🚩 اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ
محبت بفرمایید یک حمد به همراه صلوات به نیت شفا و سلامتی بیمار مورد نظر قرائت بفرمایید. سپاسگزارم.
«أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یکشِفُ السُّوءَ»
💠 @sajdeh63
🏴 سنگر خاطره...
مسئول گروهان بعثت از گردان زهیر، لشکر ۱٠ سیدالشهدا بود. مداحی هم میکرد و روضه های علی اصغرش عجیب بود. بار آخر هم توی حسینیه سنندج از حضرت علی اصغر(ع) خواند. آخرش هم تیر خورد توی گلویش و مثل علی اصغر شهید شد...
#شهیدعلی_جابری
💠 @sajdeh63
بارالها...
از هر لذّتی جز یاد تو،
از هر آسایشی جز همدمی تو
از هر شادمانیای
جز نزدیکی به تو،
و از هر کاری جزفرمانبریات،
به درگاه تو آمرزش میخواهم...
|امام سجاد علیه السلام|
💠 @sajdeh63
🚩 حدیث روز...
حضرت امام سجّاد علیه السلام:
رفتار هایی که روزی را از انسان دفع میکند عبارتند از:
۱. اظهار فقر و نداری کردن در حضور مردم
۲. خواب دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح
۳. تحقیر و کم شمردن نعمتهای خداوند
۴. شکوه و گلایه داشتن از خداوند متعال
📚 منبع:معانی الأخبار ص۲۷۱
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
به دخترش میگفت: وقتی گرههای بزرگ به کارتون افتاد، از خانوم فاطمه زهرا(س) کمک بخواید. گره های کوچیک رو هم، از شهدا بخواید براتون باز کنند.
#سردار_شهید_حسین_همدانی
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
هیچ چیزش شبیه مدیران و روسا نبود. ماشینی که در اختیارش بود یک جیپ کهنه بود که خودش، هم راننده اش بود، هم تعمیر کارش! دفتر کارش هم که رفتم، جا خوردم. یک اتاق ۱۲ متری با کمی خرت و پرت. یک نیمکت دبستانی، یک قوطی حلبی به همراه یک رادیو ضبط و پتوی سربازی! همه وسایل دفترش همین بود. دفتر کار مدیر کل جهاد استان!
📚پیک افتخار ۳۸ شهید جواد خیابانیان ص ۴۲
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
رزمندهها در ايام ماه محـرم و صفر بعد از نمازِ جماعتِ صبح، ظهر و عصر مراسم روضهخوانی برگزار و قبل از نماز مغرب و عشا بصورت دسته عزاداری برای برپايی نماز به سوی حسينيه ها حركـت می كردند. هر گردان به طور جداگانه حسينيه ای سر پا میكرد و رزمندهها به بر پايی عزاداری میپرداختند. به اين ترتيب كه گردانها بطور مخصوص برای خودشان چادر میزدند و از گردانهای ديگر دعوت میشد تا در مراسم عزای سيد و سالار شهيدان شركت كنند.
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیئت؟ دعوتم کردن باید برم بخونم... گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیئت بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا... وقتی رسیدیم جلوی هیئت به ما گفتن هنوز شروع نشده... حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه... نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد... وقتی داخل هیئت شدیم جا خوردم، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قرآن خوندنه... بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه... چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و... هم هیچ کاری نداشت... برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا اینقد خلوته؟ گفت بله من هر سال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم... گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه...
#شهید_حسین_معز_غلامی
💠 @sajdeh63
🏴 کلام شهید...
هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها نیز شما را نزد حضرت اباعبدالله علیه السلام یاد میکنند!
#سردار_شهید_زین_الدين
💠 @sajdeh63
من را ببخش بس که سرم گرم زندگیست
کمــــتر دلم بـــرای شمـــا تنگمیــــشود...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @sajdeh63