safar900k.apk
47.73M
☘احساس خوب در هیئت بودن و سفر کربلا را با سفر نهصد کیلومتری تجربه کنید
🌹همراه با سرگرمی و بازی، اطلاعات خود را درباره امام حسین(ع) بالا ببرید.
🔰امکانات:
- دارای 10 مرحله اصلی
- سوالات خوب و هوشمند جهت بالا بردن معرفت حسینی
- پخش صوت بهترین مداحی ها و نماهنگ های مذهبی
- دارای انمیشنهای دلنشین
- گرافیک فوق العاده
✅دانلود از کافه بازار:
https://cafebazaar.ir/app/ir.game.karbala
#بازی_کلماتی_هدفمند
#سفر_نهصد_کیلومتری
سلام خدمت اعضای عزیز
لطفا برا یک دقیقه هم ک شد این بازی رو انجام بدید
کاملا اخلاقی و آموزنده و مناسب بچه ها ست
س.حججی
📍خوب تو گوشاتون فرو کنید!
سعید محمد رد صلاحیت شه! من رای میدم
جلیلی رد شه باز رای میدم
حتی رئیسی هم رد شه من رای میدم
احمدی نژاد هم تایید شه باز رای میدم
برق و روزی چهل دفعه قطع و وصل کنید باز رای میدم
سنگ از آسمون بباره من رای میدم
نون و گرون کنید،خودرو و گرون کنید بورس و نابود کنید،معیشت مردم و سیاه کنید،
یعنی اون خیانتی که نکردید، که بعید میدونم خیانتی مونده باشه و شما انجامش نداده باشید
باز من زنده باشم رای میدم!
چون حاج قاسم اگه بود رای میداد
شهدا اگه بودن رای میدادن
چون رای من آتیش میزنه به جون لیبرال و سعود و یهود
این خائنهای به ملت میدونن انتخابات رو باختن میخوان مردم رو ذله کنند تا کسی رای نده و مشارکت پایین بیاد و دولت حداقلی شکل بگیره!
بعد هم دولت بعد هر کاری خواست بکنه عین مجلس بگن این دولت اکثریت نیست، دولت اقلیت هست، دولت جوان حزب اللهی رو از مشروعیت بندازند نذارن کار کنه!
چون میدونن انقلابیها بیان، رفقای حاج قاسم بیان، امون اینا رو میبرن!
اونایی که تو اوج تحریم پهپاد بمب افکن مدرن غزه رو ساختن اونایی که پالایشگاه و پتروشیمی و آزادراه غدیر و زدن آب کشوندن به غیزانیه
قراره بیان جای اونایی که برق تهران رو هم قطع کردن ذو بگیرن!
میدونن باید برن تو گورستان تاریخ، دارن دست و پا میزنن!
با سلول سلول وجودم در جمهوری اسلامی رای میدهم
جمهوری اسلامی حرم است
اگر این حرم بماند باقی حرم ها هم خواهد ماند!
دوستان
سلام
چند نکته بسیار قابل تامل در خصوص اینترنت هدیه وزارت ارتباطات به مردم.
کمی بودار است.
لطفا
در همه گروههای عضو اطلاع رسانی کنید.
کسی ثبت نام نکند.
این کار بسیار مشکوک است.
اول
انتخابات؟؟؟
دوم
افراد بالای ۱۸ سال؟؟؟؟؟
سوم
چرا باید ثبت نام کرد آنهم با کد ملی؟؟؟
مگر اپراتورها شماره های فعال را ندارند؟؟ مگر اپراتورها دسترسی به اطلاعات مالکین سیمکارتها ندارد؟؟؟
چطور با یک کد، همه چیز را ارائه میدهند، اما الان نمیتوانند؟؟
لطفا
تا میتوانید به اقوام و خویشان و دوستان و آشنایان بفهمانید که به هیچ وجه ثبت نام نکنند.
یک نکته یادتان باشد؛
این ۷ گیگ برای افراد ۱۸ سال به بالاست، و جالب اینکه افراد ۱۸سال به بالا هم فقط میتوانند رای دهند.
جالبتر
این اینترنت بر اساس کد ملی تعلق میگیرد نه به سیمکارتهای فعال😨😨
و یادمان باشد، برای رای گیری، کد ملی باید ثبت شود.
لطفا
اطلاع رسانی بفرمایید.
🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀
هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستی ما نزدیک می سازد،
عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است، دوری گزیند، زیرا خداوند به طور ناگهانی انسان را می گیرد،
در وقتی که توبه برایش سودی ندارد و پشیمانی او را از کیفر ما به خاطر گناهش نجات نمی دهد.
🌺مولا امام زمان عجل الله🌺
_______
۵شنبه ۶خرداد ۱۴۰۰🍃
۱۵شوال ۱۴۴۲🍃
۲۷مه ۲۰۲۱🍃
#ذکر_روز
لا اله الا الله الملک الحق المبین
۱۰۰مرتبه 🦋
التماس دعا🌺
*⚡مراقب باشیم⚡*
*تازه اول ماجراست ...*
💥 مراقب باشیم ، توطئه ای در راه است ...
اتفاقات اصلی انتخابات ریاست جمهوری هنوز شروع نشده است و برخی بیخود رئیسی را از قبل برنده میدانند ، در حالی که غربگرایان برخلاف آنچه وانمود می کنند برای مناظرات برنامه مفصلی تدارک دیده اند ...
💥 اگر سال ۹۲ را به یاد بیاوریم، تمامی افراد مطرح از جبهه اصلاحات و دوم خرداد و ... از جمله هاشمی رفسنجانی ، توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند و اصلاح طلبان جیغ بنفش کشیدند که ما هیچ کاندیدایی نداریم و انتخابات را مصادره کرده اند ...
💥 در ادامه به صورت پنهانی همه ی آنها در پشت سر حسن روحانی متحد شدند و با کمک سرشبکه های خارجی و رسانه های متحد غربی شان، حسن روحانی را که تا آنروز هیچ طرفداری نداشت و هیچکس ارزشی برای او قایل نبود با کمال ناباوری رئیس جمهور کردند...
💥 این در حالی بود که از جبهه انقلاب حداقل ۵ کاندیدای مطرح از قبیل قالیباف، جلیلی، رضایی، حداد عادل و ولایتی حضور داشتند و همه پیروزی جبهه انقلاب به خصوص آقای قالیباف را قبل از مناظرات قطعی می دیدند...
*و اما این دوره :*
💥تقریبا همه ی اصلاح طلب ها یقین داشتند که جهانگیری و پزشکیان و تاجزاده و ... رد صلاحیت می شوند و جیغ بنفشی که اکنون سر می دهند، فریبی بیش نیست.
💥 در اینکه اصلاح طلبان در این دوره کاندید قدرتمندی ندارد شکی نیست ولی بدیهی است که جهانگیری و لاریجانی هم مد نظر شورای اصلاحات نبوده، زیرا جهانگیری که اصلا سبد رای ندارد و آنها لاریجانی را هم اصلاح طلب نمیدانند...
💥 در جلسه ی خصوصی که هفته گذشته سران اصلاحات تشکیل دادند ، آقای عطریانفر که تئورسین اصلی جریان اصلاحات است گفت: "ما کاندیدای مورد حمایت مان را بعد از اعلام صلاحیت ها توسط شورای نگهبان تعیین می کنیم تا فعلا تخریب نشود و هر کسی را که ما بخواهیم می توانیم با اتحاد داخلی و کمک رسانه های خارجی و سلبریتی ها رئیس جمهور کنیم!! همانطور که سال ۹۲ روحانی را که هیچ محبوبیتی نداشت رئیس جمهور کردیم ... "
💥 بله، جبهه اصلاحات اکنون در کمال پنهان کاری و ناباوری در حال تعیین گزینه نهایی هستند تا سناریوی سال ۹۲ را تکرار کنند ... و ما قبل از مناظرات دچار غرور پیروزی شده ایم ... در حالی که مناظرات و تخریب ها هنوز شروع نشده است ...
*آن فرد کیست؟*
💥 یکی از سر حلقه ای امنیتی اصلاحات فرد مورد نظر را لو داد و او کسی جز آقای "همتی" رییس بانک مرکزی دولت روحانی نیست .
💥 آقای آشنا که امنیتی ترین فرد دولت روحانی است در روز اعلام صلاحیت ها در توئیتی نوشت:
" همتی، و ما ادراک ما همتی... "
یعنی شما چه میدانید همتی کیست و ما با او چه برنامه ای داریم ...
💥 بله ، آنها میخواهند همتی را که دارای رزومه اقتصادی قوی میدانند مانند روحانی در سال ۹۲ برای مردم بزک کنند. جالب اینکه شورای اصلاحات نیز همتی را سه هفته قبل تایید کرده است...
💥 رقابت تازه در حال شروع است و جبهه انقلاب در حال فریب خوردن است... یادمان باشد اگر از هم اکنون از کاندیدای شاخص جبهه انقلاب یعنی آقای "رئیسی" حمایت نکنیم و غافل بمانیم، ممکن است آقای رئیسی نیز در کمال ناباوری به سرنوشت آقای قالیباف در سال ۹۲ دچار شوند ...
*فریب غربگرایان را نخوریم و از قبل دچار غرور پیروزی نشویم...*
✨نشر حداکثری✨
@AhkamStekhare
نگاه بدون تعصب
_______
من در دوره قبل هم با آمدن رئیسی مخالف بودم و در مورد سوابقش تحقیق کردم.
از جوانی سابقه جبهه داره که خیلی های دیگه هم دارند.
از اوایل انقلاب در قوه قضائیه بوده که خیلی هام بودن و خراب کردن.
در قوه قضائیه رشد کرده و به پست های بالاتر رسیده ، خب همه چاپلوس ها و جاهطلب ها همینطور هستن...
اما بعدش دیدم جزو افرادی بوده که توسط شهید بهشتی برای آموزش کادرسازی مدیریت های نظام انتخاب شده.
بعدش دیدم دادستان ویژه روحانیت شده . این یعنی حتی با هم لباس های خودش هم رودرواسی نداره و سختگیره
بعدش دیدم رئیس بازرسی کل کشور شده و هر وزیر جدیدی که وارد کار میشده یک پرونده از تمام تخلفات همون وزارتخانه رو براش میفرستاده تا در جریان نقاط ضعف قرار بگیره.
بعدش دیدم به محض اینکه تولیت آستان قدس رضوی شد معاونین قبلی آستان رو ممنوع الخروج کرده و چندتا شون رو هم تحویل قوه قضاییه داده.
تحقیق کردم دیدم آستان قدس با آنهمه املاک صنعتی و کارخانه و کشت و زراعت و مراکز درمانی و خدماتی در خارج از حرم و مسائل انتظامی و امنیتی و بهداشتی و خدماتی و برق و آب و درآمد و اقتصاد و ... در داخل حرم مطهر رضوی ، نیاز به مدیریتی مثل یک دولت کوچک با اکثر وزارتخانه ها را داره . دیدم حتی گاهی به دولت هم کمک اقتصادی کرده طوری که در اخر دوره ایشون ، آستان قدس از دولت طلبکار بوده !
دیدم جلوی سرمایه گذاری آستان قدس را روی پاساژ تجاری و مال سازی های لوکس و لاکچری گرفته و مسکن ارزان قیمت برای زوج های جوان ساخته.
بعدش دیدم وقتی رئیس قوه قضائیه شد هم اول به معاونین قبلی قوه گیر داد و دستگیرشون کرد.
دیدم همزمان هم به پرونده های بزرگ روز رسیدگی کرده هم به پرونده های قدیمی و مسئولین قبلی که درست کار نکردند داره رسیدگی میکنه.
دیدم بجای رئیس جمهور وقت راه افتاده داره مشکلات مالی و ورشکستگی کارخانه های صنعتی بزرگ را رسیدگی میکنه.
دیدم چندتا دادستان و بازپرس جوان را طوری تربیت و حمایت کرده که مثل شیر دارن شکم پرونده های بزرگ رانت خوار های بزرگ رو پاره پاره میکنن و از کسی ترسی ندارند.
دیدم انگار با هیچکس رودرواسی نداره ، شعار نمیده بگه باید بشود...
وقتی کاری انجام میده تازه میفهمیم چه کاری شده.
به همین دلایل با خروجش از ریاست قوه قضائیه موافق نبودم تا با فساد مبارزه کنه ولی دیدم قوه مجریه شده مرکز تولید خلاف و فساد و قوه قضائیه حکم درمان رو پیدا کرده.
در صورتیکه در قوه مجریه میشه از فساد پیشگیری کرد. پس پیشگیری مقدم بر درمان هست.
برای همین در حدی که میشه به یک انسان کم خطا اعتماد کرد به او اعتماد میکنم . برای همین اگر روحانی از حالا تاااا اخر خرداد هم برق و آب رو قطع کنه و ارزاق رو هم گران تر کنند به سید ابراهیم رئیسی رای میدم تا رئیس جمهور بشه.
علی برکت الله...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مردی_در_آینه
#قسمت_اول: اولین شعاع نور
همیشه همین طوره ... از یه جایی به بعد می بری ... و من ... خیلی وقت بود بریده بودم ...
صداش توی گوشم می پیچید ... گنگ و مبهم ... و هر چی واضح تر می شد بیشتر اعصابم رو بهم می ریخت ...
- هی توم ... با توئم توم ... توماس ... چشمات رو باز کن دیگه ...
عصبی شده بودم ... دیگه داشت با تمام وجود روی مغزم راه می رفت ... اونم با کفش های میخ دار ... اما قدرت تکان دادن دستم یا باز کردن دهنم رو هم نداشتم ... به زحمت تکانی به خودم دادم شاید دست از سرم برداره اما فایده نداشت ... حالا دیگه داشت با لگد می زد به تخت ...
به زحمت لای چشمم رو باز کردم ... اولین شعاع نور، بدجور چشمم رو سوزوند ...
لعنتی هیچ جور بی خیال من نمی شد ... به زور دوباره لاشون رو باز کردم ... تصویر مات چهره اوبران در برابرم نقش بست ...
بلند شدم و نشستم .... سرم داشت می ترکید ... انگار داشتن توش، سرب داغ می ریختن ... به اطراف نگاه کردم ...
- من اینجا چه غلطی می کنم؟ ...
هنوز مغزم کار نمی کرد ... با تمسخر بهم نیشخند زد ...
- تو اینجا چه غلطی می کنی؟ ... همون غلطی رو که نباید بکنی ... تا کی می خوای اینطوری زندگی کنی؟ ... می دونی دیروز ...
صداش مثل چنگک روی شیارهای مغزم کشیده می شد ... معده ام بدجور داشت بهم می پیچید ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- لعنت به تو توماس ... سلول رو به گند کشیدی ... من احمق رو باش که واست قهوه آورده بودم ...
- برو گمشو لوید ... دست از سرم بردار ...
چند قدم رفت عقب ... نگاش نمی کردم اما سنگینی نگاهش رو حس می کردم ... اومدم بلند بشم که روی استفراغ خودم سر خوردم و محکم وسط سلول پخش زمین شدم ...
دستم رو گرفتم به صندلی و خودم رو کشیدم بالا ...
- نمی دونم چرا توی آشغال رو اخراج نمی کنن؟ ...
سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ... انزجار خاصی توی چشم هاش موج می زد ...
- یه پرونده جدید داریم ... زودتر خودت رو تمییز کن قبل از اینکه سروان توی این کثافت ببیندت ...
قهوه رو گذاشت کنارم و رفت بیرون ... و من هنوز گیج بودم... اونجا ... توی سلول چه غلطی می کردم؟ ...
📝 نویسنده:شهیدمدافعحرمسیدطاها ایمانی
#مردی_در_آینه
#قسمت_دوم : برداشت اول
قهوه رو برداشتم و رفتم بیرون ... افسرپشت میز، زل زده بود بهم ... چهره اش جدید بود ... نهایتا بیست و چند ساله ... سرم تیر می کشید ... تحمل نگاهش رو نداشتم ...
- به چی زل زدی تازه کار؟ ...
-هیچی قربان ...
و سریع سرش رو انداخت پایین ...
قهوه رو گذاشتم روی میزش و رفتم رختکن ... شلوارم رو عوض کردم و بدون اینکه برم سمت دفتر، راهم رو گرفتم طرف در خروجی ...
- هی کجا میری؟ ...
با بی حوصلگی چرخیدم سمتش ...
- می بینی دارم میرم بیرون ...
- کور نیستم دارم می بینم ... منظورم اینه کدوم گوری میری؟ ... همین چند دقیقه پیش بهت گفتم یه پرونده جدید داریم ...
منتظر نشدم جمله اش تموم بشه ... رفتم سمت خروجی ...
- توی ماشین منتظرت می مونم ...
در ماشین رو باز کرد ... تا چشمش به من افتاد با عصبانیت، پرونده های دستش رو پرت کرد روی صندلی عقب ...
- با معده خالی؟ ... همین چند دقیقه پیش هر چی توی شکمت بود رو بالا آوردی... هنوز هیکلت بوی گند میده ... اون وقت دوباره ...
- هر احمقی می دونه قهوه ... هر چقدرم قوی، خماری رو از بین نمی بره ...
شیشه های ماشین رو کشید پایین ... و با عصبانیت زل زد توی صورتم ...
- می دونی چیه توم؟ ... من یه احمقم که نگران سلامتی توئم ... و اینکه معلق یا اخراجت نکنن ... اما همه اش تا الان بود ... دیگه واسم مهم نیست ... هر غلطی می خوای بکنی بکن ... دیگه نمی تونم پشت سرت راه بیوفتم و کثافت کاری هات رو جمع کنم ...
با بی حوصلگی چشمم رو چرخوندم و نیم نگاهی بهش انداختم ...
- من ازت خواسته بودم کثافت کاری هام رو جمع کنی؟ ...
تکیه دادم به صندلی و چشم هام رو بستم ...
- وقتی رسیدیم صدام کن ...
صحنه جرم ...
مقتول: کریس تادئو ... 16 ساله ... سفیدپوست ... دانش آموز دبیرستانی ... ساعت تقریبی قتل: 9 صبح ... برداشت اول از علت مرگ ... خونریزی شدید بر اثر برخورد ضربات متعدد چاقو ... دو ضربه به شکم ... سه ضربه به پهلو ...
📝 نویسنده:شهیدمدافعحرمسیدطاهاایمانی
#مردی_در_آینه
#قسمت_سوم: تازه کار؟!
مشاهدات اولیه صحنه جنایت .... نوجوانی با موهای نیمه ژولیده ... قد، حدودا 188 ... شلوار جین آبی پر رنگ ... تی شرت لیمویی ... پیراهن چارخانه سبز و آبی غرق خون ... و رد خونی که روی زمین کشیده شده بود ...
دستکش ها رو دستم کردم و رفتم بالای سر جنازه ... هنوز دل و روده ام بهم می پیچید ... و دیدن جنازه غرق خون حالم رو بدتر می کرد ... چند دقیقه بعد، دوباره حالم بهم خورد ...
دیگه بدتر از این نمی شد ... جلوی همه ... بالای سر جنازه ...
افسر پلیسی که چند قدمی مون ایستاده بود ... با حالت تمسخرآمیزی بهم تیکه انداخت ...
- بهت نمی خورد تازه کار باشی ... خوبه توی این سن*، امیدت به آینده رو از دست ندادی و به پلیس ملحق شدی ...
اوبران با ناراحتی بهم نگاه کرد ... دیگه تحمل تمسخر اونها رو نداشتم ... برگشتم بالای سر جنازه ...
- چند تا از ناخن های دستش بر اثر سائیدگی روی زمین شکسته ... از حالتش مشخصه تا آخرین لحظه برای دفاع از خودش جنگیده ... و توی آخرین لحظات هم برای درخواست کمک، روی زمین خودش رو کشیده ... اما به خاطر ضربات و شدت خونریزی، نتونسته خودش رو به جایی برسونه ... کسی اون رو ندیده یا نخواسته ببینه ...
- احتمال داره عضو گروه گنگ یا فروش مواد دبیرستانی باشه ... بین گنگ ها زیاد درگیری پیش میاد ...
سرم رو آوردم بالا و محکم توی چشمهاش نگاه کردم ... وقت، وقت انتقام بود ...
- اینجاست که تفاوت بین یه کارآگاه تازه کار واحد جنایی با یه پلیس گشت کهنه کار مشخص میشه ... حتی پلیس تازه کاری مثل من می دونه وقتی یه درگیری توی دبیرستان پیش بیاد ... اولین انگشت اتهام میره سمت گنگ های دبیرستانی ... پس یه مواد فروش که تیپ لباس پوشیدنش عین بچه های عادی، سالم و درس خونه ... روی ساعدش از این مدل خالکوبی ها* نمی کنه ... که از 100 متری مثل آژیر قرمز برای پلیس ها جلب توجه کنه ... این خالکوبی هر چی هست ... مال زندگی قبلی این بچه است ...
بدون اینکه به حالتش توجه کنم ... از جا بلند شدم و بین جمعیتی که جمع شده بودن، چشم چرخوندم ...
اوبران اومد سمتم ...
- دنبال کی می گردی؟ ...
-اینجا نیست ...
- کی؟ ...
مکث کردم و برگشتم سمتش ...
- همین الان به تمام پلیس هایی که اینجان بگو سریع کل دبیرستان رو ... دنبال یه دختر با رژ بنفش تیره بگردن ... تمام گوشه کنارها رو ... زیرزمین ... انباری یا هر گوشه کناری رو ...
محکم توی چشم هاش نگاه کردم ...
- اگه خودش قاتل نباشه ... آخرین کسیه که غیر از قاتل ... مقتول رو زنده دیده ...
* به تازگی وارد 31 سالگی شده بودم.
* نوع طرح خالکوبی روی ساعد مقتول، مخصوص گنگ های دبیرستانی و خیابانی بود.
📝 نویسنده:شهیدمدافعحرمسیدطاها ایمانی