eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
‏سلاماً علی من حاربَوا الّیل و عِند الصّباح بالاکفانِ قد عادوا ‏سلام بر آنان که #شبانگاهان می‌جنگند و صبح دم، با کفن باز می‌گردند ! #سلام‌_بر‌_سردار‌_دلها
مگر تو چند نفر بودی که یک جهان بی تو خاليست...! -یَل با غیرت...
‏۳ بار میلیون ها نفر همراه با حضرت آقا اشک ریختند و گفتند اللهم إنا لا نعلم منه إلا خيراً اللهم إنا لا نعلم منه إلا خيراً اللهم إنا لا نعلم منه إلا خيراً چه کردی که همه با اشک میگویند که غیر خیر چیزی از شما نمیدانند ‏نماز میت نبود، روضه‌ای بود که یک ملت به پاش اشک ریختن...
بوی عطر ملائک در سرزمینمان پیچیده به یقین ، سیل ملائک الهی این پیکر مطهرت را همراهی میکنند که اینگونه قلبها را به تپش واداشته و دیده ها را گریان کرده. خدایا تو خود شاهدی که چگونه این امت در سوگ یاران مهدی (عج) آواره و پریشانند ، تو خود شاهدی که میلیونها عاشق در سراسر عالم به خون خواهی این مجاهد به پا خواسته اند ، نکند که این مرد آسمانی همان #نفس_زکیه است و ما نمی دانیم همان نفسی که با قتلش بساط ظالمان در هم پیچیده خواهد شد. خدایا برسان منتقم خون حسین (ع) را ، که سیل منتظرانش ، بی قرارند
هدایت شده از همسفرتاخدا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀گرچه تابوت علمدار کمر میشکند دست بر سر زده ی ماست که سر میشکند 🏴داغداریم ولی مرد نبردیم هنوز کشته دادیم ولی جنگ نکردیم هنوز ▪️رجز آخرمان اول بسم الله است به معاویه بگویید علی در راه است 🍂حرف کافیست که گوش شنوا در ما نیست به معاویه بگویید #علی_تنها_نیست ▪️گوش ما پرشده از حرف نترسان مارا بهمنیم اینقدر از برف نترسان مارا ▪️صخره ایم از غضب سنگ نترسان مارا مرد جنگیم پس از جنگ نترسان مارا ▪️لشکر ابرهه از خشم ابابیل بترس حال فرعون زمان از نفس نیل بترس بشنوید از طرف لشکر ایرانی ها #انتقام است فقط حرف سلیمانی ها ✌️ 🏴 مداحی کربلایی #سجادقاسمی 🥀به مناسبت شهادت جانسوز سردار سپهبد #حاج_قاسم_سلیمانی ▪️ #دیشب 15\10\98 مسجد امام رضا (ع) ▪️ @hamsafar_TA_khoda ▪️
سیب سرخی- به یاد حاج قاسم.mp3
3.58M
▶️مداحی فوق العاده زیبای حاج حسین سیب سرخی تقدیم به شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی ❣همه کفن میپوشیم خونتو پس میگیریم ❣چه خوبه با شهادت تو این مسیر بمیریم ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
یہ چے بگم تا صبح گریہ ڪنی؟😔 میگن سردارمون چند ماه آخر، خادم الرضا بود... بعد مےدونی کشیکش ڪے بود؟ دیروز بود... سر همینہ دیروز از مشهد نیومد...🖤💔😭 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
⭕️ از طلوع خورشید تا غروبش ، حاج قاسم را بدرقه کردیم.... فرمانده، دلمان برایت تنگ میشود فرمانده، سلام مارا به بهشتیان برسان فرمانده، خدانگهدار...
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
35.75M
💔 درد این است خواب بودیم و بهر ما تو گذشتی از خوابت😔 🎤سیدرضا 🏴 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
1_766534.mp3
18.67M
📚کتاب صوتی 🌷قسمت 5⃣ 🌹پیشنهاد دانلود 👌 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
🌷بسم رب الشهدا ▪️باسلام و عرض تسلیت خدمت همراهان عزیز ان شاءالله از امروز کتاب صوتی و بسیار جذاب آن بیست و سه نفر که 6 قسمت هست روزانه دوقسمت نشر داده میشه پیشنهاد میکنیم از قسمت اول دنبال کننده باشید👌
کانال کمیل
🌷بسم رب الشهدا ▪️باسلام و عرض تسلیت خدمت همراهان عزیز ان شاءالله از امروز کتاب صوتی و بسیار جذاب
📗📗 کتاب "آن بیست و سه نفر " بر اساس خاطرات آزاده ی از اسارت احمد یوسف زاده سرگذشت بیست و سه نفر از نوجوانان ایران است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از یک گردان از لشکر ۴۱ ثارالله کرمان به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی اعزام شده بودند که در مرحله مقدماتی عملیات بیت‌المقدس اسیر شدند. صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع سعی می کند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهره‌برداری تبلیغاتی نماید و دستور می‌دهد که دیداری با این نوجوانان ترتیب داده آنها را از بقیه اسرا جدا کنند و به کاخ وی بیاورند... این کتاب، از آنجا که در برگیرنده خاطرات و رشادت های نوجوانان رزمنده و مقاومت آنان در اردوگاه های ارتش بعث است، ناگفته های بسیاری از دوران اسارت دارد.
1_3030175.mp3
16.05M
📚کتاب صوتی 🍃قسمت 1⃣ 🌷پیشنهاد دانلود 👌 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
🕊 🌷شهیدابراهیم هادی بيشتر دوستان و بستگان ابراهیم می گویند: در آن دوران کثیف كه فساد همه جا را گرفته بود، اگر ابراهیم نبود معلوم نبود وضعيت ما چه مي شد؟! او ما را اول جذب زورخانه و ورزش می کرد،بعد ما را هیئت می برد. او دلسوزانه برای هدایت نزدیکان وقت می گذاشت... 🌷یادش با ذکر ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس عاقبت به خیری شهید سردار سلیمانی برای ادامه دهندگان راه شهدا ۶ بار همراه با بغض قسم جلاله می‌خورد: باور کنید راهش این است... ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی کیست؟ شهید «محمّد حسین یوسف‌الهی» عارفی است که در در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله، مراتب کمال الی الله را طی کرد و کمتر رزمنده ای است که روزگاری چند با محمد حسین زیسته باشد اما خاطره ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. محمد حسین، مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. در کتاب نسل سوخته رازهایی از این شهید و همسایه ابدی حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است که مروری بر آنها می کنیم * به من گفته بود در کنار اروند بمان و جذر و مدّ آب را که روی میله ثبت می شود بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعدا برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدمه به من خیره شد و گفت: تو شهید نمی شوی. با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود.در آن شب و در آن جا هیچ کس جز خدا همراه من نبود! * با مجروح شدن پسرم محمدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم نمی دانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ... اما هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ... * پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم. ساعت ۱۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمد حسین یوسف‌الهی هستید؟ با تعجب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفت: برادران من الان وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا!. وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین سوخته ولی می تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا دانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّد حسین حتی رنگ ماشین و ساعت حرکت و ... را گفت! * دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنها با لباس غواصی در آب‌ها جلو رفتند. هر چه معطل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقر بر گشتیم. محمد حسین که مسوول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، موضوع را با برادر حاج قاسم سلیمانی ـ فرمانده لشکر  در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیات ما با خبر می شود. اما حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخص می کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شد؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوش حالی گفتم: الان کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی شد. در ثانی اکبر نامزد داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، اما صادقی مجرد بود. اکبر در خواب گفت که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می گردیم.» پرسیدم: چه طور؟!  گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئن بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! *** زمستان ۶۴ بود. با بچه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد شد و بعد از کلی خنده و شوخی گفت: در این عملیات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من!  چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیات والفجر ۸ محقّق شد! ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
🌹عزت از آن خداست ✍سردار سلیمانی: اگر از من تعریف کردند و گفتند «مالک اشتر» و من باورم شد؛ سقوط می‌کنم، اما اگر در درون خودم ذلیل شدم خداوند مرا بزرگ می‌گرداند. ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
1_3030631.mp3
15.48M
📚کتاب صوتی 🍃قسمت 2⃣ 🌷پیشنهاد دانلود 👌 ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ببینی وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی می رود تابوت روی دست مردم، چشم وا کن تا که با چشم خودت فرش سلیمان را ببینی پاشو از پای قمارت! روی دور باخت هستی پاشو! باید آخرین اخبار تهران را ببینی گوش کن! این بار حرف از مرگ شیطان بزرگ است رو به خود آیینه ای بگذار شیطان را ببینی خواب را دیگر حرام خود کن از امشب که باید باز هم کابوس موشک های ایران را ببینی رازها در ذکر بسم الله الرحمن الرحیم است وعده ها داده خدا، باید که قرآن را ببینی قول دادیم انتقامی سخت می گیریم، بنشین تا که فرق قول کافر با مسلمان را ببینی✌️ ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
شرح در تصویر...
مصاحبه با دختر ابومهدی مهندس.mp3
6.32M
🔹 مصاحبه با فرزند شهید "ابومهدی المهندس" درباره سبک زندگی شهید 🌹 به همراه توصیف رابطه معنوی شهید ابومهدی با حاج قاسم سلیمانی ▪️ @SALAMbarEbrahimm ▪️
کانال کمیل
⬇️ #سوره_ای_مثل_قرآن ⬇️ @salambarebrahimm 💠بیشتر از هزار و چهارصد ساله که قرآن نازل شده و از همون
⬇️ ⬇️ @salambarebrahimm 💠 تو بعضی سیرک‌ها لباس تن حیوونا می‌کنن و باهاشون نمایش درمیارن. اما آدم‌هایی هستن از بس کار خلاف و گناه کردن که روی حیوونای بیچاره رو سفید کردن. این حیوونای آدم نما با ظاهر و لباس‌های آن چنانی همه جا می‌چرخن. درون آدم بی انتهاست، می‌تونه این قدر بره بالا که فرشته‌ها به گرد پاش هم نرسن، می‌تونه این قدر بره پایین که حیوونای وحشی هم جلوش کم بیارن. خدا تو نیم خط این آدم‌ها را معرفی می‌کنه: 🔻أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ 🔻آن‌ها مثل چهارپایان هستند بلکه از آن‌ها گمراه ترند 📔بخشی از آیه ۱۷۹ اعراف