4_5823267670966930638.mp3
4.54M
یه عده نانجیب به غربتم میخندیدن...
#ایام_فاطمیه
فَٱصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ ٱللَّهِ حَقٌّ
روم/۶۰
صبر کن که وعدهی خدا حق است
خدا جونم می دونم که اگه داری طولش میدی، مشغول قشنگ کردنشی، پس صبر میکنم...
وای بر آن کس که در صحرای محشر سر از خاک بردارد و نشانه ای از جهاد در بدن نداشته باشه!
فلذا جهاد واجب است!
جهاد تیر و تفنگ نمیخواهد...
شما تو کار خونه به مادرت، همسرت کمک کن خودش جهاد است...
#شهید_آوینی🕊🌹
بچهها رو با شوخی بیدار میکرد
تا #نمازشب بخونن
مثلا یکی رو بیدار میکرد و میگفت:
« بابا پاشو من میخوام نمازشب بخونم، هیچکس نیست نگامکنه! »
یا میگفت: پاشو جونمن ، اسم سه چهـار تا مؤمن رو بگو ، تو قنوت نماز شبم کم آوردم! »
#شهید_مسعود_احمدیان
شادی روحش #صلوات🌷
وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
بقره/۱۶۰
که منم توبه پذیر و مهربان
به یکی تنه میزنی میگی ببخشید، قبول میکنه !
به یکی تنه میزنی میگی ببخشید، میگه چی رو؟! مگه اتفاقی افتاده؟!
خدا اینجوری می بخشه...
به #حجاب احترام بگذارید که حفظ آرامش و بهترین امر به معروف برای شماست ...!
#شهیدابراهیمهادی🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای #فاطمیه باید زحمت کشید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا
شهید ابراهیم هادی 🌱
🎙استاد پناهیان
#فاطمیه ماه درک و فهم و فهمیدن عمق مصیبت خانم حضرت زهراست...
تا مَحرم نشید نمیتونید فاطمیه رو درک کنید...!!
مُحرم و صفر واسه همه هست، مَحرم و نامحرم و پسر و دختر و زن و مرد و پیر و جوون...
ولی فاطمیه هر کسی و راه نمیدن!
فاطمیه مصیبت مادر تموم اهل بیتِ...
واسه فاطمیه #امام_زمان و #سیدالشهدا دونه دونه جدا میکنن...
در واسه همه باز نیست نامحرما میرن کنار!
بیاید تو این فاطمیه خودمونو مَحرَم در خونه ی حضرت فاطمه سلام الله کنیم...
4_5830137501221655830.mp3
38.83M
شبتون آروم با نوای #قرآن که آرامش بخش دلهاست ❤️
خدایا!!
به هیچ کس جز خودت عادتمون نده، و به هیچ کس جز خودت محتاجمون نکن...
الهی آمین...!!
مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ
کهف/۳۹
همه چیز به خواست خداست و جز قدرت خدا قدرتی نیست.
وقتی اونقدر قدرت داره که می تونه تو رو به هر جایی و هر چیزی برسونه، چرا ناامید شی؟! چرا از یه نفر دیگه بخوای؟!
#قرآن_بخوانیم 🌱
احمد خیلی سرمایی بود، در حدّی که توی تابستون هم لباس زیاد میپوشید!! دوستانش میگفتند در سوریه، یک جاهایی مجبور بودیم در خونهی مردم سوری سنگر بگیریم؛ خب به هرحال جنگ شهری بود و از طرفی وسایل مردم هنوز توی خونهها بود، احمد خیلی رعایت میکرد که به وسایل آسیبی نرسه! یک شب خیلی سردش بود و از سرما میلرزید؛ وقتی یه پتو از خونه سوریها برداشتیم روش انداختیم، با ناراحتی ردش کرد و گفت نه، این مال مردمه! گفتیم خب میذاریم سر جاش ولی احمد قبول نکرد!
شهید احمد قاسمیکرانی🕊🌹
به روایت مادر شهید