eitaa logo
شاید این جمعه بیاید
83 دنبال‌کننده
8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
154 فایل
ادمین کانال: fars130@
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دیدار های اخیر حسن خمینی و اصلاح طلبان بسیار پر اهمیت بوده که رسانه نزدیک سپاه مانند فارس را به واکنش وا داشته است، همچنین محمد خاتمی مدتی پیش نامه محرمانه ای را برای رهبر انقلاب ارسال کرده که هنوز متن آن منتشر نشده است، رسانه ها خبر کذبی تحت عنوان«احتمال نامه خاتمی به رهبری در آینده»را کار میکنند تا افکار عمومی را برای انتشار آن نامه سرگشاده آماده کنند. 🔸فانوس🔸 @salahshouran313
🔴 ابتکار باید پاسخگوی سگ های ولگرد و آلودگی هوا باشد نه طلبکار حجاب مدارس! ‼️ معصومه ابتکار بانی وضع موجود محیط زیستی، از حجاب اجباری مدارس شکایت میکند! 🔹 این درحالیست که معصومه ابتکار ۱۰ سال از دولت های خاتمی و روحانی، مسئولیت ریاست بر سازمان محیط زیست با بودجه های کلان را دارد و قول هایی که برای ریزگردها وآلودگی هوا داده بود که هیچکدام عملی نشده! 🔻 روزهای تابستان و پاییز و زمستان اکثر استانهای صنعتی کشور درگیر آلودگی شدید هوا بودند! 🔹 پدیده افزایش جمعیت سگ های ولگرد ازجمله شاهکارهای محیط زیستی معصومه ابتکار است! ❌ گفتنیست ابتکار، ۴ سال اخیر دولت روحانی معاون امور زنان روحانی بوده و هیچ اقدامی در خصوص موضوع مورد سوالش نداشته و حال در نقش طلبکار حجاب مدارس ظاهر شده است! 🔸فانوس🔸 @salahshouran313
10.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 روایت وزیر صمت از خودسهامداریِ ایران‌خودرو و سایپا 👤 🔹 حدود ۴۰ درصد سهام سایپا متعلق به زیرمجموعه‌هایش است. یعنی خودروساز به‌جای اینکه منابعش را وارد تولیدکند، رفته سهام خودش را خریده و چون نقدینگی برایش نمانده، مجبورشده وام بگیرد و همین باعثِ گرانی خودرو شده است. ✅ تقریبا ۹ میلیون تومان از قیمت هر خودروی سایپا مربوط به این موضوع است. ما برای این صنعت برنامه دوساله داریم و یکی از پروژه‌های ما اصلاح این سهامداری است. من قول می‌دهم که خودروسازی ظرف ۲ سال متحول شود. 🔸فانوس🔸 @salahshouran313
24.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مجموعه کلیپ های معاونت سیاسی سپاه 🎬 فانوس ۳۲ | بسته بصیرت افزایی سیاسی 🔻بسته بصیرت افزایی سیاسی "فانوس" به رصد تحولات ایران و جهان می پردازد و به سوالات و شبهات شما در خصوص مسائل روز پاسخ می دهد. این سی و دومین شماره از فانوس است که منتشر می‌شود. 🔗 دریافت با کیفیت بالاتر👇👇👇 https://basirat.ir/fa/news/335758 ✅بصیرت ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅ @salahshouran313
بازی غرب در وین 🔸از خرید زمان تا امتیازدهی سوخته 🔺مذاکرات ایران و گروه ۱+۴ در وین در حالی ادامه دارد که طرف‌ غربی همراه با حضور در مذاکرات بر تداوم نمایش‌های تکراری و غیرسازنده خود اصرار دارد. این رویکرد غربی‌ها چند هدف را دنبال می‌کند: 🔹نخست؛ تقلا برای کارآمد نشان دادن سیاست «فشار و مذاکره» 🔹دوم؛ شرطی‌سازی جامعه و اقتصاد ایران نسبت به مذاکره با غرب برای افزایش فشار داخلی بر دولت و تیم مذاکره‌کننده. 🔹سوم؛ اختلاف‌افکنی میان ایران و ضلع شرقی مذاکرات با توجه به حمایت روسیه و چین از لغو تحریم‌ها، راستی‌آزمایی و موضوع تضامین. به ویژه پس از سفر آیت‌الله رئیسی به مسکو. 🔹چهارم؛ تقلا برای فروش امتیازات سوخته به ایران در مذاکرات مانند بدهی کره جنوبی به ایران، حال آنکه بدهی کره جنوبی بیش از۷ میلیارد دلار است و موظف به پرداخت تمام بدهی خویش است. 🔻بر این اساس؛ می‌توان گفت که غرب هر چند همچنان مدعی جدی بودن در مذاکرات و پایبندی به تعهدات برجامی اش است اما همچنان در برخی توهمات زیاده‌خواهانه و غیر اصولی گذشته باقی مانده است. / نورنیوز 🔸فانوس🔸 @salahshouran313
❌ از مستحبات نماز بگذرید!! به جهاد در فضای مجازی بپردازید...(مقام معظم رهبری ) 👈امر امروز ولی فقیه، در است.. ✌️حیَّ عَلی ↙️↙️↙️ ‌@salahshouran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای برافراشته‌شدن پرچم آمریکا در لانه جاسوسی 🔹امروز برخی رسانه‌ها با انتشار فیلمی مدعی شدند که پرچم آمریکا در سفارت سابق این کشور در تهران به اهتزاز درآمده بود. 🔹اما ماجرا از این قرار است که پرچم مذکور به صورت واژگون و پاره‌شده در پایین‌ترین نقطه میله پرچم قرارگرفته که به‌صورت نمادین نشان‌دهنده شکست آمریکا در برابر عظمت ملت ایران است. 🔸فانوس🔸 @salahshouran313
هدایت شده از سخنرانی ها/حجت الاسلام غفاری
نمازازدیدگاه قران.MP3
40.65M
حجت الاسلام والمسلمین علی صالح غفاری /موضوع:17ایه قران درباره نماز{جلسه 359} https://eitaa.com/eslam20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: ▪️ ۱۰ فرمانی که رسانه‌های دشمن روی آن متمرکز هستند 🔻و همه روزه از سوی ارتش رسانه‌ای ناتو در لندن، واشنگتن، پاریس و تل‌آویو و روی آن کار می‌شود🤔🤔 ╔══.🌱🇮🇷🕊.════     @salahshouran313═══.🌱🇮🇷🕊.══╝
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد _بفرمایید! شش ماه بود سعد🔥 غذای آماده از بیرون میخرید.. و عطر دستپخت او🌺 مثل رایحه دستان بود.. که دخترانه پای سفره نشستم.. و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمیرفت... مصطفی میدید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق و ندیده حس میکرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی میکرد... احساس میکردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد _خواهرم! نگاهم تا چشمانش رفت و او نمیخواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم غیرتش را بشکافد.. که زمزمه کرد _من نمیخوام شما رو زندانی کنم، شما تو این خونه آزادید! و از نبض نفسهایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت _شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش میکنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید! از پژواک پریشانی اش ، فهمیدم این کابووس هنوز تمام .. و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه میکشید که با وحشت در بستر خواب خزیدم... و از طنین تکبیرش✨ بیدار شدم... هنگامه سحر رسیده.. و من دیگر بودم که به عزم نماز صبح از جا بلند شدم...✨ سالها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت میکشیدم... و میترسیدم نمازم را نپذیرد که از و سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بیدریغ میبارید... نمازم که تمام شد... از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت... در آرامش این خانه دلم میخواست... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد @salahshouran313 🍃 📖🍃
🍃 📖🍃 🔖| رمـــــان قسمٺ دلم میخواست دوباره بخوابم.. اما امانم را بریده.. و دیگر خوابم نمیبرد که میان بستر از درد دست و پا میزدم... آفتاب بالا آمده.. ☀️ و توان تکان خوردن نداشتم، از درد روی پهلویم کز کرده و بی اختیار گریه میکردم.. که دوباره در حیاط به هم خورد.. و پس از چند لحظه صدای مصطفی دلم را سمت خودش کشید _مامان صداش کنید، باید باهاش حرف بزنم! دستم به پهلو مانده و قلبم دوباره به تپش افتاده بود، چند ضربه به در اتاق خورد.. و صدای مادر مصطفی را شنیدم _بیداری دخترم؟ شالم را با یک دست مرتب کردم و تا خواستم بلند شوم،.. در اتاق باز شد... خطوط صورتم همه از درد در هم رفته و از نگاهم ناله میبارید.. که زن بیچاره مات چشمان خیسم ماند و مصطفی صبرش تمام شده بود که جلو نیامد و دستپاچه صدا رساند _میتونم بیام تو؟ پتو را روی پاهایم کشیدم و با صدای ضعیفم پاسخ دادم _بفرمایید! و او بلافاصله داخل اتاق شد... دل زن پیش من مانده.. و از اضطرار نگاه مصطفی میفهمید خبری شده.. که چند لحظه مکث کرد و سپس بی هیچ حرفی از اتاق بیرون رفت... مصطفی روی زمین نشست، انگشتانش را به هم فشار میداد.. و دل من در قفس سینه بال بال میزد.. که مستقیم نگاهم کرد و بی مقدمه پرسید _شما شوهرتون رو دوست دارید؟ طوری نفس نفس میزد که قفسه سینه اش میلرزید.. و سوالش دلم را خالی کرده بود که به لکنت افتادم _ازش خبری دارید؟ از خشکی چشمان و تلخی کلامش حس میکردم به گریه هایم شک کرده.. و او حواسش به حالم نبود که دوباره پاپیچم شد _دوسش دارید؟ دیگر درد پهلو... ادامه دارد.... نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد @salahshouran313 🍃 📖🍃