eitaa logo
معراج‌عاشقانه🇵🇸
151 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1هزار ویدیو
40 فایل
«بسم ربی» نفسم میگیرد... در هوایی که نفس های تو نیست! #یافارس‌الحجاز_ادرکنی🥀 ___________ کپی بجز مطالبی با عنوان #کپی‌آزاد؛ ممنوع می‌باشد!
مشاهده در ایتا
دانلود
اسرار روزه _6.mp3
11.35M
۶ ⚜ لقمه و زبان، کلید ورود انسان به جهان غیبند! اگر کنترل شوند، دریافت بسیاری از ادراکات غیبی و دیدن بسیاری از نادیدنی‌های ماورائی را برای انسان میسّر می‌کنند. ※ روزه، کنترل دهان و زبان را برای انسان آسان می‌کند! 🎤 @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقش انسان در تقدیرات شب قدر.pdf
1.79M
✔️ "نقش انسان در تقدیرات شب‌قدر" ▫️ نکته‌های کلیدی برای جذب تقدیرات بلند در لیالیِ قدر ✔️ تألیف ▫️استاد ✍ با ما همراه باشید. @researcher_ir
امشب شب اجابت دعاست؛ وبخوانید ( ۱ حمد – ۱ قدر – ۱ آیت الکرسی – ۳ توحید و ۷ تا صلوات)
بسم الله الرحمن الرحیم ۲شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰🌺 ۲۷رمضان ۱۴۴۲🌙 ۱۰مه ۲۰۲۱🌷 یا قاضی الحاجات ۱۰۰مرتبه🦋 التماس دعا♥️
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان🌙
معراج‌عاشقانه🇵🇸
امشب شب اجابت دعاست؛ وبخوانید ( ۱ حمد – ۱ قدر – ۱ آیت الکرسی – ۳ توحید و ۷ تا صلوات)
سلام اعضای عزیز ... ی عده پیام میدن ک شاید اون حاجت بر آورده نشه ...اونوقت یعنی چی؟ ببینید قبلا هم من بهتون گفتم حاجتتون رو اینطور بگید مثلا خدایا ب من ی فرزند عطا کن « اگر صلاح من در اینه» گفتم هرچی میخوایید بگید خدایا هرچی صلاحه
معراج‌عاشقانه🇵🇸
امشب شب اجابت دعاست؛ وبخوانید ( ۱ حمد – ۱ قدر – ۱ آیت الکرسی – ۳ توحید و ۷ تا صلوات)
اجابت دعا توی ماه مبارک هست ....همیشه هست چ این شب چ شبای دیگه ماه مبارک.... اصلا دعای فرد روزه دار اگه ب صلاحش باشه مستجابه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🥀♥️🥀♥️ «سفرنامه برزخ» قسمت دوازدهم یکی از مأمورین ملحفه را باز کرد با دیدن چیزهای قیمتی به زن گفت: تو دزد هستی؟ زود بگو که این اجناس را از کجا دزدیدهای؟ زن که خیلی ترسیده بود با دست پاچگی گفت: به خدا قسم! من همین اجناس را برداشته ام آن هم به عنوان مرد امشبم است؛ چرا که از عصر تا نیم ساعت پیش نزد آن مرد بودم و او فرصت نکرد تا مزد مرا بدهد. به خدا قسم! من او را نکشته ام. با گفتن این جمله یکی از مامورین زن که به همراه آنان بود فورة دستبندی را بیرون آورد و یک حلقه آن را به مچ دست زن و حلقه دیگرش را به دست خود زد و گفت: ای خانم! حرکت کن و هر چه زودتر ما را به محل حادثه ببر و قضیه را صادقانه به ما بگو. زن در حالی که گریه میکرد مرتب می گفت: من بی گناهم تا اینکه با مامورین به درب منزل رسیدند. درب منزل باز بود و این مورد هم آنان را بیشتر به شک انداخت. مأمورین یقین کردند که آن زن قاتل است. بعد آهسته آهسته وارد خانه و اتاق شدند و با دیدن جنازه فورا با بی سیم واقعه را به کلانتری ما اطلاع دادند و یک خودرو و یک آمبولانس در خواست کردند. چیزی نگذشت که دو خودرو در مقابل منزل توقف کردند. مأمورین شروع به بازرسی اتاق ها نمودند. اطلاع پیدا کردن همسر و مادر می گوید: هنگام بازرسی اتاق ها، مأمورین از جیب لباسم که به جالباسی آویزان بود مدارکی مانند، شناسنامه و شماره تلفن منزلی را که همسر و فرزندانم در آن زندگی می کردند پیدا نمودند. یکی از مأمورین از آن زن پرسید آیا شما اطلاعی از خانواده و محال زندگی ایشان دارید؟ زن در جواب گفت: خانواده این شخص در محل دیگری زندگی می کنند. در این هنگام دو نفر آمدند و جنازه را با خود به سردخانه بردند مأمورین نیز آن زن را دستگیر کرده و با خود به کلانتری بردند، افسر نگبان با استفاده از شماره تلفنی که از جیب لباسم پیدا کرده بود با همسرم تماس گرفت و از او خواست که به کلانتری بیاید. نیم ساعتی نگذشته بود که همسر و مادرم خود را به کلانتری رساندند و موضوع را جویا شدند. در این هنگام افسر نگهبان آنها را به اتاقی هدایت کرد و به آرامی همه چیز را برای آنان بازگو کرد. بعد از شنیدن موضوع مادرم شروع به گریه کرد و نمی توانست جریان را باور کند و همسرم نیز شوکه شده بود. افسر نگهبان از همسرم خواست که مادرم را به خانه ببرد و فردا جهت دریافت نتیجه معاینه پزشک قانونی به اداره بیایند. ساعت هشت بود که مادر و همسر و اقوامم به پزشک قانونی آمدند و خود را به سردخانه رساندند. مسئول سردخانه بعد از دریافت مشخصات، به سراغ یکی از کشوها رفت و آن را آرام آرام بیرون کشید. هر قدر که بدن من بیشتر نمایان می شد بر وحشت و اندوه حاضرین نیز افزوده می شد تا اینکه جنازه به طور کامل در برابر دیدگان همه قرار گرفت. کپی ممنوع❌❌❌ ♥️🥀♥️🥀♥️