eitaa logo
سجاد روان مرد
689 دنبال‌کننده
312 عکس
135 ویدیو
3 فایل
❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️ انتشار اشعار آئینی با توجه به مناسبت ها انتشار اشعار و سبک های سروده شده در نهایت مفتخر به نوکری کردن... راه ارتباطی @Sajadravanmard
مشاهده در ایتا
دانلود
@sajad_ravanmard در لحظه دیدار شهیدت کردند پیش قدم یار شهیدت کردند دستت چه حکایت عجیبی دارد مانند علمدار شهیدت کردند @sajad_ravanmard
38.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
@sajad_ravanmard 🎥محرم_الحرام_۱۴۴۴ شب اول ، هفتم مرداد ماه با نام کربلا مستی شروع میشود... (ع) شعر از گروه @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
💐مراسم هفتگی (جشن ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها )💐 ✅ عزیزان مراسم راس ساعت 20:00 شروع میشود. ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ "هیئت محبین الرقیه سلام الله علیها @sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم گرگ وقتی در لباس میش پنهان می‌شود جای سگ، کفتار هم دلسوز چوپان می‌شود گاه با یک شعله‌ی کوچک به وقت فتنه ها جنگلی می‌سوزد و گاهی بیابان می‌شود فتنه گاهی در لباس شیخ های لندنی می‌رود در زیر یک عمامه پنهان می‌شود در میان فتنه بعضی از خواص انقلاب مهره‌ی بازی دشمن بین میدان می‌شود سفره ها خالیست اما صبر باید پیشه کرد صبر تا وقتی جگر مهمان دندان می‌شود هرکدام از ما هزاران آرمان میهنیم شیشه وقتی بشکند خشمش دوچندان می شود @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard جشن ولادت حضرت فاطمه علیها السلام 🎙سخنران: حجت الاسلام فرشاد گودرزی 🎙با نوای : کربلایی عادل مقدسی کربلایی محمدرضا گودرزی کربلایی مهدی پیریایی همراه با شعر خوانی شاعر آیینی کربلایی سجاد روانمرد 🕙جمعه ۲۳ دی ماه ساعت ۲۰ علی آباد ده متری شهید نصرالهی حسینیه هیئت محبین آل یاسین @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم تمام سهم جهان من است دستانت بهشت پایین پا و بهشت دامانت دلم همیشه به آغوش گرم تو گرم است فدای بوسه‌ی لب‌های خشک و بی جانت رسیده‌ام لب ایوان به خاطرات خودم به لحظه‌ای که فقط عشق بود مهمانت و لحظه لحظه‌ی این عیدهای من خوش بود به اسکناس پر از برق لای قرآنت اگرچه سفره‌ی بابا همیشه کوچک بود ولی پر از برکت بود نان ایمانت نماز هر شب من طعم یاس و باران داشت ز روح چادر گلدار و بوی ریحانت چقدر درد که از بال خسته‌ام پر زد به یک دعای سحرهای چشم بارانت چقدر خستگی از روزهای من در کرد صفای چایی لبخند و مهر قندانت تو می روی و دلم تنگ می‌شود هرشب برای چشم پراز اشک و روی خندانت @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard کاش‌می‌شدجان‌خودراهدیه‌می‌دادم‌به‌او زندگی‌را دوست دارم، مادرم‌را بیشتر ... @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم بر شانه گرفتیم از اول علم ات را بر سینه نشاندیم سپس داغ غم‌ات را در روضه و در سینه زنی های محرم خواندیم فقط شعر تر محتشم‌ات را ((ای اهل حرم میر و علمدار)) که گفتیم هی باد نشان داد به عالم علم‌ات را ما فاصله داریم که احساس نکردیم آغوش پر از لطف و لطیف حرم‌ات را هرگز نفروشیم به جنات پر از شور شیرینی این عشق پر از پیچ و خم‌ات را شاعر بِنِشین گریه کن از درد فراق‌اش بگذار زمین دفتر شعر و قلم‌ات را @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard السلام علیک یا سیدالشهداء ( علیه السلام ) "پرچمت" قلب رو به قبله‌ام را کرد احیا پرچمت ای نفس‌هایم بقربان مسیحا پرچمت هر محرم با هزاران شوق بر تن کرده‌ام رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت بس که مواج است از چندین خیابان دورتر مانده‌ام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟ بر سر خورشیدِ گنبد تا می‌افتد سایه‌اش میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت هر فرازی دیده‌ام با خود فرودی داشته‌‌است «هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت» با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم چه سخت میگُذَرد چشم انتظاری ها که هر دقیقه دقیقا هزار بار گذشت 💔 ❤️ @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم گرگ وقتی در لباس میش پنهان می‌شود جای سگ، کفتار هم دلسوز چوپان می‌شود گاه با یک شعله‌ی کوچک به وقت فتنه ها جنگلی می‌سوزد و گاهی بیابان می‌شود فتنه گاهی در لباس شیخ های لندنی می‌رود در زیر یک عمامه پنهان می‌شود در میان فتنه بعضی از خواص انقلاب مهره‌ی بازی دشمن بین میدان می‌شود سفره ها خالیست اما صبر باید پیشه کرد صبر تا وقتی جگر مهمان دندان می‌شود هرکدام از ما هزاران آرمان میهنیم شیشه وقتی بشکند خشمش دوچندان می شود @sajad_ravanmard سياسي،‌اجتماعي‌و‌فرهنگي‌صبح‌ايران
@sajad_ravanmard این شهر در نبودنت اصلا قشنگ نیست ویران شود بدون تو تهران لعنتی @sajad_ravanmard
هدایت شده از سجاد روان مرد
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم چه سخت میگُذَرد چشم انتظاری ها که هر دقیقه دقیقا هزار بار گذشت 💔 ❤️ @sajad_ravanmard
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم گنبد تو میشود از مادرم همراز تر مشت دل را میکنم پیش تو آقا باز تر غصه ها را در حرم با گریه میگویم به تو ((باید اینجا کرد درد خویش را ابراز تر)) . . . @sajad_ravanmard قسمتی از یک
@sajad_ravanmard تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر "یاایُّهَاالجَواد تَصَدَّق عَلَی‌الفَقیر" @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard بسم الله الرحمن الرحیم غزال حضرت علی اصغر علیه السلام کوثر علی‌اصغر امشب به مستان می‌دهد ساغر علی‌اصغر غوغا به پا کرده آیینه‌ی کوچک‌تر حیدر علی‌اصغر ارباب می‌خندد بر سینه‌اش تا می‌گذارد سر علی‌اصغر با سن‌و‌سال کم در جنگ برپا می‌کند محشر علی‌اصغر "هل من معین" آمد طاقت ندارد در حرم دیگر علی‌اصغر تیر سه‌پر خورده پس شد علی‌اصغر، علی‌اصغر، علی‌اصغر هم اکبر آورده هم روی دستانش علی اصغر آورده از باغ خود انگار زیر عبا سیب گلاب نوبر آورده در کربلا ارباب یک‌ساقی و هفتاد و اندی ساغر آورده بر روی دستانش انگار حیدر را به روی منبر آورده تیر سه‌شعبه، آه! اشک مرا این جمله هردفعه در آورده پیش عمو بر نی شش‌ماهه حالا بین سرها سر درآورده هربار جان می‌داد تا روی نیزه اصغر خود را نشان می‌داد تا دق کند مادر هی حرمله گهواره‌ی او را تکان می‌داد مثل علی‌اکبر جنگاوری می‌شد اگر دنیا امان می‌‌داد مثل عمو میشد تیر سه‌شعبه چندسالی گر زمان می‌داد آن وقت مادر هم داماد خود را هی نشان این و آن می‌داد باید رباب امروز شش‌ماه درس عاشقی را امتحان می‌داد دنیای شش‌ماهه شد تیره تا خشکیده شد لب‌های شش‌ماهه رو زد برای آب " مُنّوا عَلَیَّ " بر لب بابای شش‌ماهه اُف بر تو ای دنیا خالی‌ست در آغوش مادر جای شش‌ماهه حالا رباب است و لالایی و گهواره و رویای شش‌ماهه تنها امید ماست کوچک‌ترین باب‌المراد، آقای شش‌ماهه هرکس حسینی شد پای براتش می‌خورد امضای شش‌ماهه شعر از؛ گروه ادبی "یاقوت سرخ" انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد اللهم عجّل لولیک الفرج. @sajad_ravanmard
@sajad_ravanmard ❤️غزل مدح حضرت امیرالمومنین ❤️ بسم الله الرحمن الرحیم چنان شیری که از بیشه خرامان میزند بیرون علی از قلب بیت الله خندان میزند بیرون علی مرز میان کفر و ایمان است ،با مهرش یقیناً از میان کفر، ایمان میزند بیرون کسی که حب حیدر دارد از آتش نمی‌ترسد که جای شعله از هیزم گلستان میزند بیرون یقین دارم که اسماعیل ذکر یاعلی گفته است که زمزم از لب خشک بیابان میزند بیرون زمان خواندن مدحش میان جمع دقت کن پس از نام علی از هر دهان جان میزند بیرون کسی که با علی آغاز کرده کار و بارش را سراسر برکت از روزی دکان میزند بیرون کسی که اهل تفسیر است میداند بدون شک فقط مدح علی، از بطن قرآن میزند بیرون اشارت میکند خورشید هم با شوق از مغرب به عشق ماه رویش از گریبان میزند بیرون رصد میکرد میدان را علی قبل از رجز خوانی از این آرامش در جنگ طوفان میزند بیرون چنان بر قلب لشگر میزد انگار از دل دریا به سمت ساحل ، امواج خروشان میزند بیرون علی از میمنه بر قلب لشگر میشود داخل علی از میسره با تیغ بران میزند بیرون خمارآلوده می‌بوسد چنان هرگوشه را انگار شراب کهنه از دیوار ایوان میزند بیرون به دامان نجف دست توسل میزند عالم همیشه سائل از دربار سلطان میزند بیرون @sajad_ravanmard