ْتَ عَلَیهِ، وَ رَضِیتَ عَنْهُ، فَأَعَشْتَهُ حَمِیداً، وَ تَوَفَّیتَهُ سَعِیداً
و از آنچه (گرفتاری ها كه) اصناف غلامان و كنیزان (مرد و زن از بندگان) خود را دچار كرده اى سلامتى و بى گزندى ده، و به منتهى درجات كسى برسانم كه به او عنایت داشته (از گرفتاری هاى دنیا و آخرت) نگهداریش نموده اى، و بر او انعام و بخشش كرده اى، و از او خشنود شده اى، و به سبب آن او را (در دنیا از جهت اخلاق و افعال نزد خود) ستوده شده زنده داشته، و نیكبخت گردیده (سزاوار بهشت كه بزرگترین نیكبختی ها است گشته) می رانده اى.
(106) وَ طَوِّقْنِی طَوْقَ الْإِقْلَاعِ عَمَّا یحْبِطُ الْحَسَنَاتِ، وَ یذْهَبُ بِالْبَرَكَاتِ
و خوددارى از آنچه (گناهى مانند كفر كه) حسنات و افعال پسندیده را باطل می گرداند (یا خوددارى از بجا آوردن حسنات را طورى كه موجب پاداش نگردد) و (گناهانى مانند دروغگویى، نماز نخواندن، روزه نگرفتن و غیبت كردن كه) خیرات و نیكی ها را از میان می برد (بى پاداش نماید، مانند) طوق و گردن بند گردنم ساز (هیچ گاه از من جدا مفرما، حضرت صادق ـ علیه السلام ـ فرموده: خداوند نعمتى را كه به بنده اى داده از او نمی گیرد تا اینكه گناهى را مرتكب شود كه به سبب آن سزاوار گردد كه نعمت از او بگیرد).
(107) وَ أَشْعِرْ قَلْبِی الِازْدِجَارَ عَنْ قَبَائِحِ السَّیئَاتِ، وَ فَوَاضِحِ الْحَوْبَاتِ.
و دلم را به باز ایستادن از زشتی هاى ناپسندیده ها و رسوایی هاى گناهان بپوشان (همیشه متوجه آن گردان).
(108) وَ لَا تَشْغَلْنِی بِمَا لَا أُدْرِكُهُ إِلَّا بِكَ عَمَّا لَا یرْضِیكَ عَنِّی غَیرُهُ
و مرا از آنچه (عبادتى كه) تو را از من جز آن خشنود نمی گرداند به چیزى (طلب دنیا) كه آن را جز به (كمك) تو در نمی یابم مشغول مساز.
(109) وَ انْزِعْ مِنْ قَلْبِی حُبَّ دُنْیا دَنِیةٍ تَنْهَى عَمَّا عِنْدَكَ، وَ تَصُدُّ عَنِ ابْتِغَاءِ الْوَسِیلَةِ إِلَیكَ، وَ تُذْهِلُ عَنِ التَّقَرُّبِ مِنْكَ.
و دوستى دنیاى پست را كه از آنچه (سعادت و نیكبختى كه) نزد تو است منع می نماید، و از طلبیدن وسیله و دست آویز به سوی تو باز می دارد، و از تقرب و نزدیك شدن به (طاعت) تو غافل و بی خبر می گرداند از دلم بر كن.
(110) وَ زَینْ لِی التَّفَرُّدَ بِمُنَاجَاتِكَ بِاللَّیلِ وَ النَّهَارِ
و تنها به سر بردن به مناجات و راز و نیاز با تو را در شب و روز براى من آراسته گردان (نیكویى آن را برایم آشكار ساز. به یكى از بندگان خدا كه تنها به سر بردن را از براى خود گزیده بود گفتند: چه تو را به تنهایى شكیبا گردانید؟ گفت: من تنها نیستم! من همنشین پروردگارم ـ عز و جل ـ هستم، هرگاه بخواهم او با من سخن گوید كتاب او «قرآن مجید» را می خوانم، و هر گاه بخواهم من با او سخن گویم نماز می خوانم).
(111) وَ هَبْ لِی عِصْمَةً تُدْنِینِی مِنْ خَشْیتِكَ، وَ تَقْطَعُنِی عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِكَ، وَ تَفُكَّنِی مِنْ أَسْرِ الْعَظَائِمِ.
و مرا عصمت و نگهدارى (ملكه و صفتى كه موجب دورى گزیدن از گناهان است) ببخش كه به ترس (از عذاب) تو نزدیكم گرداند، و از بجا آوردن آنچه حرام و ناروا ساخته اى بازم دارد، و از گرفتار شدن به گناهان بزرگ رهایم نماید.
(112) وَ هَبْ لِی التَّطْهِیرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْیانِ، وَ أَذْهِبْ عَنِّی دَرَنَ الْخَطَایا، وَ سَرْبِلْنِی بِسِرْبَالِ عَافِیتِكَ، وَ رَدِّنِی رِدَاءَ مُعَافَاتِكَ، وَ جَلِّلْنِی سَوَابِغَ نَعْمَائِكَ، وَ ظَاهِرْ لَدَی فَضْلَكَ وَ طَوْلَكَ
و از چركى معصیت پاكیزه ام گردان، و آلودگى به گناهان را از من ببر، و پیراهن سلامتى از جانب خود را بر من بپوشان و عباى (پوششى كه روى همه جامه ها می پوشند) صحت و تندرستى از نزد خویش را در برم فرما (تندرستى از دردها را مانند پیراهن و بى گزندى از آزار مردم را مانند عبا و پوشش من قرار ده) و به نعمت هاى پهناور خود بپوشانم، و احسان و بخششت را پی در پی بر من برسان.
(113) وَ أَیدْنِی بِتَوْفِیقِكَ وَ تَسْدِیدِكَ، وَ أَعِنِّی عَلَى صَالِحِ النِّیةِ، وَ مَرْضِی الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَكِلْنِی إِلَى حَوْلِی وَ قُوَّتِی دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ.
و به جور شدن اسباب كار و راهنماییت به راه حق كمكم نما، و بر قصد و آهنگ شایسته و گفتار پسندیده و كردار نیكو یاریم كن، و به قدرت و تواناییم بى قدرت و تواناییت وا مگذارم (زیرا جنبش و توانایی جز به مشیت و خواست تو نیست).
(114) وَ لَا تُخْزِنِی یوْمَ تَبْعَثُنِی لِلِقَائِكَ، وَ لَا تَفْضَحْنِی بَینَ یدَی أَوْلِیائِكَ، وَ لَا تُنْسِنِی ذِكْرَكَ، وَ لَا تُذْهِبْ عَنِّی شُكْرَكَ، بَلْ أَلْزِمْنِیهِ فِی أَحْوَالِ السَّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِینَ لِآلْائِكَ، وَ أَوْزِعْنِی أَنْ أُثْنِی بِمَا أَوْلَیتَنِیهِ، وَ أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَیتَهُ إِلَی.
و روزى (قیامت) كه مرا
براى دیدار خود (حساب و بازپرسى) برانگیزى (زنده كنى) خوار و شرمنده مكن، و در جلو دوستانت (انبیاء و اوصیاء ـ علیهم السلام ـ و بندگان شایسته و پرهیزكار) رسوایم مگردان، و یاد خود را از یادم مبر (چیزهایى كه بر اثر انجام ندادن فرمانت و پیروى از هواى نفس موجب نسیان و فراموشى از تو است از من دور ساز) و شكر و سپاس خود (توفیق بندگیت) را از من زایل مكن، بلكه آن را در حالات فراموشى هنگام فراموشی هاى نادانان به نعمت هایت همیشه با من قرار ده، و به من الهام كن كه بر آنچه مرا عطا كرده اى ستایش نمایم، و به آنچه به من نیكویى نموده اى اقرار كنم.
(115) وَ اجْعَلْ رَغْبَتِی إِلَیكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ، وَ حَمْدِی إِیاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِینَ
و تضرع و زارى و توجه و رو آوردنم را به سوی خود بالاتر (فزون تر) از رو آوردن روآورندگان، و سپاسگزاریم را درباره تو بالاتر از سپاس سپاسگزاران گردان.
(116) وَ لَا تَخْذُلْنِی عِنْدَ فَاقَتِی إِلَیكَ، وَ لَا تُهْلِكْنِی بِمَا. أَسْدَیتُهُ إِلَیكَ، وَ لَا تَجْبَهْنِی بِمَا جَبَهْتَ بِهِ الْمُعَانِدِینَ لَكَ، فَإِنِّی لَكَ مُسَلِّمٌ، أَعْلَمُ أَنَّ الْحُجَّةَ لَكَ، وَ أَنَّكَ أَوْلَى بِالْفَضْلِ، وَ أَعْوَدُ بِالْإِحْسَانِ، وَ أَهْلُ التَّقْوى، وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ، وَ أَنَّكَ به آن تَعْفُوَ أَوْلَى مِنْكَ به آن تُعَاقِبَ، وَ أَنَّكَ به آن تَسْتُرَ أَقْرَبُ مِنْكَ إِلَى أَنْ تَشْهَرَ.
و هنگام نیازمندیم به سوی تو (مراد هنگام نگرانى و گرفتارى است چون انسان همیشه به خداوند سبحان نیازمند است) خوارم مساز (مرا از رحمتت بى بهره مگردان) و به وسیله آنچه در درگاهت نیكویى كرده ام (اعمالى كه پنداشته ام به آنها خشنودیت را به دست آورده ام در حالی كه همان اعمال موجب هلاك و تباهى من شده چون به طوری كه شایسته نیكویى است نبوده) هلاكم مكن (گوئیا این جمله اشاره است به فرمایش خداى تعالى «سوره کهف، آیه 103»: قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرینَ اعْمالاً «ى 104» الَّذینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یحْسَبُونَ انَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا؛ یعنى «اى پیغمبر ما به مردم» بگو: آیا شما را به زیانكارترین آگاه سازم؟ آنان كسانى اند كه سعى و كوشش شان در زندگانى دنیا «بر اثر كردارهاى نیكو نما» تباه گشته و می پندارند كه كار نیكو می كنند. گفته اند: هر كه كار خیر و نیكى بجا آورد و بنیاد آن بر اخلاص و ایمان نباشد مندرج در این آیه است) و دست رد بر پیشانیم مزن (مرا از درگاهت نومید باز مگردان) به آنچه (كردارى كه) به وسیله آن دست رد بر پیشانى ستیزه كنندگان با خود زده اى، زیرا من فرمانبرنده توام، می دانم (باور دارم) كه حجت و دلیل (در هر حكمى) تو را است، و تو به فضل و بخشش سزاوارتر، و به احسان و نیكى كردن سود رسانده تر، و شایسته اى كه از (كیفر) تو بترسند، و سزاوارى (گناهان را) بیامرزى، و به عفو نمودن شایسته ترى كه عقاب نمایی، و به پوشاندن (گناه) نزدیك ترى كه آشكار سازى.
(117) فَأَحْینِی حَیاةً طَیبَةً تَنْتَظِمُ بِمَا أُرِیدُ، وَ تَبْلُغُ مَا أُحِبُّ مِنْ حَیثُ لَا آتِی مَا تَكْرَهُ، وَ لَا أَرْتَكِبُ مَا نَهَیتَ عَنْهُ، وَ أَمِتْنِی مِیتَةَ مَنْ یسْعَى نُورُهُ بَینَ یدَیهِ وَ عَنْ یمِینِهِ.
پس (اكنون كه این گونه مهربانى) مرا زنده دار به زندگى پاكیزه اى (زندگى با روزى حلال) كه به آنچه می خواهم پیوسته شود، و به آنچه دوست دارم پایان یابد، در صورتی كه آنچه را نمى پسندى بجا نیاورم، و آنچه را نهى كرده اى مرتكب نشوم، و بمیران مردن کسی که نور و روشناییش (راهنمایش به بهشت) در پیش رویش و از سمت راستش می رود (حضرت باقر ـ علیه السلام ـ فرموده: روز رستاخیز براى هر كه نور «راهنماى به بهشت» باشد «از عذاب و سختی هاى آن روز» رهایی می یابد، و براى هر مؤمنى نورى است).
(118) وَ ذَلِّلْنِی بَینَ یدَیكَ، وَ أَعِزَّنِی عِنْدَ خَلْقِكَ، وَ ضَعْنِی إِذَا خَلَوْتُ بِكَ، وَ ارْفَعْنِی بَینَ عِبَادِكَ، وَ أَغْنِنِی عَمَّنْ هُوَ غَنِی عَنِّی، وَ زِدْنِی إِلَیكَ فَاقَةً وَ فَقْراً.
و مرا در درگاهت خوار (مطیع) و در نزد آفریدگانت عزیز و ارجمند گردان، و چون با تو خلوت كرده تنها به سر برم (از جز تو چشم پوشیده به راز و نیاز بپردازم) فروتن و در میان بندگانت بلندمرتبه و سرفرازم نما، و از کسی که از من بى نیاز است (درخواستى نكرده و نمی كند) بى نیازم ساز (چنان كن كه من هم از او چیزى نخواهم) و بر فقر و نیازمندیم به درگاهت بیافزا (تا درخواستم از تو و راز و نیازم با تو فزونى یابد).
(119) وَ أَعِذْنِی مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنْ حُلُولِ الْبَلَاءِ، وَ مِنَ الذُّلِّ وَ الْعَنَاءِ، تَغَمَّدْنِی فِیمَا اطَّلَعْتَ عَلَیهِ مِنِّی بِمَا یتَغَمَّدُ بِهِ الْقَادِرُ عَلَى الْبَطْشِ لَوْ لَا حِلْمُهُ، وَ الْآخِذ
ُ عَلَى الْجَرِیرَةِ لَوْ لَا أَنَاتُهُ
و از شماتت و شادى دشمنان و پیشامد غم و اندوه و ذلت و خوارى (نزد مردم) و رنج و گرفتارى (در كارها) پناهم ده، مرا در آنچه (گناهانی كه) بر آن از من آگاهى (به رحمتت) بپوشان (عفو فرما) به آنچه (گناهى كه) می پوشاند (می گذرد) تواناى گرفتن از روى عنف و سختى اگر بردباریش نبود، و عقاب كننده بر گناه اگر مكث و شتاب نكردنش نبود (حلم و مكث در انجام كارى مانع از قدرت او نیست، بلكه مانع از مقدور كه آن گرفتن از روى عنف و عقاب است می باشد، چون قدرت او پیش از فعل است و آنچه با آن منافات دارد عجز و ناتوانى است).
(120) وَ إِذَا أَرَدْتَ بِقَوْمٍ فِتْنَةً أَوْ سُوءاً فَنَجِّنِی مِنْهَا لِوَاذاً بِكَ، وَ إِذْ لَمْ تُقِمْنِی مَقَامَ فَضِیحَةٍ فِی دُنْیاكَ فَلَا تُقِمْنِی مِثْلَهُ فِی آخِرَتِكَ
و هر گاه به گروهى (بر اثر نافرمانى) فتنه و تباهى یا بدى و گرفتارى بخواهى (پیش آورى) مرا در حالی كه پناهنده به تو هستم از آن رهایی ده، و چون مرا در دنیاى خود (دنیایی كه مالك آن تویی) در جاى رسوایى به پا نداشتى (رسوا نكردى) در آخرت خود (آخرتى كه بر آن استیلاء دارى) مانند آن (در جاى رسوایى) به پا مدار (رسوا مگردان).
(121) وَ اشْفَعْ لِی أَوَائِلَ مِنَنِكَ بِأَوَاخِرِهَا، وَ قَدِیمَ فَوَائِدِكَ بِحَوَادِثِهَا، وَ لَا تَمْدُدْ لِی مَدّاً یقْسُو مَعَهُ قَلْبِی، وَ لَا تَقْرَعْنِی قَارِعَةً یذْهَبُ لَهَا بَهَائِی، وَ لَا تَسُمْنِی خَسِیسَةً یصْغُرُ لَهَا قَدْرِی وَ لَا نَقِیصَةً یجْهَلُ مِنْ أَجْلِهَا مَكَانِی.
و اوائل نعمت هایت (نعمت هاى دنیوى) را با اواخر آنها (نعمت هاى اخروى) و سودهاى دیرینه ات (آنچه پیش از این تاكنون عطا فرموده اى) را با تازه هاى آنها (آنچه پس از این می بخشى) براى من توأم و جفت گردان، و چندان مرا مهلت مده و عمرم را طولانى و دراز مكن كه با آن دلم سخت شود (در قرآن كریم «سوره مریم، آیه 75» فرموده: قُلْ مَنْ كانَ فِى الضَّلالَةِ فَلْیمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى اذا رَاوْا ما یوعَدُونَ امَّا الْعَذابَ وَ امَّا السَّاعَةَ؛ یعنى «اى پیغمبر ما به آنان كه به مال و دارایى و جاه و جلال می بالند و خدا را نافرمانى می كنند» بگو: كسانی كه در راه ضلالت و گمراهى اند «خلاف دستور شرع رفتار می نمایند» خداى مهربان آنان را مهلت و طول عمر می دهد تا هنگامی كه آنچه را بیم داده می شوند ببینند، و آن یا عذاب و گرفتارى «در دنیا» یا فرارسیدن «سختى» روز قیامت است، و «سوره حدید، آیه 16» فرموده: فَطالَ عَلَیهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ یعنى پس اهل كتاب «مانند یهود و نصارى» عمرهاشان «در غفلت و بی خبرى و آرزوى دراز» به طول انجامید و «به سبب آن» دل هاشان سخت گردید) و بر من مصیبت و سختى مفرست كه بر اثر آن نیكویى و خوشى و بزرگیم برود، و مرا به پستى اى كه بر اثر آن منزلت و گرامى داشتنم (در نظر مردم) كوچك و خوار گردد، و عیب و زشتى اى كه به جهت آن مقام و ارزش من دانسته نشود گرفتار مساز.
(122) وَ لَا تَرُعْنِی رَوْعَةً أُبْلِسُ بِهَا، وَ لَا خِیفَةً أُوجِسُ دُونَهَا، اجْعَلْ هَیبَتِی فِی وَعِیدِكَ، وَ حَذَرِی مِنْ إِعْذَارِكَ وَ إِنْذَارِكَ، وَ رَهْبَتِی عِنْد تِلَاوَةِ آیاتِكَ.
و (از عذابت) چنان مترسانم كه به وسیله آن (از عفوت) نومید گردم، و چنان بیمناكم مگردان كه در آن هنگام ترس در دل افكنم، ترسم را در تهدیدت (از عذاب روز رستاخیز) و بیمم را از مهلت دادنت (تا آنجا كه براى عذر و بهانه آوردنم حجت و دلیلى نباشد) و انذار و ترساندنت (به وسیله پیغمبر و اوصیاء آن حضرت علیهم السلام) و هراسم را هنگام خواندن جملات (قرآن) خود قرار ده.
(123) وَ اعْمُرْ لَیلِی بِإِیقَاظِی فِیهِ لِعِبَادَتِكَ، وَ تَفَرُّدِی بِالتَّهَجُّدِ لَكَ، وَ تَجَرُّدِی بِسُكُونِی إِلَیكَ، وَ إِنْزَالِ حَوَائِجِی بِكَ، وَ مُنَازَلَتِی إِیاكَ فِی فَكَاكِ رَقَبَتِی مِنْ نَارِكَ، وَ إِجَارَتِی مِمَّا فِیهِ أَهْلُهَا مِنْ عَذَابِكَ.
و شبم را آباد (شایسته) گردان به بیدار نمودنت مرا در آن براى بندگیت، و تنها بودنم به شب برخاستن براى (مناجات با) تو، و چشم پوشیم از جز تو به انس و خو گرفتنم با تو، و درخواست نمودن خواسته هایم به درگاه تو، و پی در پی درخواست نمودنم از تو در آزاد ساختنم از آتشت و زنهار دادنم از كیفرت (دوزخ) كه در آنست اهل و سزاوار آن.
(124) وَ لَا تَذَرْنِی فِی طُغْیانِی عَامِهاً، وَ لَا فِی غَمْرَتِی سَاهِیاً حَتَّى حِینٍ، وَ لَا تَجْعَلْنِی عِظَةً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَ لَا نَكَالًا لِمَنِ اعْتَبَرَ، وَ لَا فِتْنَةً لِمَنْ نَظَرَ، وَ لَا تَمْكُرْ بِی فِیمَنْ تَمْكُرُ بِهِ، وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیرِی، وَ لَا تُغَیرْ لِی اسْماً، وَ لَا تُبَدِّلْ لِی جِسْماً، وَ لَا تَتَّخِذْنِی هُزُواً لِخَلْقِكَ، وَ لَا سُخْرِیاً لَكَ، وَ
لَا تَبَعاً إِلَّا لِمَرْضَاتِكَ، وَ لَا مُمْتَهَناً إِلَّا بِالانْتِقَامِ لَكَ.
و مرا تا مدت و پاره اى از زمان (هنگام مرگ) در طغیان و سركشیم (در معاصى) سرگردان و در گرداب نادانیم غافل و بی خبر وا مگذار (اشاره به قول خداى تعالى «سوره أعراف، آیه 186»: مَنْ یضْلِلِ اللهُ فَلا هادِىَ لَهُ وَ یذَرُهُمْ فى طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ؛ یعنى كسانى را كه خدا گمراه سازد «رحمت خود را از آنها بازدارد» راهنمایی براى ایشان نیست و آنان را در طغیان و سركشى واگزارد تا حیران و سرگردان شوند. «سوره مؤمنون، آیه 54»: فَذَرْهُمْ فی غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حینٍ؛ یعنى پس «اى رسول ما» ایشان را در گرداب نادانیشان واگزار تا هنگام مرگ «یا روز قیامت») و مرا (بر اثر ناپسندی ها) پند براى كسى كه نپذیرد، و عبرت براى کسی که عبرت گیرد، و سبب گمراهى براى کسی که (به من) نظر افكند قرار مده، و با من مكر مكن (مرا بر اثر فریبى كه داده ام كیفر منما) در میان كسانی كه با آنها مكر می كنى، و دیگرى را به جاى من مگزین (كه از او راضى و خشنود باشى و مرا از درگاهت برانى) و نامم را تغییر مده (دوزخى مگردان) و تنم را (در دنیا به آفت و درد و در آخرت به عذاب و كیفر) تبدیل مفرما، و مرا مضحكه و سبب خنده آفریدگانت و مسخره خود (خوار و پست در درگاهت) و جز پیرو خشنودیت و جز به كیفر رساندن (دشمنانت) براى تو خدمتگزار مگردان.
(125) وَ أَوْجِدْنِی بَرْدَ عَفْوِكَ، وَ حَلَاوَةَ رَحْمَتِكَ وَ رَوْحِكَ وَ رَیحَانِكَ، وَ جَنَّةِ نَعِیمِكَ، وَ أَذِقْنِی طَعْمَ الْفَرَاغِ لِمَا تُحِبُّ بِسَعَةٍ مِنْ سَعَتِكَ، وَ الِاجْتِهَادِ فِیمَا یزْلِفُ لَدَیكَ وَ عِنْدَكَ، وَ أَتْحِفْنِی بِتُحْفَةٍ مِنْ تُحَفَاتِكَ.
و از لذت و خوشى گذشتت، و شیرینى مهربانى و آسودگى و روزیت، و بهشت پر نعمتت فیروز و كامیاب ساز، و به وسیله توانگرى از توانگریت مزه فراغت و انجام دادن براى آنچه (عبادت و بندگى كه) تو دوست دارى، و كوشش در آنچه (عمل از روى اخلاص و پاكیزگى) را كه نزد (درگاه رحمت عامه و خاصه) تو نزدیك می گرداند به من بچشان، و تحفه و ارمغانى از تحفه هایت (نیكویی هاى برگزیده ات) به سویم بفرست (به من عطا فرما، در حدیث نبوى ـ صلى الله علیه و آله ـ است: روز و شبى نیست جز آنكه در آن از جانب خداى عز و جل براى من تحفه و ارمغانى است).
(126) وَ اجْعَلْ تِجَارَتِی رَابِحَةً، وَ كَرَّتِی غَیرَ خَاسِرَةٍ، وَ أَخِفْنِی مَقَامَكَ، وَ شَوِّقْنِی لِقَاءَكَ، وَ تُبْ عَلَی تَوْبَةً نَصُوحاً لَا تُبْقِ مَعَهَا ذُنُوباً صَغِیرَةً وَ لَا كَبِیرَةً، وَ لَا تَذَرْ مَعَهَا عَلَانِیةً وَ لَا سَرِیرَةً.
و تجارت و بازرگانیم را (براى به دست آوردن ثواب) سودمند، و بازگشتنم را (در قیامت) بى زیان (بى عذاب) گردان، و مرا از مقامت (جاى حساب و بازپرسى) بترسان (آسوده و ایمن مگذار) و براى دیدارت (پاداشت) مشتاق و دل كنده ساز، و به توبه خالص و پاكیزه اى (از روى دل) كه گناهان كوچك و بزرگ را با آن باقى نگذارى، و گناهان آشكار و نهان را با آن وا مگذارى توفیقم ده.
(127) وَ انْزِعِ الْغِلَّ مِنْ صَدْرِی لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ اعْطِفْ بِقَلْبِی عَلَى الْخَاشِعِینَ، وَ كُنْ لِی كَمَا تَكُونُ لِلصَّالِحِینَ، وَ حَلِّنِی حِلْیةَ الْمُتَّقِینَ، وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْغَابِرِینَ، وَ ذِكْراً نَامِیاً فِی الْآخِرِینَ، وَ وَافِ بِی عَرْصَةَ الْأَوَّلِینَ.
و كینه داشتن براى اهل ایمان را از سینه ام بر كن، و دلم را با فروتنان مهربان گردان، و با من چنان باش كه با شایستگان می باشى، و به زیور پرهیزكاران بیارایم (توفیق عطا فرما كه صفات آنان را روش خود گردانم) و براى من ذكر نیكویى در آیندگان، و آوازه بلندى در پسینیان قرار ده، و مرا در میان سراى (جاى اجتماع و گرد آمدن) پیشینیان (حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و پیروان او از مهاجرین و انصار) در آور.
(128) وَ تَمِّمْ سُبُوغَ نِعْمَتِكَ، عَلَی، وَ ظَاهِرْ كَرَامَاتِهَا لَدَی، امْلَأْ مِنْ فَوَائِدِكَ یدِی، وَ سُقْ كَرَائِمَ مَوَاهِبِكَ إِلَی، وَ جَاوِرْ بِی الْأَطْیبِینَ مِنْ أَوْلِیائِكَ فِی الْجِنَانِ الَّتِی زَینْتَهَا لِأَصْفِیائِكَ، وَ جَلِّلْنِی شَرَائِفَ نِحَلِكَ فِی الْمَقَامَاتِ الْمُعَدَّةِ لِأَحِبَّائِكَ.
و فراخى نعمتت را بر من تمام كن، و گرامی هاى آن را نزد من پی در پی ساز، و دستم را از سودهاى خود پر ساز (نعمت هاى بی شمارت را بیش از پیش به من ببخش) و بخشش هاى گرامیت را به سویم روان گردان، و در باغ هایى (در بهشت) كه آنها را براى برگزیده گانت آراسته (آفریده) اى با پاكیزه ترین دوستانت (آنان كه از معاصى و كارهاى زشت دورى گزیده اند) همسایه ام نما، و در جاهایی كه براى دوستانت (آنان که به ایشان انعام می فرمایى) آماده شده مرا به عطاهاى بزرگ بپوشان.
(129) وَ اجْعَلْ لِی عِنْدَكَ مَ
قِیلًا آوِی إِلَیهِ مُطْمَئِنّاً، وَ مَثَابَةً أَتَبَوَّؤُهَا، وَ أَقَرُّ عَیناً، وَ لَا تُقَایسْنِی بِعَظِیمَاتِ الْجَرَائِرِ، وَ لَا تُهْلِكْنِی یوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ، وَ أَزِلْ عَنِّی كُلَّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ، وَ اجْعَلْ لِی فِی الْحَقِّ طَرِیقاً مِنْ كُلِّ رَحْمَةٍ، وَ أَجْزِلْ لِی قِسَمَ الْمَوَاهِبِ مِنْ نَوَالِكَ، وَ وَفِّرْ عَلَی حُظُوظَ الْإِحْسَانِ مِنْ إِفْضَالِكَ.
و براى من نزد (رحمت) خود آرامشگاهی كه در آن آرامش گیرم، و جایگاهی كه در آن جاى گزینم، و چشم را روشن سازم (شاد شوم) قرار ده و (كیفر) مرا با گناهان بزرگ (كه بجا آورده ام) مسنج، و در روزى (رستاخیز) كه پنهانی ها (اعمال نیك و بد) آشكار می شود عذابم مكن، و هر شك و دو دلى و آنچه به حق می ماند را از من دور كن، و در حق و درستى راهى به هر رحمتى (كه براى تو است، یا به سبب هر رحمتى كه براى تو است راهى در حق) برایم قرار ده، و بهره هاى بخشش از عطایت را براى من بسیار، و نصیب هاى احسان و نیكى از بخشیدنت را بر من فراوان گردان.
(130) وَ اجْعَلْ قَلْبِی وَاثِقاً بِمَا عِنْدَكَ، وَ هَمِّی مُسْتَفْرَغاً لِمَا هُوَ لَكَ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْتَعْمِلُ بِهِ خَالِصَتَكَ، وَ أَشْرِبْ قَلْبِی عِنْدَ ذُهُولِ الْعُقُولِ طَاعَتَكَ، وَ اجْمَعْ لِی الْغِنَى وَ الْعَفَافَ وَ الدَّعَةَ وَ الْمُعَافَاةَ وَ الصِّحَّةَ وَ السَّعَةَ وَ الطُّمَأْنِینَةَ وَ الْعَافِیةَ.
و دلم را به آنچه (پاداشى كه) نزد تو است مطمئن و آرام، و قصد و آهنگم را یكسره براى آنچه (بندگى كه) براى تو است بگردان، و مرا به چیزى (عمل خیرى) وادار كه خواص و نزدیكانت را وامیدارى، و هنگام غفلت و بی خبرى عقل ها طاعتت را در دلم مخلوط و آمیخته ساز (در وقت غفلت و فراموشى مردم از حق چنان كن كه دل من غافل نباشد) و بى نیازى (از خلق) و پاكدامنى (از نارواها) و آسایش (در زندگى) و بى گزندى و تندرستى و فراخى (در روزى) و آرامش و آسودگى و نداشتن گرفتارى و بدى را برایم فراهم كن.
(131) وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیتِكَ، وَ لَا خَلَوَاتِی بِمَا یعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ، وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ، وَ ذُبَّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ.
و كارهاى نیك مرا به سبب معصیت و نافرمانى كه با آنها آمیخته می شود، و تنهایی هایم (براى مناجات و راز و نیاز با تو) به تباهكاری هایى كه از راه آزمایش تو (شكیبایى و سپاسگزاریم را) براى من پیش آید تباه مساز، و آبرویم را از درخواست به سوی كسى از جهانیان (مردم زمان خود) حفظ فرما، و از طلبیدن آنچه (كالاى دنیا كه) نزد كسانى است كه به احكام شرع اقرار دارند و آنها را بجا نمی آورند بازم دار.
(132) وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً، وَ لَا لَهُمْ عَلَى مَحْوِ كِتَابِكَ یداً وَ نَصِیراً، وَ حُطْنِی مِنْ حَیثُ لَا أَعْلَمُ حِیاطَةً تَقِینِی بِهَا، وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ، إِنِّی إِلَیكَ مِنَ الرَّاغِبِینَ، وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَكَ، إِنَّكَ خَیرُ الْمُنْعِمِینَ
و مرا پشتیبان ستمگران و بر نابود كردن (ابطال احكام) كتاب خود (قرآن مجید) یار و كمك ایشان قرار مده، و از جایی كه نمی دانم نگهبانیم كن نگهبانى كه به آن (از هر گناهى) نگهداریم نمایی، و درهاى توبه و آمرزش و مهربانى و روزى فراخت را بر من بگشاى (مرا به توبه موفق و شایسته آمرزش و مهربانى و روزى فراخ خود گردان) زیرا من از رو آورندگان به درگاه توام، و نعمت دادنت را درباره من كامل نما (مرا در بهشت داخل فرما) زیرا تو بهترین نعمت دهندگانى.
(133) وَ اجْعَلْ بَاقِی عُمُرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ، یا رَبَّ الْعَالَمِینَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ، وَ السَّلَامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ أَبَدَ الْآبِدِینَ.
و بازمانده زندگیم را در حج (زیارت بیت الله) و عمره (افعال مخصوصه اى كه در مكه معظمه بجا آورده می شود) براى درخواست خشنودى و پاداشت قرار ده، اى پروردگار جهانیان، و خدا بر محمد و آل او كه (از آلودگى) پاك و (از نقایص) پاكیزه اند رحمت فرستد، و همیشه بر او و بر ایشان درود باد.
ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه (فیض الاسلام)
🦋امام سجّاد علیه السلام:
🤲خدايا،
اگر مرا با زنجيرها ببندی،
و عطایت را از میان همه خلق از من منع کنى،
و ديدگان بندگانت را بر رسوايی هايم بگشايی،
و فرمان دهى که مرا به آتش دوزخ کشند
و میان من و نیکان جدایى افکنى،
اميدم را از تو نخواهم بريد، و آرزويم را از عفو تو باز نخواهم گرداند، و محبتت از قلبم بيرون نخواهد رفت، من فراوانی عطايت را نزد خود، و پرده پوشی ات بر گناهانم در دار دنيا را فراموش نخواهم كرد
📖قسمتی از دعای ابوحمزه ثمالی
🌿🌺🌿🌺🌿
اي پروردگار من، اي پرودرگار من، اي مهربان، اي بخشنده، اي صاحب بزرگي و احسانِ تمام، بر محمد و خاندانش درود فرست و همهي آنچه را از تو خواستهام و طلب كردهام و با آن به تو روي آوردهام، به من ارزاني كن. آن را براي من بخواه و مقدّر نماي، و به مقتضاي آن فرمان بِران و آن را روا بدار. و در آن خواستهها كه بر ميآوري، خير ما قرار ده، و آن را براي من پُر بركت ساز، و با آن بر من تفضّل فرما
متن دعا:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَوْمَ الْأَضْحَى وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ :
اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمٌ مُبَارَكٌ مَيْمُونٌ، وَ الْمُسْلِمُونَ فِيهِ مُجْتَمِعُونَ فِي أَقْطَارِ أَرْضِكَ، يَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِي حَوَائِجِهِمْ، فَأَسْأَلُكَ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُكَ عَلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَكَ الْمُلْكَ، وَ لَكَ الْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، مَهْمَا قَسَمْتَ بَيْنَ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ خَيْرٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَرَكَةٍ أَوْ هُدًى أَوْ عَمَلٍ بِطَاعَتِكَ، أَوْ خَيْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَيْهِمْ تَهْدِيهِمْ بِهِ إِلَيْكَ، أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَكَ دَرَجَةً، أَوْ تُعْطِيهِمْ بِهِ خَيْراً مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّي وَ نَصِيبِي مِنْهُ. وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ بِأَنَّ لَكَ الْمُلْكَ وَ الْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ وَ حَبِيبِكَ وَ صِفْوَتِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ الْأَبْرَارِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ صَلَاةً لَا يَقْوَى عَلَى إِحْصَائِهَا إِلَّا أَنْتَ، وَ أَنْ تُشْرِكَنَا فِي صَالِحِ مَنْ دَعَاكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ، وَ أَنْ تَغْفِرَ لَنَا وَ لَهُمْ، إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. اللَّهُمَّ إِلَيْكَ تَعَمَّدْتُ بِحَاجَتِي، وَ بِكَ أَنْزَلْتُ الْيَوْمَ فَقْرِي وَ فَاقَتِي وَ مَسْكَنَتِي، وَ إِنِّي بِمَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ أَوْثَقُ مِنِّي بِعَمَلِي، وَ لَمَغْفِرَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَوَلَّ قَضَاءَ كُلِّ حَاجَةٍ هِيَ لِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهَا، وَ تَيْسِيرِ ذَلِكَ عَلَيْكَ، وَ بِفَقْرِي إِلَيْكَ، وَ غِنَاكَ عَنِّي، فَإِنِّي لَمْ أُصِبْ خَيْراً قَطُّ إِلَّا مِنْكَ، وَ لَمْ يَصْرِفْ عَنِّي سُوءاً قَطُّ أَحَدٌ غَيْرُكَ، وَ لَا أَرْجُو لِأَمْرِ آخِرَتِي وَ دُنْيَايَ سِوَاكَ. اللَّهُمَّ مَنْ تَهَيَّأَ وَ تَعَبَّأَ وَ أَعَدَّ وَ اسْتَعَدَّ لِوِفَادَةٍ إِلَى مَخْلُوقٍ رَجَاءَ رِفْدِهِ وَ نَوَافِلِهِ وَ طَلَبَ نَيْلِهِ وَ جَائِزَتِهِ، فَإِلَيْكَ يَا مَوْلَايَ كَانَتِ الْيَوْمَ تَهْيِئَتِي وَ تَعْبِئَتِي وَ إِعْدَادِي وَ اسْتِعْدَادِي رَجَاءَ عَفْوِكَ وَ رِفْدِكَ وَ طَلَبَ نَيْلِكَ وَ جَائِزَتِكَ. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ لَا تُخَيِّبِ الْيَوْمَ ذَلِكَ مِنْ رَجَائِي، يَا مَنْ لَا يُحْفِيهِ سَائِلٌ وَ لَا يَنْقُصُهُ نَائِلٌ، فَإِنِّي لَمْ آتِكَ ثِقَةً مِنِّي بِعَمَلٍ صَالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَ لَا شَفَاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ إِلَّا شَفَاعَةَ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ سَلَامُكَ. أَتَيْتُكَ مُقِرّاً بِالْجُرْمِ وَ الْإِسَاءَةِ إِلَى نَفْسِي، أَتَيْتُكَ أَرْجُو عَظِيمَ عَفْوِكَ الَّذِي عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخَاطِئِينَ، ثُمَّ لَمْ يَمْنَعْكَ طُولُ عُكُوفِهِمْ عَلَى عَظِيمِ الْجُرْمِ أَنْ عُدْتَ عَلَيْهِمْ بِالرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ. فَيَا مَنْ رَحْمَتُهُ وَاسِعَةٌ، وَ عَفْوُهُ عَظِيمٌ، يَا عَظِيمُ يَا عَظِيمُ، يَا كَرِيمُ يَا كَرِيمُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عُدْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ وَ تَعَطَّفْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ وَ تَوَسَّعْ عَلَيَّ بِمَغْفِرَتِكَ. اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، وَ أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِكَ، لَا يُغَالَبُ أَمْرُكَ، وَ لَا يُجَاوَزُ الْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبِيرِكَ كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ، وَ لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا لِإِرَادَتِكَ حَتَّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ
مُبَدَّلًا، وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ، وَ سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً. اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ مَنْ رَضِيَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، كَصَلَوَاتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ تَحِيَّاتِكَ عَلَى أَصْفِيَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ، وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَةَ وَ التَّمْكِينَ وَ التَّأْيِيدَ لَهُمْ. اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَهْلِ التَّوْحِيدِ وَ الْإِيمَانِ بِكَ، وَ التَّصْدِيقِ بِرَسُولِكَ، وَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ حَتَمْتَ طَاعَتَهُمْ مِمَّنْ يَجْرِي ذَلِكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ، آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ. اللَّهُمَّ لَيْسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلَّا حِلْمُكَ، وَ لَا يَرُدُّ سَخَطَكَ إِلَّا عَفْوُكَ، وَ لا يُجِيرُ مِنْ عِقَابِكَ إِلَّا رَحْمَتُكَ، وَ لَا يُنْجِينِي مِنْكَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ وَ بَيْنَ يَدَيْكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ هَبْ لَنَا يَا إِلَهِي مِنْ لَدُنْكَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِي بِهَا تُحْيِي أَمْوَاتَ الْعِبَادِ، وَ بِهَا تَنْشُرُ مَيْتَ الْبِلَادِ. وَ لَا تُهْلِكْنِي يَا إِلَهِي غَمّاً حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِي، وَ تُعَرِّفَنِي الْإِجَابَةَ فِي دُعَائِي، وَ أَذِقْنِي طَعْمَ الْعَافِيَةِ إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِي، وَ لَا تُشْمِتْ بِي عَدُوِّي، وَ لَا تُمَكِّنْهُ مِنْ عُنُقِي، وَ لَا تُسَلِّطْهُ عَلَيَّ إِلَهِي إِنْ رَفَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَضَعُنِي، وَ إِنْ وَضَعْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْفَعُنِي، وَ إِنْ أَكْرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُهِينُنِي، وَ إِنْ أَهَنْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يُكْرِمُنِي، وَ إِنْ عَذَّبْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْحَمُنِي، وَ إِنْ أَهْلَكْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَعْرِضُ لَكَ فِي عَبْدِكَ، أَوْ يَسْأَلُكَ عَنْ أَمْرِهِ، وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِي حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لَا فِي نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ يَا إِلَهِي عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ لَا تَجْعَلْنِي لِلْبَلَاءِ غَرَضاً، وَ لَا لِنَقِمَتِكَ نَصَباً، وَ مَهِّلْنِي، وَ نَفِّسْنِي، وَ أَقِلْنِي عَثْرَتِي، وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِبَلَاءٍ عَلَى أَثَرِ بَلَاءٍ، فَقَدْ تَرَى ضَعْفِي وَ قِلَّةَ حِيلَتِي وَ تَضَرُّعِي إِلَيْكَ. أَعُوذُ بِكَ اللَّهُمَّ الْيَوْمَ مِنْ غَضَبِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِي. وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ الْيَوْمَ مِنْ سَخَطِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنِي وَ أَسْأَلُكَ أَمْناً مِنْ عَذَابِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ آمِنِّي. وَ أَسْتَهْدِيكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنِي وَ أَسْتَنْصِرُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ انْصُرْنِي. وَ أَسْتَرْحِمُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْحَمْنِي وَ أَسْتَكْفِيكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي وَ أَسْتَرْزِقُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِي وَ أَسْتَعِينُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنِّي. وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِي، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِي. وَ أَسْتَعْصِمُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اعْصِمْنِي، فَإِنِّي لَنْ أَعُودَ لِشَيْءٍ كَرِهْتَهُ مِنِّي إِنْ شِئْتَ ذَلِكَ. يَا رَبِّ يَا رَبِّ، يَا حَنَّانُ يَا مَنَّانُ، يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اسْتَجِبْ لِي جَمِيعَ مَا سَأَلْتُكَ وَ طَلَبْتُ إِلَيْكَ وَ رَغِبْتُ فِيهِ إِلَيْكَ، وَ أَرِدْهُ وَ قَدِّرْهُ وَ اقْضِهِ وَ أَمْضِهِ، وَ خِرْ لِي فِيمَا تَقْضِي مِنْهُ، وَ بَارِكْ لِي فِي ذَلِكَ، وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ بِهِ، وَ أَسْعِدْنِي بِمَا تُعْطِينِي مِنْهُ، وَ زِدْنِي مِنْ فَضْلِكَ وَ سَعَةِ مَا عِنْدَكَ، فَإِنَّكَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ، وَ صِلْ ذَلِكَ بِخَيْرِ الْآخِرَةِ وَ نَعِيمِهَا، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. ثُمَّ تَدْعُو بِمَا بَدَا لَكَ، وَ تُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَلْفَ مَرَّةٍ هَكَذَا كَانَ يَفْعَلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ.
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت در روز عيد قربان و جمعه
خدايا، امروز روزي مبارك و فرخنده است و مسلمانان در هر گوشه و كنار زمين، گرد هم آمدهاند؛ گروهي به نياز خواهي از تو، عدّهاي در طلب نعمتهايت، جمعي اميدوار، و دستهاي با ترس و لرز،
و تو نيازهاي ايشان را ميبيني. حال از تو ميخواهم كه به لطف و كرم خود، و به آسان بودن خواهش من نزد تو، بر محمد و خاندانش درود فرستي.
خدايا، اي پرودرگار ما، از آنجا كه فرمانرواييِ هستي از آنِ تو، و حمد و ستايش براي توست، و جز تو هيچ خدايي نيست، و تويي آن خداوند بردبارِ بزرگوارِ مهربانِ بخشندهي نعمت و صاحب شكوه و بزرگي و پديد آورندهي آسمانها و زمين، از تو ميخواهم كه هرگاه ميان بندگانِ مؤمن خود نيكي و تن درستي و بركت و هدايت و توفيقِ بندگي را تقسيم كني، يا به كار خيري بر آنان منّت نهي و به وسيلهي آن به سوي خود هدايتشان فرمايي، يا آنان را نزد خود والا مرتبه گرداني، و يا از خوبيهاي دنيا و آخرت چيزي به آنان عطا كني، نصيب و بهرهي من از اين بخششها را بيفزايي.
خدايا، از آن جا كه فرمانروايي هستي از آنِ تو، و حمد و ستايش براي توست، و جز تو هيچ خدايي نيست، از تو ميخواهم كه بر محمد ـ كه بنده و فرستاده و حبيب و برگزيدهي تو از ميان آفريدگان است ـ و خاندان محمد ـ كه نيكان و پاكان و خيرخواهاناند ـ درود فرستي؛ درودي كه تنها خود شمارش آن تواني كرد. و ما را در دعاهاي شايستهي بندگان مؤمنت كه در اين روز تو را ميخوانند، شريك گرداني، اي پروردگار هستيها، و ما و ايشان را بيامرزي، كه تو بر هر كار توانايي.
خدايا، من با نياز خود به سوي تو آمدهام، و بارِ فقر و احتياج و تهي دستيِ خود را بر درگاه تو فرود آوردهام، در حلاي كه اطمينان من به آمرزش و رحمت تو بيش از اطمينانم به كارهايي است كه انجام دادهام؛ زيرا عرصهي آمرزش و رحمت تو بسي پهناورتر از محدودهي گناهان من است. پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست و خودت هر نياز مرا برآورده ساز، كه تو بر اين كار قدرت داري، و اين بر تو آسان است، و من فقير درگاه تواَم و تو از من بينيازي؛ زيرا به هر خيري كه رسيدهام، به لطف تو بوده است، و جز تو كسي بديها را از من دور نكرده است، و من در كارِ اين جهان و آن جهانِ خود، به غير تو اميد ندارم.
خدايا، كساني آماده و مهيّا شدهاند كه به اميد عطاها و بخششهاي مخلوقِ تو و رسيدن به صلهها و جايزههايش، آهنگِ رفتن به سوي او كنند، اما من، اي خداي نعمت دهنده، امروز خود را مهيّا و آماده كردهام كه به اميد آمرزش و احسان تو ساز و برگ سفر بربندم و در طلب عطايا و جايزههايت به سوي تو آيم.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و امروز آن اميد مرا به نااميدي بدل مكن، اي آن كه اصرارِ خواهندگان تو را به زحمت نيندازد و عطايت از تو هيچ نكاهد. من نه به دلگرميِ كار شايستهي خود به سوي تو آمدهام، و نه به اميد شفاعت هيچ آفريدهاي، مگر شفاعت محمد و اهلبيت او، كه سلام تو بر او و آنان باد.
به درگاهت آمدهام، با اقرار به گناه خود و ستمي كه بر خود روا داشتهام. آمدهام در حالي كه اميدم به آمرزش بزرگ توست كه با آن از خطاكاران درگذشتهاي، و سرگرمي دراز مدت ايشان به گناه بزرگ، مانع نميشود كه تو همچنان مِهر و مغفرت خود را نصيب آنان فرمايي.
اي آن كه دامنهي رحمتت بسي گسترده، و مجال عفو و بخششت بسيار است. اي خداي بزرگ، اي خداي بزرگ، اي خداي كريم، اي خداي كريم، بر محمد و خاندان محمد درود فرست و باز هم رحمت خود را به من كرامت كن، و به فضل خود مرا بنواز، و با آمرزش خود مرا احاطه نما.
خدايا، اين جايگاه براي جانشينان و برگزيدگان تو، و مكان امانتداران توست در آن درجات متعالي كه مخصوص ايشان گردانيدهاي، ولي ديگران به ناحق آن را ربودهاند؛ و اين، تقدير تو بوده است. فرمان تو چيرگي ناپذير است، و از تدبير ناگزير تو، هر گونه و هر جا كه اراده كني، گريزي نيست. از آنجا كه تو به مقتضاي حكمت خود از همه داناتري، دربارهي آفرينش و ارادهي خود متهم نيستي؛ تا اين كه برگزيدگان و جانشينانت شكست خوردند و حقّشان از دست برفت، و اينك مينگرند كه فرمان تو دگرگون شده، و كتابت به گوشهاي افتاده، و واجبات تو از سمت و سويي كه خود مقرّر فرمودهاي منحرف گرديده، و سنتهاي پيامبرت در حال خود رها شده است.
خدايا، دشمنان ايشان، از پيشينيان و پسينيان، را لعنت فرست، و كساني را كه به كارهاي آنان راضي بودهاند، و نيز ياران و پيروانشان را لعنت كن.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست، كه تو ستوده خصال و بزرگواري؛ همچون درودها و بركات و سلامهايت كه بر بندگان برگزيدهي خود، ابراهيم و خاندان ابراهيم، فرستادهاي. و در گشايش و آسايش و ياري كردن و قدرت بخشيدن و حمايت ايشان تعجيل فرما.
خدايا، مرا از كساني قرار ده كه تو را يگانه ميدانند، و حق را پذيرفتهاند، و فرستادهات را تصديق كردهاند. و پيشواياني را كه طاعت آنان را لازم گرداندهاي و برنامهي توحيد و ايمان به تو به وسيله و به دست ايشان اجرا ميشود، از جان و دل پذيرا شدهاند. چنين باد اي پروردگار هستيها.
خدايا، خشم تو را جز بردباريات فرو نمينشاند، و شدت خشمت را جز بخشش تو مانع نميش
ود، و در برابر عذاب تو جز رحمتت پناهگاهي نيست، و جز زاري در پيشگاه تو، چيزي مرا از عقابت نجات نميبخشد. پس بر محمد و خاندان محمد درود فرست. و اي معبود من، تنها با قدرت خود، كه با آن بندگانِ بيجان خود را زنده ميكني و سرزمينهاي مرده را حيات ميبخشي، در كار ما گشايشي حاصل كن.
اي معبود من، مرا به اندوه و غم نميران تا اين كه خواهشم را برآوري و اجابت دعايم را به من بنمايي و طعم تن درستي را تا زندهام به من بچشاني. مرا دشمن شاد مگردان، و او را بر گردن من سوار مكن، و بر من چيرهاش مساز.
معبود من، اگر تو مرا بلند مرتبه گرداني، چه كسي خوار و ذليلم تواند كرد؟ اگر تو مرا حقير سازي، كيست كه سربلندم نمايد؟ اگر تو مرا گرامي بداري، چه كسي حقير و ناچيزم تواند شمرد؟ اگر تو مرا به حقارت درافكني، ديگر چه كسي گراميام تواند داشت؟ اگر تو مرا عذاب كني، كيست كه بر من رحمت آورَد؟ و اگر هلاكم سازي، چه كسي ميتواند به اعتراض در برابرت بايستد يا از كارِ تو پرسش نمايد؟ نيك دانستهام كه حكم تو را ستمي در پي نيست، و تو در انتقام گرفتن شتاب نميورزي؛ زيرا كسي شتاب ميكند كه ميترسد چيزي را از دست بدهد، و كسي محتاج ستم است كه ناتوان باشد؛ حال آن كه تو ـ اي معبود من ـ از اين چگونگيها، برتري و والاتر.
خدايا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا هدف تيرهاي بلا، و در برابر طوفانِ خشم خود قرار مده. مهلتم ده و اندوهم را ببَر. دستم را بگيرد و از لغزش نگاه دار و با بلاهاي پي در پي ميازماي، كه تو ناتواني و بيچارگي و زاريِ مرا به درگاه خود ميبيني.
خدايا، من امروز از خشم تو به خودت پناه ميآورم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در پناه خود گير.
از شدت خشمت از تو امان ميطلبم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در امان دار.
از تو ميخواهم كه مرا از عذاب خود ايمني بخشي. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا ايمن گردان.
از تو هدايت ميجويم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا به راه راست ببَر.
از تو ميخواهم كه ياريام كني. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا مدد فرما.
از تو رحمت و بخشش ميطلبم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و بر من رحمت آور.
از تو ميخواهم كه مرا كفايت كني. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و خود مرا كفايت كن.
رزق و روزيِ خود را از تو ميخواهم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و روزيام را برسان.
از تو ياري و كمك ميخواهم. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا ياري ده.
از تو ميخواهم كه گناهان پيشين مرا بيامرزي. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بيامرز.
از تو ميخواهم كه مرا از گناه نگه داري. پس بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا نگاه دار، كه اگر تو بخواهي، من هرگز به كاري كه ناپسند تو باشد، باز نخواهم گشت.
اي پروردگار من، اي پرودرگار من، اي مهربان، اي بخشنده، اي صاحب بزرگي و احسانِ تمام، بر محمد و خاندانش درود فرست و همهي آنچه را از تو خواستهام و طلب كردهام و با آن به تو روي آوردهام، به من ارزاني كن. آن را براي من بخواه و مقدّر نماي، و به مقتضاي آن فرمان بِران و آن را روا بدار. و در آن خواستهها كه بر ميآوري، خير ما قرار ده، و آن را براي من پُر بركت ساز، و با آن بر من تفضّل فرما. و با آنچه به من عطا ميكني، نيك بختم گردان، و از فضل خود و نيكيهاي گسترده كه نزد توست بر من بيفزا، كه تو توانگر و بخشندهاي، و آن را به نيكي و نعمتهاي آخرت پيوند بزن، اي مهربانترينِ مهربانان.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🔰در آخرین روز ماه ﺫﻯ ﺍﻟﺤﺠﻪ ﻛﻪ ﺁﺧﺮ روز ﺳﺎﻝ قمری ﺍﺳﺖ ، جناب ﺳﻴﺪ بن طاووس رحمة الله علیه ﺩﺭ کتاب شریف ﺍﻗﺒﺎﻝ الاعمال انجام عملی را به استناد روایتی ، ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ اند که بسیار بسیار مهم و مقرب است ، میفرمایند :
🔻در آخرین روز ماه ذی الحجه ، ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ بخوانید و ﺩﺭ ﻫﺮ ﺭﻛﻌﺖ یک مرتبه ﺣﻤﺪ ﻭ ﺩﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ سوره ی توحید ﻭ ﺩﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺁﻳﺔ ﺍﻟﻜﺮﺳﻰ ﻭ سپس بعد از اتمام نماز بخوانید :
ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﻣَﺎ ﻋَﻤِﻠﺖُ ﻓِﻰ ﻫَﺬِﻩِ ﺍَﻟﺴَّﻨَﺔِ ﻣِﻦ ﻋَﻤَﻞٍ ﻧَﻬَﻴﺘَﻨِﻰ ﻋَﻨﻪُ ﻭَ ﻟَﻢ ﺗَﺮﺿَﻪ ﻭَ ﻧَﺴِﻴﺘُﻪُ ﻭَ ﻟَﻢ ﺗَﻨﺴَﻪُ ﻭَ ﺩَﻋَﻮﺗَﻨِﻰ ﺇﻟَﻲ ﺍﻟﺘَّﻮﺑَﺔِ ﺑَﻌﺪَ ﺍﺟﺘِﺮَﺍﺋِﻰ ﻋَﻠَﻴﻚَ ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﻓَﺈِﻧِّﻰ ﺃَﺳﺘَﻐﻔِﺮُﻙَ ﻣِﻨﻪُ ﻓَﺎﻏﻔِﺮﻟِﻰ
ﻭَ ﻣَﺎ ﻋَﻤِﻠﺖُ ﻣِﻦ ﻋَﻤَﻞٍ ﻳُﻘَﺮِّﺑُﻨِﻰ ﺇﻟَﻴﻚَ ﻓَﺎﻗﺒَﻠﻪُ ﻣِﻨِّﻰ ﻭَ لاَ ﺗَﻘﻄَﻊ ﺭَﺟَﺎﺋِﻰ ﻣِﻨﻚَ ﻳَﺎ ﻛَﺮِﻳﻢ
🌷ﭘﺲ ﭼﻮﻥ این عمل را انجام داد ، ﺷﻴﻄﺎﻥ ﮔﻮﻳﺪ : ﻭﺍﻯ ﺑﺮ ﻣﻦ ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ در حق او ، در این سال ﺗﻌﺐ و سختی ﻛﺸﻴﺪم ( تا او را گمراه کنم ) به این کلمات ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻛﺮﺩ و همچنین ﺳﺎلی که ﮔﺬشت ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ شهادت می دهد ﻛﻪ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ ﺧﺘﻢ ﻧﻤﻮﺩ.
#مناسبتها
#ذیالحجة
#نماز_آخر_ماه
به خدا سوگند كه چون چيزي از تو خواستند، بخشيدي، و بي آن كه بخواهند، نيز عطا كردي، وچون فضل تو را طلب كردند، بخل نورزيدي. اي مولاي من، تو از هر چه اِبا كني، احسان و نعمت بخشيدن و نيكي انعام را دريغ نخواهي كرد، و من از هر چه دوري كنم، از انجام دادن محرّمات و پا فراتر نهادن از حدود احكامت و غفلت نمودن از بيمدادنهايت خود را نگاه نخواهم داشت. پس حمد و ستايش تو را سزد اي معبود من، اي مقتدري كه شكست ناپذيري، و اي مهلت دهندهاي كه شتاب نميورزي.
متن دعا:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي دِفَاعِ كَيْدِ الْأَعْدَاءِ، وَ رَدِّ بَأْسِهِمْ :
إِلَهِي هَدَيْتَنِي فَلَهَوْتُ، وَ وَعَظْتَ فَقَسَوْتُ، وَ أَبْلَيْتَ الْجَمِيلَ فَعَصَيْتُ، ثُمَّ عَرَفْتُ مَا أَصْدَرْتَ إِذْ عَرَّفْتَنِيهِ، فَاسْتَغْفَرْتُ فَأَقَلْتَ، فَعُدْتُ فَسَتَرْتَ، فَلَكَ إِلَهِي الْحَمْدُ. تَقَحَّمْتُ أَوْدِيَةَ الْهَلَاكِ، وَ حَلَلْتُ شِعَابَ تَلَفٍ، تَعَرَّضْتُ فِيهَا لِسَطَوَاتِكَ وَ بِحُلُولِهَا عُقُوبَاتِكَ. وَ وَسِيلَتِي إِلَيْكَ التَّوْحِيدُ، وَ ذَرِيعَتِي أَنِّي لَمْ أُشْرِكْ بِكَ شَيْئاً، وَ لَمْ أَتَّخِذْ مَعَكَ إِلَهاً، وَ قَدْ فَرَرْتُ إِلَيْكَ بِنَفْسِي، وَ إِلَيْكَ مَفَرُّ الْمُسيءِ، وَ مَفْزَعُ الْمُضَيِّعِ لِحَظِّ نَفْسِهِ الْمُلْتَجِئِ. فَكَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَيَّ سَيْفَ عَدَاوَتِهِ، وَ شَحَذَ لِي ظُبَةَ مُدْيَتِهِ، وَ أَرْهَفَ لِي شَبَا حَدِّهِ، وَ دَافَ لِي قَوَاتِلَ سُمُومِهِ، وَ سَدَّدَ نَحْوِي صَوَائِبَ سِهَامِهِ، وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّي عَيْنُ حِرَاسَتِهِ، وَ أَضْمَرَ أَنْ يَسُومَنِي الْمَكْرُوهَ، وَ يُجَرِّعَنِي زُعَاقَ مَرَارَتِهِ. فَنَظَرْتَ يَا إِلَهِي إِلَى ضَعْفِي عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ، وَ عَجْزِي عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِي بِمُحَارَبَتِهِ، وَ وَحْدَتِي فِي كَثِيرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِي، وَ أَرْصَدَ لِي بِالْبَلَاءِ فِيمَا لَمْ أُعْمِلْ فِيهِ فِكْرِي. فَابْتَدَأْتَنِي بِنَصْرِكَ، وَ شَدَدْتَ أَزْرِي بِقُوَّتِكَ، ثُمَّ فَلَلْتَ لِي حَدَّهُ، وَ صَيَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِيدٍ وَحْدَهُ، وَ أَعْلَيْتَ كَعْبِي عَلَيْهِ، وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَيْهِ، فَرَدَدْتَهُ لَمْ يَشْفِ غَيْظَهُ، وَ لَمْ يَسْكُنْ غَلِيلُهُ، قَدْ عَضَّ عَلَى شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّياً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَايَاهُ. وَ كَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِي بِمَكَايِدِهِ، وَ نَصَبَ لِي شَرَكَ مَصَايِدِهِ، وَ وَكَّلَ بِي تَفَقُّدَ رِعَايَتِهِ، وَ أَضْبَأَ إِلَيَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِيسَتِهِ، وَ هُوَ يُظْهِرُ لِي بَشَاشَةَ الْمَلَقِ، وَ يَنْظُرُنِي عَلَى شِدَّةِ الْحَنَقِ. فَلَمَّا رَأَيْتَ يَا إِلَهِي تَبَاركْتَ وَ تَعَالَيْتَ دَغَلَ سَرِيرَتِهِ، وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَيهِ، أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِي زُبْيَتِهِ، وَ رَدَدْتَهُ فِي مَهْوَى حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلًا فِي رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِي كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِي فِيهَا، وَ قَدْ كَادَ أَنْ يَحُلَّ بِي لَوْ لَا رَحْمَتُكَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ. وَ كَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِي بِغُصَّتِهِ، وَ شَجِيَ مِنِّي بِغَيْظِهِ، وَ سَلَقَنِي بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَ وَحَرَنِي بِقَرْفِ عُيُوبِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضِي غَرَضاً لِمَرَامِيهِ، وَ قَلَّدَنِي خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِيهِ، وَ وَحَرَنِي بِكَيْدِهِ، وَ قَصَدَنِي بِمَكِيدَتِهِ. فَنَادَيْتُكَ يَا إِلَهِي مُسْتَغِيثاً بِكَ، وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِكَ، عَالِماً أَنَّهُ لَا يُضْطَهَدُ مَنْ أَوَى إِلَى ظِلِّ كَنَفِكَ، وَ لَا يَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَعْقِلِ انْتِصَارِكَ، فَحَصَّنْتَنِي مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِكَ. وَ كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّي، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَيَّ، وَ جَدَاوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا، وَ عَافِيَةٍ أَلْبَسْتَهَا، وَ أَعْيُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا، وَ غَوَاشِي كُرُبَاتٍ كَشَفْتَهَا. وَ كَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ، وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ، وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ، وَ مَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ. كُلُّ ذَلِكَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلًا مِنْكَ، وَ فِي جَمِيعِهِ انْهِمَاكاً مِنِّي عَلَى مَعَاصِيكَ، لَمْ تَمْنَعْكَ إِسَاءَتِي عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِكَ، وَ لَا حَجَرَنِي ذَلِكَ عَنِ ارْتِكَابِ مَسَاخِطِكَ، لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ. وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَ اسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ، أَبَيْتَ يَا مَوْلَايَ إِلَّا إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَاماً، وَ أَبَيْتُ إِلَّا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِكَ، وَ تَعَدِّياً
لِحُدُودِكَ، وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلَهِي مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ، وَ ذِي أَنَاةٍ لَا يَعْجَلُ. هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ، وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْيِيعِ. اللَّهُمَّ فَإِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْمُحَمَّدِيَّةِ الرَّفِيعَةِ، وَ الْعَلَوِيَّةِ الْبَيْضَاءِ، وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِهِمَا أَنْ تُعِيذَنِي مِنْ شَرِّ كَذَا وَ كَذَا، فَإِنَّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُجْدِكَ، وَ لَا يَتَكَأَّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ فَهَبْ لِي يَا إِلَهِي مِنْ رَحْمَتِكَ وَ دَوَامِ تَوْفِيقِكَ مَا أَتَّخِذُهُ سُلَّماً أَعْرُجُ بِهِ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ آمَنُ بِهِ مِنْ عِقَابِكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين.َ
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت براي دفع حيلهي دشمنان
خدايا، تو مرا راه نمودي و من بيهودگي را پيشه ساختم؛ پندم دادي و من سنگدلي ورزيدم؛ عطاياي نيك دادي و من نافرماني كردم. آن گاه چون آنچه مرا از آن باز داشته بودي، به من شناساندي و من بدان آگاه شدم، آمرزش طلبيدم و تو مرا بخشودي. سپس دوباره خود را به گناه آلودم تو پرده پوشي كردي. پس حمد و ستايش تو را سزد اي معبود من.
خود را به درّههاي نيستي درافكندم، و به كوره راههاي نابودي درآمدم، و در آن ميان، خود را با تندباهاي خشم تو روبرو كردم، و با شعلههاي عذابت مواجه گرديديم.
با اين همه، تنها دستاويز من براي رسيدن به تو، يگانه دانستنِ توست، و تنها وسيلهي من اين است كه هرگز چيزي را در خدايي با تو شريك ندانستهام، و با وجود تو، معبود ديگري نگرفتهام، و اينك خود به سويت آمدهام، كه تو گريزگاه بدكاراني، و پناهگاه آن كس كه بهرهي خود را تباه كرده و به تو پناه آورده است.
چه بسا دشمني كه شمشير دشمنياش را بر من آخت، و لبه ي خنجرش را براي كشتن من تيز و برّان ساخت، و دم برندهي آن را به قصد جان من پرداخت، و زهرهاي كُشنده را با آبِ خوردن من درهم آميخت، و تيرهاي بيخطاي خود را به سوي من نشانه رفت، و چشمان مراقبش يك لحظه از من غافل نگرديد و در خواب نشد، و در دل آورد كه مرا گزندي رسانَد و تلخاب دشمنياش را به كام من ريزد.
و تو اي معبود من، ديدي كه من از برداشتن بار سنگين رنجها ناتوانم، و از انتقام آن كه قصدش جنگيدن با من است درماندهم، و در ميان دشمنانِ بسيار خود تنهايم؛ همانان كه در كميناند تا مرا آن گونه آسيبي رسانند كه هرگز بدان نينديشيدهام.
سپس، پيش از آن كه بخواهم، تو ياريام كردن و به قصد خود پشت مرا محكم ساختي. برّاني شمشيرش را بياثر كردي، و او را با آن همه يارانِ بيشمارَش تنها گذاشتي، و مرا بر او پيروز نمودي، و تيرهايي را كه به قصد جان من رها كرده بود، به سوي خودش بازگرداندي، و بيآن كه باد خشمش را فرو نشانَد و سوز كينهاش را تسكين دهد، او را به عقب راندي، و در آن حال كه ياران و سپاهيانش به وعدهي خود وفا نكردند، سرانگشت خود را با دندان گَزيد و پشت به ميدان جنگ كرد و گريخت.
و چه بسا ستمكاراي كه با فريب و نيرنگ خود بر من دست گشود، و دامهاي خويش بر سَرِ راه من بگسترد، و به جستجوي من همّت گماشت، و همچون درّندهاي كه در كمين صيد گريختهي خود نشسته، در كمين من بنشست؛ در انتظار فرصتي كه شكار خود را به چنگ آورَد. و در حالي كه با چاپلوسي به من روي خوش نشان ميداد، مرا با نگاهي كينهتوزانه مينگريست.
آن گاه كه تو، اي معبود من ـ كه نامت بلند و فرخنده باد ـ فسادِ باطن و زشتيِ نهانش را ديدي، او را با سر در همان گودالي افكندي كه براي به دام انداختن من فراهم كرده بود، و در آن سرنگونش ساختي، تا اين كه پس از آن همه سركشي، با ذلّت و خواري به همان دامي درافتاد كه ميانديشيد مرا گرفتار آن سازد. و اگر نبود رحمت تو، نزديك بود كه هر چه بر سَرِ او آمد، بر سَرِ من نيز بيايد.
و چه بسا حسودي كه آسايش من سبب شد غصه راه گلويش را ببندد و خشم چون استخواني حلقومش را بخراشد، پس به زبان تيز خود مرا آزرد، و با تهمت عيب و نقص خود را بر من نهاد، و آبروي مرا آماج تيرهاي كينهي خود ساخت، و خصلتهاي زشتي را كه خود يكدم از آنها جدا نبودم، بر من بست، و با مكر خود مرا به خشم آورد، و با نيرنگ خود قصد جانم كرد.
پس اي معبود من، تو را ندا دادم، در حالي كه از تو ميخواستم به فريادم رسي، و مطمئن بودم كه به زودي مرا پاسخ ميدهي، و ميدانستم كه هر كس در سايهي لطف و حمايتت پناه گيرد، ستم ديده نشود، و هر كه خود را به سنگر انتقامت رسانَد، بيم و هراسش نباشد. پس تو مرا به قدرت خود، از بيرحميِ او پناه دادي.
و چه بسا ابرهاي بلا را كه از فراز سرم پراكندي، و چه بسا ابرهاي پُر نعمت را كه بر من باراندي، و جويبارهاي رحمت را كه براي من جاري كردي، و جامههاي تن درستي را كه بر تنِ من پوشاندي. چه بسا چشمهاي حوادث كه مرا ميپايي
د و تو كورشان كردي،و چه بسا پردههاي تاريكِ غم كه آنها را كنار زدي.
چه بسا گمانِ نيكو كه در حقّ من به واقعيت رسانيدي. چه بسا تهيدستيِ مرا كه با توانگري جبران كردي. چه بسا كه در سختيها از پا فتادم و تو مرا بر سَرِ پا آوردي. چه بسا بيچارگياي كه تو يكباره آن را دگرگون كردي.
اينها همه انعام و احسان تو بود، و من همچنان در نافرماني تو سخت ميكوشيدم، ولي بدكرداري من مانع نشد كه احسان خود را در حق من به كمال رساني، و نيك رفتاري تو با من سبب نگرديد كه از كارهايي كه موجب خشم توست، بپرهيزم. آري، تو دربارهي آنچه ميكني بازخواست نشوي.
به خدا سوگند كه چون چيزي از تو خواستند، بخشيدي، و بي آن كه بخواهند، نيز عطا كردي، وچون فضل تو را طلب كردند، بخل نورزيدي. اي مولاي من، تو از هر چه اِبا كني، احسان و نعمت بخشيدن و نيكي انعام را دريغ نخواهي كرد، و من از هر چه دوري كنم، از انجام دادن محرّمات و پا فراتر نهادن از حدود احكامت و غفلت نمودن از بيمدادنهايت خود را نگاه نخواهم داشت. پس حمد و ستايش تو را سزد اي معبود من، اي مقتدري كه شكست ناپذيري، و اي مهلت دهندهاي كه شتاب نميورزي.
اين جايگاه كسي است كه به نعمتهاي بسيار تو معترف است، ولي آنها را با كوتاهي در سپاسگزاري تو، پاسخ گفته و اينك عليه خود گواهي ميدهد كه احكام و حدودت را تباه كرده است.
خدايا، من با تمسّك به مقام بلند محمد و راه روشن علي به تو تقرّب ميجويم، و به واسطهي آن دو به تو روي ميآوم، بدان اميد كه مرا از گزند بديهايي كه خود ميداني پناه دهي، كه اين كار با وجود توانگريات تو را به سختي نيندازد، و پيش قدرتت مشكل ننمايد، كه تو بر هر كار توانايي.
پس اي معبود من، رحمت و دوام توفيق خود را به من ارزاني كن تا آن را نردباني سازم براي بالا رفتن به سوي خشنودي تو و ايمن شدن از عقوبت تو، اي مهربانترينِ مهربانان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| آداب استقبال از ماه محرم و برخی توصیهها ویژه ایام عزای اهل بیت(ع)
استاد فیاضبخش
🏴 با غسل توبه به استقبال محرم برویم.
🚩جایگاه عزاداری دهه محرم در مکاتب اخلاقی مختلف
🏴 دستور اربعین زیارت عاشورا
🚩قمر بنیهاشم(ع) باب ورود بر سیدالشهدا(ع)
🏴 در این ایام دلمان را با یکی از کاروانیان اباعبدالله(ع) گره بزنیم
دعای پنجاهم صحیفه سجادیه
وَ كان مِن دعائِه عليهالسلام فِى الرَّهْبَةِ
«دعاى آن حضرت در خوف از خدا»
اَللَّهُمَّ اِنَّكَ خَلَقْتَنى سَوِيّاً، وَ رَبَّيْتَنى صَغيراً، وَ رَزَقْتَنى
بار خدايا تو مرا درست اندام و موزون ساختى، و در كودكى پروردى، و روزيم را
مَكْفِيّاً. اَللَّهُمَّ اِنّى وَجَدْتُ فيما اَنْزَلْتَ مِنْ كِتابِكَ، وَ
متكفّل شدى. بارالها من در كتابت كه نازل كردهاى و در آنچه بندگانت - را
بَشَّرْتَ بِهِ عِبادَكَ اَنْ قُلْتَ: «يا عِبادِىَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلى
به آن بشارت دادهاى يافتهام كه فرمودهاى: «اى بندگان من كه در حق خود اسراف كردهايد
اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِاللَّهِ اِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ
از رحمت خدا نااميد مشويد زيرا خداوند همه گناهان را مورد مغفرت قرار
جَميعاً»، وَ قَدْ تَقَدَّمَ مِنّى ما قَدْ عَلِمْتَ وَ ما اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ
مىدهد»، و از من كارهائى صادر شده كه تو مىدانى و از من به آن
مِنّى، فَياسَوْاَتا مِمّا اَحْصاهُ عَلَىَّ كِتابُكَ، فَلَوْلاَ الْمَواقِفُ
داناترى، پس واى از اين رسوايى كه در پرونده من ثبت است، و اگر نبود
الَّتى اُؤَمِّلُ مِنْ عَفْوِكَ الَّذى شَمِلَ كُلَّ شَىْءٍ لَألْقَيْتُ
مواقفى كه به بخشش فراگيرت در آن اميد بستهام به كلى از رحمتت نااميد
بِيَدى، وَلَوْ اَنَّ اَحَداً اسْتَطاعَ الْهَرَبَ مِنْ رَبِّهِ لَكُنْتُ اَنَا اَحَقَّ
مىشدم، واگر كسى را قدرت فرار از پروردگارش بود هر آينه من به فرار از تو
بِالْهَرَبِ مِنْكَ، وَاَنْتَ لاتَخْفى عَلَيْكَ خافِيَةٌ فِى الْاَرْضِ
سزاوارتر بودم، و تويى كه نه در زمين از تو چيزى پوشيده است و نه در آسمان
وَلا فِى السَّماءِ اِلاّ اَتَيْتَ بِها، وَكَفى بِكَ جازِياً، وَكَفى بِكَ
مگر آنكه همه را گرد مىآورى، و تو بسنده جزا دهندهاى هستى، و از هر محاسبى
حَسيباً. اَللَّهُمَّ اِنَّكَ طالِبى اِنْ اَنَا هَرَبْتُ، وَ مُدْرِكى اِنْ
بىنيازى. خداوندا تو جوينده منى اگر فرار كنم، و دريابنده منى اگر
اَنَا فَرَرْتُ، فَها اَنَاذا بَيْنَ يَدَيْكَ خاضِعٌ ذَليلٌ راغِمٌ، اِنْ
بگريزم، پس اينك منم در پيشگاهت خاضع و ذليل و سرشكسته، اگر
تُعَذِّبْنى فَاِنّى لِذلِكَ اَهْلٌ، وَهُوَ - يا رَبِّ - مِنْكَ عَدْلٌ، وَ اِنْ
عذابم كنى سزاوار آنم، و آن از ناحيه تو - پروردگارا - عين عدالت است، و اگر
تَعْفُ عَنّى فَقَديماً شَمَلَنى عَفْوُكَ، وَاَلْبَسْتَنى عافِيَتَكَ.
از من عفو كنى پس از ديرباز عفوت شامل حالم بوده، و لباس عافيت را بر من پوشاندهاى.
فَاَسْئَلُكَ - اللَّهُمَّ - بِالْمَخْزُونِ مِنْ اَسْمآئِكَ، وَ بِما وارَتْهُ
پس تو را سوگند به آن نامها كه در گنجينه دارى، و به آنچه
الْحُجُبُ مِنْ بَهآئِكَ، اِلاّ رَحِمْتَ هَذِهِ النَّفْسَ الْجَزُوعَةَ،
از جلالت در پس پرده قرار گرفته كه رحمت آرى بر اين وجود بىتاب،
وَهذِهِ الرِّمَّةَ الْهَلُوعَةَ، الَّتى لاتَسْتَطيعُ حَرَّ شَمْسِكَ،
و اين مشت استخوان بىطاقت كه تاب آفتاب تو را ندارد
فَكَيْفَ تَسْتَطيعُ حَرَّ نارِكَ؟ وَ الَّتى لاتَسْتَطيعُ صَوْتَ رَعْدِكَ،
تا چه رسد به گرمى دوزخت! و قدرت شنيدن صداى رعد تو را ندارد
فَكَيْفَ تَسْتَطيعُ صَوْتَ غَضَبِكَ؟ فَارْحَمْنِى - اللَّهُمَّ - فَاِنِّى
تا چه رسد به فرياد خشمت! پس خدايا بر من رحم كن زيرا كه
امْرُؤٌ حَقيرٌ، وَخَطَرى يَسيرٌ، وَلَيْسَ عَذابى مِمّا يَزيدُ فى
فردى كوچكم، و قدر و منزلتم ناچيز است، و عذابم چيزى نيست كه به مقدار ذرّهاى
مُلْكِكَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ، وَلَوْ اَنَّ عَذابى مِمّا يَزيدُ فى مُلْكِكَ
در پادشاهيت بيفزايد، و اگر عذابم در پادشاهى تو مىافزود هرآينه صبر بر
لَسَئَلْتُكَ الصَّبْرَ عَلَيْهِ، وَ اَحْبَبْتُ اَنْ يَكُونَ ذلِكَ لَكَ،
آن را از تو درخواست مىكردم، و دوست مىداشتم كه آن فزونى تو را باشد،
وَلكِنْ سُلْطانُكَ - اللَّهُمَّ - اَعْظَمُ، وَمُلْكُكَ اَدْوَمُ مِنْ اَنْ تَزيدَ
اما اى خدا، سلطنت تو بزرگتر و پادشاهيت با دوامتر از آن است كه
فيهِ طاعَةُ الْمُطيعينَ، اَوْ تَنْقُصَ مِنْهُ مَعْصِيَةُ الْمُذْنِبينَ،
طاعت مطيعان در آن بيفزايد، يا عصيان گنهكاران از آن بكاهد،
فَارْحَمْنى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، وَ تَجاوَزْ عَنّى يا ذَاالْجَلالِ
پس بر من رحم كن اى رحم كنندهترين رحمكنندگان، و از من بگذر اى صاحب
وَالْاِكْرامِ، وَتُبْ عَلَىَّ، اِنَّكَ اَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ.
جلال و اكرام، و توبهام را بپذير كه تويى توبهپذير مهربان
از تو ميخواهم كه از گناهانم درگذري، و از آن گناهان كه مرا در بند خود كرده و از همه سو احاطه نموده و از پرتگاه نابودي فرو افكنده است، پوزش ميخواهم. اي پروردگار من، از گزند آن معاصي، توبه كنان به سويت گريختهام، پس توبهام را بپذير. به درگاهت پناه پناه آوردهام، پس پناهم ده. از تو پناه ميجويم، پس مرا خوار مساز. نياز خواه تواَم، پس نعمت خويش را از من دريغ مدار. در تو آويختهام، پس دستم را رها مكن. خواهان لطف تواَم، پس نوميدم برمگردان.
متن دعا:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي التَّضَرُّعِ وَ الِاسْتِكَانَة :ِ
إِلَهِي أَحْمَدُكَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَى حُسْنِ صَنِيعِكَ إِلَيَّ، وَ سُبُوغِ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ، وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ عِنْدِي، وَ عَلَى مَا فَضَّلْتَنِي بِهِ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ أَسْبَغْتَ عَلَيَّ مِنْ نِعْمَتِكَ، فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِي مَا يَعْجِزُ عَنْهُ شُكْرِي. وَ لَوْ لَا إِحْسَانُكَ إِلَيَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّي، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِي، وَ لَكِنَّكَ ابْتَدَأْتَنِي بِالْإِحْسَانِ، وَ رَزَقْتَنِي فِي أُمُورِي كُلِّهَا الْكِفَايَةَ، وَ صَرَفْتَ عَنِّي جَهْدَ الْبَلَاءِ، وَ مَنَعْتَ مِنِّي مَحْذُورَ الْقَضَاءِ. إِلَهِي فَكَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّي، وَ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سَابِغَةٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَيْنِي، وَ كَمْ مِنْ صَنِيعَةٍ كَرِيمَةٍ لَكَ عِنْدِي أَنْتَ الَّذِي أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِي، وَ أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِي، وَ أَخَذْتَ لِي مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِي. إِلَهِي مَا وَجَدْتُكَ بَخِيلًا حِينَ سَأَلْتُكَ، وَ لَا مُنْقَبِضاً حِينَ أَرَدْتُكَ، بَلْ وَجَدْتُكَ لِدُعَائِي سَامِعاً، وَ لِمَطَالِبِي مُعْطِياً، وَ وَجَدْتُ نُعْمَاكَ عَلَيَّ سَابِغَةً فِي كُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِي وَ كُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِي، فَأَنْتَ عِنْدِي مَحْمُودٌ، وَ صَنِيعُكَ لَدَيَّ مَبْرُورٌ. تَحْمَدُكَ نَفْسِي وَ لِسَانِي وَ عَقْلِي، حَمْداً يَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِيقَةَ الشُّكْرِ، حَمْداً يَكُونُ مَبْلَغَ رِضَاكَ عَنِّي، فَنَجِّنِي مِنْ سُخْطِكَ. يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ يَا مُقِيلِي عَثْرَتِي، فَلَوْ لَا سَتْرُكَ عَوْرَتِي لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ، وَ يَا مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ، فَلَوْ لَا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ، وَ يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ، وَ يَا أَهْلَ التَّقْوَى، وَ يَا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى، أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّي، وَ تَغْفِرَ لِي فَلَسْتُ بَرِيئاً فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِي قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَ لَا مَفَرَّ لِي فَأَفِرَّ. وَ أَسْتَقِيلُكَ عَثَرَاتِي، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِيَ الَّتِي قَدْ أَوْبَقَتْنِي، وَ أَحَاطَتْ بِي فَأَهْلَكَتْنِي، مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَيْكَ رَبِّ تَائِباً فَتُبْ عَلَيَّ، مُتَعَوِّذاً فَأَعِذْنِي، مُسْتَجِيراً فَلَا تَخْذُلْنِي، سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِي مُعْتَصِماً فَلَا تُسْلِمْنِي، دَاعِياً فَلَا تَرُدَّنِي خَائِباً. دَعَوْتُكَ يَا رَبِّ مِسْكِيناً، مُسْتَكِيناً، مُشْفِقاً، خَائِفاً، وَجِلًا، فَقِيراً، مُضْطَرّاً إِلَيْكَ. أَشْكُو إِلَيْكَ يَا إِلَهِي ضَعْفَ نَفْسِي عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِيمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِيَاءَكَ، وَ الْمُجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَكَ، وَ كَثْرَةَ هُمُومِي، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِي. إِلَهِي لَمْ تَفْضَحْنِي بِسَرِيرَتِي، وَ لَمْ تُهْلِكْنِي بِجَرِيرَتِي، أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ تَدْعُونِي، وَ أَسْأَلُكَ كُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِي، وَ حَيْثُ مَا كُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَكَ سِرِّي، فَلَا أَدْعُو سِوَاكَ، وَ لَا أَرْجُو غَيْرَكَ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ، تَسْمَعُ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، وَ تَلْقَى مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ، وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ، وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِكَ. إِلَهِي فَلَا تَحْرِمْنِي خَيْرَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى لِقِلَّةِ شُكْرِي، وَ اغْفِرْ لِي مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِي. إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَيِّعُ الْآثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِي، وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِين.َ
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت در تضرّع و اظهار خاكساري
اي معبود من، تو را ميستايم ـ و تو سزاوار هر ستايشي ـ بدان سبب كه در حقِ من نيكيها كردي، و نعمتهاي فراوان به من بخشيدي، و عطاياي بسيار ارزاني فرمودي، و به رحمت خود مرا بر ديگران برتري دادي، و نعمت خويش را بر من تمام گرداندي. تو درباره
ي من چندان خوبي و احسان كردهاي كه دست شكر و سپاس من از آن كوتاه است.
آري، اگر نبود احسان تو و نعمتهاي بسيارت، من بهرهي خود را به دست نميآوردم و نَفس خود را اصلاح نميكردم؛ ولي تو پيش از آن كه درخواست كنم، به من احسان فرمودي، و در همهي كارها از ديگران بينيازم كردي، و سختيِ بلا را از من دور ساختي، و حكم سهمگين خود را از من باز داشتي.
اي معبود من، چه بسيار بلاي بيش از طاقت كه از من بگرداندي، و چه بسيار نعمت كه چشم دلم را بدان روشني بخشيدي، و چه بسيار احسان كه از روي بزرگواري در حقِ من روا داشتي.
توي كه هنگام ناچاري و بيچارگي، دعايم را به اجابت رساندي، و چون به پرتگاهِ گناه افتادم، دستم را گرفتي و مرا آمرزيدي و حقّ مرا از دشمنانم ستاندي.
اي معبود من، هرگاه از تو چيزي خواستهام، بخيلت نيافتهام، و هرگاه آهنگِ ديدار تو كردهام، گرفته و درهم نبودهاي، بلكه ديدهام دعاي مرا ميشنوي و آنچه خواستهام عطا ميكني، و ديدهام در هر حالتي كه هستم، و در هر زماني كه به سر ميبرم، نعمتهاي فراوانت بر من ارزاني شده است. از اين روست كه تو نزد من در خورِ ستايشي و احسانت پيش من نيكوست.
جان و زبان و عقل من تو را ستايش كنند؛ ستايشي كه به حدّ كمال خود و حقيقتِ سپاست نايل آمده و منتهاي خشنودي تو از من است. پس مرا از شدتِ خشم خود رهايي ده.
اي جان پناهِ من در آن هنگام كه راههاي گوناگون مرا در يافتنِ راه رستگاري به رنج و سختي ميافكنند. اي بخشندهي گناه من، اگر تو زشتيهاي مرا از چشم مردم نميپوشاندي، من از رسوايان بودم. اي آن كه با ياري خود مرا تواناي بخشيدي، اگر ياريام نميكردي، از شكست خوردگان بودم. اي آن كه پادشاهان در پيشگاه تو يوغ ذلت و خواري را بر گردن نهادهاند و از قدرت و سختگيريات هراساناند. اي آن كه پرهيزگاريِ بندگانت را سزاواري، و اي آن كه نامهاي نيكو داري، از تو ميخواهم كه مرا ببخشاي و بيامرزي؛ زيرا نه بيگناهم كه روي عذر خواهي داشته باشم، نه نيرويي دارم كه بر تو پيروز شوم، و نه گريزگاهي كه بدان بگريزم.
از تو ميخواهم كه از گناهانم درگذري، و از آن گناهان كه مرا در بند خود كرده و از همه سو احاطه نموده و از پرتگاه نابودي فرو افكنده است، پوزش ميخواهم. اي پروردگار من، از گزند آن معاصي، توبه كنان به سويت گريختهام، پس توبهام را بپذير. به درگاهت پناه پناه آوردهام، پس پناهم ده. از تو پناه ميجويم، پس مرا خوار مساز. نياز خواه تواَم، پس نعمت خويش را از من دريغ مدار. در تو آويختهام، پس دستم را رها مكن. خواهان لطف تواَم، پس نوميدم برمگردان.
اي پروردگار من، تو را ميخوانم، در حالي كه درويشم و نالان و ترسان و نگران و بيمناك و فقير، و از درگاه تواَم گريزي نيست.
اي معبود من، پيش تو شكايت ميكنم از ناتوانيام در شتاب ورزيدن به سوي وعدههايي كه به دوستانت دادهاي، و دوري گزيدن از چيزهايي كه دشمنانت را از آنها ترساندهاي، و شكايت ميكنم به تو از فراواني اندوه و وسوسه نَفسِ خويش.
معبودِ من، تو مرا به نيّت بَدم رسوا نساختي، و به سبب گناهانم به ورطهي نيستي نينداختي. چون ميخوانمت، پاسخم ميگويي؛ اگر چه هنگامي كه تو مرا به سوي خود ميخواني، درنگ ميورزم. هر حاجت كه خواهم، تنها از تو خواهم، و هر جا كه باشم، راز دل با تو در ميان ميگذارم. جز تو را نميخوانم و جز به تو اميد نميبندم.
پيوسته فرمانبردارم؛ چرا كه هر كس شكايت پيش تو آورَد، آن را ميشنوي، و هر كس بر تو توكل كند، به او روي ميآوري، و هر كس در تو آويزد، او را رهايي ميبخشي، و هر كس به تو پناه آورَد، غم و اندوهش را ميبَري.
پس معبود من، مرا به سبب اندك بودن سپاسم، از خير آن جهان و اين جهان محروم مساز، و گناهانم را كه خود از آنها آگاهي، بيامرز.
با اين همه، اگر عذابم كني، چه ميتوانم گفت، كه من ستمكارم، سهلانگارم، تبهكارم، گنهكارم، مقصّرم، لاابالي و غافل از بهرهي خويشم. اما اگر مرا بيامرزي، چه جاي شگفتي، كه تو مهربانترينِ مهرباناني.
مولاي من، از تو درخواست ميكنم؛ چونان كسي كه آرزوهاي دراز او را به كارِ بيهوده سرگرم نموده، و جسمش به سبب تن درستي به غفلت افتاده، و قلبش به افزونيِ نعمت فريفته گرديده، و كمتر به فرجام كار خود ميانديشد؛
چونان كسي كه آرزوها بر او چيره شده، و خواهش نَفس به فتنهاش دچار كرده، و دنيا تما موجودش را به تصرّف درآورده، و مرگ بر او سايه افكنده است؛ چونان كسي كه گناهان خود را بسيار ميبيند و به خطاي خود معترف است؛ چونان كسي كه نه جز تو پروردگاري دارد و نه جز تو سرپرستي ميشناسد. كسي او را از خشم تو نميرهانَد، و او هرگز پناهگاهي نمييابد كه از تو بدان پناه برد، مگر آنگاه كه به درگاه تو پناه آورَد.
متن دعا:
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الْإِلْحَاحِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى :
يَا اللَّهُ الَّذِي لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ، وَ كَيْفَ يَخْفَى عَلَيْكَ يَا إِلَهِي مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ، وَ كَيْفَ لَا تُحْصِي مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ، أَوْ كَيْفَ يَغِيبُ عَنْكَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ، أَوْ كَيْفَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَهْرُبَ مِنْكَ مَنْ لَا حَيَاةَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِكَ، أَوْ كَيْفَ يَنْجُو مِنْكَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِي غيْرِ مُلْكِكَ. سُبْحَانَكَ أَخْشَى خَلْقِكَ لَكَ أَعْلَمُهُمْ بِكَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَكَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِكَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَيْكَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ يَعْبُدُ غَيْرَكَ سُبْحَانَكَ لَا يَنْقُصُ سُلْطَانَكَ مَنْ أَشْرَكَ بِكَ، وَ كَذَّبَ رُسُلَكَ، وَ لَيْسَ يَسْتَطِيعُ مَنْ كَرِهَ قَضَاءَكَ أَنْ يَرُدَّ أَمْرَكَ، وَ لَا يَمْتَنِعُ مِنْكَ مَنْ كَذَّبَ بِقُدْرَتِكَ، وَ لَا يَفُوتُكَ مَنْ عَبَدَ غَيْرَكَ، وَ لَا يُعَمَّرُ فِي الدُّنْيَا مَنْ كَرِهَ لِقَاءَكَ. سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَكَ، وَ أَقْهَرَ سُلْطَانَكَ، وَ أَشَدَّ قُوَّتَكَ، وَ أَنْفَذَ أَمْرَكَ سُبْحَانَكَ قَضَيْتَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ الْمَوْتَ مَنْ وَحَّدَكَ وَ مَنْ كَفَرَ بِكَ، وَ كُلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتِ، وَ كُلٌّ صَائِرٌ إِلَيْكَ، فَتَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ. آمَنْتُ بِكَ، وَ صَدَّقْتُ رُسُلَكَ، وَ قَبِلْتُ كِتَابَكَ، وَ كَفَرْتُ بِكُلِّ مَعْبُودٍ غَيْرِكَ، وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاكَ. اللَّهُمَّ إِنِّي أُصْبِحُ وَ أُمْسِي مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِي، مُعْتَرِفاً بِذَنْبِي، مُقِرّاً بِخَطَايَايَ، أَنَا بِإِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي ذَلِيلٌ، عَمَلِي أَهْلَكَنِي، وَ هَوَايَ أَرْدَانِي، وَ شَهَوَاتِي حَرَمَتْنِي. فَأَسْأَلُكَ يَا مَوْلَايَ سُؤَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِيَةٌ لِطُولِ أَمَلِهِ، وَ بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُكُونِ عُرُوقِهِ، وَ قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِكَثْرَةِ النِّعَمِ عَلَيْهِ، وَ فِكْرُهُ قَلِيلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَيْهِ. سُؤَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَيْهِ الْأَمَلُ، وَ فَتَنَهُ الْهَوَى، وَ اسْتَمْكَنَتْ مِنْهُ الدُّنْيَا، وَ أَظَلَّهُ الْأَجَلُ، سُؤَالَ مَنِ اسْتَكْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِيئَتِهِ، سُؤَالَ مَنْ لَا رَبَّ لَهُ غَيْرُكَ، وَ لَا وَلِيَّ لَهُ دُونَكَ، وَ لَا مُنْقِذَ لَهُ مِنْكَ، وَ لَا مَلْجَأَ لَهُ مِنْكَ، إِلَّا إِلَيْكَ. إِلَهِي أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ الْوَاجِبِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي أَمَرْتَ رَسُولَكَ أَنْ يُسَبِّحَكَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ، الَّذِي لَا يَبْلَى وَ لَا يَتَغَيَّرُ، وَ لَا يَحُولُ وَ لَا يَفْنَى، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُغْنِيَنِي عَنْ كُلِّ شَيْءٍ بِعِبَادَتِكَ، وَ أَنْ تُسَلِّيَ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا بِمَخَافَتِكَ، وَ أَنْ تُثْنِيَنِي بِالْكَثِيرِ مِنْ كَرَامَتِكَ بِرَحْمَتِكَ. فَإِلَيْكَ أَفِرُّ، و مِنْكَ أَخَافُ، وَ بِكَ أَسْتَغِيثُ، وَ إِيَّاكَ أَرْجُو، وَ لَكَ أَدْعُو، وَ إِلَيْكَ أَلْجَأُ، وَ بِكَ أَثِقُ، وَ إِيَّاكَ أَسْتَعِينُ، وَ بِكَ أُومِنُ، وَ عَلَيْكَ أَتَوَكَّلُ، وَ عَلَى جُودِكَ وَ كَرَمِكَ أَتَّكِلُ.
ترجمه دعا:
نيايش آن حضرت در اصرار ورزيدن بر دعا
اي خدايي كه نه در زمين چيزي از تو پوشيده ميماند و نه در آسمان، و چگونه چيزي كه خود آن را آفريدهاي، از تو پنهان تواند بود اي معبود من؟ يا چگونه چيزي را كه خود پديد آوردهاي، شماره نتواني كرد؟ يا چگونه چيزي كه تدبير كارش به دست توست، از چشمت پنهان شود؟ يا چگونه ميتواند از تو بگريزد كسي كه بيرزق و روزيِ تو زنده نخواهد بود؟ و يا چگونه از بندِ ارادهات رهايي يابد آن كس كه جز در قلمروِ فرمانرواييات راهي برايش نيست.
پاك و منزّهي تو، از آفريدگانِ تو آن كس كه بيشتر تو را بشناسد، از تو بيشتر ميترسد، و آن كس كه طاعتش بيش از ديگرا
ن باشد، فروتنياش در پيشگاه تو بيشتر خواهد بود، و خوارترينِ آنان كسي است كه روزياش را تو ميدهي، ولي او ديگري را پرستش ميكند.
پاك و منزّهي تو، آن كس كه به تو شك ميورزد و فرستادگانت را دروغ ميپندارد، از پادشاهيات نتواند كاست. آن كس كه حكم تو را بر نميتابد، نتوان از فرمان تو سرپيچد، و آن كسي كه قدرتت را منكر ميشود، خود را از سلطهي تو باز نتواند داشت، و آن كس كه جز تو را ميپرستد، از دست تو راه گريزش نيست، و آن كس كه ديدار تو را خوش ندارد، در دنيا جاودان نخواهد زيست.
پاك و منزّهي تو، و چه بلند است مرتبهات، و چه غالب است قدرتت، و چه سخت است نيرويت، و چه نافذ است فرمانت.
پاك و منزّهي تو، مرگ را براي همهي آفريدگانت مقدّر كردهاي؛ چه آنان كه تو را به يكتايي ميپرستد و چه آنان كه نميپرستند. همگان چشندهي طعم مرگ هستند، و همه رهسپار كوي تواَند. نامت بلند و فرخنده است. چز تو هيچ خدايي نيست. كتايي و انباز نداري.
به تو ايمان آوردم، و فرستادگانت را تصديق كردم، و كتابت را پذيرفتم، و به هر معبودي جز تو كافر گرديدم، و از هر كه غير تو را پرستيد، بيزار شدم.
خدايا، روز و شبم را در حالي سپري ميكنم كه كار نيك خود را اندك ميبينم، و به گناه خود معترفم، و به خطاي خود اقرار دارم. من چون بر خويشتن ستم كردهام، ذليل و خوارم. كردار من مرا به نابودي افكنده، و هواي نَفسِ من تباهم گردانيده، و شهوات مرا از خوبيها بيبهره ساخته است.
اي مولاي من، از تو درخواست ميكنم؛ چونان كسي كه آرزوهاي دراز او را به كارِ بيهوده سرگرم نموده، و جسمش به سبب تن درستي به غفلت افتاده، و قلبش به افزونيِ نعمت فريفته گرديده، و كمتر به فرجام كار خود ميانديشد؛
چونان كسي كه آرزوها بر او چيره شده، و خواهش نَفس به فتنهاش دچار كرده، و دنيا تما موجودش را به تصرّف درآورده، و مرگ بر او سايه افكنده است؛ چونان كسي كه گناهان خود را بسيار ميبيند و به خطاي خود معترف است؛ چونان كسي كه نه جز تو پروردگاري دارد و نه جز تو سرپرستي ميشناسد. كسي او را از خشم تو نميرهانَد، و او هرگز پناهگاهي نمييابد كه از تو بدان پناه برد، مگر آنگاه كه به درگاه تو پناه آورَد.
معبود من، از تو ميخواهم كه به حقِ خود كه بر همهي آفريدگانت لازم گرداندهاي، و به نام بزرگ خود كه به پيامبرت فرودهاي با آن به تسبيح تو پردازد، و به بزرگيِ ذات بزرگوارت كه نه كهنگي ميپذيرد، نه دگرگون ميشود، نه تغيير حالت ميدهد و نه از ميان ميرود، بر محمد و خاندان محمد درود فرستي و مرا با عبادت خود از هر چيز بينياز كني، و با ترس از خود، محبت دنيا را از دلم بزدايي، و به رحمت خود مرا با دستي پر از كرامت باز گرداني؛
زيرا من تنها به سوي تو ميگريزم، و تنها از تو ميترسم، و تنها از تو فريادرسي ميخواهم، و تنها به تو اميدوارم، و تنها تو را ميخوانم، و تنها به درگاه تو پناه ميآورم، و اعتمادم تنها به توست، و تنها از تو ياري ميجويم، و تنها به تو ايمان دارم، و تنها بر تو توكل ميكنم، اتكاي من تنها به جود و بخشش توست.