eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْکھ‌اِعجٰآزمیکنَد•• یـٰااُمٰـاهْ🌼•• سلام‌روزتون‌معـطربه‌نآم‌‌ امام‌صـٰآحِبَ‌الزمٰان؏💛.•
-❤️‍🩹-
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-❤️‍🩹-
قلبي ...! يا حسين(;❤️ ‹› ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
آقاےِ اܩاܩ حُسینღ(؏) بِبَخش‌‌ ڪـہ اینقَدَر بـَב شـבܩ ولـے ܩَن‌ هنُوز‌ اسܩتو‌ که‌ ܩـےشنوܩ بُغض ܩیـڪنܩ💔› ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
ولی از لحاظ روحی نیاز دارم امام حسین صدام بزنه بگه پاشو بیا کربلا ببینم باز با خودت چکار کردی،چرا دلت گرفته،دیگه چی میخوای ..🥲🕯 › ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
از طرف کانال Ma Other Helf دلنشین ،مجنون، حنای قصه ها، مهدیا انارستون ،دختران فاطمی، لنا، حجره ریحانه سادات ،ساجده، زهرای علی ،ماهنی نائب الزیارهٔ شما هستیم🌱:)
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
_دقیقا‌اونجایی‌که‌خیلی‌خسته‌ای‌ همین‌حرم‌میشه‌پناهت..💔 ‹ › ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
همیشه عادت داشت قرآن با معنی مطالعه کنه عادت به تأمل داشت نماز اول وقت میخوند می‌گفت نماز اول وقت از دستتون نره به بزرگتر خیلی احترام میذاشت حتی اگه طرف اشتباه میکرد |شهیدحمیدسیاهکالی‌مرادی| ‹ › ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
سین زدن شما = پست گذاشتن بهتر بنده 🌱
شماره ی سوجان رو گرفتم و منتظر بودم _الو... _سلام سوجان خانم خسته نباشید _سلام آقا محمد چیزی شده؟ _نه فقط دختر عموم کمی حال خوشی نداشت خواستم بیارم چک بشه من گفتم بیاییم پیش شما _خیلی هم عالی الان کجا هستید؟ _دم بیمارستان _الان میام نگاهی به آیه کردم که داشت ریز ریز میخندید _چیه ؟ به چی میخندی؟ _به تو که اینجوری داری دروغ سر هم میکنی تا محرمت رو ببینی!! محمد تو که اینقدر کم رو نبودی! خواستم جواب بدم که سوجان رو دیدم پیاده شدیم سمتش رفتیم و بعد از سلام و احوال پرسی ساده ای مارو به اتاقی هدایت کردو دختر عموم رو هم روی تخت خوابوند تا وضعیتش رو چک کنه منم تمام مدت نامحسوس فقط نگاهش میکردم تا رفع دلتنگي این چند روز جبران بشه بعد از گرفتن فشارش شروع کرد به پرسیدن سوالاتی که آیه رو حسابی کلافه کرده بود . در اخرسر هم دختره دهن لق وسط حرف سوجان پرید و لبخند به لب گفت: _الهی دورت بگردم من خوب خوبم این محمد دلش برات تنگ شده بود رفته مسجد نبودی ؛ رفته خونه دیده نیستی از باباتون سوال کرده دیده بیمارستانی اومده دنبالم تا به بهانه ی چک کردن من تو رو ببینه بیمار اصلی ایشونند نه من!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 آب شدن تو اون موقعِ کم بود از خجالت مگه میتونستم سرمو بلند کنم تو دلم چقدر خودمو لعنت کردم باورم نمیشد تا به این اندازه بچه گونه رفتار کردم چشمام رو بستم و سرم پایین بود از آیه دلخور بودم که اینجوری خرابم کرده بود. کلید ماشین از گوشه ی دستم کشیده شد آیه با همون لبخند شیطنتی که داشت گفت: من میرم تو ماشین دنبال نخود سیاه شما راحت باش داداش با چشم براش خط و نشون کشیدم که رو به سوجان گفت: _سوجان خانم هوای دادش محمدو داشته باش. و بعد هم رفت و در رو بست... نه راه فراری داشتم نه رویی که سر بلند کنم پس به اجبار سر به پایین ایستاده بودم که صدایی که این روزهای دلتنگش بودم بالاخره به گوشم رسید. _بفرمایید آقا محمد روی صندلی که اشاره کرد نشستم سرم پایین بود دقیقه ای بعد سکوت رو شکست و با لحن جدی گفت: _امشب این همه کار کردید که بیایید اینجا و سکوت کنید؟ _نه خب.... من ... خواستم ... دلم.....نه... راستش... چه جوری بگم؟ فقط خواستم ببینمتون هم شما و هم روجا رو خواستم حالتون رو بپرسم همین ! _آقا محمد من فقط برای حفظ امنیت به این محرمیت رضایت دادم... _چشم هام رو محکم تر فشار دادم تا کمی اعتماد به نفس از دست رفتم برگرده واای دلم متوجه شد که دارم خجالت میکشم آروم گفت: _خب بپرسید! نگاهم سمتش کشیده شد که دیدم عصبی نیست و نگاه آرومی داره _آقا محمد تلفن برا چی هم اختراع شده تماس گرفتن هم بعد از محرمیت مجازه شما که این همه تلاش کردید و دروغ گفتید برای امشب... تو این سه روز زدن یه تلفن یا دادن یک پیامک خیلی سخت بود. انگاری حرفش کمی بوی دلخوری داشت !!! _من نمیدونستم اجازه دارم که زنگ بزنم یانه؟ _اگر اجازه ای نبود شمارم رو به نازنین نمیدادم تا به شمابده! درست میگفت انگاری خنگ شده بودم _ببخشید درسته _خدا ببخشه من چه کاره ام 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 نشستن برام سخت بود فضا سنگین هم بود بلند شدم خواستم برم که خودش هم متوجه شد هم ناراحتم هم تو ذوقم خورده که گفت: _بدون پرسیدن حالم میخواهید برید؟ نگاهم سمتش کشیده شد جون دوباره گرفتم از حرفش باز این دل‌م شروع کرد اصلا متوجه نیست که من جنبه ندارم ها با لبخند برلب گفتم: _الان که به لطف آیه من جلوتون خراب شدم فکر کنم عالی هستید. برای اولین بار با صدای بلندخندید... صدای آرومش با لبخند رو لب ترکیب قشنگی بود _آقا محمد آدم ها به این راحتی خراب نمیشن در ضمن از من هم ناراحت نباشید من فقط یادآوری کردم که همه ی این رفتارها فقط جهت امنیتی داره درست میگفت ؛ واضح داشت بهم میگفت جواب نه من رو فراموش نکن ولی خب دل من این حرفها رو گوش نمیکرد به سرد بودنش توجه نمیکرد دلم فقط اون خنده ها رو میدید و اون نگاه مهربونش رو... خواستیم از اتاق بیرون بریم که روبهش گفتم: _میشه خواهشی داشته باشم؟ _بله حتما _ میشه هیچ جا با صدای بلند نخندید! سرخی گونه هاش رو نمیتونست مخفی کنه آروم گفت: _چشم در دلم هزار هزار بار قربون این همه حجب و حیاش رفتم واسه اون چَشم گفتنش شدم مگه قند فقط بایدتودل دخترا باید آب بشه کارخونه قند تو دلم آب میشد ولی سنگین گفتم: _چشماتون پرنور سوجان خانم بعد هم خداحافظی کردم و سمت ماشین رفتم نگاه کشیده ای غضب آلود به آیه کردم خودش سریع گفت: _محمد دلم به حالت سوخت آخه نمیدونی چه طور تشنه نگاهش میکردی موندن من اونجا اصلا درست نبود مثلا من مجرد ام ها این نگاههای عاشقانه اتون منو از راه به در میکرد ؛ با بامزگی گفت: _میدونی که من میخوام ادامه تحصیل بدم با خنده بهش گفتم: _دمت گرم امشب از اینکه دختر عموم هستی یه کوچولو بهت افتخار کردم یعنی جواب اون همه کتکی که تو بچگی از عمو خوردم رو همین امشب با این کارت جبران کردی _خدااا رو شکر خیالم راحت شد. درسته که تو ذوقم خورده بود ولی همین هم کلامی کوتاه هم برام خیلی بود روی تختم دراز کشیدم و بعد از چند شب بی خوابی امشب میتونستم یه خواب راحت داشته باشم. با هر بار چشم بستن تصور خنده ی قشنگ سوجان جلوم چشمهام نقش می بست لحظه ای به این فکر کردم چه طور بعد از پایان این کار من چطور چشم ببندم؟ به خودم گفتم در حال زندگی کن به قول حاجی امیدت به خدا منم امیدم رو دادم دست خود خدا توکل کردم به خودشو چشمامو بستم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 چند روزی میگذشت و نازنین تمام تلاشش رو میکرد که من به خانواده ی حاجی نزدیک تر بشم. _اصلا چی میگی تو ؟ مگه بیکاری چند روزی یک بار میای اینجا و میری رو اعصاب من؟
هر چی گفتی کردم! باید دیگه چه کار کنم که شماها دست از سر من بردارید؟ _بس کن محمد ! حالا هر کی ندونه فکر میکنه تو چیکار کردی تا حالا که چیزی پیش نرفته درسته ما هر کار گفتیم تو انجام دادی ولی نتیجه ای نگرفتیم بهتره بیشتر بهشون نزدیک بشی! تا بتونی اطلاعاتی رو که ما میخواهیمو به دست بیاری از دست نازنین و دوستاش و کاراشون سری تکون دادم و سمت گوشیم رفتم شماره ی حاجی رو گرفتم و بعد از مدت کمی _الو سلام حاجی حالتون چه طوره؟ _سلام آقا محمد خوبیم الحمدالله شما چه طوری ؟ _الهی شکر مزاحم شدم ببینم عصری میتونم بیام دنبال روجا تا با هم بریم پارک؟ _پسرم من که خبر ندارم از کاراشون ولی به سوجان میگم خودش بهت خبر بده _باشه حاجی پس مزاحمتون نمیشم خدانگهدار _مراحمی بابا ....یاعلی نازنین رفت... منم سرگرم درست کردن نهار بودم که صدای پیامک گوشیم بلند شد... نگاهم به پیامک گوشیم که افتاد لبخندم کش اومد سوجان بود که هنوز به نام دختر حاجی ذخیره کرده بودم پیامک رو که باز کردم لبخندم جمع شد _سلام روجا حالش خوب نیست عصر نمی تونه بیاد. ممنون یعنی واقعا حالش خوب نیست یا چون من خواستم ببرمش؟ بهانه ی خوبی بود که زنگ بزنم و حال روجا رو بپرسم...
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-💔-
شب‌جمعست‌هوایت‌نکنم‌میمیرم✨❤️‍🩹 ‹› ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
۴شارژ الان بیشتر نمیدم تا بیشتر بشیم آماده باشید !
۴نفر اولی. که زودتر پیام بدن شارژ میگیرن دوتا ایرانسل میدم دوتا همراه اول . پس بنویسید کدوم اپراتور ایدیم @تمام
خب خب چون بچه های خوبی هستید پنج تای دیگه هم الان میدم . پس زیادمون کنید
فقط اسم اپراتور بگید @تمام
jannat_alhosein313 (8).mp3
6.59M
مثل آسمون آبی حرم!❤️ میخوام دلم بگیره رنگ تو ‹ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
حسن عطایی.mp3
9.03M
از بچگی گفتم... › ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْکھ‌اِعجٰآزمیکنَد•• یـٰااُمٰـاهْ🌼•• سلام‌روزتون‌معـطربه‌نآم‌‌ امام‌صـٰآحِبَ‌الزمٰان؏💛.•
سلام علیکم خوب هستید انشاءالله همون طور که میدونید امروز خیلی ها کنکور دارن . پس شما هایی که کنکور ندارین و این پیام می‌بینید لطف کنید یکم براشون دعا کنید ممنونم 🌱
چقدࢪحال‌قشنگۍ‌ست‌میان‌من‌وتو؛ حَࢪَمت‌لیلۍو‌من‌در پی‌آن‌مجنونم:)🤍 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
فراقت‌آیه‌هاراهم‌خزان‌کرد . . بهار ِ اصلی ِ قرآن‌توهستی... ‹› ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
-❤️‍🩹-
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-❤️‍🩹-
-‌مَن‌بَراۍتۅهَمچۅن‌حَـبیب‌نِمی‌شَوَم..؛៹ اَمـٰا‌تۅیۍحَـبیب‌ِدِل‌ِتَنھـٰایَم‌حُسِین . .! ‹› ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j