تاشدم بی خبر از خویش خبر ها دیدم
بی خبر شو که خبر هاست در این بی خبری...🍃
https://rubika.ir/shahidgomnam26
enc_16495483731297815291415.mp3
3.23M
اومدم پیشت با دستای خالی..💔
آقای من...
1396-12-21_08-31-38_4_91_555_.mp3
5.86M
دلم رو من به آرزوش ان شاءالله می رسونم...🍃
اگر دختری «حجابش»را رعایت کند،
و پسری «غیرتش» را حفظ کند،
و هر جوانی که «نمازاولوقت» را در حد توان شروع کند؛
اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امامحسین(ع) خواهم کرد و او را دعا میکنم!
شهیدحسینمحرابی🕊
🌷یادش با ذکر #صلوات
سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید
قلبِ شما را بیدار میکند و راهِ درست را
نشانتان میدهد
خودسازی دغدغه اصلی شما باشد...
#شهید_مصطفیصدرزاده🕊🌹
خدایا!!
ما از همان بیدهاییم که با هر بادی می لرزیم
لطفا بیشتر مواظب ما باش...
❤️ سال 60، در تنگه چزابه به شدت از ناحیه دست و پا مجروح شد و او را به بیمارستان شریعتی مشهد مقدس انتقال دادند.
تا جریان را فهمیدم سریع خودم را به مشهد رساندم. پزشکان معالج پس از معاینه و عکس برداری از دست محمد تشخیص دادند که شدت جراحت به حدی است که باید دست محمد از آرنج به پائین قطع شود!
محمد خیلی بی تابی می کرد و راضی به این کار نمی شد، به او دلداری می دادم که این کار به نفع خودش است.
با گریه گفت: «پس قبل از عمل مرا به حرم آقا امام رضا(ع) ببر!»
شب ایشان را مرخص کردم و با هم برای زیارت، به حرم امام رضا(ع) رفتیم.
حال غریبی داشت، با گریه و زاری با امام رضا(ع) درد دل می کرد و حاجات خود را می خواست. به نیمه شب که نزدیک شدیم من خوابم برد. ناگهان از صدای گریه از خواب پریدم. محمد بلند گریه می کرد و می گفت: «برادر بیا، امام رضا(ع) مرا شفا داد.»
صبح به بیمارستان برگشتیم. تا پزشک معالج برای معاینه آمد، محمد با شعف خاصی گفت: «دست من خوب است، دیگر نیاز به جراحی ندارد!»
پزشک با چشمانی متعجب و ناباورانه به محمد خیره شد. محمد خواهش کرد تا دوباره از دست ایشان عکس گرفته شود. رفتیم از دست ایشان عکس گرفتیم. وقتی دکتر عکس را دید با تعجب گفت: «این دست که مشکلی ندارد و نیازی به قطع کردن آن نیست!»
📚 از کتاب رو سفید قیامت!(جلد ۵-همسفر تا بهشت)
شهید #عبدالمحمد_آزمون🕊🌹
بعد از پنجاه شصت روز تازه از راه رسیده بود و با خود لبخند همیشگی و بوی خاکریز را آورده بود. بچه ها را در آغوش گرفت و گونه هایشان را بوسید. زود صبحانه را آماده کردم. تند تند لقمه هایش را خورد و بلند شد. میدانستم میخواهد به کجا برود گفتم: بعد از این همه مدت نیامده میخواهی بروی؟ لااقل چند ساعتی پیش بچه ها بمان. اگر بدانی چقدر دلشان برای تو تنگ شده...
با لحن ملایمی گفت: حضرت رباب (س) را الگوی خودت قرار بده. مگر نمیدانی که بچه های شهدا چشم انتظار همرزمان پدرشان هستند تا به آنها سر بزنند و حالشان را بپرسند. کار همیشگی اش بود نمیتوانست توی خانه دوام بیاورد. باید میرفت و به خانواده تک تک شهدا و همرزمانش سر میزد.
#شهید_محمود_بنی_هاشم🕊🌹
اونجایی که زورت به زندگی نمیرسه، امیدوار باش ان شاءالله صدات به آسمون برسه...
خواهری که تو این روزای بی حیایی و بی حجابی و بی غیرتی بعضی از مردا که مد شده و بهش افتخار میکنن!
اما تو
همچنان حجاب ، حیا ، عفتت و سنگر دینت رو با چنگ و دندون حفظ کردی و از ملامت هیچ ملامت گری کم نیاوردی و حکم خدا رو زمین نذاشتی.
خواستم بگم ؛
توهم شبیه مادرت حضرت زهرایی🍃
آخه مادرمون حضرت زهرا سیلی خورد ، تمسخر شد ، بین در و دیوار موند😔 اما هیچ کدوم از اوامر و دستورات خدا رو رها نکرد...🍃
الهی با مادرمون حضرت زهرا (سلام اللهعلیها)مانوس و محشور باشی🌱
تو دنیایی که خیلیا دارن دل امام زمان (عج) رو میشکنن
تو یک تنه قیام کردی و قد علم کردی برا خوشنودی دل آقا...❤️
🕊@salambarEbrahimm 🕊
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم🌸
السَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللهِ وَرَبّانِيَ آياتِهِ...
سلام بر تو ای دعوت كننده به سوی خدا، و آگاه به آياتش...
کانال کمیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روزی شهید ابراهیم هادی دقیقا تو همین زاویه روبرو واستاده بود
از روز اول تا آخرین روزی که اینجام
هربار میام تو این صحن یاد اون عکس دست جمعی آقا ابراهیم همراهانشون میوفتم...💔
داش ابرام
تو که الان پیش خود امام رضایی
#التماسدعا...😔
🌱شهید محمدعلی رجایی:
هر #اشتباه من در #جایگاه وزیر آموزش و پرورش، بر روی زندگی چندین میلیون نفر تاثیر میگذارد.
🌷یادش با ذکر #صلوات
🍃@salambarEbrahimm 🍃
مادر بزرگم همیشه میگه: خدا بدون احوال پُرست نذاره
ازش میپرسم: حالا چرا این دعا؟!
میگه: نمیدونی چقدر قشنگه که یکی توی سر شلوغی هاش به یادت باشه و با یه احوال پرسی ساده هم حال خودشو خوب کنه، هم حال تو رو...
وَ أَنَا الْقَلِیلُ الَّذِی کَثَّرْتَهُ
و اندکی که بسیارش فرمودی
همه جا به چشم دیگران رویِ خوبمو نشون دادی...!!
#ابوحمزهثمالی
فرازی از وصیتنامه :🍃
نماز را بزرگ شمارید؛ که ما داریم برای نماز میجنگیم. من با دید باز و با آگاهی کامل در این راه که همان راه اولیا میباشد گام برداشتهام .مگر میشود که اسلام در خطر باشد و ما دست بر روی دست بگذاریم و بی تفاوت بنشینیم و نظارهگر باشیم تا دشمنان در خانه ما لانه کنند. جبهههای جنگ همانند یک مربی است که انسان را دهها سال به جلو میبرد .کار من و دیگران این است که به این جنایتکاران نشان دهیم که دیگر فکر تجاوز به هیچ کشور اسلامی را نداشته باشند. و باید به تمامی دنیا بفهمانیم هر مکانی که با لاله اسلام روییده شود، نباید مورد تجاوز واقع گردد. من میروم تا به کاروان شهدا که آرام به سوی تجلی گاه حق در حرکت است بپیوندم.
شهید #مجید_حسنی🕊🌹
گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟
سوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست.
گفتم: شما فرماندهی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.
به صندلیاش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم: هیچی نیست!
آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم.سردار گفت:
اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات میمونه؛
از این پستها و درجهها چیزی در نمیاد!
#سردارشهیدحاجاحمدکاظمی 🍃
🌷یادش با ذکر #صلوات
🕊@salambarEbrahimm 🕊