eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
گویَند‌ڪَریم‌است‌و... گُنہ‌می‌بخشد...! گیریم‌ڪہ‌بخ‌ـشید.... ز‌ِخجـٰالَت‌چہ‌ِڪُنم؟!💔(: ˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به یه تنبل میگن: اگر نخونی می برنت ، اما اگر بخونی، میری . حالا کدوم رو انتخاب میکنی؟ میگه:جهنم! میگن: چرا؟! میگه: چون بهشت را خودت باید بری، اماجهنم را خودشون میان می برنت😂😂😂💔 _جوان 🚼برپدر ومادر واجب است خود را در مورد احکام تحریک و تشویق کنند❗️. علاوه بر اینکه مراقب سلامتی آنها باید باشند، باید آنها را با دلسوزیی و مهربانی مجبور به تکالیف نمایند🔷 اگرفرزند بالغمان سم کشنده ای را بخواهدبخورد هرطور شده مانعش میشویم ولی اگر عمدا نخواندیا نداشته باشد ناراحت نمیشویم یا اگرناراحت شویم عکس العملی انجام نمیدهیم◾️ بیاییم نسبت به دینداری فرزندانمان حساس باشیم😊
یه‌چیزی‌بگم؟!' میگم‌کہ‌ بیاین‌فقط‌‌بچھ‌مذهبیہ‌فضای‌مجازی‌نباشیم✌️🏻 درعالم‌واقعی‌هم ‌جوری‌رفتارکنیم‌که‌بگن اوه‌بچھ‌مذهبی🙂🍃 اونجاست‌کہ‌بخودت‌میبالی‌و دل‌امام‌زمانت‌شادھ♥️(: ؟🚶🏻‍♂ ‌ ‌‌
استاد یه‌هواپیما‌ رو در نظر‌ بگیرین وقتی‌ میخواد‌ بشینه؛ اگه‌ باند‌ آماده‌ نباشه‌ نمیتونه‌ بشینه هۍ ما چراغ‌ میزنیم‌ میگیم: اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج...! میگه‌ بابا باند آماده‌ نیست! کثیفه.. باند رو تمیزکُن، من شوقم به ظھور از تو بیشتره... ‌
استاد قرائتی میگفتن:🧡 یه روز شیطان که از مسںٔله توبه آگاه میشه میره به اصحابش‌ میگه : ما این‌ همه بنده رو فریب‌ میدیم‌🤨 اما خدا راه توبه رو براش‌ قرار داده😰 پس‌ ما چه کنیم؟!🙄 یکی از یاراش‌ بهش‌ میگه بهش‌ اِلقا کنیم‌ که برای توبه هنوز زوده☺️ جوونه🥰 وحالا حالاها وقت‌ داره توبه ڪنه ...😉 اینجوري توبه رو براش عقب‌ میندازیم‌ تا مرگش‌ فرا برسه...😌✌️ دیر نشه رفیق:)🙃
دوستان نظراتون درباره‌ی کانال بگین
منظورتون تبادل ادمینی هست
هواشناسی اعلام کرد : هوای مهدی فاطمه را داشته باشید خیلی تنهاست💔 سلامتیش ⁵ صلوات ✋🏻🌱 خجالت نکش رفیق کپی کردنش عشق میخواد🙂
🌸🌸🌸🌸🌸 از خالڪوبی تا شهـادت قسمت هفتــم روضه حضرت زینب مجید را زیر و رو می‌ڪندمجید قهوه‌خانه داشت. برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه نان بربری می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد ڪه هنوز شنیدنش لبخند را یاد بقیه بیندازد. بارها هم ڪنار نانوایی می ایستاد و برای ڪسانی ڪه می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان می خرید و دستشان می رساند.  قهوه‌خانه‌ای ڪه به گفته پدر مجید تعداد زیادی از دوستان و همرزمان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند ڪه حالا خیلی‌هایشان هم شهید شدند: «یڪی از دوستان مجید ڪه بعدها هم‌رزمش شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. یڪ‌شب مجید را هیئت خودشان می‌برد ڪه اتفاقاً خودش در آنجا مداح بود. بعد آنجا در مورد مدافعان حرم و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر سینه می‌زند و گریه می‌ڪند ڪه حالش بد می‌شود. وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من مرده‌ام ڪه حرم حضرت زینب درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان شب تصمیم می‌گیرد ڪه برود. شهید مجید قربانخانی 💐 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 از خالڪوبی تا شهـادت قسمت هــشـتم می‌گفت می‌روم آلمان، اما از سوریه سر درآوردمجید تصمیمش را گرفته است؛ اما با هر چیزی شوخی دارد. حتی با رفتنش.حتی با شهید شدنش. مجید تمام دنیا را به شوخی گرفته بود. عطیه درباره رفتن مجید و اتفاقات آن دوران می‌گوید: «وقتی می‌فهمیم گردان امام علی رفته است. ما هم می‌رویم آنجا و می‌گوییم راضی نیستیم و مجید را نبرید. آنها هم بهانه می‌آورند ڪه چون رضایت‌نامه نداری، تک پسر هستی و خال‌ڪوبی داری تورانمی بریم و بیرونش می‌ڪنند. بعدازآن گردان دیگری می‌رود ڪه ما بازهم پیگیری می‌ڪنیم و همین حرف‌ها را می‌زنیم و آنها هم مجید را بیرون می‌اندازند. تا اینڪه مجید رفت گردان فاتحین اسلامشهر و خواست ازآنجا برود. راستش دیگر آنجا را پیدا نڪردیم (خنده) وقتی هم فهمید ڪه ما مخالفیم. خالی می‌بست ڪه می‌خواهد به آلمان برود بهانه هم می‌آورد ڪه ڪسب‌وکار خوب است. ما با آلمان هم مخالف بودیم مادرم به شوخی می‌گفت مجید همه پناه‌جوها را می‌ریزند توی دریا ولی ما در فکر و خیال خودمان بودیم. نگو مجید می‌خواهد سوریه برود و حتی تمام دوره‌هایش را هم دیده است. ما روزهای آخر فهمیدیم ڪه تصمیمش جدی است. مادرم وقتی فهمید پایش می‌گیرد و بیمارستان بستری می‌شود. هر ڪاری ڪردیم ڪه حتی الکی بگو نمی‌روی. حاضر نشد بگوید. به شوخی می‌گفت: «این مامان خانم فیلم بازی می‌ڪند که من سوریه نروم» وقتی واڪنش‌هایمان را دید گفت ڪه نمی‌رود. چند روز مانده به رفتن لباس‌های نظامی‌اش را پوشید و گفت: «من ڪه نمی‌روم ولی شما حداقل یڪ عڪس یادگاری بیندازید ڪه مثلاً مرا از زیر قرآن رد ڪرده‌اید. من بگذارم در لاین و تلگرامم الڪی بگویم رفته‌ام سوریه. مادر و پدرم اول قبول نمی‌ڪردند. بعد پدرم قرآن را گرفت و چند عکس انداختیم. نمی‌دانستیم همه‌چیز جدی است. شهید مجید قربانخانی 💐 🌸🌸🌸🌸🌸
دوستان نظراتون در مورد رمان بگین
حاج‌آقاپناهیان‌مے‌گفت:👇🏻🖐🏻 توۍدلت‌بگوحسین(ع)نگاهم‌میڪنہ عباس(ع)نگاهم‌میڪنہ حتےاگرم‌اینطورنباشہ خدابہ‌حسین‌میگـه: حسینم... نگااین‌بندمو خیلے‌دلش‌خوشہ ناامیدش‌نڪن‌... یہ‌نگاهیم‌بهش‌بڪن این‌خیلی‌مطمئن‌حرف‌میزنه‌ها💔
🌱 سالهاست در دلم بهاری، در انتظار شکفتن است اما این غنچه‌ها با ظهور تو شکوفا می شوند...!
- در ماه تولدش هیچ شهادتی و در ماه شهادتش هیچ ولادتی نیست، گویا حسین ملاک شادی و غم است!!؟💔
یڪی‌تـو‌۹سـالگیـش‌همـه‌نمـازاش‌سـروقتـه . . یڪی‌تو‌۱۵سـالگیش‌شهـیدمیشـه یڪی‌تو۱۶سـالگیش‌دنبـال‌ڪمتر‌ڪردن‌گنـاهاشـه . . اونوقت‌یڪی‌مثل‌منو‌وتو‌بـابیست‌واندی‌سـال‌هنوز نمـازاش‌رونمیخـونه . .🚶🏻‍♂-! هنـوز‌بـه‌فڪر‌بهـونـه‌آوردن‌بـرای‌انڪار‌گنـاهـاشـه!:/ هنـوز‌بلد‌نیست‌چجـوری‌بـا‌پدر‌ومـادرش‌حرف‌بزنه! هنوز . .\\:)) ڪجـاییـم‌؟! پـس‌‌ڪِی‌میخـوایم‌دسـت‌بـه‌تغییر‌بزنیـم؟! پس‌ڪِی‌یـاعلـی‌میگیـم؟!(:
اقاجان‌ امروزمو با استغفار شروع میکنم چون دوستت‌ دارم و دوست دارم واسه تعجیل در ظهورت‌ موثر باشم خوب منم میدونم که اولین قدم همین‌ خودسازیه😌
بھش گفتند: برامون یہ شعر مۍخونۍ؟ گفت: میشہ بخونم؟ گفتند:بخون و چقدر زیبا خوند! گفتند: بَہ‌بَہ چقدرزیبا خوندۍ! گفت: من روزۍ هزار بار دعاۍ فرج مۍخونم! ازش پرسیدند: چرا هزار بار؟! گفت:اینقدر مۍخونم‌ تا ظھور ڪنہ آخہ میگن اگہ امام زمان ظھورڪنہ شھدا هم باهاش میان شاید یہ بار دیگہ بابامو ببینم... -فرزند شھید مدافع‌ حرم 💔 :) پ.ن: تصویر مربوط بہ فرزند شھید مدافع حرم شھید اڪبر زوارجنت‌هست
G⏱⏱d morning . . . 🌓 یادت رفته 🤔 اشکالی نداره 🙂✨ من بهت یاداوری میکنم 👇🏽🔥 رویایی که به خاطرش این مسیرو شروع کردی! مسیری که واقعا سخت بود! اما انتخابش کردی ❤️⚡️ تو انتخاب کردی کنکوری باشی به خاطر اون رویایی که گوشه ی قلبته 🫀🤞🏽 قولایی که اول مسیر به خودت دادی رو یادت رفته🤔 اشکال نداره 🙂✨ من بهت یاداوری میکنم 👇🏽🔥 اول از همه به خودت قول دادی تو به خودت فرصت دادی اما قول دادی جا نزنی قول دادی پای هدفت وایسی 💙👐🏽 قول دادی بعد كنكور خوشحال باشی قول دادی مامان بابارو سربلند کنی قول دادی ایندتو بسازی قول دادی به نیازمندا کمک‌کنی یادت اومد 😉☄ یادت اومد رویا و قولاتو 🌱 پس چی شده که وسط مسیر بیخیالشون شدی؟ به ارزوت ؛ به رویات ؛ به وعده هات ؛ وفادار باش . . . 📚 تو تنها دارایی خودت تو این روزای تلخی😍 از داراییت محافظت کن📍⛈🌈 رویاتو ؛ قولاتو ؛ هدفتو بهت یاداوری کردم 🎉💎 میمونه همت و اراده ی تو 💪🏽👑 که هر انچه که در ذهنت هست رو حقیقی کنی👀⏱
عطار نیشابوری :🌿 « تو پای به راه، دَر نِه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت » حالا این یعنی چی؟ 🤔 یعنی اگه می‌خوای به رویاهات برسی « نمی‌تونم » و « نمی‌شه » و « پایه‌م ضعیفه » و « معدل نهاییم پایینه » و « دیره » و . . .  نداریم... یعنی « از شنبه شروع می‌کنم » و « امروز که خسته‌ام » و « امروز که تعطیله » نداریم 😉 یعنی « خوابم میاد » و « حوصله ندارم » و « زمین کجه » نداریم 🤫 عطار می‌گه « تو فقط فقط فقط شروع کن » و بعد کم‌کم اوضاع ردیف می‌شه 🤓⚡️ تو فقط محکم و باقدرت شروع کن و بعدش خود راه بگویدت که چون باید رفت 🏆💌
حاج‌آقاپناهیان‌مے‌گفت:👇🏻🖐🏻 توۍدلت‌بگوحسین(ع)نگاهم‌میڪنہ عباس(ع)نگاهم‌میڪنہ حتےاگرم‌اینطورنباشہ خدابہ‌حسین‌میگـه: حسینم... نگااین‌بندمو خیلے‌دلش‌خوشہ ناامیدش‌نڪن‌... یہ‌نگاهیم‌بهش‌بڪن این‌خیلی‌مطمئن‌حرف‌میزنه‌ها💔
بسم رب المهدی...♡
-ذڪرروز دوشنبھ.. •❥{یاربَّ‌العالَمین} •❥{ای‌پروردگار‌جهانیان}
زیرعلمت‌امن‌ترین‌جای‌جھآن‌است چیزی‌کہ‌عیآن‌است‌چہ‌حاجت‌بہ‌بیان‌است♥️!' -ارباب
ماعلی‌روباشمشیرقبول‌نکردیم ... ماحب‌علی‌واولادعلی‌روباقلبمون‌قبول‌کردیم ꧇ )