جز این دو میوه قلبــم ثمـر نداشته ام
ببخش اگر که پســر بیشتـر نداشته ام
برای اینکه شبیــه تو بی کفـــن باشند
برایشـان کفــــن از خانه برنداشته ام
#طفلان_زینب
#شب_چهارم | #محرم
💠 @sajdeh63
🔻قال رسول الله (ص):
ان لقتل الحسين (ع) حرارة فى قلوب المؤمنين لا تبرد ابدا.
🔅 پيامبراكرم(ص) فرمود: براى شهادت حسين (ع)، حرارت و گرمايى در دلهاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمی شود.
🗒 (جامع احاديث الشيعه، ج ۱۲، ص۵۵۶)
💠 @sajdeh63
#روز_شمار_دفاع_مقدس
🗓 ۳ شهریور
• عملیات اورامانات در شرق اورامانات توسط سپاه (۱۳۶۰ ه.ش)
• شهادت شهید سید محمدرضا طیبی تفرشی (۱۳۶۱ ه.ش)
• شهادت شهید غلامحسین خلیلی (۱۳۶۶ ه.ش)
💠 @sajdeh63
🔻 #خاطرات_شهید
🔅 دو سال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات؟ دعوتم کردن باید برم بخونم... گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا... وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده... حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه... نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد...
🔅 وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه... بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه... چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و... هم هیچ کاری نداشت... برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته؟ گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم... گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه...
#ذاکر_با_اخلاص
#شهید_حسین_معز_غلامی
💠 @sajdeh63
#تلنگر_مهم
امام خامنهای فرمودند:
ما باید در فضای مجازی قوی شویم
⚀ عضویت در کانال ها، پیج های شهدایی در تلگرام و اینستاگرام علاوه بر شریک شدنِ شما در ثواب ترویجِ فرهنگِ شهدا، نوعی مبارزه با دشمن و عمل به امر مقام معظم رهبری نیز می باشد...
🇮🇷لذا لطفا هم فالو کنید و هم به دوستانتون معرفی نمایید.
🌸لینک پیج ما در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/_u/seyed.morteza.bameshki
به دوستانتون هم معرفی کنید
💠 @sajdeh63
گر چه «ابنُالحسنم»؛ پُر شدم از ثارالله
بنویسید مرا «یابنَاباعبدالله»
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم | #محرم
💠 @sajdeh63
صبح زود آمده ام تا که خودم باشم و تو
تا گداها نرسيدند سلامی بکنيم...
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#سلام_صبحگاهی
💠 @sajdeh63
#مقتل_عبدالله_بن_الحسن
#روز_پنجم
لشکر عمرسعد به طرف امام حسین(ع) آمدند.حضرت نشسته بود((در میدان جنگ)) و توان برخاستن نداشت.عبداللّه بن حسن_فرزند امام حسن مجتبی(ع)_که ۱۱ سال داشت عمویش را در محاصره دشمن دید.خواست به طرف عمو برود که حضرت زینب مانع او شد،اما عبداللّه توانست از دست حضرت زینب خود را برهاند و نزد عمو برود.
بحربن کعب،شمشیرش را بالا برد تا امام حسین را بزند.عبداللّه فریاد زد:
"ای پسر زن خبیثه!عموی مرا می خواهی بزنی؟!"
بحربن کعب،شمشیر را با قدرت به پایین آورد و عبداللّه با دست مانع ضربه خوردن به عمو شد که دست عبداللّه قطع گردید و تنها به پوستی آویزان بود.
عبداللّه فریاد زد:"عمو جان!" و بعد در دامن امام حسین افتاد.حضرت او را در آغوش کشید و فرمود:
"عموجان!تحمل کن و این را یکی از کارهای خیر حساب کن،خدا تو را به پدران صالحت می رساند".
آن گاه دست خود را بالا برد و گفت:
"خدایا!اگر تا کنون به این ها این امکان و فرصت را داده ای،از این پس بین آنها اختلاف و جدایی بینداز و آنها را پراکنده کن،حاکمانشان را از آنها ناراضی نگهدار،چرا که آنها ما را دعوت کردند و گفتند یاری مان می کنند اما به ما تعدّی کردند و به دشمنی با ما پرداخته و با ما جنگیدند".
حرملة بن کاهلی،تیری به عبداللّه زد.عبداللّه هنوز در آغوش عمو بود که آن کافر آمد و سر او را جدا کرد.
📚مقتل مقرم،ص۳۴۳_۳۴۴
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۹
📚مثیرالاحزان،ص۳۸_۳۹
📚لهوف،ص۶۸
💠 @sajdeh63
حضرت امام صادق علیه السلام:
نفس کشیدن کسى که بخاطر مظلومیت ما محزون باشد، ذکر و تسبیح است.
✔ منبع : کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمى (ره)
💠 @sajdeh63
آماده ایم
بیرق ثاراللهی به کف؛
با یک اشاره معرکه را کربلا کنیم...
#انصارالحسین
#نوجوانان_عاشورایی
💠 @sajdeh63
#روایتگری
یکی از بسیجیان لشکر 31 عاشورا تعریف می کند: شب عملیات والفجر 8 شهید «محمد شمسی» در حاشیه اروندرود به مانعی بر می خورد و به شدت مجروح می شود. هرچه برادران اصرار می کنند «بیا تو را به عقب برگردانیم» قبول نمی کند و می گوید: شما به عملیات ادامه بدهید و نگذارید عملیات لو برود. وضع عجیبی بود. به هر زحمت بود، بچه ها را متقاعد کرد که به پیشروی ادامه دهند. من از فاصله نه چندان دور او را زیر نظر داشتم. زخم هایش عمیق بود و خونریزیش شدید. برای آن که سر و صدا نکند و عملیات لو نرود، سرش را داخل رود فرو کرد و در همان حال مظلومانه به شهادت رسید.
💠 @sajdeh63