#کلامشهید
#شهیدحسن_باقری
تا زمانیکهاین
بانگ «اللهاکبر» هست
مبارزه هم هست
تا زمانیکه «ظلمتی» هست
مبارزههم هست
شِکلش فرق میکند
اصلشکه فرق نمیکند!
375442762.mp3
5.17M
حواسـت هست..!
برای اصلاح به این فضا اومدی..!
قرار نبود غرق شی..؛
#مجازی
🎤حاج_حسین_یکتا
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش می گفت بعضیها میگویند کسانی باید به جنگ بروند که تجربه داشته باشند
ولی در این جنگ مانند دفاع مقدس، جوانان خط شکن لازم است وعباس یکی از این جوانان خط_شکن و فدایی بود.
تنها ۴۰روز قبل از اینکه به سوریه اعزام شود نامزد کرده بود. تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به شهادت رسید.😔
میگفت این همه شبکههای ماهوارهای و اینترنت و شبکههای اجتماعی فضای شهر را پر کردهاند، اما خودمان باید #دیندار باشیم.
اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرزشهادت رسیدیم و شهیدیم. پس باید مراقب باشیم #ایمانمان را از دست ندهیم
شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر🌷
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
💌 ڪــلامشهـــید
🌹 شــهید علــی تجلایـــی
اگر میخواهی محبوب خدا شـوی
گمنـام باش
برای خـدا کار کن
اما نه بـرای معـروفیـت...
🌷یادش با #صلوات
⭕️شهید سیاهکالی مرادی جدولی از ذکر و نام ائمه آماده کرده و در آشپزخانه روی یخچال نصب کرده بودند و #توصیه داشتند تا موقع پخت غذا🍲 در هر وعده نام آن معصوم برده شده و غذا به نیت ایشان آماده شود☺️
⭕️به این شکل در تمام ایام سال غذای_نذر شده به نیت ائمه معصومین(ع)صرف می کردند👌
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#سیره_شهدا
💠همسر شهید دقایقی:
یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم؛ هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم؛ او عصبانی شد؛ اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.»🌹 می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند...»
📚«نیمه پنهان ماه/ جلد چهارم/ صفحه 37»
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
کلام شهید : 🍃هر شهرى که توسط اسرائیلىها محاصره شده آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط مىکشانیم.
آیا روا نیست که اسم های شهدای ما در تاریخ این ملت ثبت بشود؟اگر که ما به برکت انقلاب اسلامی وارد یک دوره تاریخی مردمی شده ایم و اگر بنا بر این است که بایستی تاریخ مان تاریخ مردمی باشد،باید رشادت برادران شهید ما و حماسه های آنان در تاریخ ثبت بشود.
جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان🌹
از خواب گران خیز
🌹شهید محمد بروجردی🌹
بچه ها را برای نماز صبح بیدار می کرد. این بیت را می خواند:
ای لاله خوابیده چون نرگس نگران خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز
می گفت: اگر آیه آخر سوره کهف رو بخونین، هر ساعتی که بخواین بیدار می شین. آمد بالای سرم گفت: مگر آیه رو نخوندی؟ گفتم: چرا؟! گفت پس چرا دیر بلند شدی؟ درست موقع اذان بود.گفتم نیت کرده بودم سر اذان بیدار شم که شدم.خندید.گفت:مرد مومن این رو گفتم برای نماز شب بلند شین! گفتم: حاجی ما خوابمون سنگینه. اگر بخوایم برای نماز شب بلند بشیم، باید کل سوره کهف رو بخونیم،نه آیه آخرش رو!
عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بود .
روضه های فاطمیه را خیلی با سوز میخواند .
یک وقت هایی هم آخر شب زنگ میزد میگفت ، باهات کار دارم .
حالا دو تا هیئت رفته ، هم مداحی کرده ، هم روضه خوانده ، هم گریه کرده و سینه زده .
اما آخر شب میگفت بیا یک روضه چند نفری بخونیم و گریه کنیم .
میگفت هر چی برای مادر گریه کنیم ، کمه .
خط خوبی هم داشت .
همیشه کنار دفتر یادداشت یا کتاب و جزوش اسماء متبرک اهل بیت را با خط خوش مینوشت .
و زیباترینش هم نام مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها بود .
#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
هدایت شده از سلام برابراهیم
YEKNET.IR - zamine2 - 97.11.05 - ebadi.mp3.mp3
4.96M
#سیره_شهدا 💞 ازدواج
🌷سردارشهیدمحمدگرامی
✍خيلی از حضر ت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) ياد ميڪرد.می خواست ڪه آنها را الگوی زندگی قرار دهيم. صـداقـت حاج محمد خيلی به دلم نشست ،به خصوص ڪه وسط صحبت همين ڪه صدای اذان شنيد،عذر خواهی ڪرد و گفت :اگر من نمـازم را اول وقت نخوانم ،تا آخر شب حالم گرفته است...
💞ازدواج خيلی_ساده برگزار شد.محمد ڪتابهایی تدارڪ دیده بود و متنهای زیبا روی جلد ڪتاب نوشتند ڪه به مهمانان هدیه بدهند
🔖به چند تا از دوستانش گفته بود پلاکارتهايی بنويسند و به در و ديوار نصب کنند .
👌 زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است به شرط این که #لباس_رزمـش_لباس_عفتـش باشد.
💞روي دو تا پارچه هم نوشته بود عالم محضـر خداست در محضر خدا معصيت نڪنيد .من پرسيدم علت نوشتن اين مطلب چيست ؟
💞گفت:درهيچ مجلسی و هيچ کجا انسان نبايد گنـاه ڪند،بخصوص در مراسم ازدواج ما ..
محمد جان روحت شاد و یادت تا ابد جاودان باد
شادی روحش #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
هدایت شده از سلام برابراهیم
شمس ليل - الليثي.mp3
3.43M
شبتون آروم با نوای #قرآن که آرامش بخش دلهاست ❤️
amirkermanshahi-@yaa_hossein.mp3
6.2M
#فاطمیه
🎵شبای فاطمیه غرق عزاست دنیا ...
🎤امیر #کرمانشاهی
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
✨﷽✨
❗️ #تلنگرانه ❗️
گـــاهی چــه راحـت غیبت میکنیـم!
چــه راحـت دروغ میگویـیم!
راحـت با پدر و مادر تنــدی میکنیـم!😔
در خیابان که راه میرویـم چـه راحـت این طـرف
و آن طـرف را نگاه میکنیــم
و کنترل نگاه را به فراموشی میسپاریـم!👀
چه راحــت از نامحرم دلبری میکنیم...😞
چـه راحـت تنبلی میکنیـم....
چه راحت بیخیال میشویـم و چه بی هدف زندگی میکنیم....
گـاهی چـه راحت #ازشهدافاصله_میگیریم...😖
چه راحت دل مولا را میشکنیـم...
چه راحت خداحافظ حسین میگوییم...😔
گــاهی طــوری غــرق زندگی و روز مرگی میشویـم که فرامـوش میکنیم کجا بودیـم و کجا هسـتیم...
کـه بودیم و چه شدیم...
#امان_از_غفلت⛔️
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
✍ #ڪلام_شـهدا
به شما عزیزان توصیه می کنم که از رهبری حمایت کنید و دین اسلام را زنده نگه دارید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید و به آنها نیکی کنید که عاقبت به خیری به دنبال دارد. نماز خود را اول وقت و به صورت جماعت به جا آورید. به خواهران خود توصیه می کنم که حجاب خود را رعایت کنید زیرا حجاب شما کوبنده تر از خون شهید است.
#شـهید_مجتبی_معادی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه
حجت الاسلام قرائتی
قشنگه ببینید
▪️این داستان #افسانه نیست
#روایت دخترشهید #مهدی_قاضی_خانی ....
#یک مقنعه با تمثیل پدرشهید
امروز برای کاری سرزده رفتم مدرسه نهال خانوم
که نهال رو ازمدرسه بیارم ،
یهو دیدم تمثیل شهید قاضی خانی روی مقعنهی نهاله گفتم:
نهال چرا عکس بابارو زدی به مغنه ات؟؟
با ناراحتی😔 ودرحالی که اشک توچشماش😭 جمع شده بود،
گفت: آخه بچه ها هی میگن:
توبابا نداری!!
عکس بابا رو زدم تا ببینن منم😊
بابا دارم
گفت: مامان نمیدونی تو کتابم هم عکس بابا رو زدم ...
به نظر شما!؟
من حرفی برام می مونه که به نهال بگم ؟!
راوی #همسر شهید مهدی قاضی خانی
#عشق_قیمت_نداره
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
4_359326163803309166.mp3
22.11M
@salambarebrahimm
یکم حرف دارم امشب
من بااینکه
بعضی ازصحنه ها
گفتن نداره
اونکه میگه برا پول
رفتن اینها
روی چشم هاش چقد
قیمت میذاره؟
🔻مداحی زیبا از #سید_رضا_نریمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو بگو قیمت این لحظه ها چند...
🔸بازی شهید #هاشم_دهقانی بادوقلوهایش
عشق قیمت نداره....
#كار_ما_چهار_نفر....!
🌷چهار نفر بودیم؛ من و برادرم حمید، مجتبی امینی و خدامراد امینی. قایق سوراخی داشتیم. وقتی به آب می انداختیم، یکی باید مدام آن را باد می کرد و گرنه غرق می شد. شب آن را به آب انداختیم و سوار شدیم. آن سوی رودخانه باد آن را خالی کرده آن را زیر گل و لای کنار رودخانه پنهان کردیم.
🌷کارمان این بود که در جاهایی که رفت و آمد عراقی ها بیشتر بود؛ مین بگذاریم یا زیر شعارهایی که روی دیوار می نوشتند در جواب شعاری بنویسیم. اگر موتور یا خودرویی می دیدیم از آن برای کاشت تله های انفجاری استفاده می کردیم.
🌷....کارمان که تمام شد، ظهر شده بود. غذایمان کنسروهای لوبیای مربوط به سال ١٩٧٠ ارتش بود. خیلی بد مزه و بدبو بود. مجتبی امینی گفت: من که این رو نمی خورم. گفتم: شوخی نکن چاره ای نیست باید همین رو بخوری. گفت: نه با من بیاین؛ من می رم غذای عراقی ها را می آرم.
🌷کنار ریل راه آهن خرمشهر، جایی که ریل پیچ داشت، خانه ای بود که سَرو صداى بیش از صد تا عراقی از این خانه می آمد، با صدای بلند عربی صحبت می کردند. پشت ریل که مسلط بود به در خانه، سنگر گرفتیم. مجتبی تفنگش را رو به جلو گرفت، به حالت تهاجمی و مستقیم رفت داخل خانه.
🌷....گفتیم الان سَرو صداى عراقی ها بلند می شود و بيرون می ریزند. چند تا مین جلوی در خانه کار گذاشتیم. وقتی عراقی ها پشت سرش بیرون می آمدند، تعدادی از آنها می رفتند روی مین، بقیه هم دقایقی می ترسیدند؛ بیایند بیرون و ما فرصت فرار پیدا می کردیم.
🌷...یکدفعه دیدم مجتبی تفنگش را انداخت روی دوشش، قابلمه غذا را برداشته و از خانه بیرون آمد. دویدم جلو، دستش را گرفتم که روی مین نرود. قابلمه غذا را برداشتیم و رفتیم آن طرف تر نشستیم. یک آبگوشت سیر داخل خرمشهر خوردیم.
راوی: سرتیپ پاسدار حاج حسین دقیقی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات