eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
! غدیر و دست بالا رفتھ یِ علی (؏) را جدی نگرفتند که سر حسین (؏) بر نیزه ها رفت...💔 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
سلام‌‌‌‌ عاقبتتون‌ بخیر‌ و حسینی از حسین‌‌ ع دلتون‌ چه خبر ؟!
خدایا یه کاری بکن دلامون هوای حسین ع بکنه... مثل زهیر به ما بفهمون ثروت واقعی حسینه... یه کاری بکن بشیم همون مجنونی که چشمش جز لیلی نمیبینه به حرف کسی گوش نمیده... فقط فکر معشوقه...
الهی همه به معنای واقعی بشیم نوکر... مست و خرابِ در خونه ی ارباب ... الهی ارباب دستی بکشه به سرمون ما رو بگیره زیر عباشون... دعا کنیم در حق هم !! همین...! دعای ناب ارباب رزق هر روز زندگیتون ان شاءالله
الهی دلشکسته ها هرکی هر کجای دنیا دستشو درخونه ی اهل بیت دراز کرده بحق دل حضرت زهرا س حاجت روا شه دلش گره بخوره به دل امام حسین ع ...
ایها العزیز... می بینی بچه هاتو ؟ ببین چطور گرفتارن و دلتنگ جدت حسین علیه السلام می بینی نبودنت داره از پا درمون میاره ؟ درسته که روز به روز انقلاب و شیعه ها دارن پیشرفت میکنن درسته که جوونامون تلاش میکنن برا خدمت به شما... ولی جواب این دل لامصبو چی بدیم ؟ مشهد کربلا سوریه قم جنوب... دلتنگیم حالمون بده خیلی بد حرم لازمم
چه تسبیحی قشنگ تر از ... برای سلامتی و ظهور مولامون فرستادی؟
🍃یهو می‌اومد می‌گفت‌: چرا شماها بیکارید؟! می‌گفتیم: حاجی نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا مأموریت هستیم و مشغولیم؟! می‌گفت: نه... بیکار نباش! زبونت به بچرخه پسر... همینطور که نشستی، هرکاری که میکنی هم بگو...🍃 💔 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
✨شهید علی‌اکبرشیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی‌اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
🍃یهو می‌اومد می‌گفت‌: چرا شماها بیکارید؟! می‌گفتیم: حاجی نمیبینی اسلحه دستمونه؟! یا مأموریت هستیم و
💔 برای شناسایی رفته بودیم به شرق بصره؛ کانال ماهی. چند متر مانده به سنگر عراقی‌ها، دیدمش.. گفتم: جای شما این‌جا نیست..! این‌جا، جای تیرانداز است، نه فرمانده لشکر.. گفت: مگر من با بقیه‌ی بچه‌های لشکر چه فرقی دارم که‌ پشت آن‌ها باشم؟ هیچ فرقی بین من و سایر نیروهای لشکر نیست. 🌷