالى از گناه و معصيت، دارنده عنوان كرامت‏اند: هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ آيا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است؟ بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ بلكه بندگانى گرامى و ارجمندند. انسان‏هاى پاك و خالص و با تقوا و متّصل به مقام نبوّت و بهره گرفته از نور امامت، و نيكوكار و با معرفت و خلاصه آنان كه سعى دارند با تمام حسنات آراسته شوند و از تمام سيّئات مصون بمانند، همچون ملائكة اللّه معنون به عنوان كرامت هستند: إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ* أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ* فَوَاكِهُ وَهُم مُّكْرَمُونَ* فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ جز بندگان خالص شده خدا [كه از هر كيفرى در امانند،* براى آنان رزق و روزى معين و ويژه‏اى است،* ميوه‏هايى [گوناگون‏] در حالى كه مورد اكرام خواهند بود،* در بهشت‏هاى پر نعمت. حبيب نجّار آن انسان والا، و مجاهد فى سبيل اللّه، پس از شهادتش، در عالم‏ برزخ زبان جانش به اين حقيقت مترنّم شد: قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ* بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِين [سرانجام به دست آن مشركان شهيد شد، و به او] گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى كاش قوم من معرفت و آگاهى داشتند،* به اين كه پروردگارم مرا آمرزيد و از كرامت يافتگان قرارم داد. اگر استعدادهاى ظاهرى و باطنى هماهنگ با وحى و دستورهاى انبيا و خواسته‏هاى ائمّه معصومين شود و در اين هماهنگى، تقواى الهى يعنى خوددارى از هر معصيت و گناهى، رعايت گردد، كرامت عالى انسانى دست مى‏دهد و تمام درهاى رحمت الهيّه به روى قلب و جان باز مى‏شود و نسيم رضايت الهى به جانب گلستان وجود آدمى وزيدن مى‏گيرد، كه قرآن در سوره مباركه حجرات مى‏فرمايد: إنَّ أكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاكُم گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست. اى انسان، كريمه وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» «3» در شأن توست، از اين بهتر در اين عرصه گاه هستى چه مى‏خواهى؟ 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
اگر به اين زندگان ابد عشق بورزيم جا دارد، چه از اين زندگان تا ابد شعاع حيات بسان سرچشمه آب حيات، روان است. اگر نام آنان را تجديد كنيم روان خود را از رنج و فشار نجات داده‏ايم. اگر روش اقدام و كردار و روحيه آنان را تجديد كنيم به روح سلحشورى و وظيفه نظامى‏گرى خدمت كرده‏ايم. اگر به جنبه خداپرستى آنان، آيين را تقويت كنيم، سزد كه آنان را ذكر خدا خواهيم يافت. ما اگر همه فضايل را بخواهيم در يكجا بيابيم در ميهن يعنى قبّه و بارگاه جان و روان اينان خواهيم يافت. علماى اخلاقِ ما اگر اخلاق را در پيرهن اينان ببينند، امير لشگرانِ ما اگر براى تهيه روح نظامى و رويّه سلحشورى پيام آنان را بشنوند و بشنوانند، هر دووان به سپاه صلاح و سلاح خود، ذخيره فناناپذير رسانده‏اند. اگر عرفا تن در دهند كه از ادّعا به وادى حقيقت و عمل يك قدم بردارند، طرز گشودن درهاى آمد و شد را به جهان ملكوت ياد خواهند گرفت، مردانى را خواهند ديد كه شوق پياپى، آنان را چنان كشانده كه چون ديدند بقا با لقا سازگار نيست، لباس بقا را كندند تا درِ لقا را كوبيدند. حجّت خداى بر خلايق، اگر اينان باشند، كار ما به رسوايى است، معلوم مى‏شود عارف عذرى ندارد كه سلحشور نيست، سلحشور سخنى پا بر جا ندارد كه مرد آيين نيست، و شاعر زبان آور معذور نيست كه پشت كار ندارد. ولى تذكر آنان چنانكه مايه سرافكندگى ماست، چه كه به وزن واقعى خود پى مى‏بريم، سبب شور و جوش و خروش پاسبانان وظيفه مقدس است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 🔴 كرامت سيد الشهداء حضرت سيّد الشّهداء، پيشواى آزادگان، سرور عاشقان، شمع شبستان قلب عارفان، به شب عاشورا به مسأله كرامت كه نتيجه اتّصال علمى و عملى به مقام باعظمت نبوّت است- نبوّتى كه راهگشاى دل به سوى خدا و ايمان به قيامت و محرّك انسان به سوى اخلاق حسنه و اعمال صالحه است- افتخار كرد: اثْنى عَلَى اللّهِ أحْسَنَ الثَّناءِ وَأحْمَدُهُ عَلَى السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ، اللّهُمّ إنّى أحْمَدُك عَلى‏ أنْ أكْرَمْتَنا بِالنُّبُوَّةِ .... «1» خدا را ثنا مى‏گويم به بهترين ثنا، و او را در خوشى و سختى حمد مى‏كنم، الهى تو را سپاس مى‏گويم كه ما را به نبوّت گرامى داشتى .... او و اصحابش با اتّصال علمى و عملى به نبوّت، به مقامى از كرامت انسانى رسيدند كه براى خود مثل و مانند و شبيه و نظيرى نگذاشتند. فيلسوف و فقيه كم نظير مرحوم حاج ميرزا خليل كمره‏اى كه بيش از هفتاد جلد كتاب پرارزش در معارف اسلامى به رشته تحرير كشيد، درباره حضرت سيّدالشّهداء و ياران باكرامتش در جلد اول «عنصر شجاعت» مى‏نويسد: «به جاى يك تن سرباز گمنام، هفتاد و دو تن شهيد با نام، و به جاى قهرمانان افسانه‏اى، يكصد تن از مردان حقيقت در ديار ما وجود دارد. فداكارانى كه به جهان فهماندند عده اندكى با فداكارى، هر كار بزرگ را مى‏توانند به عهده بگيرند، ولى عده افزون با داشتن هرگونه وسايل، و تمكّن از هر پايه علم و ثروت، بى روح فداكارى نمى‏توانند كار رشيد و شايسته‏اى بكنند. به فداكارى خود پيام دادند كه شما آيندگان كه با يك جهان وسايل هم آغوش ولى از ما عقب هستيد براى اين است كه از فداكارى كسرى داريد؛ و فداكارى و آخرين پايه تضحيه را به آموزش‏ جويان آموختند. در اقدام به خدمت، در غياب و حضور، نهفته و آشكار، هر گونه خدمت را به موقع خود انجام دادند، از دوندگى و داد بردن و مدد خواستن از خويش و بيگانه، و دعوت از كسان خود و از ياران، و از تبليغ و سفارش به دمسازان قدمى فروگذار نكردند. در مقاومت با خطر، گرفتار تهديد جان و ويرانى خانمان، و راه بى آب و آبادانى، و جادّه‏هاى ميان كوه و كمر و بيراهه رفتن، و جانفشانى بر فراز منبر و قصر شدند و مقاومت كردند. برابرى با كوه كوه آهن، اندكى از مقاومت آنها نكاست. سربازانى كه با نيكنامى در پاى نيكنامى در لجّه گرداب خطر اقدام كردند. از وفادارى به نام سابقه پيغمبر خود، و سابقه پيمان خويش، كلمه وفا را به قيمت جان قيمت نهادند. از روح نظامى‏گرى و نيروى جنگى، بهترين نمونه نظاميان صدر اول اسلامند، برجسته‏ترين سلحشور با آيين‏اند، كه روح سلحشورى را با نيروى دين چنان به هم آميخته دارند كه گويى همه آيين است و سلحشورى نيست، يا همه سلحشورى است و آيين در سايه آن پيدا نيست. از ادب، نگذاشتند در ناملايمات و در مرگ عزيز و فرزند، امام آنها منّتى احساس كند يا ملالتى در خاطر راه دهد، بلكه گفتند: ما را به مشرق ببر يا به مغرب با كمال سربلندى براى ما و تو دردسرى نيست و هيچ سرافكندگى در كار نمى‏باشد. از دلدارى، در دل سردار خود و هر شنونده‏اى نشاطى به وديعه مى‏گذاشتند كه مرگ در ذايقه او شيرين و گوارا مى‏نمود. سخنورانى كه سخن بافى را به ديگران واگذاردند، گفتارشان به كردار آميخته، چنانكه تو گويى كردار آنان گفتارى است مجسم، و گفتار آنان رفتارى يا روانى است اندك اندك رخ مى‏نمايد. گفتار گوهربارشان گاهى تسليتِ درمانده بود، و گاهى دلدارى به افسرده مى‏داد، روح تازه مى‏دميد. در راه حقيقت، شجاعت و فداكارى مى‏آموخت، در رساندن پيغام فضيلت از عهده مجسم كردن فضايل كاملًا برمى‏آمد. مى‏نمود كه در تبليغ پيام‏هاى پروردگار بيم و هراس از احدى ندارند، در پند و اندرز براى دشمن نيز بسان دوست، غمخوارى مى‏كردند. از آسمان فضيلت، زبان آنان براى ترجمان وحى گويى انتخاب شده؛ زبان، زبان انبيا؛ پيام، پيام انبيا؛ اگر پيغمبر خود را به آنان رسانيده بود دهن آنان را مى‏بوسيد. از گريبان آنان ناطقه انسان نيروى خود را آشكارا مى‏كرد، و محسوس مى‏كرد كه نفس ناطقه سپهبد و مُهَيْمِن نيروهاى ديگر انسان است، و گاهى اين سپهبد توانا براى ابراز منويّات، گذشته از زبان و منطق، تمام اعضا و جوارح را استخدام مى‏كرد و پيام فضيلت را در سر چهارسوى و بازار دنيا مى‏رساند، به آوازى رسا اين صدا را بلند مى‏كرد كه به هيچ جنجالى نتوان آن را نهفته كرد. و سخنورى آن است كه در ديگران به حسّ اعتماد و حسن اعتقاد بيفزايد و امور جوهرى در ذوات و نفوس بيافريند، با آن كه آواز، خود، صدا، يعنى تموّج هوايى بيش نيست.
4 🔴 راه به دست آوردن كرامت در سوره معارج‏ قرآن مجيد در آيات متعددى راه به دست آوردن كرامت را به آنان كه عاشق كرامت هستند نشان مى‏دهد. در آيات 23 تا 35 سوره مباركه معارج «2»، نزديك به 9 برنامه را سبب كرامت در دنيا و آخرت قلمداد مى‏كند: 1- آنان كه در نماز و طاعت مقيمند و تا لحظه آخر عمر دست از عبادت نمى‏كشند. 2- در مال و دارايى و ثروت خويش براى سائل و محروم، حقّ معيّن و معلوم قرار مى‏دهند. 3- قيامت را براساس معرفتى كه كسب كرده با تمام وجود تصديق دارند. 4- از قهر و عذاب خويش سخت ترسانند، عذابى كه امانى براى هيچ كس جز پاكان از آن نيست. 5- از شهوات جنسى حرام خود را با ياد خدا و محشر حفظ مى‏كنند و جز به زنان و كنيزان ملكى خويش نظر ندارند، كه غير اين تعدّى و تجاوز و ستمكارى است. 6- در تمام امور امين و امانتدارند. 7- عهد و پيمان خويش را رعايت مى‏كنند. 8- براى حفظ حقوق مردم به شهادت در دادگاه عدل قيام كنند. 9- از نماز خود با رعايت وقت و شرايط و حضور قلب محافظت نمايند. آنان كه جامع اين اوصافند در باغ‏هاى بهشت با عزّت و احترام متنعّمند. اين را بايد بدانيم كه كرامت انسانى، در هر دو جهان محصول ايمان و عمل و اخلاق است، كه بدون اين حقايق از انسانيت انسان چيزى ظهور نخواهد كرد و جداى از اين واقعيت‏هاى زيستن، آدمى را به پست‏ترين مرحله سقوط خواهد رساند. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 ‏ 1 🔴 فيض كاشانى كه در علوم منقول و معقول و حكمت و عرفان و فهم قرآن و احاديث، انسانى كم نظير است، در رساله «زاد السالك» بر مبناى آيات قرآن و روايات، جهت كسب كرامت مى‏فرمايد: «بدان- ايّدَكَ اللّهُ بِروحٍ مِنْه- همچنان كه سفر صورى را مبدئى و منتهايى، و مسافتى و مسيرى، و زادى و راحله‏اى، و رفيقى و راهنمايى مى‏باشد، همچنين سفر معنوى را كه سفر روح است به جانب حق- سبحانه وتعالى- همه هست. مبدأش جهل و نقصان طبيعى است كه با خود آورده‏اى از شكم مادر: وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئاً و خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه چيزى نمى‏دانستيد. و منتهايش كمال حقيقى است كه فوق همه كمالات است و آن وصول است به حق سبحانه و تعالى: وَأنَّ إلى‏ رَبِّك الْمُنْتَهى و اين كه پايان [همه امور] به سوى پروردگارتوست. يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلَاقِيهِ اى انسان! يقيناً تو با كوشش و تلاشى سخت به سوى پروردگارت در حركتى، پس او را [در حالى كه مقام فرمانروايى مطلق و حكومت بر همه چيز ويژه اوست و هيچ حكومتى در برابرش وجود ندارد،] ديدار مى‏كنى. و مسافت راه، دراين سفر، مراتب كمالات علميّه و عمليّه است كه روح طى آنها مى‏كند شَيْئاً فَشَيْئاً، هرگاه بر صراط مستقيم شرع كه مسلوك اوليا و اصفياست ساير باشد: وَأَنَّ هذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلَاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ و مسلماً اين [برنامه‏هاى محكم و استوار و قوانين و مقرّرات حكيمانه‏] راه راست من است؛ بنابراين از آن پيروى كنيد و از راههاى ديگر پيروى مكنيد كه شما را از راه او پراكنده مى‏كند. و اين كمالات مترتّب است بعضى بر بعضى؛ تا كمال متقدّم طى نشود به متأخّر منتقل نتوان شد، چنانكه در سفر صورى تا قطعه مسافت متقدمه طى نشود به متأخّر نتوان راه يافت. و منازل اين سفر، صفات حميده و اخلاق پسنديده است كه احوال و مقامات روح است، از هر يك به ديگرى كه فوق آن است منتقل مى‏شود به تدريج. منزل اوّل يقظه است كه آگاهى است، و منزل آخر توحيد است كه مقصد اقصى است از اين سفر. و مسير اين سفر، جدّ تمام و جهد بليغ نمودن و همّت گماشتن است در قطع اين منازل به مجاهده و رياضت نفس به حمل أعباى تكاليف شرعيه، از فرائض و سنن و آداب و مراقبه و محاسبه نفس آناً فاناً و لحظةً فلحظةً، هموم را واحد گردانيدن، و منقطع شدن به حق سبحانه و تعالى: وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبّكَ وَتَبَتَّلْ إلَيْهِ تَبْتيلًا نام پروردگارت را [به زبان حال و قال‏] ياد كن [و از غير او قطع اميد نما] و فقط دل بر او بند. وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا و كسانى كه براى [به دست آوردن خشنودى‏] ما [با جان و مال‏] كوشيدند، بى‏ترديد آنان را به راههاى خود [راه رشد، سعادت، كمال، كرامت، بهشت و مقام قرب‏] راهنمايى مى‏كنيم. و زاد اين سفر تقواست. وَتَزَوَّدُوا فَإنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى و به نفع خود توشه برگيريد كه بهترين توشه، پرهيزكارى است. و تقوا عبارت است از قيام نمودن به آنچه شارع امر به آن فرموده است، و پرهيز كردن از آنچه نهى از آن كرده، از روى بصيرت، تا دل به نور شرع و صيقل تكاليف آن مستعدّ فيضان معرفت شود از حقّ و عزّوجلّ: وَاتَّقُوا اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ و از خدا پروا كنيد و خدا [احكامش را] به شما مى‏آموزد. و همچنانكه مسافر صورى تا قوّت بدن از زاد حاصل نكند قطع راه نتواند كرد، همچنين مسافر معنوى تا به تقوا و طهارت شرعيّه ظاهراً و باطناً قيام ننمايد و روح را تقويت به آن نكند، علوم و معارف و اخلاق حميده كه بر تقوا مترتّب مى‏شود و تقوا از آن حاصل مى‏شود، بر او فايض نمى‏گردد. و مَثَل اين مَثَل كسى است كه در شب تار چراغى در دست داشته باشد و به نور آن راهى را مى‏بيند و مى‏رود، هر يك گام كه بر مى‏دارد قطعه‏اى از آن راه روشن مى‏شود و بر آن مى‏رود، و تا گام برندارد و نرود روشن نشود، و تا روشن نشود نتواند رفت. آن ديدن به منزله معرفت است، و آن رفتن به منزله عمل و تقوا. حضرت باقر عليه السلام فرمود: مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ أوْرَثَهُ اللّهُ عِلْمَ ما لَمْ يَعْلَمْ هر كس به آنچه از واقعيت‏هاى دينى كه مى‏داند عمل كند، خداوند آنچه را نمى‏داند به او مى‏آموزد. پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: الْعِلْمُ يَهْتِفُ بِالْعَمَلِ، فَإنْ أجابَهُ وَإلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ. دانش و معرفت به سوى عمل فرياد مى‏زند، اگر اجابت كند به آثار معرفت مى‏رسد، ورنه چراغ معرفت به خاموشى مى‏گرايد. حضرت صادق عليه السلام فرمود:
لا يَقْبَلُ اللّهُ عَمَلًا إلّابِمَعْرِفَةٍ، وَ لا مَعْرِفَةَ إلّابِعَمَلٍ. فَمَنْ عَرَفَ دَلَّتْهُ الْمَعْرِفَةُ عَلَى الْعَمَلِ، وَمَنْ لَمْ‏يَعْمَلْ فَلا مَعْرِفَةَ لَهُ، ألا إنَّ الْإيمانَ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ. خداوند عملى را بدون معرفت نمى‏پذيرد، و معرفت جز با عمل پا بر جا نمى‏ماند. معرفت راهنماى به سوى عمل است، بى عمل بى‏معرفت است. بدانيد قسمتى از ايمان مكمّل قسمت ديگر است. همچنانكه در سفر صورى كسى كه راه را نداند به مقصد نمى‏رسد، همچنين در سفر معنوى كسى كه بصيرت در عمل ندارد به مقصد نمى‏رسد: امام صادق عليه السلام فرمود: الْعامِلُ عَلى‏ غَيْرِ بَصيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلى‏ غَيْرِ الطَّريقِ لا تَزيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إلّابُعْداً. آن كه بدون بصيرت و شناخت حركت مى‏كند، مانند مسافرى است كه بيراهه مى‏رود؛ سرعت سيرش جز دورى از مقصد برايش نمى‏آورد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 كرامت_انسان_فيض‏ 2 🔴 و راحله اين سفر بدن است و قواى آن. و همچنان كه در سفر صورى اگر راحله ضعيف و معلول باشد، راه را طى نتواند كرد، همچنين در اين سفر تا صحّت بدن و قوّت قوى‏ نباشد كارى نتوان ساخت. پس تحصيل معاش از اين جهت ضرورى است و آنچه از براى ضرورت است به قدر ضرورت بايد، پس طلب فضول در معاش مانع است از سلوك؛ و دنياى مذموم كه تحذير از آن فرموده‏اند عبارت از آن فضول است كه بر صاحبش وبال است، و اما قدر ضرورى از آن داخل امور آخرت است و تحصيلش عبادت. و همچنان كه اگر كسى راحله‏اى را در سفر صورى در اثناى راه سر دهد تا خود سر مى‏چرد راه او طى نمى‏شود. همچنين در اين سفر معنوى اگر بدن و قوى‏ را بگذارد تا هر چه مشتهاى آنهاست به فعل آورند و به آداب و سنن شرعيّه مقيّد نگرداند و لجام آن را در دست نداشته باشد راه حق طى نمى‏شود. و رفيقان اين راه علما و صلحا و عباد سالكانند كه يكديگر را مُمِد و معاونند، چه هر كسى بر عيب خود زود مطلع نشود، امّا بر عيب ديگرى زود واقف مى‏شود، پس اگر چند كس با هم بسازند و يكديگر را از عيوب و آفات باخبر سازند، زود راه برايشان طى مى‏شود و از دزد و حرامى دين ايمن مى‏گردند، چه: الشَّيْطانُ إلَى الْمُنْفَرِدِ أقْرَبُ مِنْهُ إلَى الْجَماعَةِ، وَيَدُ اللّهِ عَلَى الْجَماعةِ. تسلّط شيطان به فرد نزديكتر است از سلطه او به جمع، و دست خدا بر سر جمع است. اگر يكى از راه بيرون رود ديگرى او را خبردار مى‏گرداند، و اگر تنها باشد تا واقف شود هيهات است. و راهنماى اين راه پيغمبر صلى الله عليه و آله و ساير ائمه معصومين صلوات اللّه عليهم‏اند، كه راه نموده‏اند و سنن و آداب وضع كرده و از مصالح و مفاسد راه، خبر داده‏اند و خود به اين راه رفته‏اند و امّت را به تأسّى و اقتفاى خود فرموده‏اند: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ يقيناً براى شما در [روش و رفتار] پيامبر خدا الگوى نيكويى است. قُلْ إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونى يُحْبِبْكُمُ اللّهُ بگو: اگر خدا را دوست داريد، پس مرا پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 كرامت_انسان_فيض‏ 3 🔴 «و محصَّل آنچه ايشان انجام مى‏داده‏اند و به آن امر مى‏فرمودند، چنانكه از روايات معتبره به طريق اهل بيت عليهم السّلام مستفاد مى‏شود از امورى كه سالك را لابدّ است از آن، و اخلال به آن به هيچ وجه جايز نيست، بعد از تحصيل عقايد حقّه، بيست و پنج چيز است: اول- محافظت بر صلوات خمس، يعنى گزاردن آن در اول وقت به جماعت و سنن و آداب. پس اگر بى علّتى و عذرى از اول وقت تأخير كند يا به جماعت حاضر نشود يا سنّتى از سنن يا ادبى از آداب آن را فرو گذارد الّا نادراً، از سلوك راه بيرون رفته و با ساير عوام كه در بيداى جهالت و ضلالت سرگردان مى‏چرند و از راه و مقصد بى خبرند و ايشان را هرگز ترقّى نيست، مساوى است. دوم- محافظت بر نماز جمعه و عيدين و آيات با اجتماع شرايط، الّا مع العذر المُسقِط، كه سه جمعه متوالى ترك نماز كند بى علّتى، دل او زنگ گيرد به حيثيّتى كه قابل اصلاح نباشد. سوم- محافظت بر نماز معهوده رواتب يوميّه، كه ترك آن را معصيت شمرده‏اند، الّا چهار ركعت از نافله عصر و دو ركعت از نافله مغرب و وُتَيْره كه ترك آن بى عذر نيز جايز است. چهارم- محافظت بر صوم ماه رمضان و تكميل آن، چنانچه زبان را از لغو و غيبت و دروغ و دشنام و نحو آن، و ساير اعضا را از ظلم و خيانت و فَطور را از حرام و شبهه بيشتر ضبط كند كه در ساير ايّام مى‏كرد. پنجم- محافظت بر صوم سنّت كه سه روز معهود است از هر ماهى كه معادل صوم دهر است، چنانكه بى عذرى ترك نكند و اگر ترك كند قضا كند يا به مُدّى از طعام تصديق نمايد. ششم- محافظت بر زكات بر وجهى كه تأخير و توانى جايز ندارد مگر عذرى باشد، مثل فقد مستحق، يا انتظار افضل مستحقّين و نحو آن. هفتم- محافظت بر انفاق حقّ معلوم از مال، يعنى مقرّر سازد كه هر روز يا هر هفته يا هر ماه چيزى به سائل يا محروم مى‏داده باشد به قدر مناسب مال، چنانكه اخلال به آن نكند، و اگر كسى را نيز بر آن مطلع نسازد بهتر است. هشتم- محافظت بر حَجة الاسلام، چنانكه در سال وجوب به فعل آورد و بى‏عذرى تأخير روا ندارد. در حديث ديگر وارد است كه: هر امام را عهدى است بر گردن اوليا و شيعه خود، و از جمله تمامى وفاى به عهد، زيارت قبور ايشان است. نهم- زيارت قبور مقدّسه پيغمبر و ائمه معصومين عليهم السلام خصوصاً امام حسين عليه السلام چه در حديث آمده كه: زيارت حسين عليه السلام فرض است بر هر مؤمن، هر كه ترك كند حقى از خدا و رسول ترك كرده باشد. دهم- محافظت بر حقوق اخوان و قضاى حوايج ايشان، چه تأكيدات بليغه در آن شده بلكه بر اكثر فرائض مقدّم است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 كرامت_انسان_فيض‏ 4 🔴 يازدهم- تدارك نمودن هر چه از مذكورات فوت شده باشد وقتى كه متنبّه باشد مَهما أمكن. دوازدهم- اخلاق مذمومه مثل كبر و بخل و حسد و نحو آن را از خود سلب كردن به رياضت و مضادّت، و اخلاق پسنديده مثل حُسن خلق و سخا و صبر و غير آن بر خود بستن تا مَلكه شود. سيزدهم- ترك منهيّات جملةً، و اگر بر سبيل ندرت معصيتى واقع شود زود به استغفار و توبه و انابت تدارك نمايد تا محبوب حق باشد: إنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهّرِينَ يقيناً خدا كسانى را كه بسيار توبه مى‏كنند، و كسانى را كه خود را [با پذيرش انواع پاكى‏ها از همه آلودگى‏ها] پاكيزه مى‏كنند. دوست دارد. وَإنَّ اللّهَ يُحِبَّ كُلِّ مُفْتَنٍ تَوّابٍ و به حقيقت كه خداوند دوستدار هر انسانى است كه به فتنه گناه دچار شده به عرصه گاه توبه آمده است. چهاردهم- ترك شبهات كه موجب وقوع در محرّمات است. و گفته‏اند: هر كه ادبى را ترك كند از سنّتى محروم مى‏شود، و هر كه سنّتى را ترك كند از فريضه‏اى محروم مى‏شود. پانزدهم- در مالا يعنى خوض نكردن، كه موجب قسوت و خسران است، و فى الحديث: مَنْ طَلَبَ مالا يَعْنيهِ فاتَهُ ما يَعْنيهِ. كسى كه دنبال امور بى‏فائده و كارهاى بيهوده باشد، كارهاى بافايده از دستش مى‏رود. و اگر از روى غفلت صادر شود، بعد از تنبّه تدارك نمايد به استغفار و انابت: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ* وَإِخْوَانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الْغَيِّ ثُمَّ لَايُقْصِرُونَ مسلماً كسانى كه [نسبت به گناهان، معاصى و آلودگى‏هاى ظاهرى وباطنى‏] تقوا ورزيده‏اند، هرگاه وسوسه‏هايى از سوى شيطان به آنان رسد [خدا و قيامت را] ياد كنند، پس بى‏درنگ بينا شوند [و از دام وسوسه‏هايش نجات يابند.* و برادران بى‏تقوايان [كه شياطين هستند] همواره آنان را به عمق گمراهى مى‏كشانند؛ سپس [در به گمراهى كشيدنشان‏] كوتاهى نمى‏ورزند. و تا ترك مجالست بطّالين و مغتابين و آنهايى كه سخنان پراكنده گويند و روز مى‏گذرانند نكند از مالايعنى خلاص نشود، چه هيچ چيز مثل اين نيست در ايجاب قسوت و غفلت و تضييع وقت. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 كرامت_انسان_فيض‏ 5 🔴 شانزدهم- كم خوردن و كم خفتن و كم گفتن را شعار خود ساختن كه دخل تمام در تنوير قلب دارد. هفدهم- هر روز قدرى از قرآن تلاوت كردن، و اقلّش پنجاه آيه است، به تدبّر و تأمّل و خضوع، و اگر بعضى از آن در نماز واقع شود بهتر است. هيجدهم- قدرى از اذكار و دعوات ورد خود ساختن در اوقات معيّنه، خصوصاً بعد از نمازهاى فريضه، و اگر تواند كه اكثر اوقات زبان را مشغول ذكر حق دارد و اگر چه جوارح در كارهاى ديگر مصروف باشد زهى سعادت. از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه: زبان مبارك ايشان اكثر اوقات مترنّم بوده است به كلمه طيّبه: لاإلهَ‏إلَّااللّهُ، اگر چيزى مى‏خورده‏اند و اگر سخن مى‏گفته‏اند و اگر راه مى‏رفته‏اند، إلى‏ غير ذلك، چه اين مُمِد و معاونى قوى است مر سالك را، و اگر ذكر قلبى رانيز مقارن ذكر لسانى سازد به اندك زمانى فتوح بسيار روى مى‏دهد. تا مى‏تواند سعى نمايد كه دم به دم متذكّر حق مى‏بوده باشد تا غافل نشود، كه هيچ امرى به اين نمى‏رسد در سلوك، و اين مددى است قوى در ترك مخالفت حق سبحانه وتعالى به معاصى. نوزدهم- صحبت عالم و سؤال از او و استفاده علوم دينيّه به قدر حوصله خود تا مى‏تواند، كه علمى بر علم خود بيفزايد: أَعَلَمُ النّاسِ مَنْ جَمَعَ عِلْمَ النّاسِ إلى‏ عِلْمِهِ داناترين مردم كسى است كه علم ديگران رابه علم خود بيفزايد. صحبت اعلم از خود را فوزى عظيم شمرد، و اگر عالمى يابد كه به علم خود عمل كند، متابعت او را لازم شمرد و از حكم او بيرون نرود. و مراد از علم، علم آخرت است نه علم دنيا، و اگر چنين كسى نيابد و اعلم از خود نيز نيابد، با كتاب صحبت دارد و با مردم نيكوسيرت، كه از ايشان كسب اخلاق حميده كند، و هر صحبتى كه او را خوشوقت و متذكّر حق و نشأه آخرت مى‏سازد از دست ندهد. بيستم- با مردم به حسن خلق و مباسطت معاشرت كردن تا بر كسى گران نباشد، و افعال ايشان را محملى نيكو انديشيدن و گمان بد به كسى نداشتن. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 كرامت_انسان_فيض‏ 6 🔴 بيست و يكم- صدق در اقوال و افعال را شعار خود ساختن. بيست و دوم- توكّل بر حق- سبحانه و تعالى- كردن در همه امور، و نظر بر اسباب نداشتن، و در تحصيل رزق اجمال كردن و بسيار به جدّ نگرفتن در آن، و فكرهاى دور به جهت آن نكردن، و تا مى‏توان به كم قناعت كردن و ترك فضول نمودن. بيست و سوم- بر جفاى اهل و متعلّقان صبر كردن، و زود از جا در نيامدن و بدخويى نكردن، كه هر چند جفا بيشتر مى‏كشد و تلقّى بلا بيشتر مى‏كند زودتر به مطلب مى‏رسد. بيست و چهارم- امر به معروف و نهى از منكر به قدر وسع و طاقت كردن، و ديگران را نيز بر خير داشتن و غمخوارى نمودن، و با خود در سلوك شريك ساختن اگر قوّت نفسى داشته باشد، والّا اجتناب از صحبت ايشان نمودن با مدارا و تقيّه تا موجب وحشت نباشد. بيست و پنجم- اوقات خود را ضبط كردن، و در هر وقتى از شبانه روز وِردى قرار دادن كه به آن مشغول مى‏شده باشد، تا اوقاتش ضايع نشود، چه هر وقتى تابع موقوتٌ له است، و اين عمده است در سلوك. اين است آنچه از ائمّه معصومين صلوات اللّه عليهم به ما رسيده كه خود انجام‏ مى‏داده‏اند و ديگران را مى‏فرموده‏اند». 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 358 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🌷 دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. 👤 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی تأثیر در ترک آرزوها قَالَ (علیه السلام) : لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِيرَهُ، لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَه. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد در ياد مرگ و آرزوها فرمود : اگر بنده خدا أجل و پايان كارش را مى ديد، با آرزو و فريب آن دشمنى مى ورزيد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ اگر پايان كار را مى ديديد...: 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اشاره مى فرمايد كه هركس در آن بينديشد و با تمام وجود باور كند از دنياپرستى كنار خواهد رفت. مى فرمايد: «اگر انسان، سرآمد زندگى و عاقبت كارش را مى ديد، آرزوها و غرورش را دشمن مى شمرد»؛ (لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الآجَلَ وَمَصِيرَهُ لاَبْغَضَ الاَْمَلَ وَغُرُورَهُ). سرآمد زندگى و پايان عمر بر هيچكس روشن نيست؛ خواه جوان باشد يا پير، سالم باشد يا زمين گير، زيرا هر روز ممكن است حادثه اى رخ دهد و حتى جوانان و افراد سالم و نيرومند را با خود از اين جهان ببرد؛ ولى با توجه به اينكه انسان از پايان عمر خويش به طور دقيق آگاه نيست همين امر گاهى سبب اشتباه او مى شود و زندگى را جاودانه مى پندارد، دامنه آرزوهايش گسترش پيدا مى كند و غرور ناشى از آن تمام وجود او را فرا مى گيرد. البته مكتوم بودن پايان زندگى فلسفه مهمى دارد و آن اين است كه اگر هركس از پايان عمر خود باخبر بود، هرگاه پايان آن را نزديك مى ديد در اضطراب شديدى به سر مى برد و زندگى در كام او تلخ مى شد و اگر پايان آن را دور مى ديد در غفلت و غرور فرو مى رفت، خداوند آن را مكتوم داشته تا انسان دائمآ در ميان خوف و رجا باشد نه زندگى در كامش تلخ شود و نه غرور و غفلت و آرزوهاى دور و دراز او را احاطه كند. امام صادق عليه السلام در حديث معروف مُفضّل اين مطلب را با عبارات زيبايى بيان كرده، مى فرمايد: «اى مفضل! در اين امر انديشه كن كه خداوند مدت حيات انسان را بر انسان پوشيده داشت؛ چراكه اگر مقدار عمر خود را مى ديد و كوتاه بود هرگز زندگى براى او گوارا نبود، زيرا هر زمان در انتظار مرگ بود و انتظار وقتى را مى كشيد كه مى دانست پايان عمر است و همچون كسى بود كه اموالش بر باد رفته و يا نزديك است بر باد برود، چنين كسى احساس فقر مى كرد و از فناى اموالش وحشت به او دست مى داد با اينكه وحشتى كه بر انسان از فناى عمر دست مى دهد بيش از وحشتى است كه از فناى مال دست مى دهد، زيرا كسى كه مالش كم مى شود يا از بين مى رود اميد دارد در آينده مال ديگرى به دست بياورد؛ اما كسى كه يقين به پايان عمر خود داشته باشد نوميدى مطلق بر او حاكم مى شود و هرگاه عمر طولانى داشته باشد و مطمئن به بقاى در دنيا گردد در لذات و گناهان فرو مى رود و چنين مى پندارد كه فعلا به شهوترانى مى پردازم ودر اواخر عمر كه از آن آگاهم به سراغ توبه مى روم (و به اين دليل خداوند مقدار عمر را بر انسان مخفى داشته است)». ولى اميرالمؤمنين عليه السلام از زاويه ديگرى به اين مسئله مى نگرد و مى فرمايد: اگر هركس باخبر بود ـ خواه عمر خود را طولانى مى ديد يا كوتاه ـ و مشاهده مى كرد با سرعت به مقصد نهايى و پايان عمر نزديك مى شود همين حركت پرشتاب به سوى پايان عمر سبب مى شد كه آرزوها و غرور ناشى از آن را دشمن بشمارد. به راستى عمر با شتاب مى گذرد؛ هنوز دوران كودكى تمام نشده جوانى فرا مى رسد، جوانى تمام نشده كهولت و سپس پيرى و فرسودگى است. بسيارند كسانى كه به گذشته عمر خود مى نگرند و مى گويند چه با سرعت گذشت؛ چقدر كوتاه بود؛ چه اندازه در غفلت و غرور بوديم. البته مؤمنان راستين و آگاه گرچه از پايان عمر خود باخبر نيستند؛ ولى با توجه به احوال ديگران دائمآ آماده ترك دنيا هستند و به همين دليل تلاش وكوشش بيشترى براى سراى آخرت و انجام كارهاى خير دارند و هرگز گرفتار آرزوهاى دور و دراز و غرور و غفلت نمى شوند. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره فِى الْدُّنْيَا وَالْأَخِرَةِ وَيَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتَمَى‏ قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَنَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ‏ (تا اندیشه كنید) در دنیا و آخرت. و از تو درباره یتیمان مى‌پرسند، بگو: اصلاح امور آنان بهتر است و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بیامیزید (مانعى ندارد،) آنها برادران (دینى) شما هستند. خداوند، مفسد را از مصلح باز مى‌شناسد و اگر خدا مى‌خواست شما را به زحمت مى‌انداخت، (و دستور مى‌داد در عین سرپرستى یتیمان، زندگى و اموال آنها را بكلّى از اموال خود جدا سازید، ولى خداوند چنین نمى‌كند.) همانا او عزیز و حكیم است. 1- دنیا وآخرت را سطحى ننگرید و در آن فكر كنید. «یتفكّرون فى الدنیا و الاخرة» 2- رها كردن كار یتیمان، مصلحت نیست، بلكه به نیّت خیر و با چشم برادرى معاشرت نمودن با آنان مصلحت است. «قل اصلاح لهم خیر» 3- هرگونه اصلاح در وضعیّت یتیمان، ارزش است. كلمه «اصلاح» به صورت مطلق آمده تا شامل همه‌ى اصلاحات اعمّ از اصلاح مالى، علمى، عملى، تربیتى و دینى بشود. «اصلاح لهم خیر» 4- یتیمان، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلكه برادر كوچك ما و جزء خود ما هستند. «فاخوانكم» 🔗 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇 https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 هان رستخیز جان رسید شد در بدن زلزالها افکند تن اثقالها بگشود جانرا بالها افکند هر حامل چنین از هول زلزال زمین گشتند مست اینچنین انداختند احمالها بیهوش شد هر مرضعه از شدت این واقعه دست از رضاعت بازداشت بیخود شد از اهوالها انسان چو دید این حالها گفت از تعجب مالها گفتند از ارض بدن بیرون فتاد اثقالها گفت این زمین اخبارها وحی آمدش در کارها از ربک اوحی لها کرد او عیان احوالها درامتزاج جسم و جان کردند حکمتها نهان کشتند در تن تخم جان تا بر دهد اعمالها تن را حیاه از جان بود جان زنده از جانان بود جان او بدن عریان شود تا گستراند بالها ابدان زجان عمران شود وز رفتنش ویران شود جان از بدن عریان شود تا گستراند بالها زآمدشد این جسم و جان نگسست یکدم کاروان افتاد شوری در جهان زین حلّ و زین ترحالها پرشد دل از انین زان میکند چندان چنین تا از دلش چون از زمین بیرون فتد اثقالها ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«3» وَيَا مَنْ لَا تَفْنَى خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ واجْعَلْ لَنَا نَصِيباً فِي رَحْمَتِكَ «4» وَيَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْيَتِهِ الْأَبْصَارُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وأَدْنِنَا إِلَى قُرْبِكَ «5» وَيَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ وكَرِّمْنَا عَلَيْكَ «6» وَيَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِهِ ولَا تَفْضَحْنَا لَدَيْكَ‏ و اى آن كه خزينه‏هاى رحمتش نابود نمى‏شود! بر محمد و آلش درود فرست، و از رحمتت براى ما بهره و سهمى قرار ده. و اى آن كه ديده‏ها، از ديدنش قطع است! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به قرب خود نزديك كن. و اى آن كه نزد عرصه‏گاه مقامش، همه مقام‏ها كوچك است! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را در پيشگاهت ارجمند دار، و اى آن كه خبرهاى پنهانى، نزدش آشكار مى‏شود، بر محمد و آلش درود فرست. و ما را نزد خود رسوا مكن. 👌 دعای مسأله با عظمت عالى انسانى و افتضاح مجرمان ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
و افتضاح مجرمان‏ 🔴 حضرت سجّاد عليه السلام در مناجات تائبين به پيشگاه مقدّس حضرت ربّ العزّه عرضه مى‏دارد: فَوا أسَفاهْ مِنْ خَجْلَتى وَافْتِضاحى، وَوالَهْفاهْ مِنْ سُوءِ عَمَلى وَاجْتِراحى، أسْأَلُك يا غافِرَ الذَّنْبِ الْكَبيرِ، وَيا جابِرَ الْعَظْمِ الْكَسيرِ أنْ تَهَبَ لى مُوبِقاتِ الْجَرائِرِ، وَتَسْتُرَ عَلَىَّ فاضِحاتِ السَّرائِرِ. پس آه و تأسّف و حسرت از خجلت و رسوايى و افتضاح من، و واى و اندوه و غم از كردار زشت من. از تو در خواست مى‏كنم اى بخشنده گناه بزرگ و اى جبران كننده هر شكسته استخوان، كه گناهان مهلك خطرناكم را ببخشى، و زشتى‏هاى پنهانى فضاحت آور و رسوا كننده‏ام را بپوشانى. و اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاى كميل عرضه مى‏دارد: فَاسْأَلُك بِعِزَّتِك أنْ لا يَحْجُبَ عَنْك دُعائى سُوءُ عَمَلى وَفِعالى، وَلا تَفْضَحْنِى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرِّى، وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى‏ ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى مِنْ سُوءِ فِعْلى وَ إساءَتى، وَدَوامِ تَفْريطى وَجَهالتى، وَكَثْرَةِ شَهَواتى وَ غَفْلَتى. به عزّتت قسم كه عمل بد و افعال زشت من، دعاى مرا از اجابتت منع نكند، و به قبايح پنهانم كه تنها تو بر آن آگاهى مرا مفتضح و رسوا نگردانى، و بر آنچه از اعمال بد و ناشايسته در خلوت بجا آورده‏ام و تقصير و نادانى و كثرت اعمال با غفلت و شهوت كه كرده‏ام زودم به عقوبت مگير. از اين جملات و فرازهاى نورانى كه از منابع دانش حق همچون امام على عليه السلام و امام زين العابدين عليه السلام و امثال اين دو بزرگوار نقل شده و آيات قرآن مجيد هم مؤيّد آن است معلوم مى‏شود رسوايى و افتضاح انسان در دنيا و آخرت نتيجه جرم و عصيان و گناه و معصيت اوست. خطا و ذنب و دورى از طاعت و عبادت، ساختمان كرامت انسانى را خراب و مايه ننگ و رسوايى آدمى است. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 377 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🌷 دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. 👤 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
خلاف طریقت بود کاولیا تمنا کنند از خدا جز خدا گر از دوست چشمت بر احسان اوست تو در بند خویشی نه در بند دوست ✏ «» @SAHIFE2
◀️ شركاى اموال ما: 📜 امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به افراد بخيل و خسيس هشدار مى دهد ومى فرمايد: «هر انسانى در اموالش دو شريك دارد: وارثان و حوادث»؛ (لِكُلِّ امْرِيءٍ فِي مَالِهِ شَرِيكَانِ: الْوَارِثُ، وَآلْحَوَادِثُ). اشاره به اينكه افراد بخيل به چه مى انديشند؟ آيا تصور مى كنند اين اموال را با خود مى برند با اينكه از دو حال خارج نيست: يا به وسيله حوادث وپيش آمدهاى روزگار ازقبيل ورشكست شدن در تجارت، ربوده شدن به وسيله سارقان، سيل و آتش سوزى و امثال آن بر باد مى رود و يا در صورت مصون ماندن از حوادث به دست وارث مى رسد. وارثى كه غالبآ دلش به حال صاحب مال نسوخته و آن را تملك مى كند و از آن براى منافع خود و عيش و لذت بهره مى گيرد؛ بى آنكه به فكر صاحب اصلى مال باشد. بسيار ديده ايم افرادى را كه اموالى از آنها به ارث رسيده و در ميان آن ثلث يا موقوفاتى وجود دارد و وارثان اصرار دارند كه با بهانه هايى حتى ثلث را تملك كرده و وقف را به نوعى باطل كنند و عين موقوفه را به تملك خود درآورند! افراد بخيل اگر در اين امور درست بينديشند به اشتباه بزرگ خود پى مى برند. آيا بهتر آن نيست كه شريك ديگرى براى خود دست و پا كنند؟ شريكى كه در مشكلات برزخ و قيامت به داد آنها مى رسد و به مضمون «(مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاقٍ)؛ آنچه نزد شماست فانى مى گردد و آنچه نزد خداست باقى مى ماند»، هرگز خللى در آن وارد نمى شود. آرى اين شريك، همان نيازمندان و محرومانى هستند كه انفاق بر آنها در قرآن مجيد با تعبير وام دادن به خدا بيان شده است: (مَّنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافآ كَثِيرَةً) همان وامى كه حداقل ده برابر و حداكثر هفتصد برابر و بيشتر به آن سود داده خواهد شد. همانگونه كه در بحث اسناد اين گفتار حكيمانه اشاره شد اين سخن به دو صورت ديگر نيز نقل شده: نخست: «بَشِّر مالَ الْبَخِيلِ بِحادِثٍ أو وارِثٍ؛ به مال افراد بخيل بشارت ده كه يا حوادث نابودكننده در انتظار آن است و يا وارث» وديگر اينكه: «إنَّ لَکَ فِي مالِکَ شَريكَيْنِ: الْحَدَثانِ وَالْوارِثِ فَإنِ اسْتَطَعْتَ أنْ لا تَكُونَ أبْخَسُ الشُّرَكاءِ حَظّآ فَافْعَلْ؛ در مال تو (جز تو) دو شريك هست: حوادث نابودكننده و وارث، هرگاه بتوانى سهم تو كمتر از آن دو نباشد انجام ده (بخشى از اموالت را انفاق كن)». شگفت اينكه بسيار ديده شده است فرزندان افراد ثروتمند، انتظار مرگ پدر را مى كشند تا هرچه زودتر بتوانند از اموال او بهره ببرند. عجيب تر از آن اينكه در زمان خود ديده ايم فرزندان در اواخر عمر پدر، مال او را ميان خود تقسيم مى كنند و حتى پدر را از نيازمندى هاى زندگى خود محروم مى سازند در حالى كه هنوز زنده و به حكم خدا و قوانين بشرى مالك اموال خويش است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
برنامه ی شریکان اموال انسان قَالَ (علیه السلام) : لِكُلِّ امْرِئٍ فِي مَالِهِ شَرِيكَانِ، الْوَارِثُ وَ الْحَوَادِث. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد در آفات اموال فرمود : براى هر كسى در مال او دو شريك است: وارث، و حوادث. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2