•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
چه میپرسی میان سینه دل چیست
خرد چون سوز پیدا کرد دل شد
دل از ذوق تپش دل بود لیکن
چو یک دم از تپش افتاد گِل شد
#اقبال_لاهوری
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
─═┅✰❣✰┅═─
آشتی گـرچه بهتـر از جنـگ است
طبل جنگ و غـزا بـد آهنگ است
لیک از عُجب وکبر و خودخواهی
بهر صلـح و صفـا فضا تنگ است
#جعفر_محمدی_هیدجی #بهنیا
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
جا ماندهام در این شب یلدا بدون تو
راهم نمیدهند به فردا بدون تو
"دل" میکشم فقط به سر انگشت یخزده
بر شیشهٔ پر از مهِ دنیا بدون تو
دردیست بی شکایت و مرگیست بیشکوه
این زنده ماندنِ منِ تنها بدون تو
حسرتگدازِ یک نفس راحتم که آه...
قسمت نبود با تو و حاشا بدون تو!
حق داشتی ندیده بگیری تو هم مرا
دنیای من نداشت تماشا بدون تو
زار و نَزار میگذرد روزگار من
تقویم روزهای مبادا... بدون تو..
#محمدمهدی_سیار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
هنرمندخطاط: #عمران_واعظی #دشتی
،
#شعرای_هیدج
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
آغاز یک ترانۀ زیباست چشم تو
یک وسعت عظیم تماشاست چشم تو
#سیمین_دخت_وحیدی
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۹۱
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شراب خورده معنی چو در سماع آید
چه جای جامه که بر خویشتن بدرد پوست
هر آن که با رخ منظور ما نظر دارد
به ترک خویش بگوید که خصم عربده جوست
حقیر تا نشماری تو آب چشم فقیر
که قطره قطره باران چون با هم آمد جوست
نمیرود که کمندش همیبرد مشتاق
چه جای پند نصیحت کنان بیهده گوست
چو در میانه خاک اوفتادهای بینی
از آن بپرس که چوگان از او مپرس که گوست
چرا و چون نرسد بندگان مخلص را
رواست گر همه بد میکنی بکن که نکوست
کدام سرو سهی راست با وجود تو قدر
کدام غالیه را پیش خاک پای تو بوست
بسی بگفت خداوند عقل و نشنیدم
که دل به غمزه خوبان مده که سنگ و سبوست
هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست
به آب دیده خونین نبشته قصه عشق
نظر به صفحه اول مکن که تو بر توست
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس
گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس
مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا
ناله هائی است در این کلبه احزان که مپرس
سرونازا گرم اینگونه کشی پای از سر
منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس
گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس
عقل خوش گفت چو در پوست نمیگنجیدم
که دلی بشکند آن پسته خندان که مپرس
بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز
که پلی بسته به سر چشمه حیوان که مپرس
این که پرواز گرفته است همای شوقم
به هواداری سرویست خرامان که مپرس
دفتر عشق که سر خط همه شوق است وامید
آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس
شهریارا دل از این سلسله مویان برگیر
که چنانچم من از این جمع پریشان که مپرس
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
چون سنگها صدای مرا گوش میکنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی
رگبار نو بهاری و خواب دریچه را
از ضربههای وسوسه مغشوش میکنی
دست مرا که ساقهٔ سبز نوازش است
با بر گ.های مرده هم آغوش میکنی
گمراه تر از روح شرابی و دیده را
در شعله مینشانی و مدهوش می کنی
ای ماهی طلایی مرداب خون من
خوش باد مستیَت که مرا نوش میکنی
تو درهٔ بنفش غروبی که روز را
بر سینه میفشاری و خاموش می کنی
در سایهها فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه پوش می کنی ؟
#فروغ_فرخزاد
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۹۲
کس به چشمم در نمیآید که گویم مثل اوست
خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست
هر که با مستان نشیند ترک مستوری کند
آبروی نیکنامان در خرابات آب جوست
جز خداوندان معنی را نغلتاند سماع
اولت مغزی بباید تا برون آیی ز پوست
بندهام، گو تاج خواهی بر سرم نِه یا تبر
هر چه پیش عاشقان آید ز معشوقان، نکوست
عقل باری خسروی میکرد بر ملک وجود
باز چون فرهاد، عاشق بر لب شیرین اوست
عنبرین چوگان زلفش را گر استقصا کنی
زیر هر مویی دلی بینی که سرگردان چو گوست
سعدیا! چندان که خواهی گفت وصف روی یار
حسن گل بیش از قیاس بلبل بسیارگوست
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
الهی،
در شگفتم از آنکه کوه را میشکافد تا به معدن جواهر دست یابد و خویش را نمیکاود تا به مخزن حقایق برسد.
#علامه_حسن_زاده_آملی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
سخنان غم انگیز #وحشی_بافقی
در پایان منظومه فرهاد کوهکن و شیرین:
درخت عشق را جز غم ثمر نیست
بر و برگش جز از خون جگر نیست
نه تنها کــــوهکن جان داد ناشاد
که خسرو هم نشد زین غصه آزاد
یکی از تیشه تاج غم به سرداشت
یکی پهلو دریده از پسر داشت
خمش کن صابر ازین گفت پر پیچ
که دنیا نیست غیر از هیچ در هیچ
زبان زین گفت و گو بربند یک چند
که توتی از زبان مانده است در بند
وصال و وحشی این افسانه خواندند
به پایان نامــــده دامان فشاندند
تو هم رمزی از این افسانه گفتی
که اندر خــواب دیدی یا شنفتی
جهان گویی همه خواب و خیالست
خیال وخواب اگر نبود چه حالست
دلم از معنی این قال خون است
که در آخر ندانم حال چون است
بود خواب و خیال این خواری ما
پس از مردن بود بیداری ما
#وحشی_بافقی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۹۳
یار من آن که لطف خداوند یار اوست
بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست
دریای عشق را به حقیقت کنار نیست
ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست
در عهد لیلی این همه مجنون نبودهاند
وین فتنه برنخاست که در روزگار اوست
صاحبدلی نماند در این فصل نوبهار
الا که عاشق گل و مجروح خار اوست
دانی کدام خاک بر او رشک میبرم
آن خاک نیکبخت که در رهگذار اوست
باور مکن که صورت او عقل من ببرد
عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
گر دیگران به منظر زیبا نظر کنند
ما را نظر به قدرت پروردگار اوست
اینم قبول بس که بمیرم بر آستان
تا نسبتم کنند که خدمتگزار اوست
بر جور و بی مرادی و درویشی و هلاک
آن را که صبر نیست محبت نه کار اوست
سعدی رضای دوست طلب کن نه حظ خویش
عبد آن کند که رای خداوندگار اوست
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24