کانال کمیل
⬇️#تنبل_نماز ⬇️ @salambarebrahimm 💠میگن میخواهی خدا باهات حرف بزنه قرآن بخون و اگه میخواهی با خد
⬇️#ریاکار ⬇️
@salambarebrahimm
💠حتما شما هم دیدید، یه سری از آدمها وقتی میخوان به فقیر پول بدن یه جوری کیف پولشونو در میارن که همه ببینن! یا اگه میخوان کار خوبی انجام بدن طوری انجام میدن که همه متوجه بشن، یا اگه میخوان وضو بگیرن و نماز بخونن طوری عمل میکنن که همه آدمهای دور وبر بفهمن این آقا یا این خانم اهل نمازه! این کارا یعنی ریا! به همین سادگی!
🔻إِنَّ الْمُنَفِقِينَ يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَدِعُهُمْ وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلَوةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَآءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلاً
🔻همانا منافقان با خدا مكر و حیله مىكنند در حالى كه خداوند (به كیفر عملشان) با آنان مكر مى كند. و هرگاه به نماز برخیزند با كسالت برخیزند، آن هم براى خودنمایى به مردم و خدا را جز اندكى یاد نمى كنند.
📔بخشی از آیه ۱۴۲ نساء
#خودمونی_های_قرآنی
با یه دست...
💠ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ بیﻫﻮﺵ بودﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ هم ﺗﺮکش ﺗﻮی ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ و خونریزی داشت ؛ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ میﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﺩ داخل
ماشین...هی ﺩﺳﺖ میﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺪﻥ بچه ﻫﺎ ،ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ،
می ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ ...ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ میﮔﺮﻓﺖ می کشید ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمی ﺷﺪ ...با غصّه ﺯﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ که ﺯخمی ﺍﻓﺘﺎﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ ..
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ می ﺷﺪﻧﺪ ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ ... ﮔﻔﺖ :
«ﺑﺎﺑﺎ.....!ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ بیشتر ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ نمیﺗﻮﻧﻢ ﺍین ها ﺭﻭ ﺟﺎبهﺟﺎ کنم، ﺍﻻﻥ می میرند ؛ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ.»
ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ یکی یکی ﺳﺮﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ می کرﺩ ،ﺩﺳﺖ می کشید ﺭﻭی ﺳﺮﻣﺎﻥ و می گفت: ﻧﮕﺎﻩکن ﺻﺪﺍﻣﻮ میﺷﻨﻮی .....؟ ﻣﻨﻢ ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯی... می گفت و ﮔﺮیه می کرد...
وقتی با شهیدی دوست می شوی
باید به او احترام بگذاری
عاشقش باشی اما حرمت نگه داری
و برای حرمت بین تو و او گناه نکنی
دوست شهید یعنی :
وقتی گناه در قلبت را می زند
یاد نگاهش بیوفتی و در را باز نکنی
یعنی محرم اسرار قلبت
آن اسراری که هیچ کس نمیداند
بین خودت و خدا و دوست شهیدت باشد
چقدر زیبا می شود ....
نه ؟؟؟
#علمدار_کمیل
کانال کمیل
⬇️#ریاکار ⬇️ @salambarebrahimm 💠حتما شما هم دیدید، یه سری از آدمها وقتی میخوان به فقیر پول بدن یه
⬇️#پشیمون ⬇️
@salambarebrahimm
💠 آدم وقتی ده سالشه فکر میکنه عقل کل شده!
بعد که بیست سالش میشه فکر میکنه دیگه عقلش کامل شده،
چند سال بعد که سی سالش شد میگه دیگه این بار عقلم کامل کامل شده!
ولی راستش هر چی سنش بیشتر میشه میبینه هنوز خیلی مونده تا پخته و باتجربه بشه.
برای همینه که آدم خیلی وقتها از کارایی که میکنن پشیمون میشن ، به خصوص اگه سنش کم باشه و تا پخته شدن خیلی فاصله داشته باشه.
ندامت، نشانه ى حقّ طلبى فطرتهاست
🔻فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمین
🔻َ پس جزو پشیمانها شد
📔بخشی از آیه ۳۱ مائده
#خودمونی_های_قرآنی
🌷شهید محسن دین شعاری🌷
💠 " آیه و جعلنا... "💠
با محسن برای شرکت در مراسم ختم دو پسرخاله ی شهیدمان رفتیم تبریز. به هم گفته بودیم هرجایی خواستیم برویم اطلاع بدیم به هم دیگه.
مراسم روبه اتمام بود که محسن رفت بیرون از مسجد. از مسجد امدم بیرون و دنبالش گشتم، طوری که سه بار رفتم داخل مسجد و آمدم بیرون اما پیداش نکردم. بار آخر دیدم درحالی که دارد میخندد روبه روی مسجد ایستاده است.
گفتم تو کجایی پسر؟
گفت: همین جا ایستاده بودم، آیه وجعلنا... خوندم، میخواستم بدونم به غیر از منطقه هم میشه ازش استفاده کرد!
📚 کتاب لبخندی به معبر آسمان
#شهید_محسن_دین_شعادی
باور کن...
اگر دخترانگی خود را به ابتذال بکشانی
تنها تحسین نگاههای هرزہ
و قلبهای بیمار را از آن خود خواهی کرد!
نگاههای پاک و قلبهای وفادار از تو فرار می کنند!
پاداش #گمنامی
روزی که برای پذیرش خادمی اومده بود، ما شرایطی رو برای خادمی بیان کردیم. محسن همه اونها رو دارا بود.
در اونجا محسن دو درخواست داشت. اول گفت: «حاجی منو پشت هیئت بذارید که توی دید نباشم!» مورد دوم این بود: هر چی کار سخته ، بدید به من.
محسن نمیخواست بین ۸۰۰ نفر در هیئت دیده بشه، خدا هم گفت حالا که نمیخوای دیده بشی، من به کل عالم نشونت میدم.
راوی: حجتالاسلام لقمانی
شهادت داستان ماندگاری آنانی است که دانستند دنیا جای ماندن نیست...
شهید #جهاد_مغنیه
کانال کمیل
پاداش #گمنامی روزی که برای پذیرش خادمی اومده بود، ما شرایطی رو برای خادمی بیان کردیم. محسن همه اون
محسن همیشه میگفت :
«مقام معظم رهبری وقتی که فرمودهاند :
"جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است"،
✅ تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کردهاند.
🚫 ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم.»
#شهید_محسن_حججی🌷 🕊
#سفره_خاکی....!
🌷در منطقه سومار، خط مقدم بودیم که با ماشين ناهار آوردند. به اتفاق یکی از برادران رفتیم غذا را گرفتيم و آورديم. در فاصله ماشین تا سنگر خمپاره زدند. سطل غذا را گذاشتيم روی زمین و درازكش شدیم. برخاستیم، دیدیم ای دل غافل سطل برگشته و تمام برنج ها نقش زمین شده است.
🌷از همانجا با هم بچه ها را صدا زديم و گفتيم: با عرض معذرت، امروز اينجا سفره انداختیم، تشریف بياوريد سر سفره تا ناهار از دهان نيوفتاده و سرد نشده. همه از سنگر آمدند بيرون. اول فکر می کردند شوخى می کنیم، نزدیکتر كه آمدند باورشان شد که قضیه جدی است!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
محور همه فعالیتهایش #نماز بود.ابراهیم در سخت ترین شرایط #نمازش را #اول وقت می خواند.بیشتر هم به #جماعت و در مسجد میخواند.دیگران را هم به نماز جماعت دعوت میکرد.
مصداق این حدیث بود که امیرالمومنین(ع)میفرماید:
🌹هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهره گیرد:برادری که در راه خدا با او رفاقت کند.علمی تازه.رحمتی که در انتظارش بوده.پندی که از هلاکت نجاتش دهد.سخنی که موجب هدایتش شود و ترک گناه
ابراهیم حتی قبل از انقلاب #نمازهای صبح را در #مسجد و به #جماعت می خواند.رفتار او ما را به یاد جمله معروف شهید رجائی می انداخت👈:به #نماز نگویید کار دارم به #کار بگویید وقت نماز است.
شهید #ابراهیم_هادی
خاک ها را با دست کنار زدم فانسقه خاکی دور کمر شهید مشخص شد با کمال تعجب دیدم آن قران همیشگی که همراه سید حسین بود زیر خاک است قرآنی با امضای امام خمینی و آیت الله خامنه ای روی سینه حسین هنوز عکس کوچک امام و آرم سپاه نشسته بود.
خاک را کنار زدم اما دیدم بر خلاف اجساد دیگر که استخوان هایشان سالم بودجمجمه حسین خرد شده !تمام استخوان های تنش متلاشی شده بود! وقتی این صحنه را دیدم نا خود آگاه یاد صحنه کربلا افتادم و اسب هایی که جنازه شهدا را زیر پا له کرده بودند!!
با کمال تعجب دیدم آرپی جی حسین زیر بدنش له شده همان جا بود که فهمیدم اخباری که از هویزه شنیده بودم صحت داردمعلوم شد تانک ها با شنی های خوداز روی جسدعلم الهدی رد شده و استخوان هایش را خرد کرده بودند!
🌹 #شهیدسیدحسین_علم_الهدی
نیمهشب هم که به او زنگ میزدی پاسخگو بود. شبانهروزی کار میکرد. پروژههایی که احتمال زمین خوردنشان بود را نجات میداد. ما هم این را فهمیده بودیم و کارهای سخت را به او میسپردیم. پیگیر بود و دلسوز و دغدغهمند.
توقعاتش از خودش خیلی بالا بود و تلاش میکرد تا بتواند به خواستههایی که از خودش داشت پاسخ بدهد!
به نقل از:حسین جوینده-همرزم شهید
🌷 #شهیدعباس_دانشگر
#کانال_کمیل
دلم #تنگ شده ست...
برای آوینی!
برای چمران!
برای علم الهدی!
برای خرازی!
برای هاشمی!
برای ابراهیم هادی!
دلم تنگ شده ست برای باقری...
برای کاوه و همت!
برای #دیالمه!
برای کاظمی!
دلم تنگ شده ست برای برونسی...
#دروغ میگویم!!
اصلا #فقط دلم برای #خودم تنگ شده...
تمام نداشته هایم را؛
میبینم در آنهاییکه داشتند...
شجاعت مصطفوی...
غیرت #علوی ، بصیرت #فاطمی...
اخلاص، پشتکار، صفا، محبت...
#عشق، ایثار و ایمان...
در این بین...
#آوینی و #کاوه را بیشتر عاشقم...
امام #سید_علی نیز آوینی پسند است!
و #کاوه را استاد خود میداند!
رفقا!
کجایید؟!
که ببینید ما، اینجا...
هر روز و هر ساعت...
تیر خلاصیِ #شیطان؛ نصیبمان میشود...
و ما در #راه ماندگانِ مسیرِ خداییم...
#شهید_سید_مرتضی_آوینی:
راه کاروان #عشق از میان تاریخ می گذرد؛
و هر کس در هر زمره که میخواهد ما را بشناسد!
داستان #کربلا را بخواند؛
اگر چه خواندن داستان را سودی نیست!
اگر #دل کربلایی نباشد...
خدایا!
این دلِ من با خانه تکانی هم رو به راه نمی شود...
بساز بفروش کسی سراغ ندارد!؟😔
شهید #خلیل_مطهرنیا 🌷
تصمیم گرفته بود #توی_جبهه_دبیرستان_راه_بیندازد.
می گفت : «امروز بچه ها دارن این جا می جنگن و خون میدن ،عده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم توی شهرها عین خیالشون نیست !با خیال راحت درس میخونن
فردا هم که جنگ تموم بشه ،همه مسولیت ها ی کلیدی مملکت رو بدست میگیرن ،این رزمندها هم می شن محافظ یا زیر دست اون ها...
شادی روحش #صلوات
#يك_بند_انگشت....!!
🌷سال ٧٢ در محور فکه، اقامت چند ماهه اى داشتیم. ارتفاعات ١١٢ ماواى نیروهاى یگان ما بود. بچه ها تمام روز مشغول زير و رو کردن خاک هاى منطقه بودند. شب ها که به مقرمان برمى گشتیم، از فرط خستگى و ناراحتى، با هم حرف نمى زدیم! مدتى بود که پیکر هیچ شهیدى را پیدا نکرده بودیم و این، همه ى رنج و غصه بچه ها بود.
🌷یکى از دوستان براى عقده گشایى، معمولاً نوار مرثیه حضرت زهرا (علیها السلام) را توى خط مى گذاشت، و ناخودآگاه اشک ها سرازیر مى شد. من پیش خودم مى گفتم: «يا زهرا! من به عشق مفقودین به اینجا آمده ام؛ اگر ما را قابل مى دانى مددى کن که شهدا به ما نظر کنند، اگر هم نه، که برگردیم تهران....»
🌷روز بعد، بچه ها با دل شکسته مشغول کار شدند. آن روز ابر سیاهى آسمان منطقه را پوشانده بود و اصلاً فکه آن روز خیلى غمناک بود. بچه ها بار دیگر به حضرت زهرا (علیها السلام) متوسل شده بودند. قطرات اشک در چشم آنان جمع شده بود. هر كس زیر لب زمزمه اى با حضرت داشت. در همين حين....
🌷....در همین حین، درست رو به روى پاسگاه بیست و هفت، یک «بند» انگشت نظرم را جلب کرد. با سرنیزه مشغول کندن زمین شدم و سپس با بیل وقتى خاک ها را کنار زدم یک تکه پیراهن از زیر خاک نمایان شد. مطمئن شدم که باید شهیدى در اینجا مدفون باشد. خاک ها را بیشتر کنار زدم، پیکر شهید کاملاً نمایان شد. خاک ها که کاملاً برداشته شد، متوجه شدم شهیدى دیگر نیز در کنار او افتاده به طورى که صورت هر دويشان به طرف همدیگر بود.
🌷بچه ها آمدند و طبق معمول، با احتیاط خاک ها را براى پیدا کردن پلاک ها جستجو کردند. با پیدا شدن پلاک هاى آن دو ذوق و شوقمان دو چندان شد. در همین حال بچه ها متوجه قمقمه هایى شدند که در کنار دو پیکر قرار داشت، هنوز داخل یکى از قمقمه ها مقدارى آب وجود داشت. همه بچه ها محض تبرک از آب قمقمه شهید سر کشیدند و با فرستادن صلوات، پیکرهاى مطهر را از زمین بلند کردند. در کمال تعجب مشاهده کردیم که پشت پیراهن هر دو شهید نوشته شده: «مى روم تا انتقام سیلى زهرا بگیرم....»
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
کانال کمیل
⬇️#پشیمون ⬇️ @salambarebrahimm 💠 آدم وقتی ده سالشه فکر میکنه عقل کل شده! بعد که بیست سالش میشه
⬇️#قاطی_خلافکارها ⬇️
@salambarebrahimm
💠 تا صحبت از فروع دین میشه همه یاد نماز و روزه و خمس و زکات و … میفتن.
تقریبا کسی امر به معروف و نهی از منکرو جدی نمی گیره.
درسته که امر به معروف و نهی از منکر شرایط خاصی داره ولی این دلیل نمی شه که آدم کلاً فراموششون کنه.
باید تا جایی که ممکنه آدم دوست و آشنارو به کارای خوب راهنمایی کنه و از کارای بد دور کنه.
متأسفانه خیلیها نه تنها این کار و نمی کنن بلکه خودشون هم قاطی بقیه میشن و شروع میکنن به کار خلاف!
🔻کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ
🔻از کار زشت یکدیگر را منع نمی کردند و آن را انجام میدادند
📔بخشی از آیه ۷۹ مائده
#خودمونی_های_قرآنی