🚩 "به پيشگاه بلند سليمانى آسمانى"
لبيک يا حيدر، روز غزل خوانى ست
بايد به پا خيزد، هر كس كه ايرانى ست
با حرز يا مهدى، سربند يا زهرا
بايد مهيّا شد، فصل گل افشانى ست
آن كه عَلم بر دوش، با ذوالفقار عشق
بر قلب ميدان زد، "قاسم سليمانى"ست
سردار دلها گفت: رمز نجات امروز
لبّيك يا زينب، در شامِ ويرانى ست
قاسم زمين افتاد، پرچم ولى باقيست
صهيون شود نابود، اين راه "طهرانى"ست
شوق شهادت در، جان وطن جاريست
شور ستم سوزى، رسم مسلمانى ست
اين وعده عشق است، نصرُ منَ الله است
صبح ظهور يار، پايان سفيانى ست
تا انتقامى سخت، يك ياعلى باقيست
بايد به پاخيزد، هر كس كه ايرانى ست
💠 @sajdeh63
🏴 روضه هفتگی
مراسم عزاداری ایام فاطمیه و گرامیداشت اولین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
مرثیه سرایی: کربلایی سید مرتضی بامشکی
زمان: پنج شنبه ۱۸ دی ۹۹ ساعت ۱۴:۳۰ ظهر
مکان: مشهدالرضا، شهید مطهری شمالی ۴۰
شهید وطن پرست ۹ علامت پرچم
هیئت الشهدا بیاد قاصدکهای گمنام
🕊ویژه خواهران🕊
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
🔹️یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میای میایستی وسط بچهها نماز؟😡 خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش، گفت «این کار فلسفه داره. من جلوی اینها نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن. مهر رو دست بگیرن و لمس کنن. من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشان بگم بیایین نماز بخونین!؟»🤔
🔹️قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضانها بعد از سحر کنار بچهها مینشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند. همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم میگرفتم و خط به خط با او میخواندم. اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم.
📚راوی: همسر شهید
#شهید_خلبان_منصور_ستاری🕊
💠 @sajdeh63
🚩 تلنگر...
حاج حسین یکتا:
آتش به اختیار یعنی چند نفر از تو آب حیات گرفتند و سیراب شدند!
💠 @sajdeh63
همه گفتند محـال است ولے
دلخـوشم من به محـالاتِ رضا...
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةًمُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ.
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
♦️۳ راننده، حریف پرکاری حاج قاسم نمیشدند.
🔹️«گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض میکردیم. رانندهها خسته میشدند، اما او همچنان میدوید و کار میکرد. خودش میگفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون میآیم و شب، وقتی به خانه بر میگردم که بچههایم خوابند و نمیتوانم آنها را ببینم. "»
🔹️روایت سردار حسنی به دیدار آخر میرسد. نفس بلندی میکشد و میگوید: «آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به کرمان آمد. سهشنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت تهران. پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به شهادت رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به سردار گفتهبود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن.
🔹️حاج قاسم در جوابش گفتهبود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمیروند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... میگفتند در آخرین جلسهای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کردهبود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کردهبود. تاکید کردهبود: "همه بنویسند. هرچه میگویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان میگویم." حاج قاسم گفت و نیروها نوشتند؛ از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و شهادت...
🔹️آخرین دستنوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشتهبود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دستنوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دستنوشته، ۱۲ دیماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.»
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
♦️۳ راننده، حریف پرکاری حاج قاسم نمیشدند.
🔹️«گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض میکردیم. رانندهها خسته میشدند، اما او همچنان میدوید و کار میکرد. خودش میگفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون میآیم و شب، وقتی به خانه بر میگردم که بچههایم خوابند و نمیتوانم آنها را ببینم. "»
🔹️روایت سردار حسنی به دیدار آخر میرسد. نفس بلندی میکشد و میگوید: «آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به کرمان آمد. سهشنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت تهران. پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به شهادت رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به سردار گفتهبود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن.
🔹️حاج قاسم در جوابش گفتهبود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمیروند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... میگفتند در آخرین جلسهای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کردهبود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کردهبود. تاکید کردهبود: "همه بنویسند. هرچه میگویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان میگویم." حاج قاسم گفت و نیروها نوشتند؛ از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و شهادت...
🔹️آخرین دستنوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشتهبود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دستنوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دستنوشته، ۱۲ دیماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.»
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
♦️۳ راننده، حریف پرکاری حاج قاسم نمیشدند.
🔹️«گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض میکردیم. رانندهها خسته میشدند، اما او همچنان میدوید و کار میکرد. خودش میگفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون میآیم و شب، وقتی به خانه بر میگردم که بچههایم خوابند و نمیتوانم آنها را ببینم. "»
🔹️روایت سردار حسنی به دیدار آخر میرسد. نفس بلندی میکشد و میگوید: «آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به کرمان آمد. سهشنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت تهران. پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به شهادت رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به سردار گفتهبود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن.
🔹️حاج قاسم در جوابش گفتهبود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمیروند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... میگفتند در آخرین جلسهای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کردهبود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کردهبود. تاکید کردهبود: "همه بنویسند. هرچه میگویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان میگویم." حاج قاسم گفت و نیروها نوشتند؛ از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و شهادت...
🔹️آخرین دستنوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشتهبود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دستنوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دستنوشته، ۱۲ دیماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.»
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
♦️۳ راننده، حریف پرکاری حاج قاسم نمیشدند.
🔹️«گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض میکردیم. رانندهها خسته میشدند، اما او همچنان میدوید و کار میکرد. خودش میگفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون میآیم و شب، وقتی به خانه بر میگردم که بچههایم خوابند و نمیتوانم آنها را ببینم. "»
🔹️روایت سردار حسنی به دیدار آخر میرسد. نفس بلندی میکشد و میگوید: «آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به کرمان آمد. سهشنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت تهران. پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به شهادت رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به سردار گفتهبود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن.
🔹️حاج قاسم در جوابش گفتهبود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمیروند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... میگفتند در آخرین جلسهای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کردهبود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کردهبود. تاکید کردهبود: "همه بنویسند. هرچه میگویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان میگویم." حاج قاسم گفت و نیروها نوشتند؛ از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و شهادت...
🔹️آخرین دستنوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشتهبود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دستنوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دستنوشته، ۱۲ دیماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.»
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
♦️۳ راننده، حریف پرکاری حاج قاسم نمیشدند.
🔹️«گاهی اوقات، ۳ راننده برای حاج قاسم عوض میکردیم. رانندهها خسته میشدند، اما او همچنان میدوید و کار میکرد. خودش میگفت: "از ابتدای صبح که هنوز هوا تاریک است، از خانه بیرون میآیم و شب، وقتی به خانه بر میگردم که بچههایم خوابند و نمیتوانم آنها را ببینم. "»
🔹️روایت سردار حسنی به دیدار آخر میرسد. نفس بلندی میکشد و میگوید: «آخرین بار، ۳ روز قبل از شهادتش به کرمان آمد. سهشنبه، کرمان بود. چهارشنبه رفت تهران. پنجشنبه در لبنان و سوریه بود و سحرگاه جمعه، در عراق به شهادت رسید. ببینید! اینقدر پرکار بود. یکی از دوستان به سردار گفتهبود: اینقدر ندو. اینقدر خودت را خسته و اذیت نکن.
🔹️حاج قاسم در جوابش گفتهبود: "من اگر ندوم، نیروهایم راه نمیروند. من باید بدوم تا نیروهایم راه بروند"... میگفتند در آخرین جلسهای که پنجشنبه در سوریه برگزار کرد، از ساعت ۸ صبح شروع کردهبود و به غیر از زمان محدود نماز و ناهار، تا ساعت ۳ بعدازظهر برایشان صحبت کردهبود. تاکید کردهبود: "همه بنویسند. هرچه میگویم، بنویسید. منشور ۵ سال آینده را دارم برایتان میگویم." حاج قاسم گفت و نیروها نوشتند؛ از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد، از شیوه تعامل با همدیگر و... بعد از جلسه سوریه، برای دیدار با سید حسن نصرالله به لبنان رفت و بعد از آن هم، پرواز به سمت عراق و ترور و شهادت...
🔹️آخرین دستنوشته حاج قاسم، همانی بود که در آن نوشتهبود: "خداوندا مرا پاکیزه بپذیر. خداوندا عاشق دیدارتم... " نیروهایش در سوریه بعد از شنیدن خبر شهادتش، آن دستنوشته را جلوی آینه محل استراحت سردار در مقرشان در سوریه پیدا کردند. تاریخ آن دستنوشته، ۱۲ دیماه، یعنی همان چند ساعت قبل از پرواز به سمت عراق بود.»
💠 @sajdeh63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید
🚩 مادر...
فیلم کمتر دیده شده از شعرخوانی حاج قاسم سلیمانی بر روی پای مادرشان
#شهید_حٰاج_قٰاسِم_سُلِیمٰانی🕊
💠 @sajdeh63
🏴 روضه هفتگی
مراسم عزاداری ایام فاطمیه
قرائت زیارت عاشورا
و مرثیه سرایی ذاکرین اهل بیت
زمان: چهارشنبه ۱۷ دی ۹۹ ساعت ۱۸:۳۰
مکان: مشهد، خیابان جمهوری اسلامی۷، چهارراه اول سمت راست پلاک ۶۰
هیئت روضه الحسن علیه السلام
💠 @sajdeh63