eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
از انسان خشمگين و برافروخته نمى‏توان توقع داشت كه به خود آيد، فكر كند، از اعمال خلاف مصلحت خوددارى نمايد، و به راه صحيح و صواب گرايش يابد. در اين موقع لازم است افراد پاكدل و بشردوست كمك كنند، انسان غضب ‏آلود را از پرتگاه سقوط دور نمايند و به هر نحوى كه ممكن است موجبات كظم غيظ و فرونشاندن خشم درونيش را فراهم آورند. حضرت زين‏العابدين عليه‏السلام در اين قسمت از دعاى «مكارم‏الاخلاق» چنين موفقيت بزرگى را از پيشگاه الهى درخواست نموده و عرض مى‏كند: و حلنى بحليه الصالحين و البسنى زينه المتقين فى بسط العدل و كظم الغيظ. بار الها ! مرا به زيور صالحين بيارا و زينت متقين را بر من بپوشان تا به گسترش عدل موفق شوم و به فرونشاندن غيظ دست يابم.
بسط عدل در جامعه، تمناى اول امام سجاد (ع) است. براى آنكه افراد عادل را از گناهان ناشى از خشم محافظت كند و نگذارد سرمايه‏ ى گرانقدر عقل از كفشان برود توفيق پيشگيرى از بروز غضب يعنى كظم غيظ را از پيشگاه خداوند درخواست مى‏نمايد. امام (ع) عملا و علما براى فرونشاندن غيظ باطنى دگران شايستگى و صلاحيت دارد، از نظر عمل، حضرت زين‏العابدين (ع) خود اهل كظم غيظ است و اين سجيه‏ ى انسانى مكرر از وى مشاهده شده است دو نمونه: 1- جاريه‏ ى حضرت على بن الحسين عليهماالسلام روى سر حضرت آب مى‏ريخت. غفلتا ظرف آب از دستش رها شد. به سر حضرت اصابت نمود. آن را شكافت و خون ريخت. حضرت سر بلند كرد و به وى نگريست. جاريه آيه‏ى حاوى كظم غيظ را خواند. حضرت فرمود: غيظم را فرونشاندم. سپس قسمت ديگر آيه را خواند. حضرت فرمود: تو را بخشيدم. آنگاه جمله‏ى آخر آيه را كه حاوى احسان است قرائت نمود. فرمود: برو كه تو براى خداوند آزادى. 2- مردى به امام سجاد (ع) دشنام گفت: حضرت بلافاصله عباى سياه‏رنگى را كه بر دوش داشت به سويش افكند و فرمود: هزار درهم نيز به وى بدهند. كسانى ناظر اين جريان بودند گفتند: امام (ع) با عمل خود پنج خصلت پسنديده را جمع نمود: اول حلم يعنى كظم غيظ، دوم چشمپوشى از ايذاء وى، سوم دشنامگو را از عمل خود نادم نمود، چهارم به توبه‏اش موفق ساخت، و پنجم او را به مدح وادار نمود، پس از آنكه دشنام گفته بود، و امام (ع) همه‏ى آنها را با قليلى از مال دنيا خريدارى نمود. * پس اگر امام سجاد (ع) شخص برافروخته‏ اى را به كظم غيظ دعوت كند، نمى‏تواند بگويد: اگر كظم غيظ خوب است چرا خودتان عمل نمى‏كنيد و در ناملايمات برافروخته و خشمگين مى‏شويد زيرا مراتب حلم و كظم غيظ امام بر كسى پوشيده نبود و آنان كه حضرتش را مى‏شناختند آگاه بودند كه او در خانواده و اجتماع تا چه حد ناروايى‏ها را تحمل مى‏كند و در مقابل اسائه‏ ى ادب افراد غير مودب و بدزبان كظم غيظ مى‏نمايد.
كظم غيظ در آيين مقدس اسلام از صفات حميده و خصال پسنديده است: رسول اكرم (ص) فرموده: از جمله راههاى محبوب براى قرب به خداوند دو جرعه است: يكى جرعه‏ى غيظ است و آن ديگر جرعه‏ى مصيبت. افراد باايمان جرعه‏ى غيظ را با حلم و جرعه‏ى مصيبت را با صبر به درون خود رد مى‏كنند و برون نمى‏افكنند. امام باقر (ع) فرمود: هر كس غيظى را در باطن حبس كند با آنكه اگر بخواهد مى‏تواند آن را اظهار نمايد و شخص مورد غضب را كيفر دهد خداوند در قيامت قلب او را از ايمنى و ايمان پر مى‏كند. امام صادق (ع) فرمود: هيچ بنده‏اى كظم غيظ نمى‏كند مگر آنكه خداوند به اين وسيله عز او را در دنيا و آخرت افزايش مى‏دهد. سپس حضرت آيه‏ى كظم غيظ را قرائت نمود و فرمود: خداوند در مقابل غيظى كه فرونشانده است به او بهشت رحمت مى‏دهد. و نيز فرموده است: هر كس غيظى را فرونشاند كه اگر بخواهد مى‏تواند آن را عملى نمايد خداوند در قيامت دل او را از خشنودى و رضاى خود پر مى‏كند. آنقدر كظم غيظ، مهم و گرانقدر است كه امام سجاد (ع) مى‏فرمود: موجب شگفتى من است مردى كه حلم و بردباريش موقع غضب، او را دريابد و باعث كظم غيظش گردد.
اگر كسى به افراد كريم النفس و بزرگوار بد كند طبق دستور اولياى اسلام او را مى‏بخشند و مشمول عفو خود قرار مى‏دهند ولى اين دستور در جايى قابل اجراست كه بدكننده لايق عفو و اغماض باشد. اما اگر چشم پوشى از بدى او موجب گستاخى و تجريش مى‏شود و زيانهاى تازه‏اى به بار مى‏آورد بايد مورد تعقيبش قرار داد و اين مطلب در امام سجاد (ع) تصريح شده است. و اما حق من ساءك فان تعفو عنه و ان علمت ان العفو يضر انتصرت. حق كسى كه به شما بد كرده اين است كه او را ببخشى و عفوش نمايى. اما اگر دانستى كه عفو او زيانبار است، با استنصار از قانون و قاضى و مردم، مجازاتش مى‏نمايى.
فرونشاندن هيجان درونى به معناى عفو و اغماض از كسى كه با عمل نارواى خود موجب خشم شما گرديده نيست بلكه مقصود اين است كه خشم درونى خود را برون نيفكنى و خود به اعمال غضب و انتقامجويى دست نزنى، چه ممكن است در خلال عمل مرتكب گناهان بزرگ شوى و دچار ندامت و افسوس گردى. اما پس از واپس زدن هيجان باطنى و كظم غيظ، فكر كن، اگر كسى كه به شما آزار داده قابل عفو است، او را ببخش و اگر شايسته‏ى عفو نيست، از راه قانون مجازاتش كن نه با اعمال غضب و انتقامجويى
ممكن است كسانى با وسوسه ‏ى خود، شخص برافروخته را از كظم غيظ بازدارند و به وى بگويند: سكوت و خاموشى شما موجب ذلت و خوارى است. براى اينكه خود را از آن وضع موهن برهانى لازم است غيظت را برون افكنى و از كسى كه آزارت داده و به خشمت آورده انتقام بگيرى نه اينكه او را به حال خودش واگذارى و خود را تحقير نمايى. اين وسوسه مى‏تواند سد راه كظم غيظ شود، او را از فرونشاندن هيجان درونى بازدارد، و به اعمال غضب و انتقامجويى وادارش نمايد، مگر آنكه خودش شخص فهميده و دانايى باشد، به سخن وسوسه‏گران اعتنا نكند، و خويشتن را در آتش انتقام نيفكند، يا آنكه با فرد انديشمند و خيرخواهى دوست باشد، آن عالم، مصلحت او را تذكر دهد و به كظم غيظ تشويقش نمايد و از دست زدن به كارهاى خطرناك منعش كند و اگر هيچ يك از اين دو نباشد، بعيد نيست كه وسوسه ‏ى افراد نادان او را به پرتگاه سوق دهد و به گناه آلوده‏اش نمايد. در زمان ائمه ‏ى معصومين عليهم‏السلام اين قبيل وسوسه‏ها كم و بيش از ناحيه‏ى افراد نادان القا مى‏شد و دوستداران اهل‏بيت براى تشخيص وظيفه، مطلب را با حجت خدا به ميان مى‏گذاردند و امام با يك جمله آنان را راهنمايى مى‏نمود و مصلحتش را خاطرنشان مى‏ساخت. مردى به امام صادق (ع) عرض كرد: بين من و خانواده‏اى بر سر موضوعى منازعه روى داده، من مى‏خواهم نزاع را ترك گويم، اما به من گفته مى‏شود كه ترك نزاع براى تو ذلت است. امام (ع) با عبارتى كوتاه فرمود: ذليل ظالم است، يعنى به وسوسه‏ها اعتنا نكن و به نزاع و درگيرى خاتمه ده.
امام سجاد (ع) پس از درخواست حليه‏ ى صالحين و زينت متقين از بسط عدل سخن مى‏گويد و سپس عرض مى‏كند: و كظم الغيظ ... بار الها ! موفقم بدار كه فوران غيظ را فرونشانم و شعله‏هاى سوزان غضب را خاموش كنم. درخواست كظم غيظ پس از گسترش عدل از اين نظر است كه اعمال خشم مى‏تواند اساس عدل را متزلزل كند و انسان عادل را به گناه و تجاوز وادار سازد و كظم غيظ موجب تسكين غضب و مصونيت عدل و سالم ماندن عادل از ناپاكى و گناه مى‏گردد.
امام سجاد (ع) امام معصوم، حجت خداوند، و آگاه به تمام دقايق قرآن شريف و تعاليم دينى الهى است. كسانى كه از آموزشهاى امام در بسط عدل بهره برده و تربيت شده‏اند اگر در موقعى دچار خشم شوند امامى كه خود در حد اعلى از مزيت كظم غيظ برخوردار است مى‏تواند آنان را به فرونشاندن خشم درون امر كند و اگر نادانهايى بخواهند وسوسه كنند و شخص خشمگين را به انتقامجويى وادارند و بگويند: سكوتت مايه‏ى ذلت است، امام با منطقى عالمانه و مستدل سخن مى‏گويد، خشمگين را قانع مى‏كند و از برون افكندن غيظ مصونش مى‏دارد. اگر شخص برافروخته و غضب‏آلود موقع كظم غيظ و فرونشاندن هيجان باطنى در دسترس امام نباشد تا به او تذكر لازم را بدهد و غيظش را تسكين بخشد و در نتيجه، خشم درونى وى برون افتد، درگيرى آغاز گردد، و شعله‏ هاى غضب و انتقامجويى زبانه كشد، امام (ع) در اين مرحله نيز از خداوند درخواست توفيق مى‏كند تا بتواند آتش مشتعل غضب را خاموش كند و هر چه زودتر به آن صحنه ى خطرناك پايان بخشد.
خاموش كردن شعله ‏هاى غضب از كظم غيظ به مراتب مشكلتر است زيرا در موقع شدت غضب، طرفين درگير خود را از ياد مى‏برند، عقلشان سخت تيره مى‏شود، خير و صلاح خود را نمى‏فهمند و گفته‏هاى خيرخواهان و صلاح ‏انديشان را نمى‏شنوند. على (ع) فرموده: غضب شديد منطق را تغيير مى‏دهد، ارتباط مواد حجت را با هم قطع مى‏كند و موجب پراكندگى فهم و فكر مى‏گردد. اوس و خزرج دو قبيله‏ى بزرگ مدينه بودند و در عصر جاهليت همواره با يكديگر اختلاف و نزاع داشتند و گاهى به روى هم شمشير مى‏كشيدند و كار به قتل و خونريزى منتهى مى‏شد. پيمبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله به نبوت مبعوث گرديد، آيين الهى خود را عرضه نمود و مردم را به دين خدا دعوت كرد، هر دو قبيله آن را پذيرا شدند، به رسول اكرم (ص) ايمان آوردند، و از برادرى و محبت دينى برخوردار گرديدند و در كنار هم با كمال صفا و صميميت زيست مى‏نمودند. ولى اين پيوند دوستى براى يهوديهاى مدينه سنگين و گران بود و از آن رنج مى‏بردند. روزى يكى از سالخوردگان يهود به نام شاس بن قيس در جمعى از اصحاب رسول گرامى از اوس و خزرج گذر كرد و ديد آنان در يك مجلس، گرد هم نشسته و در كمال صميميت و برادرى با يكدگر سخن مى‏گويند. او مى‏دانست كه اين دو قبيله در جاهليت با هم دشمن بودند و از اينكه امروز در پرتو اسلام اينچنين با هم مانوس و مهربان‏اند سخت ناراحت و خشمگين شد. با خود گفت كه اين دوستى و محبت براى ما غير قابل تحمل است. به جوانى از يهود كه همراهش بود دستور داد برود و در مجلس آنان شركت كند و روز بغاث را به ياد آنان بياورد و بعضى از اشعار آن روز را در مجلس بخواند. بغاث روزى است كه پيش از اسلام قبيله‏هاى اوس و خزرج در آن روز به جان هم افتادند و جنگ سختى كردند و تلفات سنگينى دادند. جوان يهودى وارد مجلس شد، از روز بغاث سخن گفت و طبق دستور، ماموريت خود را انجام داد. يادآورى آن روز خاطرات گذشته را بيدار كرد و آتش خشم اوس و خزرج را مشتعل نمود، به هيجان آمدند، در همان مجلس، نزاع درگرفت تا جايى كه بعضى از افراد دو قبيله با يكديگر گلاويز شدند، يكى گفت: ما حاضريم صحنه‏ى بغاث را تكرار كنيم، ديگرى گفت: ما نيز حاضريم. فورا تصميم گرفتند. فريادهاى مسلح شويد ! مسلح شويد ! به هم آميخت و سرزمين حره به عنوان نبردگاه معين شد و هر دو گروه به راه افتادند. خبر اين تصميم در شهر پيچيد و افراد هر قبيله با سرعت به جمعيت خود مى‏پيوستند و رفته‏رفته زمينه‏ى زد و خورد سخت و خونينى آماده مى‏شد. جريان امر به اطلاع رسول اكرم (ص) رسيد. حضرت به معيت جمعى از اصحاب كه در حضورش بودند حركت كرد و خيلى زود خود را به آنان رساند. فرمود: اى مسلمانان ! آيا به كشاكش دوران جاهليت گراييده‏ايد با آنكه من در ميان شما هستم. پس از آنكه خداوند شما را به دين اسلام هدايت كرد، موجبات عز و عظمتتان را فراهم آورد، پيوندهاى جاهليت را از شما بريد، از كفر نجاتتان داد و بين شما ايجاد الفت و محبت كرد ؟ آيا مى‏خواهيد روشهاى جاهليت را در پيش گيريد و به كفرى كه قبلا گرفتار آن بوديد برگرديد ؟ سخنان رسول اكرم (ص) آنان را به خود آورد و دانستند كه اين افكار شيطانى نقشه‏ى خائنانه‏اى است كه دشمن آنان طرح كرده است. شمشيرها را به زمين افكندند، دست محبت به گردن هم انداختند، اشك ريختند، اظهار ندامت نمودند، مراتب اطاعت خود را به رسول اكرم (ص) اظهار داشتند و در معيت آن حضرت از نيمه راه حره برگشتند و خداوند با لطف خود آتش فتنه‏ى شاس بن قيس را خاموش كرد. اگر خبر هيجان اوس و خزرج در آغاز گفتگوى بغاث به رسول اكرم (ص) مى‏رسيد حضرت همان موقع در جمع آنان شركت مى‏كرد، با سخنان نافذ خويش غيظشان را فرومى‏نشاند و نمى‏گذاشت با هم گلاويز شوند و مسلح گردند، ولى خبر اين قضيه موقعى به پيمبر رسيد كه هر دو قبيله سلاح برداشته و راه حره را كه براى زد و خورد گزيده بودند طى مى‏كردند و در واقع نايره‏ى غضب زبانه كشيده بود و اگر پيشواى اسلام نمى‏رسيد عده‏اى كشته يا مجروح مى‏شدند و در آتش خشم مى‏سوختند. خوشبختانه پيمبر گرامى در لحظات نهايى و پيش از وقوع خطر در محل حضور يافت و اوس و خزرج را از سيه‏روزى و بدبختى نجات داد، آنان كه براى زد و خورد به حره مى‏رفتند اگر بر اثر تربيت و تعليم پيشواى اسلام به مقام عدل نايل شده بودند با اعمال غضب و كشتن و مجروح ساختن يكديگر جامه‏ى پرافتخار عدل از برشان بيرون مى‏شد و لباس ننگين ظلم جايگزين آن مى‏گرديد.
خلاصه، فرموده‏ى امام سجاد (ع) در اين قسمت از دعاى «مكارم‏الاخلاق» ابتدا از كظم غيظ نام برده و مى‏خواهد به پيشگاه خداوند عرض كند: بار الها! اگر كسانى بر اثر گسترش تعاليم اسلام و بسط عدل از اخلاق حميده و سجاياى انسانى برخوردار گرديدند و به مقام رفيع عدالت نايل آمدند در صورتى كه دچار هيجان درونى و غيظ باطنى گرديدند و در معرض گناه واقع شدند مرا موفق بدار كه آنان را دريابم و موجبات كسب فيضشان را فراهم آورم و نگذارم خشم باطنشان ظاهر شود، به آتشى سوزان مبدل گردد، و ناپاكى و گناه به بار آورد.
امام (ع) پس از كظم غيظ از اطفاى نايره ( ) اسم برده و مى‏خواهد در پيشگاه خدا عرض كند: بار الها! اگر هيجان باطنى آنان از حد كظم غيظ بگذرد و خشم درون برون افتد و غضب همانند آتش فروزان گردد موفقم بدار كه آن آتش را خاموش كنم پيش از آنكه دامنگير افراد شود و حوادثى تلخ و گناه‏آلود به بار آورد.
دعاى «مكارم‏الاخلاق» صحيفه‏ ى سجاديه از نظر پرورش سجاياى انسانى كتاب تربيت است، اگر ما اين دعاى شريف را تنها به عنوان دعا بخوانيم البته از اجر خواندن دعا و ذكر بارى‏تعالى بهره‏مند خواهيم شد اما اگر آن را علاوه بر قصد دعا و ذكر الهى به عنوان دستور انسان‏سازى و فراگرفتن تعاليم اسلام بخوانيم و روى هر يك از جملاتش دقت كنيم و تصميم بگيريم خويشتن را بر وفق آن بسازيم قطعا علاوه بر اجر دعا از پاداش مهمتر از آن يعنى فراگرفتن دين الهى و تعلم مكارم اخلاق نيز بهره‏مند خواهيم بود. كسى كه بر اثر غضب دچار هيجان درونى شده، اگر غيظش برون افتد و مشتعل گردد آتش فساد روشن مى‏شود، همچنين كسى كه خشمش آشكار گرديده و شعله‏ور شده است اگر خاموش نشود مى‏تواند براى خودش و دگران مصائب سنگين به بار آورد. شايسته است افراد باايمان و دوستداران اهل‏بيت عليهم‏السلام از دعاى شريف «مكارم‏الاخلاق» درس بگيرند، از امام سجاد (ع) پيروى كنند و انسان افروخته را يارى دهند، در مرحله‏ى اول غيظش را در ضميرش فرونشانند و با هر وسيله‏ى ممكن از بروز آن جلوگيرى كنند، در مرحله‏ى دوم موجباتى فراهم آورند كه آتش غضبش خاموش شود تا خودش و بستگان و اطرافيانش از خطر رهايى يابند. خدمت به چنين انسانى همانند آب دادن به تشنه‏اى است در بيابان سوزان كه اگر به او نرسند و آبش ندهند عطش به حياتش خاتمه خواهد داد.