1. مبارزه با کارگزاران ظالم
امام سجاد در دعای بیستم (دعای مکارم الأخلاق) چنین می گوید: «خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بر آن که بر من ستم کند دستی (نیرویی) و بر آنکه با من ستیزه جوید زبانی (برهانی) و بر کسی که با من دشمنی و عناد ورزد پیروزی عطا کن و در برابر آن کس که نسبت به من به حیله گری و بداندیشی بپردازد راه و تدبیر و در برابر آن که بر من فشار و آزار رساند نیرو ده و در برابر عیبجویانی که بر من عیبجویی و دشنام گویی کنند قدرت تکذیب و در برابر خطر تهدید دشمنان به من امنیت عنایت فرما...»
چه کسانی جز کارگزاران عبدالملک نظیر حاکم مدینه بودند که امام مورد ستم ستیزه جویی عناد بداندیشی فشار، آزار و تهدید آنان قرار داشت؟ بنابراین در واقع این دعای امام شکوائیه ای در برابر زورگویی های حکومت وقت بوده و از این نظر بار سیاسی داشته است.
2. نفی مشروعیت حکومت بنی امیه
در دعایی که امام روز عید قربان و روز جمعه می خوانده چنین آمده است: «خدایا این مقام (خلافت و رهبری امت اسلامی که اقامه نماز در روز عید قربان و روز جمعه و ایراد خطبه از شئون آن است) مخصوص جانشینان برگزیدگان تو، و این پایگاهها از آن اُمنای تو است که آنان را در رتبه والایی قرار داده ای ولی ستمگران (همچون خلفای ستمگر اموی) آن را به زور غصب و تصاحب کرده اند ... تا آنجا که برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور گشته اند در حالی که می بینند احکام تو تغییر یافته کتاب تو از صحنه عمل دور افتاده فرائض و واجباتت دستخوش تحریف گشته و سنت پیامبرت متروک گشته است. خدایا دشمنان بندگان برگزیده ات از اولین و آخرین و همچنین اتباع و پیروانشان و همه کسانی را که به کارهای آنان راضی هستند لعنت کن و از رحمت خود دور ساز... »
در این دعا امام با صراحت از مسئله امامت و رهبری امت که اختصاص به خاندان پیامبر دارد و غصب شدن آن توسط ستمگران یاد می کند و بدین ترتیب مشروعیت حکومت بنی امیه را نفی می کند.
3. معرفی رهبران الهی به مردم
امام زین العابدین در دعای عرفه اش می فرماید: «پروردگارا درود فرست به پاکترین افراد خاندان پیامبر که آنان را برای رهبری امت و اجرای اوامر خود برگزیده ای و آنان را خزانه داران علمت، نگهبانان دینت جانشینان خود در زمین و حجتهای خویش بر بندگانت قرار داده ای و به خواست خود آنان را از هر گونه پلیدی یکباره پاک کرده ای و آنان را وسیله ارتباط با خود و راه بهشت خویش قرار داده ای... خدایا تو در هر زمان دین خود را به وسیله امامی تأیید فرموده ای که او را برای بندگانت رهبر و پرچممدار و در گیتی مشعل هدایت قرار داده ای پس از آنکه او را با ارتباط غیبی با خود مرتبط ساخته ای و او را وسیله خشنودی خود قرار داده ای و پیروی از او را واجب کرده ای و از نافرمانی او بیم داده ای و به اطاعت از امر او و پذیرش نهی او دستور داده ای و مقرر داشته ای که هیچ کس از او سبقت نگیرد و هیچ کس از پیروی او پس نماند...»
حضرت در این دعا نیز از نقش و موقعیت ویژه رهبران الهی و امامان از خاندان نبوت و امتیازهای آنان سخن می گوید. (برگرفته از سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 274 تا 277)
@sahife2
عصاره سیاست در اسلام همین است که امام معصوم باید به عنوان زمامدار به حق در رأس حکومت قرار بگیرد. و همه دستورات جامعه اسلامی از زبان او بیان شود و به فرمان او باشد. بنابراین یکی از مضامین مهم سیاسی دینی صحیفه طرح مسأله امامت است.
این همان مفهوم عبارت بزرگان دینی چون آیت الله مدرس (قدس سره) است که می فرمایند:
سیاست ما عین دیانت ماست.
پس اسلام ناب محمدی نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت نیست همانگونه که امامان شیعه این گونه بودند و علت اصلی شهادتشان نیز همین بوده است. ما نیز اگر بخواهیم از آنان الگو بگیریم و راهشان را ادامه دهیم باید در جامعه اسلامی حضور پر رنگی داشته باشیم و از مسائلی که در اطرافمان می گذرد به سادگی نگذریم و خود را مسئول سلامت اجتماع بدانیم. و الا اگر اجتماع فاسد شد دودش در چشم ما هم خواهد رفت.
@sahife2
رهبری معظم انقلاب :
« آن چهرهى مظلوم بىصداى سربهزیرِ منفعلى که از امام سجاد درست کردند به کلى برخلاف واقع است؛
چهرهى حقیقى امام سجاد علیهالسّلام
چهرهى
یک مبارزِ
قهرمانِ
خستگىناپذیرِ
آشتىناپذیرِ
پیگیرى است،
که با تدبیر تمام،
با دقت کامل
راهها را مىشناسد
و انتخاب مىکند
و به سمت هدفها
این راهها را مىپیماید،
خودش خسته نمىشود
و دشمن را خسته مىکند؛
و بالاخره دشمن وقتى هیچ کار دیگری نتوانست بکند، آن حضرت را مسموم کرد و این امام بزرگوار بعد از یک عمر پربرکت و پرمبارزه به رضوان الهى پرواز کرد.
این خلاصهى زندگى امام سجاد است.»
http://www.mizanonline.com/fa/news/232042/بیانات-رهبر-انقلاب-در-خصوص-حیات-نورانی-امام-سجادع-فیلم
https://www.aparat.com/v/5237p/نگاه_متفاوت_رهبری_به_امام_سجاد_علیه_السلام
@sahife2
هدایت شده از وحید یامین پور
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پاسخ علیرضا پناهیان به یک پرسش فراگیر
💢 چرا رهبری مستقیما جلوی بعضی امور نمیایستند؟!
#تصویری
🆔️ @yaminpour
پنج نکته از آیت الله مصباح یزدی:
((ذکر))
یک 💠حقيقت ذكر، «ذكر قلبى» است وگرنه صرف لقلقه زبان و چرخاندن تسبيح در دست مشكلى را حل نمىكند؛ و اگر به ذكر لفظى هم بها داده شده از آن جهت است كه راهى براى توجه و ذكر قلبى است.
دو 💠 با مراجعه به قرآن و روايات، مىبينيم اذكار خاصى تعيين و بر گفتن آنها تأكيد شده است. حتى در برخى روايات تأكيد شده كه عين همان لفظى كه حضرت فرموده، بى هيچ كم و زيادى بايد گفته شود؛ نمونه آن، روايتى است كه مرحوم علامه مجلسى در بحار آن را نقل كرده است. بر حسب اين روايت، عبدالله بن سنان از امام صادق(عليه السلام) نقل مىكند كه آن حضرت فرمودند: به زودى شبهه هايى به شما روى مىآورد در حالى كه امام و راهبرى كه شما را هدايت كند در ميان شما نخواهد بود. از آن شبهه ها نجات نمىيابد مگر كسى كه «دعاى غريق» را بخواند. عبداللّه بن سنان مىگويد، عرض كردم #دعا_غريق چگونه است؟ حضرت فرمودند، چنين مىگويى: يا اَللّهُ يا رَحمانُ يا رَحيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلوبِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ. سپس من دعا را اين گونه خواندم: يا اَللّهُ يا رَحْمانُ يا رَحيمُ يا مُقَلِّبَ الْقُلوبِ وَ الاَْبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ. حضرت فرمودند، خداوند «مُقَلِّبَ القُلوبِ وَ الاَْبصار» هست، اما دعا را همانگونه كه من گفتم بخوان: يا مُقَلِّبَ القُلوبِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ.
مىبينيم كه حضرت از اضافه كردن يك كلمه «والابصار» نهى مىكنند و تأكيد دارند ذكر به همان صورتى كه خود فرمودهاند گفته شود.
سه 💠 سخنانى نظير اينكه «هدف اصلى توجه قلبى است و اين اذكار مقدمه آن هستند و اگر كسى بتواند بدون ذكر لفظى، ذكر قلبى داشته باشد همان كافى است» مطالبى باطل است كه گوينده آن يا غافل و جاهل است يا اغراض و اهدافى سوء در سر دارد. اين حرف نظير همان سخن است كه بعضى مىگويند: «دل بايد پاك باشد، تقيّد به دستورات شرع و حلال و حرام مهم نيست!!» در نظر اينان اگر دل انسان پاك باشد هرچه هم گناه و معصيت بكند چندان اهميتى ندارد! شايد شما نيز به افرادى برخورد كرده باشيد كه حكم حجاب را در اسلام مىدانند، ولى با اين وجود، حجاب را رعايت نمىكنند و وقتى به آنها تذكر داده مىشود، مىگويند: دلت پاك باشد!
چهار 💠 یکی از مهم ترین نکات در مورد ذكر لفظى كه تا حدودى جنبه عرفانى نيز دارد مربوط به اين مسأله است كه هر عضوى از اعضاى بدن بايد بهرهاى از عبادت و بندگى خداوند داشته باشد. عبادت چشم اين است كه به آيات الهى نگاه كند. از اين رو نگاه كردن به آيات قرآن، يا در مكه مكرّمه، نگاه كردن به خانه كعبه عبادت است. حظّ و بهره چشم از عبادت، امورى از اين قبيل است. عبادت گوش اين است كه مثلاً آيات قرآن را بشنود. از اين رو گوش دادن به آيات قرآن عبادت است. بهره دل و قلب از عبادت اين است كه بايد ظرف محبت خدا باشد. در اين ميان زبان نيز بايد بهره خاص خود را از عبادت داشته باشد. حظّ زبان از عبادت اين است كه ذكر خدا را بگويد.
پنج 💠 نكته ديگرى كه در مورد حكمت ذكر لفظى مىتوان به آن اشاره كرد، بُعد تربيتى مسأله است. اگر ما بخواهيم به خدا توجه پيدا كنيم و به مرور اين توجه را بيشتر و قوىتر نماييم، بايستى تمرين داشته باشيم. براى تمرين، ذكر زبانى و لفظى بسيار آسانتر از ذكر قلبى است. براى انسان بسيار مشكل است كه توجهش را از تمامى مظاهر دنيا و زندگى باز دارد و فقط متوجه خدا شود. انجام اين كار براى انسان هاى عادى، حداكثر چند دقيقه يا يكى دو ساعت در شبانه روز ممكن است. درس خواندن، مطالعه كردن، كسب و كار، كمك به ديگران و نيازهاى برادران ايمانى را رفع نمودن و امثال اين امور، همه و همه، كارهايى هستند كه ما روزانه بايد به آنها بپردازيم؛ و توجه قلبى داشتن به خدا در حين همه اين امور، كارى بس مشكل است. بسيارى از ما حتى در نمازمان كه وقت اختصاصى توجهمان است، فقط همان چند لحظه اول نماز و هنگام گفتن اللّه اكبر و بسم اللّه الرحمن الرحيم حضور قلب داريم و بعد از آن حواسمان پرت مىشود و تا آخر نماز از ياد خدا و نماز غافل مىشويم! بنابراين براى ما افراد عادى، راحتتر همان ذكر لفظى است. اگر انسان خودش را به ذكر لفظى عادت دهد، كم كم زمينهاى مىشود كه در هنگام گفتن ذكر لفظى به معناى آن هم توجه كند و خلاصه به تدريج اين ذكر لفظى وسيله و راه خوبى براى توجه و ذكر قلبى مىشود. از اين رو است كه ذكر لفظى مىتواند طريق و ابزارى خوب براى توجه قلب، به خصوص براى افراد مبتدى در اين راه باشد.
@sahife2
1_15449324.mp3
6.04M
🎼 خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ
وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَكَ
🖋 مناجاتی بسیار زیبا از امام صادق علیه السلام
@sahife2
انس با صحیفه سجادیه
🎼 خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَكَ 🖋 مناجاتی بسیار زیبا ا
خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَكَ
كسى كه بر غير تو وارد شود محروم است و آنكه به غير تو رو كند زيانكار است
وَ ضَاعَ الْمُلِمُّونَ إِلاَّ بِكَ وَ أَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ إِلاَّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ
و هر كه به درگاه غير تو رود محتاج گشته و هر كه از غير فضل و كرم تو درخواست كرد بى برگ و نوا گرديد
بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ
درگاه لطف تو به روى مشتاقان باز و خير و احسانت براى طالبان مبذول است و فضل و كرمت براى سائلان مباح
وَ نَيْلُكَ مُتَاحٌ لِلْآمِلِينَ وَ رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصَاكَ وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ نَاوَاكَ
و عطايت براى اميدواران مهيا و رزقت براى اهل معصيت هم گسترده است و حلمت بر هر كه رو به تو آورد متوجه است
عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سَبِيلُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِينَ
و عادتت احسان به بدكاران است و طريقه ات مدارا با سركشان
اللَّهُمَّ فَاهْدِنِي هُدَى الْمُهْتَدِينَ وَ ارْزُقْنِي اجْتِهَادَ الْمُجْتَهِدِينَ وَ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ الْغَافِلِينَ الْمُبْعَدِينَ وَ اغْفِرْ لِي يَوْمَ الدِّينِ
اى خدا مرا به راه هدايت رهبرى فرما و مرا نصيب گردان كوشش جهد كنندگان به طاعتت را و از غافلان دور از رحمتت مگردان و از گناهم روز جزا درگذر.
🖋 مناجاتی بسیار زیبا از امام صادق علیه السلام
@sahife2
« هركس كه از خدا پروا كند،
خداوند براى او راه بيرون شدن
و رهايى (از هر گونه مشكل) را
قرار مى دهد. »
سوره طلاق آیه 2
@sahife2
سوره طلاق
وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً (2)
وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً (3)
هركس كه از خدا پروا كند، خداوند براى او راه بيرون شدن و رهايى (از هر گونه مشكل) را قرار مى دهد.
و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى دهد و هر كس بر خدا توكل كند، او برايش كافى است. همانا خداوند كار خود را محقق مى سازد. همانا خداوند براى هر چيز اندازه اى قرار داده است.
-----------------------
نکته:
در روايات مى خوانيم: هنگامى كه این آيه نازل شد، جمعى از ياران پيامبر، كار و تجارت را رها كردند و گفتند: خداوند روزى ما را ضمانت كرده است، پس به كار و تلاش نيازى نيست. پيامبرصلى الله عليه وآله آنان را احضار و توبيخ كرد و فرمود: هركس كار و تلاش را رها كند، دعايش مستجاب نمى شود. «انّه من فعل ذلك لا يستجاب له»
در قرآن، هم مهر الهى با جمله، «من حيث لا يحتسب» آمده است و هم قهر الهى. «فاتاهم اللّه من حيث لم يحتسبوا» يعنى گاهى مهر و قهر الهى غير منتظره و به شكلى كه گمان نمى رود به انسان مى رسد.
أثر تقوا فقط در آخرت نيست. امام صادق عليه السلام در مورد جمله، «من حيث لا يحتسب» فرمود: اين گشايش روزى، براى تقوا پيشه گان در دنياست
-------------------
پیام ها :
- حل مشكلات از طريق گناه، رفتن به بيراهه است. تقوا و خدا ترسى موجب خروج انسان از مشكلات و تنگناهاى زندگى است. «و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً»
- راه رهايى از تمام بن بست ها، (كه از جمله آن اختلافات زن و شوهر است، تقواست. «و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً»
- در مديريّت بحران ها و فتنه ها، دو چيز راه نجات است:
الف) تقوا. «و من يتّق اللّه يجعل له مخرجاً»
ب) تمسك به قرآن. «اذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن»
- زن و شوهرى كه به ناچار با طلاق از هم جدا مى شوند، اگر تقوا را مراعات كنند، مشمول لطف ويژه خداوند مى شوند. «يرزقه من حيث لايحتسب»
- كسانى كه با گناه زندگى خود را تأمين مى كنند، راه دريافت روزى هاى پيش بينى نشده را به روى خود مى بندند. «و من يتق اللّه... يرزقه من حيث لايحتسب»
- اراده خدا در چارچوب محاسبات انسان نيست. «يرزقه من حيث لايحتسب»
- رعايت امور معنوى، در زندگى مادّى اثر گذار است. (امدادهاى غيبى، در زندگى انسان نقش مؤثرى دارند.) «من حيث لايحتسب»
- انسان متقى، خواست خود را در مسير خواست و اراده خدا قرار مى دهد و چون اراده الهى بن بست ندارد، انسان متقى نيز به بن بست نخواهد رسيد. «و من يتق اللّه يجعل له مخرجاً»
- هميشه رزق زياد وابسته به كار زياد نيست. «و من يتق اللّه... يرزقه» (همان گونه كه هميشه مقدار و كمّيت آن مهم نيست. امام صادق عليه السلام در تفسير «يرزقه من حيث لايحتسب» فرمود: خداوند در آنچه به او داده بركت مى دهد.)
- تقوا و توكل دو اهرم براى خروج از بن بست است. «و من يتق اللّه... و من يتوكل على اللّه...»
- براى تأمين زندگى امروز، تقوا «و من يتق اللّه... يرزقه» و براى آينده، توكل لازم است. «و من يتوكل على اللّه فهو حسبه»
- تقوا، مقدّم بر توكل است. «و من يتق اللّه... و من يتوكل على اللّه»
- بدون لطف خداوند، هيچ عامل ديگرى كارآمد و كافى نيست. «فهو حسبه»
- در اراده و خواست تمام افراد و حكومت ها، احتمال شكست و ناكارآمدى و بن بست وجود دارد. تنها امرى كه شكست در آن راه ندارد، خواست و اراده خداوند است. «انّ اللّه بالغ امره»
- دليل توكل ما، قدرت بى نهايت الهى است. «و من يتوكل ... انّ اللّه بالغ امره»
- معناى توكل ما و قدرت خداوند آن نيست كه انسان به همه خواسته هاى خود مى رسد، زيرا تمام امور هستى قانونمند است و حساب و كتاب دارد. «و من يتوكل على اللّه فهو حسبه ان اللّه بالغ امره قد جعل اللّه لكل شى ءٍ قدراً»
@sahife2
آیتالله بهجت ره:
«بابا با خدا بساز ،کار را درست میکند.
چرا در خلوت و جلوت (آشکارا) دلت هر چه میخواهد میکنی.
مگر [خدا] نمیفرماید:
" مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرجا"
@sahife2