eitaa logo
ٱنتظار١٤
617 دنبال‌کننده
232 عکس
173 ویدیو
179 فایل
به کانال " ٱنتظار١٤ " خوش آمدید. اینجا مطالب و مباحثی منظم یا پراکنده در علوم انسانی و علوم اسلامی است که درحد فرصت روزانه بارگزاری می‌شود ان‌شاءالله مفید باشد. ارتباط مستقیم(+تبادل،تبلیغ،هدیه): @Entezaar14 انتقادات و پیشنهادات: daigo.ir/pm/Um3IF2
مشاهده در ایتا
دانلود
بازنشر تدریس مختصر کتاب فلسفه حقوق براساس فصل پنجم کتاب بنیادی ترین اندیشه ها توسط استاد محترم حجة الاسلام دکتر امین‌رضا عابدی‌نژاد داورانی 🎬پیوندهای آپارات جلسات جلسه اول جلسه دوم جلسه سوم جلسه چهارم جلسه پنجم جلسه ششم جلسه هفتم جلسه هشتم جلسه نهم جلسه دهم جلسه یازدهم جلسه دوازدهم @sajjadmirzaei_ir
بازنشر تدریس کتاب فلسفه سیاست (کتاب ششم از کتابهای ششگانه طرح ولایت) توسط استاد محترم حجة الاسلام دکتر مهدی ابوطالبی جلسه اول جلسه دوم جلسه سوم جلسه چهارم جلسه پنجم جلسه ششم جلسه هفتم جلسه هشتم جلسه نهم جلسه دهم جلسه یازدهم جلسه دوازدهم جلسه سیزدهم @sajjadmirzaei_ir
بارگزاری محتواهای اصلی طرح ولایت به اتمام رسید الحمدلله رب العالمین @sajjadmirzaei_ir
سلام و عرض ادب خدمت مخاطبین و همراهان محترم الحمدلله امروز بارگزاری محتواهای طرح ولایت به اتمام رسید و ان شاء الله برای شما مفید باشد. چند نکته: ۱-هرگونه تغییر و بروزرسانی در محتواهای طرح ولایت ان شاء الله به اطلاع شما خواهد رسید. ۲-ان شاء الله در روزهای پیشرو در ادامه روند کانال درحد فرصت با محتواهای دیگری درخدمت شما خواهیم بود که متعاقبا اطلاع‌رسانی خواهد شد. ۳-از طریق اینجا مستقیما درحد فرصت پاسخگوی شما خواهم بود. درباره امور تبادل و تبلیغ از همین طریق پاسخگو هستم. ۴-هرگونه انتقاد، پیشنهاد، سوال و... ناظر به روند و مطالب کانال ازجمله سوالات و شبهات ناظر به محتواهایی مثل دروس طرح ولایت را از طریق اینجا دریافت میکنم. اعیاد شعبانیه و پیشاپیش آغاز سال جدید بر شما مبارک باشد. ✍🏻سجاد میرزائی @sajjadmirzaei_ir
قابل توجه مخاطبان و همراهان محترم که ۱-طرح ولایت شرکت کردند چه حضوری چه مجازی چه برگزار شده توسط هر مجموعه ای ۲-از طریق کانال ما مطالب طرح ولایت را دنبال کردند یا می کنند ۳-یا بهرشکلی با محتواهای طرح ولایت چه کتابهای آن چه تدریسهای آن درفضای مجازی سر و کار داشتند یا دارند لطفا از دو طریق شناس و ناشناس تجربیات و خاطرات و... خود را در اختیار ما بگذارند. @sajjadmirzaei_ir
سلام و عرض ادب خدمت مخاطبین و همراهان گرامی خصوصا بزرگوارانی که جدیدا به ما پیوستند. از امروز با سه موضوع درخدمت شما خواهیم بود ان شاء الله ۱:بحثی تازه از مبانی انقلاب اسلامی بصورت صوتی و مکتوب ۲:آغاز بارگزاری خلاصه هایی حساب شده و منسجم از آثار بزرگان متفکر انقلاب اسلامی ۳:ادامه یادداشتهایی که در ابتدای شروع بکار کانال مقداری از آنها را گذاشتیم. ضمن آنکه هرگونه بروزرسانی در محتواهای طرح ولایت به اطلاع شما خواهد رسید. @sajjadmirzaei_ir
خوانشی از اندیشه ناب انقلاب اسلامی ایران ان شاء الله قرار است با هشتگ بر سر سفره بزرگان متفکر انقلاب اسلامی بنشینیم. فعلا برای شروع کتابهای زیر مدنظر ماست و بعد از این سراغ کتابهای دیگری خواهیم رفت ان شاء الله در زمینه اندیشه مقام معظم رهبری، کتابهای: فلسفه انقلابی بودن آتش به اختیار منافع ملی هویت ملی انقلاب عقلانی چیستی و چرایی اقتصاد مقاومتی ایران ساخت باغبانی فرهنگ سیاست دشمن شناسی معارف انقلاب اسلامی هندسه انقلاب اسلامی امین و زبان ادب پارسی عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی اسلامی با هشتگ در زمینه اندیشه شهید مطهری، کتابهای: مجموعه آثار (۲): مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی انسان و ایمان مجموعه آثار (۴)و (۳)و (۱) با هشتگ در زمینه اندیشه آیت الله مصباح، کتابهای: حکیمانه ترین حکومت کاوشی در نظریه ولایت فقیه تهاجم فرهنگی بزرگترین فریضه اصلاحات ریشه ها و تیشه ها انسان شناسی در قرآن تعدد قرائت ها رابطه علم و دین نقد و بررسی مکاتب اخلاقی نظریه سیاسی اسلام جامعه و تاریخ از نگاه قرآن با هشتگ @sajjadmirzaei_ir
خلاصه کتاب انسان و ایمان شهید مطهری بخش یک انسان نوعی حیوان هست اما تفاوت عمده و اساسیش در دو ناحیه بینش ها و گرایش ها هست شعاع آگاهی و سطح خواسته حیوان‏ آگاهی حیوان از جهان تنها به وسیله حواس ظاهره است؛ از این رو سطحی و ظاهری است، به درون و روابط درونی اشیاء نفوذ نمی‌کند؛ ثانیاً فردی و جزئی است، از کلّیت و عمومیت برخوردار نیست؛ ثالثاً منطقه‌‏ای است، محدود به محیط زیست حیوان است و به خارج محیط زیست او راه پیدا نمی‌کند؛ رابعاً حالی است، یعنی بسته به زمان حال است، از گذشته و آینده بریده است. حیوان نه از تاریخ خود یا جهان آگاه است و نه درباره آینده می‌اندیشد و نه تلاشش به آینده تعلق دارد. حیوان از نظر آگاهی هرگز از چهارچوب ظواهر، فردیت و جزئیت، محیط زیست و زمان حال خارج نمی‌گردد؛ در این چهار زندان برای همیشه محبوس است و اگر احیاناً خارج شود، نه آگاهانه و از روی شعور و انتخاب است بلکه تحت تسخیر اجباری طبیعت و به صورت غریزه و ناآگاهانه و غیرشاعرانه است. سطح خواسته‌ها و مطلوبهای حیوان، مانند شعاع شناخت و آگاهی‌‏اش از جهان، در محدوده‏ای خاص است. اولاً مادی است، از حدود خوردن و آشامیدن و خوابیدن و بازی کردن و خانه و لانه گرفتن و استفاده از جنس مخالف بالاتر نمی‌رود. برای حیوان، خواسته ومطلوب معنوی، ارزش اخلاقی و غیره مطرح نیست. ثانیاً شخصی و فردی است، مربوط است به خودش و حداکثر به جفت و فرزندش. ثالثاً منطقه‌‏ای است، مربوط است به محیط زیست خودش. رابعاً حالی است و به زمان حال تعلق دارد. یعنی همان محدودیتهایی که بُعد ادراکی وجود حیوان دارد، بُعد خواهشها و گرایشهای وجودش دارد. حیوان از این نظر نیز در محدوده خاصی زندانی است. حیوان اگر هدفی را تعقیب کند و به سوی غایتی حرکت کند که از این محدوده خارج باشد، مثلاً به نوع تعلق داشته باشد نه به فرد، به آینده تعلق داشته باشد نه به حال- مانند آنچه در بعضی حیوانات اجتماعی از قبیل زنبور عسل مشاهده می‌شود- ناآگاهانه و به حکم غریزه و فرمان مستقیم نیرویی است که او را آفریده و جهان را تدبیر می‌کند. شعاع آگاهی و سطح خواسته انسان‏ قلمرو انسان، چه در ناحیه آگاهیها و بینشها و شناختها و چه در ناحیه خواسته‌ها و مطلوبها، بسی وسیع‏تر و گسترده‌‏تر و متعالی‏‌تر است. آگاهی انسان و شناخت او، از ظواهر اشیاء و پدیده‌ها عبور می‌کند و تا درون ذات و ماهیت آنها و روابط و وابستگی‌های آنها و ضرورتهای حاکم بر آنها نفوذ می‏‌نماید. آگاهی انسان نه در محدوده منطقه و مکان، زندانی می‌ماند و نه زنجیره زمان آن را در قید و بند نگه می‌‏دارد؛ هم مکان را درمی‏نوردد و هم زمان را. از این رو، هم به ماورای محیط زیست خویش آگاهی پیدا می‌کند تا آنجا که دست به شناخت کرات دیگر می‏یازد، و هم بر گذشته و آینده خویش وقوف می‌یابد، تاریخ گذشته خویش و جهان یعنی تاریخ زمین، آسمان، کوهها، دریاها، گیاهان و جانداران دیگر را کشف می‌کند و درباره آینده تا افق های دوردست می‌اندیشد. بالاتر اینکه انسان اندیشه خویش را درباره بی‏‌نهایتها و جاودانگی‌ها به جولان می‌آورد و به برخی بی‏‌نهایتها و جاودانگی‌ها شناخت پیدا می‌کند. آدمی از شناخت فردیت و جزئیت پا فراتر می‏‌نهد، قوانین کلی و حقایق عمومی و فراگیرنده جهان را کشف می‌کند و به این وسیله تسلط خویش را بر طبیعت مستقر می‌سازد. انسان از نظر خواسته‌ها و مطلوبها نیز می‌تواند سطح والایی داشته باشد. انسان موجودی است ارزش‏جو، آرمان‏خواه و کمال مطلوب‏‌خواه؛ آرمانهایی را جستجو می‌کند که مادی و از نوع سود نیست؛ آرمانهایی که تنها به خودش و حداکثر همسر و فرزندانش اختصاص ندارد، عام و شامل و فراگیرنده همه بشریت است، به محیط و منطقه خاص یا قطعه‌‏ای خاص از زمان محدود نمی‌گردد. انسان آنچنان آرمان‏پرست است که احیاناً ارزش عقیده و آرمانش فوق همه ارزشهای دیگر قرار می‌گیرد؛ آسایش و خدمت به انسانها از آسایش خودش با اهمیت‌‏تر می‌گردد؛ خاری که در پای دیگران فرو برود مثل این است که در پا بلکه چشم خودش فرو رفته باشد؛ با دیگران همدرد می‌شود؛ از شادی دیگران شاد و از اندوه آنان اندوهگین می‌گردد؛ به عقیده و آرمان مقدس خود آنچنان دلبستگی پیدا می‌کند که منافع خود، بلکه حیات و هستی خود را به سهولت فدای آن می‏نماید. جنبه انسانی تمدن بشری که روح تمدن به شمار می‌رود، مولود این گونه احساسها و خواسته‌های بشری است. @sajjadmirzaei_ir
بحثی از مبانی اندیشه انقلاب اسلامی مسئله مهم ما بزرگ شدگان و پرورش یافتگان در زیر سایه نظام ولایی، بی اطلاعی یا کم اطلاعی از مبانی نظری ای است که بر آن اساس این انقلاب بنیان نهاده شده و تاکنون ادامه یافته است. ان شاء الله طی جلساتی کوتاه با بحثی از مبانی انقلاب اسلامی در خدمت شما خواهیم بود با هشتگ این بحث براساس آموخته هایی هرچند اندک است که از محضر استاد معظم و محترم حجة الاسلام محمدرضا فلاح شیروانی دریافت کرده ایم. ایشان شخصیتی هستند که عمیق ترین مباحث فلسفی و کلامی و عرفانی را به مبانی و راهبردهای انقلاب اسلامی امتداد بخشیدند ان شاء الله بصورت جلسات صوتی درخدمت شما خواهیم بود. @sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحثی از مبانی اندیشه انقلاب اسلامی جلسه مقدماتی تبیین، راهبرد اساسی پیشبرد انقلاب اسلامی تفاوت تبیین و پروپاگاندا ضرورت برانگیختن فطرت و اراده انسانی تبیین زمینه ساز قیام مردم برای تحقق اسلام ترک جهاد تبیین عامل شکست در جنگ نرم ضرورت تبیین مبانی انقلاب و روایت انقلاب ضرورت ساخت کادری مجهز به مبانی انقلاب و روایت انقلاب برای جهاد تبیین سرفصلهای کلی این بحث @sajjadmirzaei_ir
توضیحی درباره انتشار یادداشتهای اینجانب در کانال در بدو شروع فعالیت کانال، مقداری قابل توجه از سوابق یادداشت نویسی خودم در محیط یا در رسانه تحلیلی تصویری و جاهای دیگر را بعلت پراکندگی و عدم انسجام موضوعی با هشتگ منتشر کردم. ان‌شاء‌الله روزی همه این یادداشتها تبدیل به مطالبی منظم و منسجم شود. حال ان‌شاء‌الله هرازچندگاهی برحسب فرصت و توان محدود، یادداشتهای دیگری از خودم را در کنار رویه معمول کانال، بازنشر میکنم. لازم به ذکر است که هرگونه یادداشت نویسی جدید یا تولید محتوای جدید که ارتباطی با بنده داشته باشد از طریق همین کانال اطلاع‌رسانی خواهد شد. ✍🏻سجاد میرزائی @sajjadmirzaei_ir
خلاصه کتاب انسان و ایمان شهید مطهری بخش دوم آیا انسانیت روبناست؟ دانستیم که انسان، نوعی حیوان است؛ از این رو مشترکات زیادی با سایر جانداران دارد. در عین حال یک سلسله امتیازات اساسی، او را از سایر جانداران متمایز ساخته است. وجوه مشترک انسان با حیوان و وجوه امتیاز او از حیوان سبب شده که انسان دارای دو زندگی باشد: زندگی حیوانی و زندگی انسانی، و به تعبیر دیگر زندگی مادی و زندگی فرهنگی. آیا زندگی‏ مادی زیربنا و زندگی فرهنگی روبناست؟ آیا حیوانیت انسان زیربنا و انسانیت او روبناست؟ آنچه امروز مطرح است جنبه جامعه‌‏شناسانه دارد نه جنبه روان‏شناسانه؛ از دیدگاه جامعه‏شناسی مطرح می‌شود نه از دیدگاه روان‏شناسی، و از این رو شکل بحث به این صورت است که در میان نهادهای اجتماعی آیا نهاد اقتصادی که مربوط به تولید و روابط تولیدی است اصل و زیربنا، و سایر نهادهای اجتماعی- بالاخص نهادهایی که انسانیت انسان در آن تجلی یافته است- همگی فرع و روبنا و انعکاسی از نهاد اقتصادی است؟ آیا علم و فلسفه و ادب و دین و حقوق و اخلاق و هنر در هر دوره‌ای مظاهری از واقعیتهای اقتصادی بوده و از خود به هیچ وجه اصالتی ندارد؟ آنچه مطرح است به این شکل مطرح است؛ اما خواه ناخواه این بحث جامعه‏شناسی نتیجه‌ای روان‏شناسانه پیدا می‌کند. و بحث به سمت فلسفه ای درباره انسان و واقعیت و اصالت آن- که امروز به نام «اصالت انسان» یا «اومانیسم» خوانده می‌شود- کشیده می‌شود و آن اینکه انسانیت انسان به هیچ وجه اصالت ندارد، تنها حیوانیتش اصالت دارد و بس؛ انسان از اصالتی به نام انسانیت در برابر حیوانیت خویش برخوردار نیست؛ یعنی نظر همان گروه تأیید می‌شود که منکر یک تمایز اساسی میان انسان و حیوان‌‏اند. طبق این نظریه نه تنها اصالت گرایشهای انسانی- اعم از حقیقت‏‌گرایی، خیرگرایی، زیبایی‏‌گرایی و خداگرایی- نفی می‌شود، اصالت واقع‏گرایی دید انسان درباره جهان و واقعیت نیز نفی می‌شود؛ زیرا هیچ دیدی نمی‌تواند فقط «دید» باشد، بی‌طرفانه باشد؛ هر دیدی یک گرایش خاص مادی را منعکس می‌کند و جز این نمی‌تواند باشد. عجب این است که برخی از مکاتب که چنین نظر می‌دهند، در همان حال از انسانیت و انسان‏گرایی و اومانیسم دم می‏زنند!!! حقیقت این است که سیر تکاملی انسان از حیوانیت آغاز می‌شود و به سوی انسانیت کمال می‌یابد. این اصل، هم درباره فرد صدق می‌کند و هم درباره جامعه. تکامل جامعه نیز عیناً به همان صورت رخ می‌دهد یعنی جامعه انسانی هر اندازه متکامل‌‏تر بشود، حیات فرهنگی [آن] استقلال و حاکمیت بیشتری بر حیات مادی آن پیدا می‌کند. انسان آینده، حیوان فرهنگی است نه حیوان اقتصادی؛ انسان آینده، انسان عقیده و ایمان و مسلک است نه انسان شکم و دامن. نکته : حرکت تکاملی بشر از نظر معنوی یک حرکت یکنواخت روی خط مستقیم نیست؛ حرکتی است که گاهی انحراف به راست یا به چپ دارد، توقف و احیاناً بازگشت دارد ولی در مجموع خود یک حرکت پیشرو و تکاملی است. @sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحثی از مبانی اندیشه انقلاب اسلامی بخش مقدماتی جلسه اول: طلب تاریخی عدم بخل در هستی دوری از عوامل تحقیرکننده چرایی پاگذاشتن به هستی درد فطری انسان و چرایی عدم شکوفایی آن شریعت راهی برای تصحیح خطاها پیامبران، راهبران مسیر بشر توصیفات قرآن از پیامبران روایت جریان پیامبری ضرورت بحث از عقبه خود یعنی تبار پیامبران صاحبان دردهای پیامبران، عوامل پیروزی انقلاب اسلامی تعلق به جریان پیامبری، یک بحث جامعه شناختی و تاریخی عمیق تازگی همیشگی سخن فطرت ولو با قدیمیترین کلمات @sajjadmirzaei_ir
خلاصه کتاب انسان و ایمان شهید مطهری بخش سوم رابطه علم و ایمان‏ معلوم شد که علم و ایمان دو رکن از ارکان اساسی انسانیت انسان است. اکنون می‌خواهیم ببینیم این دو رکن و این دو وجهه انسانیت، خود با یکدیگر چه رابطه‌ای دارند یا می‌توانند داشته باشند. ما مسلمانان باید خود را از این برداشت غلط مسحیت قرون وسطایی که خسارتهای جبران‌‏ناپذیر بر علم و بر ایمان و بر انسانیت وارد کرد برکنار بداریم و کورکورانه تضاد علم و ایمان را امری مسلّم تلقی نکنیم. ما اکنون می‌خواهیم با یک بینش تحلیلی وارد این مسئله‌ بشویم و با دیدی عالمانه به بحث بپردازیم که آیا واقعاً این دو وجهه و دو پایه انسانیت هریک به دوره‌ای و عصری تعلق دارد؟ آیا انسان محکوم است که همیشه نیمه انسان بماند و در هر دوره‌ای فقط نیمی از انسانیت را داشته باشد؟ آیا همیشه محکوم به یکی از دو نوع بدبختی است: بدبختی‌های ناشی از جهل و نادانی، و بدبختی‌ های ناشی از بی‏‌ایمانی؟ در رابطه علم و ایمان از دو ناحیه می‌توان سخن گفت: یکی اینکه آیا تفسیر و برداشتی که ایمان زا و آرمان‏‌خیز باشد و در عین حال مورد تأیید منطق باشد وجود دارد، یا تمام تفکراتی که علم و فلسفه به ما می دهد همه اینها در بحث جهان بینی بعدا مطرح خواهد شد علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون؛ علم جهان را جهان آدمی می‌کند و ایمان روان را روان آدمیت می‌سازد؛ علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می‌دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می‌برد؛ علم طبیعت‏‌ساز است و ایمان انسان‌‏ساز. هم علم به انسان نیرو می‌دهد، هم ایمان؛ اما علم نیروی منفصل می‌دهد و ایمان نیروی متصل. علم زیبایی است و ایمان هم زیبایی است؛ علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح؛ علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس. هم علم به انسان امنیت می‌‏بخشد و هم ایمان؛ علم امنیت برونی می‌دهد و ایمان امنیت درونی علم جهان را با انسان سازگار می‌کند و ایمان انسان را با خودش. امروز غالباً دریافته‌‏اند که سیانتیسم (علم‏گرایی محض) و تربیت علمی خالص، از ساختن انسانِ تمام ناتوان است. تربیت علمی خالص نیمه انسان می‌سازد نه انسان تمام (محصول این تربیت، ماده خام انسان است نه انسان ساخته‌شده)، انسان توانا و قدرتمند می‌سازد نه انسان بافضیلت، انسان تک ساحتی می‌سازد نه انسان چند ساحتی. ضرر و خسرانی که متوجه مدارس و دانشگاه‌های ماست، بیشتر از نظریه‏ تربیتی «اسپنسر» است که تربیت را سازگار کردن انسان با محیط خود تعریف کرده است. این تعریف، مرده و مکانیکی است و از فلسفه «برتری مکانیک» برخاسته است و هر ذهن و روح خلّاق از آن متنفر است. نتیجه این شده که مدارس ما از علوم نظری و مکانیکی پر شده است، و از موضوعات ادبیات و تاریخ و فلسفه و هنر که به قول خودشان بی‌‏فایده است خالی مانده است... تربیتی که فقط علمی باشد محصولش جز ابزار چیزی نیست، شخص را از زیبایی بیگانه می‌سازد و او را از حکمت جدا می‌کند. برای دنیا بهتر آن بود که اسپنسر کتابی نمی‌‏نوشت‏. تجربه‌های تاریخی نشان داده است که جدایی علم و ایمان خسارتهای غیر قابل جبران به بار آورده است. ایمان را در پرتو علم باید شناخت؛ ایمان در روشنایی علم از خرافات دور می‌ماند. با دور افتادن علم از ایمان، ایمان به جمود و تعصب کور و با شدت به دور خود چرخیدن و راه به جایی نبردن تبدیل می‌شود. آنجا که علم و معرفت نیست، ایمان مؤمنان نادان وسیله‌ای می‌شود در دست منافقان زیرک، که نمونه‌اش را در خوارج صدر اسلام و در دوره‌های بعد به اشکال مختلف دیده و می‌بینیم. علم بدون ایمان نیز تیغی است در کف زنگی مست؛ چراغی است در نیمه شب در دست دزد برای گزیده‌تر بردن کالا. این است که انسان عالِمِ بی‌‏ایمان امروز، با انسان جاهل بی‌‏ایمان دیروز، از نظر طبیعت و ماهیت رفتارها و کردارها کوچکترین تفاوتی ندارد. @sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحثی از مبانی اندیشه انقلاب اسلامی بخش مقدماتی جلسه دوم: حقیقت انقلاب ۱ ردپای انبیا در تاریخ نگاری ها ناکارآمدی الگوهای رایج انقلاب پژوهی در تحلیل انقلاب اسلامی ویژگی های مهم انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای دیگر تعبیر میشل فوکو درباره انقلاب اسلامی ایران دو آبشخور اصلی انقلاب اسلامی عقبه حوزوی انقلاب اسلامی سه انتخاب مهم تاریخی ملت ایران انقلاب اسلامی، بازگشتی به اسلام و تشیع غفلت جامعه شناسی از سه انتخاب تاریخی ملت ایران @sajjadmirzaei_ir
خلاصه کتاب انسان و ایمان شهید مطهری بخش چهارم از نظر شهید تاریخ گذشته و حال نشان می دهد تفکیک علم و ایمان نتایج فاجعه بار به وجود میاره ... ایمان بدون علم 🔚جمودها و تعصب ها و ... علم بدون ایمان🔚تمام قدرت علمی صرف خودخواهی‏ها و خودپرستی‏‌ها، افزون‏‌طلبی‌‏ها، برتری‏‌طلبی‏‌ها، استثمارها، استعبادها، نیرنگها و نیرنگبازی‌‏ها دو سه قرن گذشته را می‌توان دوره پرستش علم و گریز از ایمان دانست. برتراند راسل با آنکه گرایشهای مادی دارد اعتراف می‌کند که: کاری که منظور آن فقط درآمد باشد، نتیجه مفیدی بار نخواهد آورد. برای چنین نتیجه‌ای باید کاری پیشه کرد که در آن «ایمان» به یک فرد، به یک مرام، به یک غایت نهفته باشد . امروز ماتریالیستها هم ناچارند مدعی شوند که ما از جنبه فلسفی، ماتریالیست و از جنبه اخلاقی، ایده‌‏آلیست می‌باشیم؛ یعنی از جنبه نظری، مادی و از جنبه عملی و آرمانی، معنوی هستیم‏. ایمان مذهبی‏ از مباحث پیش روشن شد که انسان نمی‌تواند بدون داشتن ایده و آرمان و ایمان، زندگی سالم داشته باشد و یا کاری مفید و ثمربخش برای بشریت و تمدن بشری انجام دهد. انسانِ فاقد هرگونه ایده و ایمان، یا به صورت موجودی غرق در خودخواهی درمی‌آید و انسان دائماً با مسائل اخلاقی و اجتماعی برخورد می‌‏نماید و ناچار باید عکس‌‏العمل خاصی در برابر این‏گونه مسائل نشان بدهد . انسان اگر به مکتب و عقیده و ایمانی پیوسته باشد تکلیفش روشن است. تنها ایمان مذهبی قادر است انسان را به صورت یک «مؤمن» واقعی درآورد؛ هم خودخواهی و خودپرستی را تحت‌‏الشعاع ایمان و عقیده و مسلک قرار دهد، و هم نوعی «تعبّد» و «تسلیم» در فرد ایجاد کند. تنها نیروی مذهبی است که قادر است به ایده‌ها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جاری سازد. تفاوت یک ایده مذهبی و غیرمذهبی این است که آنجا که پای عقیده مذهبی به میان آید و به ایده قداست ببخشد، فداکاریها از روی کمال رضایت و به طور طبیعی صورت می‌گیرد. فرق است میان کاری که از روی رضا و ایمان صورت گیرد که نوعی انتخاب است، با کاری که تحت تأثیر عقده‌ها و فشارهای ناراحت‌کننده درونی صورت می‌گیرد که نوعی انفجار است. ثانیاً اگر جهان‏‌بینی انسان صرفاً جهان‌‏بینی مادی و بر اساس انحصار واقعیت در محسوسات باشد، هرگونه ایده‏‌پرستی و آرمان‏خواهی اجتماعی و انسانی برخلاف واقعیات محسوسی است که انسان در آن هنگام در روابط خود با جهان احساس می‌کند. آنچه نتیجه جهان‏‌بینی حسی است خودپرستی است نه ایده‏پرستی. ایمان مذهبی تنها یک سلسله تکالیف برای انسان علی‏رغم تمایلات طبیعی تعیین نمی‌کند، بلکه قیافه جهان را در نظر انسان تغییر می‌دهد؛ عناصری علاوه بر عناصر محسوس، در ساختمان جهان ارائه می‌دهد؛ جهان خشک و سرد مکانیکی و مادی را به جهانی جاندار و ذی‏شعور و آگاه تبدیل می‌کند. ایمان مذهبی تلقی انسان را نسبت به جهان و خلقت دگرگون می‌سازد. اریک فروم می‌گوید: هیچ کس نیست که نسبت به دینی نیازمند نباشد و حدودی برای جهت‌‏یابی و موضوعی برای دلبستگی خویش نخواهد. او خود ممکن است از مجموعه معتقَداتش به عنوان دین، ممتاز از عقاید غیردینی آگاه نباشد، و ممکن است برعکس، فکر کند که هیچ دینی ندارد و معنای دلبستگی خود را به غایاتی ظاهراً غیردینی مانند قدرت و پول یا کامیابی، فقط نشانه علاقه به امور عملی و موافق مصلحت بداند. مسئله‌ بر سر این نیست که انسان دین دارد یا ندارد، بلکه این است که کدام «دین» را دارد. مقصود این روان‏شناس این است که انسان، بدون تقدیس و بدون پرستش نمی‌تواند زندگی کند؛ فرضاً خدای یگانه را نشناسد و نپرستد، چیزی دیگر را به عنوان حقیقت برتر خواهد ساخت و او را موضوع ایمان و پرستش خود قرار خواهد داد. قرآن کریم اولین کتابی است که اولاً در کمال صراحت، ایمان مذهبی را نوعی هماهنگی با دستگاه آفرینش خوانده است: أَ فَغَیرَ دِینِ اللهِ یبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ . آیا چیز دیگری جز دین خدا را جستجو می‌کنند و حال آنکه هرکه در آسمانها و زمین است سر بر فرمان اوست. و ثانیاً ایمان مذهبی را جزء سرشت انسانها معرفی کرده است: فَأَقِمْ وَجْهَک لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها . حق‏گرایانه روی خود را به سوی دین کن، همان که سرشت خدایی است که مردم را بر آن سرشته است. @sajjadmirzaei_ir
خلاصه کتاب انسان و ایمان شهید مطهری بخش پنجم آثار و فواید ایمان‏ هرچند از آنچه تاکنون گفتیم تا حدی آثار ایمان مذهبی روشن گشت، برای اینکه بهتر با آثار نیک این «سرمایه پر ارزش زندگی» و این «مُلک معنوی» آشنا بشویم، مستقلاً این بحث را طرح و عنوان می‏نماییم. تولستوی نویسنده متفکر روسی می‌گوید: ایمان آن چیزی است که مردم با آن زندگی می‌کنند . اینک آثار ایمان مذهبی را در این سه بخش توضیح می‌دهیم: الف. بهجت و انبساط اولین اثر ایمان مذهبی از نظر بهجت‏‌زایی و انبساط‌ ‌‌آفرینی، «خوش‌بینی» است؛ خوش‌بینی به جهان و خلقت و هستی. ایمان مذهبی از آن جهت که تلقی انسان را نسبت به جهانْ شکل خاص می‌دهد، به این نحو که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرفی می‌کند، طبعاً دید انسان را نسبت به نظام کلی هستی و قوانین حاکم بر آن خوشبینانه می‌سازد. حالت فرد با ایمان در کشور هستی، مانند حالت فردی است که در کشوری زندگی می‌کند که قوانین و تشکیلات و نظامات آن کشور را صحیح و عادلانه می‌داند، به حسن‏ نیت گردانندگان اصلی کشور نیز ایمان دارد و قهراً زمینه ترقی و تعالی را برای خودش و همه افراد دیگر فراهم می‌بیند و معتقد است که تنها چیزی که ممکن است موجب عقب‏‌ماندگی او بشود تنبلی و بی‏‌تجربگی خود او و انسانهایی مانند اوست که مانند او مکلّف و مسئول‏‌اند. از نظر چنین شخصی، مسئول عقب‌‏ماندگی او خودش است نه تشکیلات و نظامات کشور، و هر نقصی وجود دارد از آنجاست که او و امثال او وظیفه و مسئولیت خویش را انجام نداده‌اند. اما یک فرد بی‏‌ایمان در کشور هستی، مانند فردی است که در کشوری زندگی می‌کند که قوانین و تشکیلات و تأسیسات کشور را فاسد و ظالمانه می‌داند و از قبول آنها هم چاره‏‌ای ندارد. درون چنین فردی همواره پر از عقده و کینه است. دومین اثر ایمان مذهبی از نظر بهجت‌‏زایی و انبساط آفرینی، «روشن‌دلی» است. سومین اثر ایمان مذهبی از نظر تولید بهجت و انبساط، «امیدواری» به نتیجه خوب تلاش خوب است. چهارمین اثر ایمان مذهبی از نظرگاه بهجت و انبساط، «آرامش خاطر» است. ایمان مذهبی به حکم اینکه به انسان که یک طرف معامله است، نسبت به جهان که طرف دیگر معامله است، اعتماد و اطمینان می‌‏بخشد، دلهره و نگرانی نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل می‌سازد و به جای آن به او آرامش خاطر می‌دهد. این است که می‌گوییم یکی از آثار ایمان مذهبی آرامش خاطر است. یکی دیگر از آثار ایمان مذهبی از جنبه انبساطبخشی، برخورداری بیشتر از یک سلسله لذتهاست که «لذت معنوی» نامیده می‌شود. انسان دوگونه لذت دارد: لذت های مادی و معنوی در زبان دین از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوی آنگاه مضاعف می‌شود که کارهایی از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزی، از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد. @sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحثی از مبانی اندیشه انقلاب اسلامی بخش مقدماتی جلسه سوم: حقیقت انقلاب ۲ جریان نخبه پروری بشر که مادیگرایان روایتش نمیکنند تفسیر اصیل از انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی یک سخن نو اندیشه انقلاب اسلامی، جامعترین تفسیر از قرآن انقلاب اسلامی، بندگی گشترده خداوند متعال هدایای انقلاب اسلامی به ملت ایران بازگشت عزت به ملت ایران بعد از مقطع طولانی مدت ذلت چالش کارشناسی و مدیریتی بعد از انقلاب @sajjadmirzaei_ir