انس با صحیفه سجادیه
طرح #برداشت_من هفته 57 از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه ✳️ عبارت
👆 با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
بسم الله الرحمن الرحيم
#دعا_بیستم_11
و لا العمى عن سبيلك،
بار الها! در پيمودن صراط مستقيمت مرا گرفتار نابينايى منما.
این عبارت ،کامل کننده فراز قبل - و لا تبتلينى بالكسل عن عبادتك -است «ولاالعمی عن سبیلک»در راه خودت مرا کور نکن.یعنی آنقدر هواهای نفسانی،بر من غلبه کند تا چشم بر صراط مستقیم ببندم.جزء کسانی نباشم که هدایتم کردی،اما روی برگرداندم «فاستحبواالعمی علی الهدی»ضلالت رابر هدایت ترجیح دادند.
تفکر نکردن،منشأ کوردلی است،اگر درآیات خداوند تعقل نکنیم،نتیجه عدم تشخیص راه صحیح و قرار گرفتن در اصحاب جهنم است.
«قالوا لو کنانسمع اونعقل ماکنا فی اصحاب السعیر»اگر آیات الهی را می شنیدیم یا درآن تفکر می کردیم اکنون در جهنم نبودیم.
کنایه از اینکه باسرپیچی از دستورات الهی،راه رشد را برخورد بستیم و حال آن که راه هدایت را به ما نشان دادی.
راغب در كتاب مفردات مىگويد: العمى يقال فى افتقاد البصر و البصيره،
عمى گفته مىشود در مورد از دست دادن چشم و نابينايى ظاهرى
و همچنين گفته مىشود در مورد از دست دادن #بصيرت و فقد بينش معنوى.
حضرت زينالعابدين (ع) مصونيت از نابينايى را در زمينه ى پيمودن راه خدا درخواست مىنمايد.
مىدانيم كه طى نمودن راه حق به چشم دل و بينش خرد نياز دارد،
كسى كه داراى بصيرت و درك عقلى است مىتواند راه حق را به درستى طى كند
و با وجود بصيرت، نابينايى ظاهرى به كسى كه حقطلب است آسيب نمىرساند.
اسلام دين بصيرت و آيين بينش و آگاهى است.
اين امر مهم و شايان تدبر در قرآن شريف خاطرنشان گرديده و خداوند به رسول گرامى (ص) ماموريت داده است كه آن را به اطلاع عموم برساند:
قل هذه سبيلى ادعو الى الله على بصيره انا و من اتبعنى.
پيمبر گرامى! بگو اين است راه من، دعوت مىكنم مردم را به سوى خدا با آگاهى و بصيرت.
نه تنها دعوت من بر اساس بينش و بصيرت است بلكه پيروان من نيز مردم را آگاهانه به دين حق دعوت مىكنند و براى اثبات سخن خود اقامه ى برهان مىنمايند.
على عليهالسلام برنامه ى اهل بصيرت را براى شناخت راه حق و پيمودن آن با توجه به پرتگاهها و نقاط سقوطش ضمن يك روايت كوتاه بيان فرموده است:
عن اميرالمومنين عليهالسلام قال: فانما البصير من سمع فتفكر و نظر فابصر و انتفع بالعبر ثم سلك جددا واضحا يتجنب فيه الصرعه فى المهاوى.
على (ع) فرموده: بصير آن كسى است كه سخن را بشنود و در آن فكر كند، نظر افكند و ببيند، از آن به نفع خود استفاده كند، راههاى روشن را بپيمايد و مراقب باشد كه با سر در پرتگاهها سقوط ننمايد.
براى آنكه بينش آدمى از ميان نرود، چشم دل نابينا نگردد، هر فردى بتواند آگاهانه و با بصيرت راه رستگارى و سعادت خود را بشناسد و به درستى آن را بپيمايد
لازم است همواره متوجه عوامل ضد بينش باشد و در تمام ايام عمر عملا و قولا از آنها اجتناب نمايد
شرط اول به كار افتادن بصيرت و بينش براى شناخت راه سعادت اين است كه آدمى طالب سعادت باشد، بخواهد صراط مستقيم را تميز دهد و به راستى و درستى آن را بپيمايد، و از اعمال انحرافى و ضدانسانى دورى گزيند. كسى كه نمىخواهد در زندگى مستقيم باشد حاضر نيست بينديشد و بصيرت و بينش خود را در شناخت صراط مستقيم به كار گيرد ، واضح است كه كلام خدا و سخنان پيمبر او براى هدايت چنين انسانى موثر نخواهد بود، زيرا او خواهان هدايت نيست.
قرآن شريف در اين باره فرموده است:
ان هو الا ذكر للعالمين لمن شاء منكم ان يستقيم.
محتواى اين كتاب براى مردم عالم چيزى جز وسيلهى يادآورى و تذكر نيست، اما كسانى از اين كتاب به خود مىآيند و متذكر مىشوند كه بخواهند مستقيم و پاك زندگى كنند و از انحرافات مصون و محفوظ باشند، يعنى آنان كه نمىخواهند در دنيا پاك و مستقيم زندگى كنند، از اين كتاب آسمانى بهرهاى ندارند و نمىتوانند به راه سعادت گرايش يابند.
نظير اين آيه دربارهى قوم ثمود آمده است. قرآن شريف مىفرمايد: و اما ثمود فهديناهم فاستحبوا العمى على الهدى.
ما براى هدايت قوم ثمود پيمبر فرستاديم ولى آنان كوردلى و جهالت را گزيدند، بصيرت و بينش و خرد را واپس زدند و خواستند همچنان به نادانى خويش ادامه دهند.
كسانى كه طالب سعادتند و شرط اول به كار بستن بينش و بصيرت در آنان وجود دارد
بايد در قدم اول سخنان پيمبر خدا را در كمال دقت بشنوند، با انديشههاى آزاد و خالى از لجاج در گفتههاى آن پيمبر بزرگ تعقل و تفكر نمايند، به صحت و اصالت آنها واقف گردند،
سپس به وى ايمان بياورند و عملا از او پيروى كنند تا ضميرشان از نور هدايت روشن گردد و به سعادت واقعى دست يابند.
اگر كسى به انگيزهى تعصب قومى
يا برترى مالى
يا اختلافات خانوادگى
يا ديگر عواملى از اين قبيل در سخنان پيمبر خدا فكر نكرد و بصيرت خود را به كار نگرفت،
يا آنكه فكر كرد و به صحت آن سخنان پى برد ولى به علت تعصبها و لجاجتها آيين حق را نپذيرفت،
او همچنان كوردل و محروم از سعادت باقى خواهد ماند.
اين قبيل افراد در مكه معظمه پيش از آنكه نبى گرامى هجرت نمايد بسيار بودند، دعوت پيشواى اسلام را اجابت نكردند و همچنان در نادانى باقى ماندند. خداوند در اين باره به پيغمبر اسلام فرموده:
و ما انت بهادى العمى عن ضلالتهم.
تو نمىتوانى اين كوردلان را از گمراهى و ضلالت بگردانى و آنان را هدايت نمايى، اينان مصمماند از بصيرت و بينش عقلى خود استفاده ننمايند و همچنان نابينا باقى بمانند.
براى آنكه افراد علاقمند به رستگارى و سعادت بتوانند از بصيرت خويش به درستى استفاده كنند و راه تعالى و تكامل را بيابند،
بايد به دعوت پيمبر الهى گوش فرادارند،
سخنان او را با دقت بشنوند،
شنيدهها را با نيروى عقل بسنجند
و اگر ضمن بررسى به مطلبى برخوردند كه نياز به توضيح دارد، از علماى الهى سئوال كنند تا واقع بر آنان روشن شود و قانع گردند.
انسان ها بايد متوجه باشند كه سئوالشان به انگيزه ى تعلم و فهميدن مطلب باشد نه براى بلندپروازى و خودنمايى و نه به منظور معارضه و مجادله كه اين قبيل بحثها منشاء مراء و خصومت است و مايهى دشمنى و فساد.
مردى از على (ع) سئوال مشكلى نمود و منظورش اين بود كه امام را براى پاسخگويى در مشقت و زحمت قرار دهد. حضرت فرمود:
براى فهميدن و درك نمودن، سئوال كن نه براى ايجاد صعوبت و سرسختى. سپس فرمود:
شخص جاهل كه به منظور يادگيرى سئوال مىكند شبيه به عالم است و عالمى كه ظالمانه پرسش مىنمايد مانند جاهلى است كه پاسخ گفتن به سئوالش مايهى مشقت و سختى است.
محرك و انگيزهى افرادى كه مهياى تحصيل علم مىشوند و از پى درس خواندن مىروند متفاوت است،
بعضى درس مىخوانند براى آنكه بتوانند در مجالس، خود را از نظر لياقت علمى بنمايانند، با اين و آن بحث كنند و توجه مردم را به خود معطوف سازند. اينان در بحثها هدفشان فهم مطلب نيست، بلكه مىخواهند با مراء و جدال بر طرف مقابل خود غلبه كنند و تمايل برترىجويى و تفوقطلبى خود را اقناع نمايند. اسلام اين قبيل بحثهاى خصومتانگيز را ناروا و غير مشروع خوانده و اولياى بزرگ اسلام پيروان خود را از آن برحذر داشتهاند.
بعضى درس مىخوانند تا بين مردم ارزشى به دست آورند و مورد توجه واقع شوند، در مواقعى به صاحبان مال و مقام نزديك مىگردند و با نظم و نثر، آنها را مدح مىكنند و تملق مىگويند تا از قدرت و مقامشان يا دارايى و ثروتشان بهرهمند گردند.
گروهى علم را براى خودآگاهى و احياى عقل فرامىگيرند و از تعاليم معنوى و تكامل روحى لذت مىبرند، اينان افرادى بزرگ و ارزشمندند، خودشان از معلومات و اطلاعاتى كه فراگرفتهاند منتفع مىشوند و دگران را نيز بهرهمند مىسازند.
امام صادق (ع) در حديثى از اين سه گروه نام برده و خصائص و مميزات هر گروه را بيان فرموده:
عن ابى عبدالله عليهالسلام قال: طلبه العلم ثلاثه، فاعرفهم باعيانهم و صفاتهم، صنف يطلبه للجهل و المراء و صنف يطلبه للاستطاله و الختل و صنف يطلبه للفقه و العقل.
كسانى كه در طلب علم مىروند سه گروهاند ، آنان را با مميزات و صفاتشان شناسايى كن :
صنف اول كسانى هستند كه علم را براى جهل و بحثهاى عداوتبار تحصيل مىكنند،
صنف ديگر درس مىخوانند تا به مردم نزديك شوند و با خدعه و مكر از آنان منتفع گردند،
و گروه سوم كسانى هستند كه علم را براى فهميدن و رشد عقل خود فرامىگيرند.
كسانى كه مىخواهند با استفاده از بصيرت و بينش، راه سعادت را بيابند، به درستى آن را طى كنند، و به كمال انسانى نايل گردند
لازم است در مواجهه با راهنمايان روحانى، حد خود را بشناسند و با آنان به منظور تعلم و يادگيرى سخن بگويند و در بحثها از مجادله و منازعهى جاهلانه و خلاف عقل پرهيز نمايند.
اگر كسانى رعايت حدود را ننمايند و به نام شناخت راه حق با هاديان خود به نزاع و مراء پردازند، هدايتكنندگان تركشان مىگويند و در بحثهاى خصومتآميز آنان كه خلاف شرع و عقل است وارد نمىشوند و در نتيجه تا پايان عمر كوردل مىمانند و كوردل از دار دنيا مىروند.
على عليهالسلام فرموده: كسى كه نزاع و تشاجر جاهلانهاش بسيار باشد هميشه در شناخت راه حق، كوردل خواهد ماند.
یکی از عواملی كه مىتواند چشم بصيرت را كور كند و آدمى را از شناخت راه رستگارى و سعادت محروم سازد نقشههاى ماليخوليايى و تمنيات موهومى است كه افراد نادان در سر مىپرورند و خود را به اين توهمات دلخوش مىسازند.
كسانى كه به اين درد مبتلا مىشوند از واقعبينى بازمىمانند، بصيرتشان كه چراغ راهنماى حقيقت است خاموش مىگردد و ديگر نمىتوانند راه سعادت و صلاح خويش را تشخيص دهند و همواره با تيرهدلى زندگى مىكنند تا بميرند.
على (ع) فرموده است: تمنيات دروغ و موهوم، چشمهاى بصيرت را كور مىكند و آدمى را از مشاهدهى واقع و حقيقت بازمىدارد.
دعاى امام سجاد (ع) با اشاره به ايام پيرى و دوران كبر عرضه می دارد:
1. و لا تبتلينى بالكسل عن عبادتك، بار الها! در كبر سن مرا همواره مورد عنايت و رحمت خود قرار ده و آنچنانم حمايت فرما كه فرسودگى پيرى در عبادتم اثر نامطلوب به جاى نگذارد و از شوق و نشاط بندگيت بازنمانم و در پرستش تو به سستى و كسل مبتلا نشوم.
2. و لا العمى عن سبيلك، بار الها! در پيمودن صراط مستقيمت آنچنان مشمول فيضت گردان كه تا آخر عمر بصيرتم به جا باشد، بينش خود را از دست ندهم و راه تو را همواره با آگاهى طى نمايم و از نابينايى چشم دل مصون و محفوظ باشم.
زايل شدن #بصیرت و بينش در ايام #پيرى بر اثر قضاى حكيمانه ى حضرت بارى تعالى است، او اراده فرموده كه قواى بدن در كبر سن واژگون شود و راه زوال بپيمايد.
و من نعمره ننكسه فى الخلق.
آن را كه عمر طولانى مىدهيم قواى بدنش را واژگون مىسازيم.
بنابراين افرادى كه بر اثر كهولت و عمر طولانى بصيرت خويش را از دست مىدهند ، مورد تخطئه و توبيخ نيستند و دعاى امام كه از نابينايى در راه حق سخن مىگويد به فقد بينش ايام پيرى نظر دارد.
چند گروهى كه گفته شد با اعمال نارواى خود بصيرت خويش را واپس زده و چشم حق بين را نابينا نمودهاند و در نتيجه از شناخت صراط مستقيم حق محروم گشتهاند استحقاق موآخذه دارند و به نسبت جرمى كه مرتكب شدهاند مجازات مىگردند.
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_خطبه_1
قسمت 4
✳️ ️ #خلقت جهان
👈 ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ [عَلَى] إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ [عَلَى] إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ [يَنْتَظِمُهَا] يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِراجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ.
👈حضرت علی که درود خدا بر او باد در ادامه ی خطبه فرمود :
سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود.
فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاى آن در حركت بود. سپس خداى سبحان طوفانى بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پى در پى در هم كوبيد.
طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّل آن بر مى داشت و به آخرش مى ريخت، و آب هاى ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب ها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّه هاى بلند كوه ها بالا آمدند.
امواج تند كف هاى بر آمده از آب ها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد. آسمان پايين را چون موج مهار شده، و آسمان هاى بالا را مانند سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند.
آنگاه فضاى آسمان پايين را به وسيله نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغى روشنايى بخش (خورشيد)، و ماهى درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و سقفى متحرّك، و صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند.
👌 شرح این حکمت نورانی را در لینک زیر بخوانید: 👇
👈 چگونگى آغاز آفرينش جهان
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #تفسیر_خوانی قرآن کریم
هر روز یک آیه
تفسیر نور – استاد محسن قرائتی
سوره #آل_عمران
#آل_عمران_113
لَيْسُواْ سَوَآءً مِّنْ أَهْلِ الْكِتَبِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ ءَايَتِ اللَّهِ ءَانَآءَ الَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ
اهل كتاب همه یكسان نیستند، طایفه اى از آنها (به طاعت خدا) ایستاده، آیات الهى را در دل شب تلاوت مى كنند و سر به سجده مى نهند.
👈این آیه وآیه بعد، صفات خوب گروهى از اهل كتاب را بیان مى دارد كه عبارت است از قیام به اطاعت خدا، تلاوت كتاب آسمانى، سجده، امر به معروف و نهى از منكر و سرعت در كارهاى خیر. شاید همین اعمال، بیانگر «حبل اللّه» در آیه قبل باشد.
👈 با نصب نرم افزار زیر با ما در این دوره ی تفسیر خوانی همراه شوید 👇
https://cafebazaar.ir/app/com.ghadeer.tafsirnour
⏺کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2