و تو مبعوث شدی تا عالم را به کمال برسانی.... ای مهربانترین حتی با دشمنانت..... یا رسول الله @salamatiemasjediha

. سلام دوستان💖 اعیادتون مبارک🌸🌸 .

از اونجایی که دیشب تبلیغ جایگاه یک ایتا بودیم✨ ضمن خوشامد به دوستان جدید 💐💐💐💐 سفارشات قدیمیا و سوالات جدیدیها زیاد شده. به همگی جواب میدیم از صبوریتون متشکریم🌸🌸 .

. موافقین برای عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستن خلاصه ای از شروع کار بگیم؟! اینبار از نگاه فرزند حاج آقا👇👇 .

. سال ۸۷ بود که پدرم بازنشست شدن ، اول خیلی از این استراحت و آرامش لذت میبردن😍😊 اما بعد یه مدت ، دیگه بازنشستگی براشون جذابیتی نداشت ، بلکه خیلیم کسل کننده بود.😞 همه میدونیم که مردها برای موندن تو خونه‌آفریده نشدن ، دورازجون یا خودشون مریض میشن یا اطرافیانشون😅 .

. یه روز برای دیدن کارگاه دوستشون که تولید روغن کنجد رو خیلی حرفه ای انجام میداد رفته بودن ، بعد از دیدن روال کار چند تا روغن برای خونواده و چون قیمتش هم خوب بود چند تا هم بیشتر برای اطرافیان برداشتن بعد تصمیم گرفتن طبق معمول برای دیدن دوستان قدیمی به محل کار سابقشون سری بزنن و این بار از کیفیت و قیمت محصولی که همراهشون بود هم براشون گفتن ، که خب وقتی کیفیت و قیمت رو دیدن و اعتمادی که بینشون بود ، همه روغنها همونجا فروخته شد. .

. و این شد روال کار ، هرچند روز دیدار رفقا با یه صندوق پر از محصولات ، که چند قلم دیگه هم، البته با بررسی بهشون اضافه شده بود. این عکس که قبلا هم گذاشته بودم مربوط به همون دوره است. .

. حالا یه کار و فعالیت بعد بازنشستگی میچسبید . با استقبال مشتریها ... طبقه پایین خونشون که حدودا۵۰ متر بود رو به مرور سرامیک کردن و دستگاه روغن گیری و ارده تهیه کردن و همونجا هم ظرفگیری میشد برای فروش.. اما بعد یه مدت ، با تجربه به این رسیدن که تولید و بسته بندی و فروش همه باهم کار سنگینیه و باید تخصصی تر ادامه داد.. 🔻🔻🔻🔻🔻 .

. تو این مدت با تولیدیهای معتبر آشنا شده بودن و با زنبوردار موفقی هم قرارداد همکاری بسته بودن. پس با اجاره دو دربند مغازه تو میدون بار ، کار بسته بندی رو با جدیت بیشتری شروع کردن . با امید به خدایی که قول داده در کارهای خیر برکتش رو جاری کنه❤️ .

. حدود ۵ سال از شروع کار و تلاش گذشته بود . اونموقع پدرم یک خونه ۱۰۰ متری، یک ماشین ال نود و یک باغچه ۵۰۰ متری ، تو روستای اطراف داشتن. وقتی خرید یک قطعه در شهرک صنعتی بهشون پیشنهاد شد که با فروش خونه و باغچه میتونستن اون زمین رو که البته یک سوله هم داشت تهیه کنن ، پشتیبانی خدا رو به عینه تو کارشون دیدن. .

. تو این مدت پدرم خیلی تلاش کردن و علی رغم اینکه بخاطر فشار کار سابقشون یه مقدار قلبشون ناراحت بود و با وجود بی مهریهای بازار ، بر خودشون لازم دونستن که از اندک سرمایه مادی و البته شمّ اقتصادی که داشتن در راه خدمت به تولید کشور ، استفاده کنن.. خدا سایه ی همه پدرای خوب ایرانی که باعث افتخار هستن رو حفظ کنه ❤️😍🤲 .