بمناسبت ایام فاطمیه
پویش زیارتنامه، دلنوشته، ختم قرآن و صلوات
علاقه مندان میتوانند جهت این امر به این پیوند مراجعه بفرمایند.
👇🏻👇🏻👇🏻
https://20l.ir/po1
اگر قابل بود دعاگوی نگارنده این کانال هم باشید.
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله در ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
نمونه صوت
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
فصل اول: مقدمه
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
فصل دوم: پیامبر اعظم ص
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
فصل سوم: امامت
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
فصل چهارم: امیرالمؤمنین ع
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
فصل پنجم: حضرت فاطمه زهرا س
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
فصل ششم: امام حسن ع
@sajjadmirzaei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معرفی کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله در ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
@sajjadmirzaei_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کتاب صوتی #انسان_۲۵۰_ساله
منبع: ایران صدا
راوی: سبحان اکرامی
نمونه صوت ۲
@sajjadmirzaei_ir
آیت الله مصباح و رجوع به آرای مردم
✍🏻مهدی جمشیدی
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
#استادفکر #عمارانقلاب
@sajjadmirzaei_ir
[1]. مشروعیّت بهمعنیِ «حقّ حاکمیّت» با مشروعیّت بهمعنی ِ«دینیبودن»، بسیار متفاوت هستند؛ بهطوریکه در اوّلی، «رضایّتِ مردم» مدخلیّتی ندارد، و در دوّمی دارد، یعنی در استعمالِ دوّم، میتوان گفت یکی از پایههای مشروعیّت، رضایتِ مردم است، چراکه نمیتوان حکومتِ دینی را بر مردم تحمیل کرد، امّا این کاربرد، «خاص» و «محدود» است و در «فلسفۀ سیاسی»، چنین معنایی از آن اراده نمیشود. ما با چهار پرسش، مواجه هستیم: چه کسی باید «قانون» را تعیین کند؟(قانونگذار)؛ چه کسی باید «حاکم» باشد تا قانون را اجرا کند؟(مجری قانون)؛ چگونه باید حکومت «تشکیل» شود؟(نحوۀ استقرار)؛ چگونه باید «حکمرانی» شود؟(نحوۀ استمرار). کدامیک از این پرسشها به «مشروعیّت» بهمعنای «حقّ حاکمیّت»، مرتبط است؟ فقط پرسشهای الف و ب، به این بحث مرتبط هستند. اگر این نکته بهدرستی درک شود، برخی نزاعها پایان خواهد یافت.
[2]. برای این که ولیّ امر، دولت را در دست بگیرد، نیاز به محرز شدنِ «مقبولیّتِ» وی است؛ یعنی باید آشکار شود که «مردم»، خواهانِ حاکمیّتِ او هستند و اگر چنین شود، «حجّت» بر او تمام میشود. پس «حجّتِ برپاییِ دولت»، مشارکت و مساعدتِ مردم است:
«اگر مقبوليّتِ حكومت، مُحرز گردد، حجّت بر ولىّ امر، تمام مىشود و وقت آن مىرسد كه دست بهكار شود و به رتق و فتقِ امور جامعۀ اسلامى بپردازد، [چنانکه] حضرتِ اميرالمؤمنين على – عليهالسلام - مىفرمايد: لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَقِيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ [...] لاَلْقَيْتُ حَبْلَها عَلى غارِبِها؛ اگر جمعيّتِ بسيارى كه براى بيعت با من، گرداگردم را گرفته بودند، حاضر نمىشدند و با حاضرشدنِ آنان براى يارىرساندن در كارِ خلافت، حجّت بر من تمام نمىشد [...]، بدونشك، ريسمانِ خلافت را بر پشتش مىانداختم.»(محمّدتقی مصباحیزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ص 318).
نظامِ اسلامی برای نظرِ مردم، ارزش و اعتبار قائل است، به این معنیکه چیزی را بر مردم «تحمیل» نمیکند و نمیخواهد با «زور» و «جبر» و «قهر»، جامعه را اداره کند، بلکه میخواهد مردم «آزادانه» و «آگاهانه»، راهِ حقّ را انتخاب کنند:
«امامِ امّت با نظرخواهى از مردم، [...] ثابت كرد كه نظامِ اسلامى، از حمايتِ بيش از نودوهشت درصدِ مردمِ ايران برخوردار است، و [از این رو،] نهتنها [نظامی] ضدّمردمى نيست، بلكه بهعكس، بيش از هر نظامِ ديگرى در جهانِ امروز، براى آراء و نظراتِ مردم، بها و ارزش قائل است، و [...] مردم، سرنوشتِ خود را بهدستِ خود رقم مىزنند.«(محمّدتقی مصباحیزدی، حقوق و سیاست در قرآن، ص 313-314).
کلانطرحِ پیشنهادیِ آیتالله مصباح برای بازسازی و تجدیدِ ساختارِ نظامِ جمهوری اسلامی، بهطورِ کامل، ریشه و روندِ «مردمی» و «از پایین» دارد. این طرح، مبتنی بر مردمسالاریِ معقول و موجه است که در آن، بهگونهای مبدعانه، الگویی از مردمسالاریِ دینی، ترسیم شده است:
«بر اساسِ اين طرح، مراحلِ ذيل را به ترتيب بايد پيمود: در مرحلة نخست، بهمنظورِ شناساييِ افرادِ عادل در روستاها و شهرها و مناطقِ مختلف، مردم افرادِ عادل را به يک نقطة مرکزي معرفي ميکنند. [...] در مرحلة بعد، سايرِ افرادِ عادلِ گمنام را افرادِ عادلي شناسایی میکنند که در مرحلة پیش، مردم عدالتشان را تأييد کردهاند. [...] در مرحلة سوّم، افرادِ عادلِ شهر، بر حَسَبِ دانش و آگاهي و تخصص و کارآييِ خویش، دستهبندي ميشوند. [...]. بدينترتيب، مجمعِ افرادِ عادلِ شهر، به چندين انجمنِ تخصصي تقسیم میشود[...]. در ادامه، باید اعضاي هر انجمن، برحَسَبِ ميزانِ تخصص و تبحرِ خویش، درجهبندي شوند. مثلاً انجمنِ فرهنگيان، که تمامِ فرهنگيانِ عادلِ شهر را دربرميگيرد، اعضاي خود را بر طبقِ ميزانِ دانش و کارآييشان ردهبندي کند. [...] هر شهري، خود به مديران کودکستانها، دبستانها، مدارسِ راهنمايي، دبيرستانها و نيز رئيس و معاونانِ ادارة آموزش و پرورش نيازمند است. آن گروه، از اعضاي انجمنِ فرهنگيان که براي تصديِ این مقامات و مناصب، شايستگي و لياقت دارند، به همين کارها گُمارده ميشوند و در شهرِ خود، به خدمت ميپردازند، امّا اعضايي که از اين حدود فراترند [...]، به مرکزِ استان فرستاده ميشوند. ولي افرادِ ديگر ـ که دانش و کارآيي بيشتري دارند و ميتوانند مقامات و مناصبي را برعهده گیرند که در مرکزِ استانشان وجود ندارد ـ به مرکزِ کشور فرستاده ميشوند. [...] از مجموعِ گروههاي فرهنگي که از استانهاي گوناگون به مرکز آمدهاند، گروهي بزرگتر پدید ميآيد؛ افرادِ اين گروه نيز به طريقي مشابه با آنچه در پيش گفتیم، درجهبندي ميشوند و شماری از آنها براي احرازِ مقامات و مناصبِ متعدّد و متنوّعِ وزارتِ آموزش و پرورش در مرکز، تعيين ميشوند و در آن وزارتخانه، آغاز به کار ميکنند و بقيه ـ که دانشمندترين و کارآمدترينِ فرهنگيانِ عادل و باتقواي مملکتاند ـ به مقامِ مشاورتِ رهبر در امورِ فرهنگيِ کشور میرسند. از ميانِ کساني که متصدي مقامات و مناصبِ وزارتِ آموزش و پرورش ميشوند، کسيکه بيش از ديگران به کارهاي اجرايي اشتغال داشته است و مديريّت و تدبيرِ بهتري دارد، وزيرِ آموزش و پرورش ميشود. مشاورانِ رهبر در امورِ فرهنگي، شورايي تشکيل ميدهند تا به تدريج، همة احکام و مقرراتِ موردِ نياز در آموزش و پرورشِ کلِ کشور را وضع و تصويب کند و براي آن که شرعيّت و قانونيّت بيايد، آنرا به امضاي رهبر میرساند. اصناف و قشرهای ديگر نيز، تمامِ اين مراحل را طي ميكنند و همة اين امور را انجام ميدهند. بدين شيوه، هم متصديانِ صالح، شايسته، عادل، دانشمند و کارآمد، تمامِ مقامات و مناصبِ اجراييِ کشور را در دست ميگيرند و هم براي هر يک از امور و شئونِ مملکتي، شوراي قانونگذاريِ جداگانهاي پدید ميآيد. در ميانِ قشرهای مختلفِ جامعه، قشرِ روحاني نيز به همين ترتيب عمل ميکند [... بهطوریکه در نهایت،] مجلسِ خبرگان ـ که متشکّل از مجموعهاي از ورزيدهترين و کارآمدترينِ فقیهانِ کشور است ـ در آغازِ کار و پیش از هر امر ديگري، از ميانِ خود، اصلح [را ...] به رهبری برميگزيند.»(همان، ص 308- 311).