🚩 سنگر خاطره...
هر وقت از سر ڪار میومد، یه راست مےرفت توی اتاقش روی پتو دراز مےکشید، از این پهلو به اون پهلو هر کار مےکرد آروم نمےشد، گریه مےکرد از بس درد داشت... مےرفتم ڪنارش، مےگفتم: "مادر، بذار تا پهلوت رو بمالم، شاید دردش آروم بگیره" میگفت: " نه مادر جان این درد ارث مادرم حضرت زهراست، بذار با همین درد به آرامش برسم."
✍ راوی: مادر شهـید
📚 کتاب بر خوشہ خاطرات
#شهید_سیدمجتبی_علمـدار
💠 @sajdeh63
🚩 حدیث روز...
حضرت امام علی عليه السلام:
برنامه ريزى درست، دارایی اندک را افزايش مى دهد؛ و برنامه ريزى نادرست، ثروت بسيار را نابود مى كند.📚غررالحكم حدیث۴۸۳۳
💠 @sajdeh63
🚩 کلام شهید...
اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم کارهایی ڪہ انجام میدهیم. هیچ فایدهای نخواهد داشت، چرا؟ چون ڪارمان در جهت رضای خدا نیست و ما خودمان را گم میکنیم»
📚به روایت همت ص۱۸۲
#سردارشهید_ابراهیم_همت
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
بهم گفت: جایگاه من توی سپاه چیه؟ سوال عجیب و غریبی بود! ولی می دانستم بدون حکمت نیست. گفتم: شما فرمانده نیروی هوایی سپاه هستید سردار. به صندلی اش اشاره کرد و گفت: شما ممکنه به موقعیتی که من الان دارم نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا هیچ خبری نیست.
#سردار_شهید_حاج_احمد_کاظمی🕊
💠 @sajdeh63
✨وَإِنَّمَنِاعْتَصَمَبِكَلَمُسْتَجِيرٌ..
وآنکهبهتوپناهجویددرپناهتوست..!!
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
همرزمان پدرم تعریف میکردند که ایشان عادت داشت اغلب شبها نيروهايش را از خواب بیدار کند تا غسل شهادت انجام بدهند و خودش همواره غسل شهادت داشت، میخواست همواره آماده شهادت باشد. هر صبح بیدار میماند و مناجات حضرت امیرالمومنین علیه السلام در مسجد کوفه را گوش میکرد، ایشان خیلی به این مناجات علاقه مند بود. آخرین بار که از سوریه تلفن زد برخلاف هميشه سکوت کرده بود و میگفت شما صحبت كنيد میخواهم صدایتان را بشنوم، مثل سابق خنده در صدایش نبود طوری که من بعد از اتمام صحبت شروع کردم به گریه کردن و به خانواده گفتم مطمئن هستم قرار است حادثه ای رخ بدهد. چند روز بعد از آن تماس تلفنی هم به شهادت رسید...
#شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_علیخانی
💠 @sajdeh63
السَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلیِّ بنِ موسَی الرِّضٰا
دعــایم کن همــیشه در پناه این حــرم باشم
که عمری غیر از اینجا هر کجا رفتم پشیمانم
#السلام_علیک_یا_سلطان
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
💠 @sajdeh63
آنقـدر...
صورتها و پهلو
غـــرقِ خـون شد
تا گشت، نام فاو شهر فاطمیه(س)
#به_فاطمیه_خوش_آمدید
#مدینة_الزهـرا_فـاو۱۳٦٤
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
هر وقت از تفحص بر می گشتیم؛ قمقمه من خالی بود اما قمقمه مجید پر بود. لب به آب نمی زد! انگار دنبال یه جای خاص بود. نزدیک ظهر بود، روی یه تپه توی فکه نشسته بودیم. مجید حالت عجیبی داشت! با تعجب اطراف رو نگاه میکرد، یه دفعه بلند شد و گفت: پیدا کردم، این همون بلدوزره! بعد هم سریع رفت سمت اون، کنار بلدوزر یه خاکریز بود و یکم اون طرف تر سیم خاردار، مجید رفت اون سمت، انگار اونجا رو کاملا می شناخت... خاکها رو یکم کنار زد؛ پیکر دو تا شهید گمنام کنار سیم خاردارها پیدا شد... مجید قمقمه آب رو برداشت! روی صورت شهدا آب می ریخت و گریه می کرد... میگفت: بچه ها ببخشید اون شب بهتون آب ندادم، به خدا نداشتم... مجید روضه خون شده بود و...
#شهید_مجید_پازوکی🕊
#فکه #شهید_تفحص
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
وقتی صدای اذان رو میشنید، دست از غذا خوردن میکشید و میرفت نماز بخونه. بهش اصرار میکردیم و میگفتیم: غذات سرد میشه، تمومش کن، بعد برو نمازت رو بخون. اما محمود میگفت: اگه نروم نماز بخونم، غذای روحم سرد میشه... 📚منبع: کتاب محراب عشق، ص۳۵
#مهندس_شهید_محمود_شهبازی🕊
#نماز_اول_وقت📿
💠 @sajdeh63