eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
جزء چهارم(@Iran_Iran).mp3
4.12M
@salambarebrahimm 💠جز چهارم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
@salambarebrahimm : پرونده سیاه مرا جستجو نکن😔 حال مرا به آه دلت… زیرو رو نکن پیش نگاه مهدی صاحب‌زمان، خدا ما را به حق فاطمه بی آبرو نکن😔
@salambarebrahimm ⚠️ یکبار هم که شده با خودت و خدایت خلوت کن نکند مجازی شدنت مساوی شود با سقوط ایمانت!!😔 ❌خـیلی از چت ها گروه های مختلط و دوستی های مجازی پـرتگاه ِ ایمان توست...❗️
@salambarebrahimm باید روی" دل" کار کرد. خدا به ظاهر رکوع وسجود شما توجه نمی کند،او به دل های شما نگاه میکند. لذا روزه باید روی دل انسان اثر بگذارد اگر اثر نگذاشت، این روزه ، روزه ای کاملی نیست... 🌺حاج اقا مجتبی تهرانی رضوان الله علیه
@Salambarebrahimm سلام بر ابراهیم و اوصاف آسمانیش ابــراهیم یعنی مردی از جنس ایمان صفحه، صفحه ،از زندگیت مرا به سمت خـــدایی شدن رهنمون می سازد #شهید_ابراهیم_هادی
کانال کمیل
#عملیات_شناسی 📎نام عملیات: ڪربلای۷ 📎تاریخ عملیات: 1365/12/13 📎رمز عملیات: یا مولای متقیان 📎اهدا
🌷عملیاتی که توسط فردی خائن و پناهنده لو رفت و دشمن کاملا از اهداف و نقشه عملیات باخبر بود🌷 📎نام عملیات: ڪربلای ۴ 📎رمز عملیات: محمدرسول الله(ص) 📎زمان اجرا: سحرگاه ۳دی ماه سال ۱۳۶۵ 📎هدف :شکست طلسم خط استحکام دشمن 📎تلفات دشمن: سقوط سه فروند از هواپیما های روسی،انهدام دها دستگاه تانک و ۱۰۰ دستگاه خودرو سبک و سنگین به همراه انبوهی از تجهیزات نظامی،نابودی ۶تیپ و یک گروهان تانک و شمار ۷۰۶۰ تن کشته ،زخمی و اسیر 📎تعداد شهدای عملیات: ۷۶۵۱ رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که ۴۰۰نفر انها از فرماندهان بودند،۵۳۲۹۹ نفر زخمی شدند و ۳۵۲۲ نفر مفقودالاثرشدند @salambarebrahimm قسمت چهاردهم
@Salambarebrahimm " تلفن همراه 📱 " در دنیا ممکن است کوچک باشد و کم وزن ... ✅ اما در آخرت، تحمل گناهش ، شاید خیلی سنگین باشد ...
@salambarebrahimm روزی که زیر خاک تن ما نهـــان شود آنها که کـرده‌ایم یکــایـک عیان شـود یارب،به فضل خویش ببخشای بـــنده را آن دم که عازم ســــفر آن جــــهان شــود.
@salambarebrahimm ... اگر می خواهید نذری کنید ، 🔴 فقط گناه نکنید ... مثلا نذر کنید یک روز گناه نمی کنم هدیه به آقا صاحب الزمان (عج) از طرف خودم ... یعنی از طرف خودتان عملی را برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) انجام می دهید که یکی از مجربترین کارها برای آقا است . یا اگر میخواهید برای اموات کاری انجام دهید ، به نیابت از آنها برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) نذر کنید ...
Rahe Karbala (Amin Valizadeh) 128.mp3
5.99M
🌹فرمایشات حضرت آقا و مداحی منو یکم ببین... 😉 @SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#در_مسیر_ستاره 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 کانال کمیل ۲۱ بهمن ۱۳۶۱ بود . هنوز صدای تیراندازی و شلیک ها
🌷شهید ابراهیم هادی🌷 💠 غروب خونین عصر روز جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ برای من خیلی دلگیر تر بود . بچه های اطلاعات به سنگرشان رفتند . من دوباره با دوربین نگاه کردم . نزدیک غروب احساس کردم از دور چیزی در حال حرکت است ! با دقت بیشتری نگاه کردم . کاملا مشخص بود که سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند . در راه مرتب زمین می خوردند و بلند می شدند . آن ها زخمی و خسته بودند . معلوم بود که از همان محل کانال می آیند . فریاد زدم و بچه ها را صدا کردم ‌. با آن ها رفتیم روی بلندی . به بچه ها هم گفتم تیراندازی نکنید . میان سرخی غروب ، بالاخره آن سه نفر به خاکریز ما رسیدند . به محض رسیدن به سمت آن ها دویدیم و پرسیدیم : از کجا می آیید ؟ حال حرف زدن نداشتند ، یکی از آن ها آب خواست . سریع قمقمه را به او دادم . دیگری از شدت ضعف و گرسنگی بدنش می لرزید . آن یکی تمام بدنش غرق خون بود ، کمی که به حال آمدند گفتند : از بچه های کمیل هستم . با اضطراب پرسیدم : بقیه بچه ها چی شدند !؟ در حالی که سرش را به سختی بالا ‌می آورد گفت : فکر نمی کنم کسی غیر از ما زنده باشه ! هول شدم و دوباره و با تعجب پرسیدم : این پنج روز ، چطور مقاومت کردید !؟ حال حرف زدن نداشت . کمی مکث کرد و دهانش که خالی شد گفت : ما این دو روز اخیر ، زیر جنازه ها مخفی بودیم . اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سرپا نگه داشت ! دوباره نفسی تازه کرد و به آرامی گفت : عجب آدمی بود ! یک طرف آر پی جی میزد ، یک طرف با تیربار شلیک می کرد . عجب قدرتی داشت . دیگری پرید توی حرفش و گفت : همه شهدا رو در انتهای کانال کنار هم چیده بود . آذوقه و آب رو تقسیم می کرد ، به مجروح ها می رسید ، اصلا این پسر خستگی نداشت ! گفتم : مگه فرماندها و معاون های گردان شهید نشدند !؟ پس از کی داری حرف میزنی ؟! گفت : جوانی بود که نمیشناختمش . موهایش کوتاه بود . شلوار کردی پاش بود . دیگری گفت : روز اول هم یه چفیه عربی دور گردنش بود . چه صدای قشنگی هم داشت . برای ما هم مداحی می کرد و روحیه می داد و .. داشت روح از بدنم خارج می شد ،سرم داغ شد . آب دهانم را فرو دادم . این ها مشخصات ابراهیم بود . با نگرانی نشستم و دستانش را گرفتم . با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم : آقا ابرام رو میگی درسته !؟ الان کجاست !؟ گفت : آره انگار ، یکی دو تا از بچه های قدیمی آقا ابراهیم صداش می کردند . دوباره با صدای بلند پرسیدم : الان کجاست ؟! یکی دیگر از آن ها گفت : تا آخرین لحظه که عراق آتیش می ریخت زنده بود . بعد به ما گفت : عراق نیروهاش رو برده عقب . حتما می خواد آتیش سنگین بریزه .‌ شما هم اگه حال دارید تا این اطراف خلوته برید عقب . خودش هم رفت که به مجروح ها برسه . ما هم آمدیم عقب . دیگری گفت : من دیدم که زدنش . با همان انفجارهای اول افتاد روی زمین . بی اختیار بدنم سست شد و اشک از چشمانم جاری شد . شانه هایم مرتب تکان می خورد . دیگر نمی توانستم خودم را کنترل کنم . سرم را روی خاک گذاشتم و گریه می کردم . تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم مرور می شد . از گود زورخانه تا گیلان غرب و ... بوی شدید باروت و صدای انفجار با هم آمیخته شد . رفتم لب خاکریز ٬ می خواستم به سمت کانال حرکت کنم . یکی از بچه ها جلوی من ایستاد و گفت : چکار می کنی ؟ با رفتن تو که ابراهیم بر نمی گرده . نگاه کن چه آتیشی میریزن . آن شب همه ما را از فکه به عقب منتقل کردند . همه بچه ها حال و روز من را داشتند . خیلی ها رفقایشان را جا گذاشته بودند . وقتی وارد دو کوهه شدیم صدای حاج صادق آهنگران در حال پخش بود که می گفت : ای از سفر برگشتگان کو شهیدانتان ، کو شهیدانتان صدای گریه بچه ها بیشتر شد . خبر شهادت و مفقود شدن ابراهیم خیلی سریع بین بچه ها پخش شد . یکی از رزمنده ها که همراه پسرش در جبهه بود پیش من آمد . با ناراحتی گفت : همه داغدار ابراهیم هستیم ، به خدا اگر پسرم شهید می شد ، اینقدر ناراحت نمی شدم .‌هیچکس نمی دونه ابراهیم چه انسان بزرگی بود . روز بعد همه بچه های لشکر را به مرخصی فرستادند و ما هم آمدیم تهران . هیچکس جرات نداشت خبر شهادت ابراهیم را اعلام کند . اما چند روز بعد زمزمه مفقود شدنش همه جا پیچید ! @salambarebrahimm ادامه دارد... 📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم هادی۱ ص ۲۱۱و ۲۱۲و۲۱۳
بہ خدا باید همہ ی ما روزی ازین دنیا چشم بپوشیم،این دنیاگذرا است . همیشہ بہ فڪر آخرت و عالم پس از مرگ باشید ڪاری ڪنید ڪہ در آنجا سربلند باشید ... @SALAMbarEbrahimm