هدایت شده از کانال کمیل
جزء هشتم(@Iran_Iran).mp3
4.06M
@salambarebrahimm
💠جز هشتم قرآن کریم
به روش تندخوانی (تحدیر)
با صدای استاد #معتز_آقايی
#عاشقانه_شهدا 💕
#زندگی_با_چاشنی_عشق 😍
🌸 غاده ؛ همسر شهيد چمران می گويد
روزی دوستم به من گفت :
"غاده! در ازدواج تو یك چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می گرفتی ، این بلند است ، این کوتاه است...
🌺 مثل این که مـی خواستی
یك نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته
باشد. حالا من تعجبم چه طور دکتر را که
سرش مو ندارد قبول کردی؟
🌸 من گفتم: «مصطفـی کچل نیست. تو اشتباه
می کنی.»
🌺 آن روز همین که رسیدم به خانه، در را بازکردم و چشمم افتاد به مصطفـی ، شروع کردم به خندیدن.😁
🌸 مصطفی پرسید «چرا می خندی؟» و من که چشم هایم از خنده به اشك نشسته بود گفتم
«مصطفی، تو کچلی ؟! 😂 من نمی دونستم!»
و آن وقت مصطفی هم شروع کرد به خندیدن ...
#یادشهداباصلوات
#لباس_سپاه
#عهد_حاج_احمد....
🌷در یکی از روزهايى که منافقین دستور داده بودند که هر که با لباس سپاه یا با ریش باشد با چاقو یا سلاح دیگر به چنین افرادی حمله کنند، حاج احمد با ماشین سپاه با چند نفر از همرزمانش روی پل حافظ در حال عبور بودند که یکی از همرزمانش به حاج احمد مى گويد: حاجی تو زن و بچه نداری، شیشه ماشین ببر بالا مگه نمی دونی منافقین نارجک تو ماشین پاسدارها می اندازند!!
🌷حاج احمد به راننده مى گويد: بزن ترمز هر كى می ترسه بیاد پایین. حاجی می گويد: من با خدای خود عهد بسته ام که به دست شقی ترین افراد یعنی اسرائيلى ها کشته شوم. این حرف [را] حاج احمد در پاییز سال ١٣٦٠ كه هنوز حاج احمد در نبرد با دشمنان بعثی هستیم می زند.
🌷چون که او با خدا عهد بسته بود و خدا هم خلف وعده نکرد و به آرزویش رساند. و اين اتفاق در تاریخ ١٤/٤/١٣٦١ افتاد و براى همیشه حاج احمد از بین ما رفت.
🌹خاطره اى به ياد سردار جاويد الأثر حاج احمد متوسلیان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#گذری_بر_سیره_شهید
رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش
چه امضا بکنی ،چه امضا نکنی ،من میرم!
اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست.
شاید هم جنازه ام پیدا نشه!
در دل مادر آشوبی به پا شد.
رضایت نامه را امضا کرد...
پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت
جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی .
بیهوش نشی هااا
چادرت را هم محکم بگیر!
تو چه با غیرت نگران چادر مادرت بودی...
و مردان شهر من چه راحت چادر از سر زنانشان برداشتند...
#من_از_گفتن_شرمندهام_شرم_دارم!!
کانال کمیل
🌷 شهید عماد مغنیه🌷 🔴 زندگینامه شبح حزب الله 🔸عماد فایز مغنیه در ۲۵ ژانویه ۱۹۶۲ در جنوب لبنان به د
شهید عماد مغنیه
🔴 کارگری در باغ پرتقال در کودکی
آن روزها در روستایشان گروهی داشتیم به اسم جوانان مومن طِیردَبّا. بیشترمان نوجوانهای ده، پانزده ساله بودیم. یک روز تصمیم گرفتیم مسجد روستا را نقاشی کنیم؛ اما هیچ پولی نداشتیم. اهالی روستا هم به چند نوجوان بازیگوش اعتماد نمیکردند. چهار روز بعد، عماد با رنگ و وسایل نقاشی آمد پیشمان و گفت: این هم وسایل نقاشی. دیگه منتظر چی هستید؟
بعدا فهمیدیم آن چهار روز را در یکی از باغهای پرتقال، کارگری کرده و پول رنگ و وسایل نقاشی را بدست آورده است. برای پسر بچهای در آن سن و سال یک روز پرتقال چینی هم کار طاقت فرسایی بود، چه برسد به چهار روز!
برگرفته از کتاب ابوجهاد(روایت فتح)
#شهید_عماد_مغنیه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹قسم به روزای روزه داری
مهدی رسولی
#رمضان
#مروری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضائی
به دلیل علاقه ی فراوان به کار خود حاضر به رجعت به تبریز نبود .
در 25 اسفند سال 87 مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضله از خانواده ای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد .
ثمره ی این ازدواج دختری به نام کوثر است که در 25 اسفند 91 متولد شد .
دخترش را خیلی دوست داشت ، طوری که هر روز به دوستانش که دختر داشتند زنگ می زد و می گفت دخترم این قدر بزرگ شده _با دست نشان می داد_ وقتی به پدرش زنگ می زد همه اش از کوثر می گفت......
یک بار گفته بود : بعضی وقت ها در تیررس تکفیری ها گیر می افتیم و گاهی مجبور شده ام که این مسیر را بدوم . مثلا از پشت یک دیوار تا دیوار دیگر مسافتی را بدوم....
می گفت : در آن مسافت چند متری کوثر می آید جلوی چشمانم.....
برادر شهید می گوید : این ها را می گفت تا به من بفهماند که این جوری و با این وابستگی ها مثل وابستگی به فرزند نمی شود شهید شد .
بار آخر موقع رفتن به یکی از دوستانش گفته بود : این بار دیگر از کوثر بُریدم .
هدایت شده از کانال کمیل
جزء نهم(@Iran_Iran).mp3
4.11M
@salambarebrahimm
💠جز نهم قرآن کریم
به روش تندخوانی (تحدیر)
با صدای استاد #معتز_آقايی
🌹سوره مبارکه حديد آیه 7🌹
آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُم مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ
به خدا و پيامبرش ايمان آوريد و از آنچه شما را در (استفاده از) آن جانشين قرار داد، انفاق كنيد. پس كسانى از شما كه ايمان آورند و انفاق كنند، برايشان پاداشى بزرگ است.
#سید_آزادگان_شهید_ابوترابی
✍از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:در اردوگاه شما را شکنجه تان میکنند یا نه؟ همه به آقا سید نگاه کردند
ولی آقا سید چیزی نگفت مأمور صلیب سرخ گفت: آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
آقا سید باز هم حرفی نزد. پس شما را شکنجه نمیکنند؟آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست.افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند..دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند.
فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشت روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت شما الحق #سربازان_خمینی هستید.
#سید_آزادگان_شهید_ابوترابی"
سلام برآنهایی که از همه چیز گذشتند تامابه هرچه میخواهیم برسیم
سلام برآنهایی که قامت راست کردند تاقامت ماخم نشود..سلام برآنهایی که به نفس افتادندتا ما از نفس نیافتیم،،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خواب جالب همسر شهید امین کریمی
یاد کنیم شهدا رابا صلوات
1_21114456.mp3
7.96M
@salambarebrahimm
#استاد_شجاعی
✍ چرا، دلم برای تو تنگ نمی شود؟
چرا، دردِ نبودنت، دلم را نمی گزد؟
چرا تحمل غیبتت، برایم آسان است؟
راستی؛ایــرادِ کار من کجاست؟
29-har shahid ye parchame.mp3
8.84M
@salambarebrahimm
شهادت یعنی
دل رو به آسمون دادن 🕊
بالب تشنه جون دادن
ولایتو نشون دادن ✌️
سیدرضا نریمانی
🌷شهید احمد کاظمی🌷
کاری کنید که وقتی کسی شما را ملاقات میکند احساس کند که یک شهید را ملاقات کرده است.