eitaa logo
سجده بر خاک
280 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
266 ویدیو
2 فایل
﷽ بیاد معلم شهید جواد مغفرتی با هدف نشر سیره شهدا و معارف اسلامی شادی ارواح مطهر شهدای عزیزمان صلوات ارتباط با مدیر : @ya_roghayeh63 💢 اینستاگرام 💢 https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki63
مشاهده در ایتا
دانلود
دارد همه چیز آنکه تو را داشته باشد... •صائب تبریزی ❣صبح تون بخیر ❣ در پناه خدای مهربان ✅ @sajdeh63
🔻 🔅 شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کرده‌ام در حل ۲ تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهل‌تکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مسئله را حل نکنم شام بی‌شام!» بی‌خیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل می‌داد که تا تکانش نمی‌دادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد می‌رود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئله‌ها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چه‌جور! برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهل‌تکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزه‌ات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید. 🔅 ۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقله‌مردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل می‌کرد اما صبح، زودتر می‌آمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانش‌آموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد می‌داد و جایزه هم اغلب به همان دانش‌آموز می‌رسید، چون محمود از چند راه به جواب می‌رسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ می‌گیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمی‌شود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کرده‌ای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد! «چرا؟» 🔅 جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانی‌اش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمی‌آیم» 💬 راوی؛مادر شهید کاوه ✅ @sajdeh63
🏴 بفرمایید روضه ✅ @sajdeh63
شهدا دعا داشتند ، ادعا نداشتند نیایشـ داشتند ، نمایشـ نداشتند حیا داشتند‌ ، ریا نداشتند رسم داشتند ، اسم نداشتند ✅ @sajdeh63
دائم الوضو بود! موقع اذان خیلـے ها مـےرفتند وضو بگیرند ولـے حسن اذان و اقامہ را مےگفت و نمازش را شروع میکرد. مـےگفت:" زمین جاے جمع کردن ثوابہـ.... حیف زمین خدا نیست ڪہ آدم بدون وضو روش راه بره؟" « @sajdeh63
🔰 لوح | انقلاب زنده است 🔺 امام خامنه ای: شهادت حاج قاسم سلیمانی، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه‌ی دنیا کشید. عدّه‌ای میخواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده امّا شهادت او نشان داد که انقلاب زنده است. ۹۸/۱۰/۲۷ ✅ @sajdeh63
یا امام رضا دردمندان جهان بر در تو محتاجند چاره ای ساز طبیبانه، که بیمار توایم 🍀 سلام ، صبح تون بخیر چهارشنبه های امام رضایی ✅ @sajdeh63
همسرش میگفت: گاهی یک حدیث یا جمله ی قشنگ که پیدا میکرد با ماژیک مےنوشت روی کاغذ و میزد به دیوار، بعد در موردش باهم حرف می‌زدیم و هرچی ازش فهمیده بودیم‌ میگفتیم.آن جمله هم مےماند روی دیوار و توی ذهنمان... @sajdeh63
🏴 مراسم عزاداری ایام وفات حضرت ام البنین(س) سخنران:حجت الاسلام زارعین مرثیه سرایی:ذاکرین اهل بیت زمان:چهارشنبه ۱۶ بهمن ۹۸ ساعت۲۰:۳۰ مکان:مشهد،خ عنصری شرقی۷،یاران ۲ هیات روضه الحسن(ع) ✅ @sajdeh63
واژه ها قد نمیدهند ارتفاع دلتنگی ام را...😢😢 ✅ @sajdeh63
فضای مجازی... هم مین دارد! هم خمپاره! سنگر کمین دشمن را ؛ با کمک تقوا ببینیم... و با آیه‌ی وجعلنا... از تیر رَس دشمن مجاز حقیقی! خارج شویم ✅ @sajdeh63
پدر که فردی مسن است از دوران کودکی شهید مراد میگوید، که فردی پرتلاش وجدی و در عین حال بسیار صمیمی و خونگرم بود. با شروع انقلاب و دفاع مقدس شهید عباسی فر به جمع جوانان عاشق امام پیوست و در مناطق عملیاتی حضور پیدا کرد. پدر شهید می گوید ،پسرم وقتی برای دیدن ما میامد مارا به سفر های زیارتی میبرد و به خاطر حضور کم درکنارشان از آنها دلجویی می کرد. پدر شهید از مهربانی و سخاوت و معرفت فرزندش میگوید که فرزندم در دوران هشت ساله دفاع مقدس بارها مجروح شد. شهید علی رغم حضور کم در بین اعضا خانواده بسیار پیگیر حال ایشان بوده و همواره احترام آنها را حفظ نموده و در بین دیگر خواهران وبرادر فردی تاثیر گذار بوده است . مادرشهید با ابراز دلتنگی برای فرزند شهید ش از روحیه جوانمردی و شجاعت شهید گفت واز اینکه هربار مجروح می شد از ما مخفی می کرد تا ما را نگران و ناراحت نبیند . یار نزدیک حاج قاسم، سردار شهید مدافع حرم مراد عباسی فرد ✅ @sajdeh63