eitaa logo
سیری در صحیفه
1.5هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
49 فایل
درود برکسی که از سجده لذت میبرد و راه عاشقی میدانست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 نکاتی درباره زندگاني حضرت عباس 🔻همسر، فرزندان و نسل ایشان 🔻عاقبت قاتل ایشان 🔻مقام حضرت عباس
آیا یزید پسرعموی امام حسین بود؟ آیا شمر دایی حضرت عباس بود ؟ آیا دعوا، دعوای خانوادگی بود؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 کلیپ بسیار زیبای «زوم بی‌نهایت» ‌‌⬅️ از غدیرخم تا روز عاشورا!!😭💔
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
◾️ ثوابی برابر ثواب شهدای کربلا امام رضا علیه‌السلام: «اگر دوست داری با ثواب کسانی که با حسین (ع) به شهادت رسیدند، برای تو باشد، هرگاه که به یاد او می‌افتی بگو: «یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیماً»
گفت : برای بیرون کردن مهاجمین افغانی فقط به یک اتحاد ملی نیاز داریم وگرنه کشورمون از دست رفته... عرض کردم: عزیزم از اختلاف افکنی و توطئه انگلیس روباه حیله گر غافل مباش ملی گرائی و ناسیونالیستی فکر کردن ابزاری برای استعمارگران است تا ملت واحد اسلام را تکه تکه و بر آن مسلط شوند تاریخ را بخوانید تا ببینید چگونه خلافت متحد عثمانی را با بهانه های مشابه تکه تکه کردند بر همه مسلط شدند آنگاه اسرائیل را در منطقه اسلامی غرب آسیا کاشتند نگاه قرآنی نگاه ایمان و کفر است نه ایرانی و افغانی
عنایت حضرت حجت علیه السلام به چند جوان اهل شوشتر حدود صد سال پیش هفت، هشت نفر جوان اهل شوشتر با هم رفیق می شوند، مسیر توسل به حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را با هم طی می کنند و به قصد توجه به حضرت هر هفته یک جلسه در خارج از شهر روی یک تپه برگزار می کرده اند و دعائی می خواندند. هر هفته یکی از آنها موظف به پذیرایی از جمع بوده است و غذای مختصری مثل نان و پنیر تهیه می کردند که هم هزینه ای نداشته و هم قصد و هدفشان خالصانه برای توسل به حضرت باشد. به تعداد نفرات هفته ها می گذرد و حال و هوایی عجیب و امام زمانی بر جلساتشان حکم فرما بوده است. هفته بعد در حال برگزاری جلسه و توسل و راز و نیاز به مولایشان هستند که می بینند یک آقا سیدی در جمعشان حضور پیدا کرد و خیلی با عظمت و دوست داشتنی است. زیبایی صورت و سیرت از آن بزرگ مرد پیداست. خلاصه جلسه مثل هر هفته البته با حالی بهتر و شور و شعفی وصف ناپذیر برگزار می شوتد حتی قسمتی از دعا را هم به ایشان می دهند و آقا هم قرائت می کنند تا اینکه دعا تمام می شود و قصد صرف نهار را دارند که آقا می فرماید: این هفته را اجازه دهید من پذیرایی کنم، آنها هم قبول می کنند و آقا از زیر عبایشان وسائل پذیرائی را بیرون می آورند و از جمع پذیرائی می کند. در آخر که می خواهند از هم جدا شوند، از او می پرسند، خیلی از شما استفاده کردیم و بهره مند شدیم، فقط نفرمودید اسم شما کیست؟ و کجا می توانیم خدمت شما برسیم. جواب می دهد: من همان کسی هستم که هر هفته شما به عشق او دور هم جمع می شوید. تازه همگی متوجه حضور حضرت می شوند در حالی که آقا از نظرها پنهان شده است و ... آن تپه هم اکنون به نام مقام حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کنار شهر شوشتر که تبدیل به قبور شهداء شده است و معروف به گلستان شهداء می باشد، مورد توجه شیفتگان و ارادتمندان مولا صاحب العصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است و مردم در همان مکان از عنایات آن موجود نازنین بهره می برند و حاجاتشان را می گیرند. حال معنوی آنجا مثل مسجد جمکران است اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.