💚💜❤#عاشقانه_شهدا❤💜💚
عزیزم * گلم * عشقم * مال تنهاییهامون بود.
و «محمدم» جلوی بقیه. مرا جلوی اقوام «سادات» و جلوی نامحرم و غریبه «سادات خانم» صدا میزد.
برای خودش که «فاطمه جان»، «عزیز» و ...
گاهی حس میکنم محمد امانت حضرت زینب سلام الله علیها دست من بود. سختیهایش باقی است اما وقتی به آخر سختیها فکر میکنم، زیباییها به سراغم میآید.😊
🎀شهیدمدافع حرم محمدکامران
متولد:۱۳۶۷-تهران
🌹راهش استوارویادش گرامی.
برای شادی روح تمام شهداصلوات💐
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
زِ همه دست کشیدم که تو باشی همهام با تو بودن زِ همه دست کشیدن دارد ...! روزتون منور به نگاه شهید
دوست شهید داری؟ ✨
میدونی فلسفه دوست شهید چیه؟
اصلا دوست شهید یعنی چی؟
👇👇
وقتی یه دوست شهید داشته باشی
سعی میکنی خودتو شبیه دوست شهیدت کنی
ازش عکس، فیلم، صوت جمع میکنی
وصیت نامشو میخونی
خاطراتشو جمع میکنی ✨
همین باعث میشه کامل بشناسیش
وقتی شناختیش زمان تقلید میرسه☺️☝️
میبینی دوست شهیدت نمازاشو سر وقت میخوند
تو هم سعی میکنی نمازاتو سر وقت بخونی، قرآن بخونی، خوش اخلاقی رو تمرین کنی، حجابت رو کامل میکنی✨
چون میفهمی رنگ چادرت از رنگ خون شهدا پر رنگ تره، چون میفهمی شهدا به خاطر تو رفتن
حالا نوبت توهست حرفاشو گوش بدی😍✨
سعی میکنی با چشمات به هر کسی نگاه نکنی این چشما لایق نگاه به امام زمانه پس پاک نگهش میداری✨
💢رفیــــق شهید داری!!؟
@SALAMbarEbrahimm
1_18997899.mp3
7.26M
🕊
شهدا ماه آسـمونن
مثل نوری✨ تو کهکشونن
همیشه تو دلا❤️می مونن
همیشه تودلا می مونن ✌️
🎧 سید رضا نریمانی
#مداحی
شور
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
⬇️#خشمت_رو_قورت_بده ⬇️ @salambarebrahimm 💠 این دنیای ماشینی خیلی بدبختی و مشکل برای مردم آورده، یک
⬇️#مشورت ⬇️
@salambarebrahimm
💠 همه شدن منبع اطلاعات! هر کس واسه خودش تصمیم میگیره، مشورت قدیمی شده.
طرف زن میگیره، به دو ماه نمی کشه طلاق میده، شوهر میکنه، یه ماه نمی شه طلاق میگیره، ماشین میخره، هنوز صد کیلومتر راه نرفته، دلشو میزنه!
اینترنت شده مرکز مشاوره اش، آدمهای مجازی بهش اطلاعات میدن، اونم قبول میکنه.
آدمهای حقیقی رو قبول نداره، اونایی که چند تا پیرهن بیشتر پاره کردنو قبول نداره. با تجربهها رو قبول نداره.
ابتدا مشورت و سپس توكّل، راه چارهى كارهاست، خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم
پس لااقل حرف خدا به پیغمبرشو که باید قبول داشته باشه:
🔻وَ شاوِرْهُمْ فِی الاَْمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ
🔻در کارها ( با مردم )مشورت کن پس هنگامى كه تصمیم گرفتى (قاطع باش) و بر خداوند توكّل كن
📔بخشی از آیه ۱۵۹ آل عمران
@salambarebrahimm
🌸زرنگ باش
🔹اگر میخواهی صدقه بدهی همین طوری صدقه نده صدقه را از طرف امام رضا(ع) و برای سلامتی آقا امام زمان(عج)بده.
👈برای دومعصوم بده. دو معصوم
که خداوند متعال دوستشان دارد
🔻پس زرنگ باش..
🔹ممکن نیست خداوند این صدقه را رد
کند. تو هم اینجا حق واسطه گریات را
میگیری.
📚آیتالله آقا مجتبیتهرانی
#طنز_شهدا
😂جناب سرهنگ😂
@salambarebrahimm
🍂اسمش یوسف بود. اما بخاطر انظباط و لفظ قلم حرف زدنش ما بهش مى گفتیم جناب سرهنگ.
دو سالى مى شد كه اسیر شده بود و با ما تو یك اردوگاه بود.
بنده خدا چند بار افتاده بود به التماس كه جان مادرتان این قدر به من نگویید جناب سرهنگ.
كار دستم مى دهیدها. اما تا مى آمدیم تمرین كنیم كه دیگر به او جناب سرهنگ نگوییم ، باز از دهان یكى در مى رفت و او دوباره مى شد جناب سرهنگ.
تا اینكه یك روز در آسایشگاه باز شد و یك گله عراقى مسلح ریختند تو آسایشگاه و فرمانده شان نعره زد:
«سرهنگ یوسف ، بیا بیرون!»
یوسف انگار برق سه فاز ازش پریده باشد ، پا شد و جلو رفت.
فرمانده كه درجه اش سرگرد بود گفت:
«چشمم روشن. تو سرهنگ بودى و ما نمى دانستیم.»
یوسف با خنده اى كه نوعى گریه بود گفت:
«اشتباه شده من...»
- حرف زیادى نباشه! ببرید این قشمار را! (قشمار: مسخره) تا آمدیم به خود بجنبیم یوسف را كَت بسته بردند و دست ما به جایى نرسید.
چند مدّتى گذشت و ما خبرى از یوسف نداشتیم و دل نگران او بودیم و به خودمان بد مى گفتیم كه شوخى شوخى كار دست آن بنده خدا دادیم.
چند ماه بعد یكى از بچه ها كه به سختى بیمار شده بود و پس از هزار التماس و زارى كردن به عراقی ها به بیمارستان برده بودند ، پس از بهبودى برگشت اردوگاه تا دیدیمش و خواستیم حالش را بپرسیم زد زیر خنده.
چهارشاخ ماندیم كه خدایا مریض رفت و دیوانه برگشت!
كه خنده خنده گفت:
«بچه ها یوسف را دیدم!»
همه از جا پریدیم:
یوسف!
- دست و پایش را شكسته بودند؟
- فكش را پایین آورده بودند؟
- جاى سالم در بدنش بود؟
- اصلاً زنده بود؟!
خندید و گفت:
« صبر كنید. به همه سلام رساند و گفت كه از همه تشكر كنم»
فكر كنم چشمان همه اندازه یك نعلبكى گرد شد!
- آره ، چون نانش تو روغنه بردنش اردوگاه افسران ارشد. جاش خوب و راحته. مى خوره و مى خوابه و زبان انگلیسى و آلمانى و فرانسه كار مى كنه.
مى گفت بالاخره به ضرب و كتك عراقی ها قبول كرده كه سرهنگ است.
و بعد از آن ، كلى تحویلش گرفته اند و بهش مى رسند.
یك هو یكى از بچه ها گفت:
《بچه ها راستش من تیمسارم😬》🍂
منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک📚
تعریف کرد که: بهش گفتم علی #روح_الله نزدیک 60 روزه که اینجایی، بسه دیگه نمیخوای برگردی؟ تو صورتم نگاه هم نکرد، همونجوری که داشت کارشو انجام میداد جواب داد: کجا برم، ناموسم اینجاست زن و بچه ی شیعه، ناموس شیعه تو الفوعه و کفریا و نبل و الزهرا تومحاصره است، اونا ناموس منند،کجابذارم برم.چندروزبعد پیکر پاک وسوخته اش رو برگردوندند
😔😭💔
#شهید_روح_الله_قربانی
یاد شهید با صلوات❤️
@SALAMbarEbrahimm
💔💔
#کمی #تأمــــل
نگاه کن...
خوب نگاه کن
ببین کجا زندگی میکنی!
اینجا سرزمینی است که
در دفاع مقدس مردان و زنانی
فدای آن شدند یا ذره از خاک و
ناموسش را ندهد...
جوان ها و نوجوانانی که در اوج
زیبایی و قدرت بودند و از لذت ها
گذشتند و رفتند و آسمانی شدند...
این طرف تر را نگاه کن...
گفتیم دفاع مقدسی ها از جنس ما نیستند...
ما نسل موبایل و اینترنت و ماهواره و
کلش و هزار چیز دیگریم...
آن زمان که این ها نبوده.
شاید اگر بود آنها هم نمیگذشتند😏
نگاه کن...
متولد چه دهه ای هستی؟
دهه شصت؟
#رسول_خلیلی هم که هم سن تو بود...
#محمد_هادی_ذوالفقاری که رفت و از
همه ی خوشی هایش گذشت...
#مسعود_عسگری با قد و بالای رشیدش...
دهه #هفتادی؟
#محسن_حججی هم دهه ای تو بود...
سرش را داد😔
#محمدرضا_دهقان_امیری ...
همان افتخار دهه هفتادی ها!
همان که از همه چیزش حتی موتورش گذشت..
یا #احمد_مشلب جوان پولدار لبنانی...
یا چرا راه دور برویم...
اصلا همین #جهاد_مغنیه آقازاده ای که همه چیزش
فراهم بود...
خب حالا بهانه ات چیست؟
این ها که هم دهه ای تو هستند...
این ها هم که موبایل و کلش و هزار چیز دیگر
را مثل تو دیدند...
این ها هم که در همین اوضاع و احوال
بد جامعه بودند...
نه عزیز من....
این ها همه بهانه ست...
#شهادت همت و حال میخواهد...
وگرنه این ها هم بال نداشتند...
فقط ((حال))داشتند...
شهید که معصوم نیست.
فقط از سیم خاردار نفسش عبور کرده...
بیا قول بده تو هم از سیم خاردار نفست عبور کنی😊
سمج باش😉
میرسی❤
#شهید شو... #شهیدباش 😉
حیفه ها😕
از ما گفتن بود....✋
#درآرزوی_شهدات...
@SALAMbarEbrahimm
امروز داشتم به اسم شهیدگمنام
فکر میکردم
#شهید_گمنام...
یعنی یک قبر ساده که فقط رویش نوشته فرزند روح_الله...
یعنی یک قبر کوچک که داخلش یک قهرمان پاک خوابیده اما بی نام...
شهید گمنام
یعنی قبر خاک گرفته و بی رنگ و لعاب...
شهید گمنام یعنی مادر...
مادری که سر هر چهار هزار
قبر گمنام گلزار را طی میکند
به امید اینکه یکی از آنها پسرش باشد...
شهید گمنام
یعنی بغض...
یعنی یک پسر جوان که کلی آرزو داشت...
ولی نشد...
نشد که به هیچ کدامشان برسد...
یکروز رفت
و دیگر برنگشت...
وقتی هم که برگشت شد گمنام...
شد شبیه مادرش زهرا"سلام الله"...
وقتی از کنار قبر شهید گمنامی رد میشوی به این فکر کن
که اون هم یک جوان بود عین تو
فقط گمشده ست..
گمنامی یعنی درد...
دردی شیرین...
یعنی با عشق یکی شدن...
یعنی اثبات اینکه از همه چیزت برای معشوقت گذشتی ...
یعنی فقط خدا را دیدی و رضای او را خواستی نه تعریف و تمجید مردم را.
گمنامی یعنی ......
ای کاش همه ما گمنام باشیم.
#عاشقانه_شهدا
💠 ناهار خونه پدرش بودیم. همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول غذا خوردن. رفتم تا از آشپزخونه چیزی برای سفره بیارم. چند دقیقه طول کشید.
تا برگشتم نگاه کردم دیدم آقا مهدی دست به غذا نزده تا من برگردم و با هم شروع کنیم. این قدر کارش برام زیبا بود که تا الآن تو ذهنم مونده.
#شهید_مهدی_زین_الدین
📚یادگاران، صفحه ۱۹
@SALAMbarEbrahimm
😭💔😔
از سنگر حق شیر شکاران همه رفتند
مستانِ میِ #پیر_جماران همه رفتند
غم نامه بُوَد ناله ی پُرسوز شهیدان
ما با که نشینیم که یاران همه رفتند..
#شبتون_شهدایی ❤️
#سیره_شهدا
شهید مدافع حرم علی اکبر باقری
شبها وقتی همه در خواب بودیم، ناگهان با صدای قرآن بیدار میشدیم. خوب كه دقت میكردیم علی اكبر رو به قبله ایستاده و با دلی آسمانی و با چشمانی دریایی نماز شب میخواند و با خدای خویش راز و نیاز میكرد.
کجا رفت تاثیر سوز دعا
دریغ از فراموشی لاله ها😔
شادی روحش صلوات🌷
🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼
@SALAMbarEbrahimm
💠 #خاطرات_شهدا 🌷
💢⇐ #آقا_مهدی نسبت به اطرا فش بی تفاوت نبود🚫، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد.
💢⇐در روز خرید #عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه #شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف💥 کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد.
💢⇐آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت که در خودرو بنشین و درها را قفل کن وخودش را به سرعت به #موتورسوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند.
👈راوی:همســر شهید
❣ #شهید_مهدی_نوروزی
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
⬇️#مشورت ⬇️ @salambarebrahimm 💠 همه شدن منبع اطلاعات! هر کس واسه خودش تصمیم میگیره، مشورت قدیمی ش
⬇️#چرا_مردی ؟ ⬇️
@salambarebrahimm
💠 همه یه روزی میمیرن! بعضیها که میمیرن آدم تا یه مدت زیادی پکره، همش خوبیهای بنده خدا یاد آدم میفته. اما بعضیها که میمیرن آدم یه خدا رحمتش کنه میگه ولی هر کاری میکنه اون اذیتها و آزارها و کلکها و حقههای طرف یادش نمی ره.
این موقع هاست که آدم دوست داره بره بالای جنازه و بگه: تو که خدایی میکردی، تو که خدا رو بنده نبودی، تو که خون همه رو تو شیشه کرده بودی،
حالا اگه میتونی:
🔻فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقین
🔻َ اگر راست میگویید مرگ را از خودتان دور کنید
📔 بخشی از آیه ۱۶۸ آل عمران
📖 #خاطرات_شهدا
#جاویدالأثر_شهید_علی_آقاعبداللهی 🌷
🌸 در سوريه به ابوامير معروف بود. هميشه براي رزم آماده بود ، به همين خاطر خود را از فاوا - مخابرات رسانده بود به خط و عضو اطلاعات شده بود.
🌺 روز ٢٢ دیماه نود و چهار ساعت ١٧، درست فرداے روزی ڪه بچههای گردان فاتحين نوبت به نوبت با ايثار و رشادت مثالزدنے خود را فداي عمه سادات مےڪردند ، طاقت نياورد و با چند نيروی سوری به خط زد.
🌸 فردای آن روز يڪے از دوستانش به مقر مےآید و سراغش را مے گیرد ؛ دوستانش مے گویند : ابوامير گل ڪاشت و جاموند ... ابوامیر بہ " شیرخان طومان " معروف است .
✍ #فرازی_از_وصیت_شهید
🔻« خواسته من از شما این است ڪه لحظه ای از ولایــت و خط رهبری جدا نشوید »
🔻و دوست دارم عشق به ولایت و روحیه جهادی را در دل فرزندم زنده نگه دارید و برای امیر حسین عزیزتر از جانم دعا می ڪنم شهید راه اسلام و ولایت شوی ...
🌹 #یادش_باصلوات 🕊
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
@SALAMbarEbrahimm
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
@salambarebrahimm
الهی
از ابتدا هم قرار بر این بود
که دلمان اینقدر بگیرد و تنگ شود ؟!
مایی را که طاقت نیست
چه کنیم؟!
گِله کجا بریم؟!
به خودت؟!
پاسخ نمی دهی ؟!
من که نه نشانه هایت را می فهمم ...
و نه تفکر کردنم می آید ...
حرف بزن ، سخن بگو ، از جنس کلمه ...
وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسي تَکْليماً...
و خدا با موسی سخن گفت ،
سخنِ گفتنی ...
نسا/۱۶۴
عجیب
دنیا را جدی گرفتیم ...
💠 نمیدانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمیزنند؟ چر ا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر میکنند؟!
باور کنید تمام سوتفاهمها، از همین حرف نزدنها شروع میشود...!
به یکدیگر اجازهی حرف زدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمهها حل کنند...!
باور کنید هیچ چیز به اندازهی حرف زدن روی قلب و احساس و فکر ما تاثیر ندارد...!
کلمهها قدرتی دارند که میتوانند کوههای درون فکر ما را جا به جا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند...!
✅ به یکدیگر اجازه حرف زدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور میکند!
هدایت شده از کانال کمیل
1_18570882.mp3
4.66M