eitaa logo
صحیفه انقلاب
367 دنبال‌کننده
297 عکس
118 ویدیو
43 فایل
بیانات امام و امین امام را به عنوان صحیفه انقلاب و خط مشی آینده آن مرور میکنیم؛ به امید تپیدن قلب نسل جدید برای این دو ابر مرد.. ارتباط با ادمین: @entezarsajjad
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹تمام ادیان آسمانی از بین برخاسته است و با کمک ، بر مستکبرین حمله برده است. ، در همه طول تاریخ، به کمک برخاسته‌اند و را به جای خود نشانده‌اند. در پیغمبر اکرم از بین برخاست و با کمک ، زمان خودش را کرد یا داد. بر تمام ادیان حق دارند. به اسلام حق دارند، زیرا در طول تاریخ 1400 ساله، این جمعیت بودند که کمک کردند دین را؛ ترویج کردند از دین اسلام 🔹رژیمهای شاهنشاهی و مستکبرین وابسته به آن رژیم، همیشه راه آنها غیر راه اسلام بوده است و با مبارزه با اسلام، زندگی منحوس خود را ادامه می‌دادند. مستضعفین بودند که دنبال انبیا بودند، دنبال علما بودند، دنبال اولیا بودند. نهضت ما هم با مستضعفین پیش رفت. مستکبرین یا فرار کردند یا در منازل خود نشستند. 🔹آنهایی که امروز برای استفاده نامشروع می‌خواهند سر این سفره بنشینند کجا بودند آن روز که مستضعفین خون خود را می‌دادند؟ یا در بیغوله‌ها بودند و یا در خارج. این مستضعفین‌اند که نهضت ما را به پیش بردند؛ اینها هستند که خون خود را ریختند. جوانان دانشگاهی، جوانان مدارس قدیم، جوانان بازاری، عشایر محترم، این طبقه بودند که با قیام خود رژیم منحوس را عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع کردند. امام خمینی (ره)؛ 26 اردیبهشت 1358 بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/02/26/4 @sahifeh_entezar
💢 بخش چهارم ✅ از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم، که از نظر شما اول بحث است، اصولًا میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفه اسلامی، بیندازم. فقط به یکی- دو مثال ساده و فطری و وجدانی که سیاسیون هم می‌توانند از آن بهره‌ای ببرند بسنده می‌کنم. ✅این از بدیهیات است که و جسم هر چه باشد از خود است. یک مجسمه سنگی یا مجسمه مادی انسان هر طرف آن از طرف دیگرش است. در صورتی که به عیان می‌بینیم که و از همه اطراف خود است. می‌داند کجاست؛ در محیطش چه می‌گذرد؛ در جهان چه غوغایی است. پس، در حیوان و انسان چیز دیگری است که است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمی‌میرد و است. ✅ انسان در خود هر را به طور می‌خواهد. و شما خوب می‌دانید که انسان می‌خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد.👈 پس و باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. ✅انسان می‌خواهد به برسد تا فانی در خدا شود. اصولًا اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است. اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان این گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته‌های و - رحمه الله‌ علیهما- در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هر گونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، ✅ و نیز به کتابهای - رحمه الله علیه- در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صِرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودیِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسی است. و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه - رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و الصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: 👈حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد. ✅دیگر شما را خسته نمی‌کنم و از کتب و بخصوص نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد. @sahifeh_entezar
💢قاعده‏‌يى كه ما از آن صحبت مى‏‌كنيم، قاعده‏‌ى بناى محكم و استوارى است و سه عنصر قطعى در وجود و ذات خودش لازم دارد، كه البته هريك از آن سه عنصر بر امورى متوقف است و بر او نيز امورى مترتب مى‏‌باشد: 💠اولين عنصر، است. فقاهت را به همان معناى و كه امام (ره) براى ما معنا مى‏‌كردند و بخصوص در بيانات دو، سه سال اخيرشان بر آن تأكيد داشتند، معنا مى‏‌كنيم؛ يعنى تركيبى از متد علمى و دقيق فقاهتى و به تعبير امام (ره): . فقه صاحب جواهر، به معناى دقت و اتقان كامل در قواعد فقهى و استنتاج منظم فروع از همان قواعدى است كه در فقه و اصول مشخص شده است. 💠 اين فقاهت، دو ركن دارد، كه ركن اول آن، و و به همه‏‌ى جوانب است، و ركن دوم، مى‏‌باشد و همان چيزى است كه امام در معناى اجتهاد و مجتهد و فقيه مى‏‌فرمودند و تأكيد داشتند كه مجتهد و فقيه بايد با ديد باز بتواند و سؤال‌هاى را بشناسد. سؤال، نصف جواب است. تا شما سؤال زمان را ندانيد، ممكن نيست بتوانيد در فقه براى آن جوابى پيدا كنيد. بنابراين، فهم سؤال و ترتيب جواب مناسب براى آن، مهم است. 💠عنصر دوم، و است. روزى به اتفاق جمعى از فضلاى بزرگ در خدمت امام (ره) بوديم. در آن محفل، از حوزه‏‌ى قم صحبت شد. يكى از بزرگان اساتيد و علماى اعلام قم كه مورد احترام و قبول همه‏‌ى ما هستند، در آن جلسه به امام عرض كردند كه شما نسبت به قم، توجه و عنايت داشته باشيد. آن روز امام (ره) فرمودند كه اين چيزها لازم نيست؛ شما اگر فقط به ابقاى دو عنصر در حوزه‏‌ى قم توجه كنيد، همه چيز حل خواهد شد: اول، فقاهت است- كه گمان مى‏‌كنم تعبير ايشان اين بود كه مواظب باشيد شعله‏‌ى فقاهت فروننشيند- و دوم، اخلاق و تهذيب است. ما اگر مهذب باشيم، خواهيم توانست هستى خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامى قرار دهيم؛ ولى اگر مهذب نباشيم، آنچه كه داريم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه‏‌بسا كه در جهت هم قرار گيرد. 💠تاريخچه‏‌ى حوزه‏‌هاى علميه و سرگذشت شگفت‏‌انگيز علماى بزرگ و اسلاف درخشان ما، حامل تجربه‏‌هاى بسيار زيادى در اين زمينه است كه تهذيب چقدر اثر مى‏‌گذارد. نزديك‏ترين تجربه‏‌اى كه ما در اختيار داريم، وجود همين شخصيت عظيمى است كه امروز دنيا را به خود متوجه كرده است. امام (ره) مدرّسى در قم بودند. درسشان در مسجد كه داخل يك كوچه- نه در مركز حوزه- قرار گرفته بود، ارايه مى‏‌شد. خانه‏‌ى ايشان هم در انتهاى همان كوچه واقع شده بود؛ يعنى براى رفت و آمد به مسجد محل درس كه روزى دوبار انجام مى‏‌گرفت، حتّى احتياج به ديدن خيابان نداشتند و طبيعتاً هميشه مسير خانه به مسجد و مسجد به خانه را طى مى‏‌كردند. ايشان على‏‌الظّاهر منزوى بودند؛ ولى در حقيقت مدرّسى بزرگ و قطبى جذاب براى طلاب و فضلاى جوان و سرشار از خصلت‌ها و صفات خوب به شمار مى‏‌آمدند. اعتقاد من اين است كه و صفاى باطن و رابطه‏‌ى و پيوند مستحكم بين قلب او و خداى مقلب القلوب، موجب شد كه اين مرد بتواند از انزواى ظاهرى خود خارج شود و دست نيرومندى براى دگرگون كردن بنياد ارزش‌هاى مادّى در سطح جهان شود. 💠براستى بنيان ارزش‌هاى مادّى در دنيا لرزيده است. رهبر كمونيست كشورى دوردست با قدرت مادّى بالا و داراى پيشرفت‌هاى زياد مى‏‌گويد: خواهش مى‏كنم كتابى در باره‏‌ى اسلام بدهيد تا مطالعه كنم (!) قبل از پيروزى انقلاب، شما نمى‏‌توانستيد به زور دست جوانى كه باد ماركسيسم به دماغش خورده بود، يك جلد كتاب اسلامى بدهيد و بگوييد اين كتاب را مطالعه كن! ما با زحمت زياد و هزار كلام شيرين، تعدادى جوان را گرد هم جمع مى‏‌كرديم، تا چند كلمه از مبانى اسلام را به صورت شفاهى و يا كتبى به گوش و دل آن‏ها برسانيم؛ ولى بازهم نمى‏رسيد. در آن روزها همه‏‌ى ما- حوزه‏‌هاى علميه، علما و مدرّسان و فضلا- بوديم، ولى عملًا به نتيجه‏‌ى دلخواه نمى‏‌رسيديم. سرانجام به بركت قيام امام (ره)، ملت ايران و دنيا تكان خوردند و دگرگونى عظيمى در افكار و انديشه‏‌هاى مردم و جوان‌ها به وجود آمد. 💠امروز نماينده‏‌ى مجلس يك كشور مادّى كه هفتاد سال بر مبناى ماترياليسم ديالكتيك اداره شده است، به من مى‏‌گويد: به بركت امامِ شما، در پارلمان كشورم سخنراني‌ها با «بسم الله الرّحمن الرّحيم» شروع مى‏‌شود. شخصيت‌هاى معروف فكرى دنيا نيز نسبت به آنچه كه در مشت اين مرد بزرگ بود و بر دنيا عرضه مى‏‌كرد، احساس عطش مى‏‌كنند. بنابراين، با حركت آن رهبر عزيز، بنياد ارزشها و قراردادها و مسلّمات مادّى تكان خورد و دگرگون شد. 💠 مسئله اين نيست كه ما چند شراب‌خانه را در مملكت‌مان بستيم و نگذاشتيم فلان منكر انجام بگيرد؛ اين‏ها ظواهر كار و پديدارهاى قضيه است؛ عمق كار خيلى از اين‏ها بيشتر است. به بركت قيام اين مرد، دنيا و ايران تكان خورد. هرچند ما نقش ملت ايران را در انقلاب، نقش اول و درجه‏‌ى يك مى‏‌دانيم، اما چه كسى اين ملت را اين‏گونه هدايت كرد؟ چه كسى اين همه سرچشمه را در آن‏ها به جوشش در آورد و اين همه استعداد را زنده كرد؟ آيا غير از آن روح بزرگ و آن انسان عظيم، كس ديگرى بود؟ 💠 عظمت كار او، به ارتباطش با خدا و تهذيب نفس او برمى‏‌گردد. امام (ره) يك انسان مهذب بود. دشمنان داخلى و خارجى او نيز اين ويژگى را قبول داشتند و اعتراف مى‏كردند كه او آدم مؤمنى است. آن گروگان امريكايى كه چهارصد و چهل و چهار روز در ايران اسير بوده و طبيعتاً همه‏‌ى آن ماجراها را از چشم امام مى‏‌ديده است، مصاحبه مى‏كند و مى‏‌گويد: من از كسانى نيستم كه از فوت امام خوشحال شوم. او ارزش‌هاى اخلاقى مخصوص خودش را داشت و هيچ‏كس در حد او نبود. 💠 عنصر سوم، آگاهى سياسى است. آگاهى سياسى به مثابه‏‌ى چشمى است كه اگر نداشته باشيم، آن دو عنصر ديگر در حركت به ما كمك نخواهند كرد. بايد سه عنصر اصلى قاعده را حفظ كرد. البته حوزه‏‌ى علميه بايد يكپارچه باشد و از برخى تشنجات كه در گوشه و كنار وجود دارد، برى و بركنار بماند. حوزه‏‌ى علميه، جايگاه قداست و پاكى است. 📚22/ 03/ 1368 / سخنرانى در مراسم بيعت هزاران تن از طلاب، فضلا و اساتيد حوزه‏ ى علميه‏ ى قم و روحانيون بيست كشور جهان‏ @sahifeh_entezar