وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ
شعرا/۲۱۷
و توکل بر آن خدای مقتدر مهربان کن
یادت نره غم همیشه اینقدر پررنگ نمیمونه...
#قرآن_بخوانیم 🍃
رفته بود خوزستان ؛ جلسه تا ساعت یک نیمه شب طول کشیده بود. گفته بودند منزل ، هتل ...
خوابیده بود؛ همانجا در فرمانداری ، با عمامه زیر سر و رو انداز عبا ...
غذای زندانش نان و آب بود. به شوخی و تمسخر می گفتند : خوش مزه است !
گفت: اگه بیرون هم از اینا خورده باشی بله ، خوش مزه است. بعد ها شد رئیس دیوان عالی کشور ، اغلب روزها غذایش نان و ماست بود !
به قاضی دادگاه نامه زده بود که:
شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی... قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات!
#شهید_بهشتی🕊🌹
دیالوگ ماندگار از #شهید میرزاکوچک خان جنگلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فرمــودن:
این قلم و صــدایی کـه پخــش میـشود خیلی زیباست ...
متن ها را چه کسی مینویسد؟؟
همــه سکــوت کـردن...
آقا چندباری سوال کردن کسی جـواب نـداد!
آخــه #آقا_سید به همـــه ی دوستـاش سفـارش کرده بـود:
نگـید کار منـه !
همشــون همینطـور بـودن...
پلاک میکندن کـه گمنــام بمـونن...
کار خیــر رو پنهانی انجام میدادن کـه کسی نبینه...
فــرق ما با امثال آوینی اینـه که اونا میخواستـن پیش #خــدا دیـده بشـن و ما میخوایم پیش مردم دیده بشیـم...
اونا از شـهرت فرار میکردن و ما #درپیِ شهرتیـم...
تو کانال هامون بینِ نویسندگـانِ رمان ها سرِ نامِ نویسنده دعـواست!
رو عکسامــون هزارتا لوگو طراحی میکنیم تا بفهمـن عکـاس ما بودیم !
تا پیج میزنـیم اولـش مینویسیم!
#کپی_با_ذکر_منبع که مبادا نامِ نویسنده گُم بشه !
دومـاه میریم راهیان و یه ذره کار انجام میدیم سریع تو بیو مینویسیم!
خادم الشهدا !
دوجز قرآن حفظ میکنیم تو بیو مینویسیم حافظ قرآن !
ده روز خادم هیئت میشیم ، با پَر عکـس میگیریم میذاریـم رو پروفایلمـون!😒
و امــا امان از فضـای حقیقی....😞
پ.ن
آوینی "آوینی" بـود و دَم نــزد...
سید شهیدان اهل قلم کـم شخصـی نیست...
کــاش لااقل آوینـــی بـودیم و ادعا داشتیــم...
یاد کلام #شهید_ابراهیم_هادی و شهید حسین خرازی افتادم ؛
اگــر کار بـرای خداست جــار زدن بــرای چــه...؟؟
مخاطب،خودم..
🕊 https://eitaa.com/joinchat/1334771712Cde6739de6c 🕊
#کانالکمیل 👌👆
May 11
karimi263-dardha-192kb-www.BGH.ir_5908983896661295250.mp3
6.49M
دردای من بی درمونه ...
#فاطمیه
Mehdi Rasooli - Tasbihate Hazrate Zahra (320).mp3
8.66M
🌷 شهید ابراهیم هادی میگفت:
✨برای رفع گرفتاری هابا دقت
تسبیحات حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
بگویید
این تسبیحات را پیامبر زمانی
به دخترشان فرمودند که ایشان گرفتار
مشکلات و سختی های بسیار بودند..🍃
5_1104292789665275118.mp3
5.37M
برای فاطمیه چه کار کنیم ؟💔
استاد دارستانی🌷
حسین گونه زندگی کنید که تمام عاقبت به خیری در همین راه است، همیشه یاد و خاطره شهدا را زنده نگه دارید، چون شهدا همیشه زنده اند.
#سید_میلاد_مصطفوی🕊🌹
سید ابراهیم میگفت: یه روز که حاجی اومده بودن مقر مهدی خواب بود بیدارش کردم گفتم:
حاجی اومدن، سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم.
پریشانی موهای شهید صابری هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش
#شهید_مهدی_صابری🕊🌹
قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ
غافر/۵۸
چه اندک پند می پذیرید.
خوشبختی اون چیزی نیست که آدم از بیرون میبینه، خوشبختی تو دل آدماست...
دل اگر خوش باشه آدم خوشبخته
دلتون خوش، حالتون خوب، لحظه هاتون پر از عطر حضور خدا
#قرآن_بخوانیم 🍃
هدایت شده از همسفرتاخدا
1_1334967329.mp3
6.85M
شب عروسی یادته؟
بابات می گفت...
پیرشی به پای مرتضی
یادش بخیر...😭💔
اگه دلتون شکست #التماس_دعا...😔
روز دانشجو رو به همه دانشجوهای گل درس خون انقلابی کانال کمیل تبریک میگیم 🌸
الهی حاصل دستاوردهای علمی تون چشم دشمن رو کور کنه و دل رهبرمون رو شاد...❤️
میدونم که میتونید و می درخشید...😉
شما تکلیفتو با نمازت روشن کن، خدا هم دلتو به نور علی و اولادش روشن می کنه...!!😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا امشب بذار خودتو جای من
#فاطمیه
#ارسالیشما🌷
سلام
میخواستم ازخاطره ایی بگم که امروزبه یادش افتادم گفتم باشماشریک بشم
دوسال قبل. صاحب خونه گفت خونه روتخلیه کنیدمیخوام تعمیرکنم وباپول پیش بیشتر رهن کامل بدم به ماهم یک ماه وقت داد که خونه پیداکنیم.
دوهفته هرروزمنوشوهرم عصرها میرفتیم تک تک بنگاه ها پرسوجومیکردیم پول رهن کم داشتیم یاخونه نبود.
شوهرم صبح میرفت سرکارمنم کم کم وسایلاروجمع میکردم این دوهفته خیلی فشارروحی وجسمی تحمل کردیم شرایط جوری بودنه میشد وام گرفت نه ازکسی قرض بگیریم😔.
یک روزکه داشتم کتابای بچه هامومیذاشتم داخل کارتن یکدفعه عکس یه شهید رو دیدم فقط نگاهش کردم بهش گفتم برامون دعاکن 💔 بعدگذاشتم لای کتابا ورفتم سراغ کارم. همونروزعصررفتیم بنگاه هواخیلی گرم بودهرچه گشتیم ناامیدترمیشدیم شوهرم خسته شد رفتیم توی یک سایه ایستادیم زدم زیرگریه اعصابم به هم ریخته بود.😔
شوهرم داخل سایت میگشت یکدفعه گفت بیابریم این خونه هم ببینیم گفتم اینم مثل همونا میگن پولت کمه.
خلاصه بعدازکلی گشتن خونه روپیداکردیم باصاحب خونه مشغول صحبت بودیم که دوتاخانواده برای دیدن خونه اومدن
اونا پول رهن بیشترازماداشتن من گفتم اولویت بااوناست شماره دادیم به صاحب خونه برگشتیم خونه...
داشتم گریه میکردم خداروصدامیزدم درکمال ناباوری صاحب خونه زنگ زد گفت نمیدونم چرابااین که پولتون کمه فقط گفتم خونه روبه شمابدم
باابجیام خونه رودیدیم در برابر پول مابهشت بود خانوادم تعجب کرده بودن شوهرم باذوق وسایلاروجابه جامیکرد.❤️
بعدازگذشت چندماه فهمیدم اون شهید، شهیدابراهیم هادی بود که ازش کمک خواستم روحش شاد ازاون روز به بعد شده برادرمهربونم ومونسم دردودلای خواهرانه روپیشش میبرم
انشاءالله همنشین اهل بیت باشن ❤️
⚠️رفیق به کوچیکی گناه نگاه نکن!!
به بزرگی کسی نگاه کن که ازش نا فرمانی کردی... 💔