🚩 جشن دهه ولایت
ان شاءالله
امشب حوالی ساعت ۲۱
سه راه شهید کاشانی، بین شهید کاشانی ۷۱ و ۷۳ بوستان کودک انجام وظیفه میکنم
💠 @sajdeh63
💠 @ya_roghayeh63
اَللهُمَّ! قَلبی بِحُبِّکَ مُتَیَّماً
خداوندا...
دلم را اسیر عـشق و مُحبتت گردان...
💠 @sajdeh63
🚩 حدیث روز...
امام رضا علیه السلام:
در روز غدیر، هر کس یک مومن را اطعام کند انگار تمام پیامبران و صدیقان را طعام داده است.📚 اقبال الاعمال ج۲، ص۲۶۲
💠 @sajdeh63
بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ.
یا امام رضا
یک گوشه از رواقِ تو، جا داشتن بس است
ما را همین امام رضا داشتن بس است...!
سلام، صبح تون بخیر😍
چهارشنبه های امام رضایی❤
💠 @sajdeh63
ما باید پرچم اسلام را
در انتهای افق بر زمین بکوبیم
"حاج احمد متوسلیان"
▫️به مناسبت سالگرد ربوده شدن
سردار بینشان و دوستانش
در ۱۴ تیر ۶۱
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
آخرین نفرے ڪہ از عملیات برمے گشت، خودش حاج احمد متوسلیان بود. یڪ ڪلاه سرش بود افتاد تہ دره... حالا آن طرف دموڪرات ها بودند و آتششان هم سنگین... تا نرفت ڪلاه را برنداشت، برنگشت... گفتم: اگر شهید مےشدے! گفت: این ڪلاه مال بیت المال بود...
#سردار_حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
برا تهیه مهمات عملیات باید حاج احمد رو می دیدم رفتیم اتاقش اما حاجی آنجا نبود. یکی از بچه ها گفت: " فکر کنم بدونم کجاست " ما رو برد سمت دستشویی ها و دیدم حاج احـــمد اونجاست داشت در نهایت تواضـــع دست شویی ها رو تمیز میکرد خواستیم سطل آب رو ازش بگیریم که نگذاشت و گفتد: " فرمـــانده زمان جنگ برادر بزرگـــتره و در بقیه مواقع کوچــــکتر از همه... "
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
چقد اين قلم قشنگ بود
▪️یادت باشد!
اگر نامی در میان است و...
نانی در سفره داری...
به برکتِ حجت ابن الحسن است!
به اذن اوست اگر دَم و بازدَم میآید...
و به دعایش...
روزگار میگذرانی!
اگر به خودت باشد که...
چَنتهات خالیِ خالی است!
یادت باشد!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
همیشه بر خلاف همه کار می کرد. وقتی بقیه به فکر راحتی خودشان بودند حاجی یک جور دنبال مبارزه با نفسش بود. دلم برایش تنگ شده بود. یک روز بعدازظهر که همه از گرما، یک سنگر برای خودشان جور کرده بودند، رفتم قرارگاه. کنار منبع آب نشسته بود و ظرف های ناهار بچه ها را می شست، یکی یکی!
📚یادگاران ۹ احمد متوسلیان ص۵۴
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
تا عشق، به سرزمینِ دل غالب شد
معشوق، علی بن ابیطالب شد
تا کلّ جهان عاشقِ این عشق شوند
تبلیغِ غدیر خم به ما واجب شد
#عید_سعید_غدیر❤️
💠 @sajdeh63
ای آبروی من، کس و کارم، پناه من
سرمایه ام، تمامیِ دنیای من سلام
#امام_رضا_جانم❣️
💠 @sajdeh63