من توی چتم، اول یه گپی با اونیکی خودم میزنم. 😅 بعد میرم توی اون اکانت و جواب اینیکی خودمو میدم.
بعد شروع میکنم به تعریف کردن ناراحتی ام. ممکنه فحش بدم، کلی بی انصافی کنم، اما نگران تبعاتش و نتیجه اش نیستم.
خیلی حس خوبیه.
راحت و صد درصدی خودمو خالی میکنم
بعدم که سبک شدم، معمولا خودم نتیجه گیری میکنم، خودم راهکار میدم به خودم و خلاصه قضیه رو ختم به خیر میکنم.
همیشه قراره عادلانه در آخر چتم حکم بدم، افراد مقصر رو اعلام کنم، و راهکار بدم برای مدیریت این مشکلات بوجود اومده
حالا ممکنه یه بار بگم آره مقصر خودمم و بی انصافی کردم ممکنه بگم فلانی مقصره و باید بهش بگم یا حتی نمیخواد بگم و...
میخوام بهتون بگم که قرار نیست خودتون رو اینجوری آروم کنید یا خر کنید یا هرچی.
اتفاقا قراره منصفانه، مشکل تون رو حل کنید
واقعا در محل کارم از همه همکارام راضی ام و رابطه دوستانه ای داریم.
همشون ویژگی های مثبت و عالی ای دارند.
الحمدلله رب العالمین
توی موسسه یه مهندسی هست خیلی خوشم میاد از بعضی چیزاش
مثلا اینکه با همه با احترام و محبت رفتار میکنه و عملا با همه دوسته.
اما مثلا صبح داره آبجوش اش رو میخوره، همه هم بریم صبحونه، اون تا آبجوش اش رو نخوره نمیاد. شده ما میریم اون وقتی خورد بعد خودش تنهایی میاد.
منظورم اینه که از تنهایی ترسی نداره. باهاش اوکیه. و همیشه کاری که بنظرش درسته رو انجام میده. 😅
مثلا میخواد بره زیارت عاشورا، به بقیه میگه بریم؟! اما خودش میره و بقیه یا باید خودشونو بهش برسونن یا خودشو معطل بقیه نمیکنه.
خب خیلی این ویژگی اش رو دوست دارم.
یکی دیگه اینکه مسئولیت پذیره. هر کاری بهش واگذار بشه یا حتی بهش ارتباطی داشته باشه، سعی میکنه خوب انجامش بده. به بهترین نحو ممکن. 😅 میگه من رو که بهم بگن برو، نفر بعدی که میاد میخوام دعام کنه چون کارها راست و درست انجام شدن و مرتب اند و نمیخوام هم که هی زنگم بزنه و بگه فلان فایل کجاست یا.... 😅
دیگه اینکه خیلی هم مذهبیه
هیت میره، موکب میره، میگه دعا میکنم خدایا بیشتر بهم بده تا بتونم بیشتر خمس بدم. 😅
خلاصه آدم شاد و شوخ و خوبیه.
و همیشه سر وقت در محل کارش حاضره و اینجوری نیست که دیر بیاد.