فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم | ما فقط در غم هجران تو تسبیح زدیم ...
🔹شعرخوانی صابر خراسانی
https://eitaa.com/salambarebraHem
🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮🍃💮
#توسل_به_امام_زمان_عجل_الله
🌿خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
⚡در زمان جنگ، بخش عظیمی از عملیاتها بـا توسل به #امـام_زمان_(عج) انجـام میشد؛
این توسل به قدری مورد باور رزمندهها بود
که بعضاً نوحهها و سرودها حال و هوای خاصی داشت.
🎤 یادم است یکبـار یکی از مبلغان به بچهها میگفت: صاحبالزمان(عج) یعنی اینکه برای هر کاری از ایشان اجازه بگیریم.
اجازه گرفتن هم یعنی اینکه رضایت ایشان
در همه کارها مورد توجه باشد.انجام کارها بدون رضایت ایشان غصبی است.
🔹بچهها این مسئله را قبول داشتند، سربندهای یا صاحبالزمان(عج)،ذکر امام زمان(عج) روی سینههای همه رزمندهها از روی عشق و علاقه آنها به امـام زمـانشان بود.
🍃امام زمان(عج) هم جواب این عشق و علاقه را با یاری کردن و عنایت و توجه خود میدادند؛ بنده بـارها توجه ایشان را به دفاع مقدس دیده بودم.
✨یکی از توجهات، مربوط به عملیات
#الی_بیت_المقدس است.
در مرحله دوم این عملیات، درگیری شروع شد؛ نیروها از هم پاشیدند؛بنده به همراه سه نفر از رزمندهها...در منطقه بودم.
💣فشار آتش دشمن که زیاد شد،حدود ۱۵-۱۰ متر به عقب برگشتیم تا بتوانیم هجوم دوبارهای داشته باشیم.
در همان نقطه چاله تانک بود.
چاله تانک به جایی میگویند "که زمین را
به اندازه یک تانک کنده باشند"دشمن در حال محاصره ما بود.
در این حاشیهها قرار گرفتیم و شروع کردیم به دفاع کردن.
✖روی هم رفته
یک قبضه آرپیجی،
۶ تا گلوله آرپیجی
و ۲ تا هم کلاشینکف داشتیم.
درگیری با عراقیها که شروع شد، دیدم وسط چاله تانک یک صندوق مهمات است؛ در آن را باز کردم.
و دیدم ۶ گلوله آرپیجی هم آنجاست...
🔮با خوشحالی از این اتفاق عجیب، دفاع را ادامه دادیم..
درگیری خیلی طولانی شد؛گلوله کلاشینکف تمام شده بود وفقط آرپیجی میزدیم.
🔆آن روز، من ۸-۷ تا آرپیچی زدم.
محمد زنگنه و مسعود هم هر کدام حداقل
۵-۶ تا آرپیجی زدند؛
بعد از مدتی مقاومت، دشمن از منطقه فرار کرد؛ ما هم خودمان را به جاده مرزی رساندیم
و به بچههای دیگر پیوستیم.
💢صبح روز بعد، ما سه نفر با... همدیگر صحبت میکردیم؛
من گفتم: گوشم درد میکند، دیشب حداقل #۸ تـا گلوله زدم.
محمد گفت: من هم حداقل#۷_تـا گلوله
شلیک کردم...
مسعود گفت: منم #۵-۶ تا گلوله آرپیجی زدم.
🔻بعد گفتیم: ما که کلاً #۱۲ تا گلوله آرپیجی داشتیم؛ پس این همه گلوله...
از کجا آمده بود؟...
هر سه نفرمان در نگاه همدیگر فهمیدیم
آنجا هر چقدر گلوله برداشت کردیم
باز هم بود چون در هر جعبه فقط #۶_تا
گلوله جا میگیرد؛...
روی هم رفته#۱۲ گلوله داشتیم.
🔘در دوران دفاع مقدس موارد زیادی مثل این مسئله دیده میشد..
باران آمدنها، ماه گرفتگیها، گلولههایی که میآمد عمل نمیکرد.و سایر مسائل که نشان از....
#حقانیت_انقلاب_اسلامی_بود.
و امدادهای غیبی که در صدر اسلام هم
رخ داده بود را ما در دفاع مقدس میدیدیم.
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
سلام بر ابراهیم
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم۲۶ چگونه به خدا عشق بورزیم؟؟ ➖🌺➖☘➖ استاد پناهیان: ✅عظمت خدا رو اول
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم۲۷
استاد پناهیان؛
🔶 حالا که دوست داری بهتر بشی اول عظمت خدا رو تو دلت بنشان
🔹عظمت خدا که تو دلت نشاندی خدا میاد بهت دست میده😍
🔶به این آیه قران توجه کنید
ادعوني استجب لكم
💟این آیه پر از مهربانی هست👌🏻 ☺️
حالا بقیه آیه رو ببینید:
ان الذين يستكبرون عن عبادة سيد خلونه جهنمي
⭕️ کسانی که تکبر بورزند در عبادت من آنها رو به خواری به جهنم می برم😢
ادامه همون آیه مهربانی هست
⛔️چرا وقتی خدا صداش بلند میشه کسی طرفش نمیاد
❌چه کسانی تکبر دارند؟
✅خدا میگه بخوانید منو تا اجابت کنم شما رو😊
بعد شما زود بلند میشی بعد نماز میری..کجا میخوای بری
⭕️خدا میگه ملائکه من نمازش رو بهش بر گردونید
🔰این بنده به من نیازی نداره😏
بعد نماز حتما دعا بکنید تعقیبات بخونید
✅کمی با خدا راز ونیاز کنید مخصوصا سحر ها خیلی تاثیر گذاره😃
عزیزان تا می تونن پخش کنن.
یاعلی
#ادامه_دارد...
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
#غیر_خدا
🔴عاقبت پسر نوح(ع) که به غیر خدا پناه برد...
⬅️ آیتالله بهجت (ره) غیر از خدا همه چیز فانی است
📝نه ایمان اهل ایمان را داریم و نه یقین اهل یقین را.
یا باید بگوییم فردایی نیست و مانند حیوانات تکلیف نداریم و یا اینکه مأمنی و پناهگاهی از عذاب الهی پیدا کنیم؛ زیرا غیر از خدا چیزی نیست که بتواند از ما دستگیری کند.
⬅️پسر نوح علیهالسلام هم برای فرار از عذاب الهی به غیر خدا پناه برد[و نابود شد] و گفت: «سَآوي إِلى جَبَلٍ يَعْصِمُني مِنَ الْماء؛ بهزودی به کوهی پناه میبرم تا مرا از غرق شدن در آب حفظ کند».[هود: ۴۳]
📌فردا غیر از خدا همه چیز فانی است، «وَ اللهُ خَیرٌ وَأَبْقَی؛ تنها خدا، خیر و پایندهتر است».[طه: ۷۳]
📕 در محضر بهجت، ج۲، ص۲۵۹
💞همراهی شما ، موجب دلگرمی ماست.
https://eitaa.com/salambarebraHem
سلام بر ابراهیم
✨ #دوراهــــــــــے 🌹قسـمـت شــصــتــم در گوشش آروم گفتم: -چیزی شده که اینطوری گریه میکنی؟؟؟ یه
✨ #دوراهــــــــــے
🌹قسـمـت شــصــت و یکــم
دو روزی می شه که از راهیان نور برگشتیم...
گیتارم را فروختم عکس های خواننده هارا از اتاقم کندم و عکس شهید ابراهیم هادی را جایگزین کردم...
رفتار محمد برادر روشنک واقعا عجیب بود تازگی ها روشنک هم عجیب شده...
لباس هایم را تنم کردم...چادرم را روی سرم گذاشتم و از خانه بیرون رفتم.
روشنک طبق معمول با ماشینش سرکوچه بود...نزدیکش شدم لبخندی زدم و داخل ماشین نشستم.
من_سلام!
-سلام خانم.خوبی؟
-بله شما خوبی؟
-عالی.چه خبر؟
-سلامتی. خبریه؟بازم یهویی غافل گیری!!کجا میریم؟؟
ابروهایش را بالا داد و گفت:
-راستش میخوام باهات حرف بزنم.
-حرف ؟؟چه حرفی!
چشمکی زدو گفت:
-حالا.
دنده را جابه جا کرد و راه افتادیم.
دقایقی بعد کنار پارکی نگه داشت پیاده شدم و بعد از پارک کردن ماشین راه افتادیم و قدم زدیم.
من_خب؟؟ نمیخوای چیزی بگی؟؟
-راستش نمیدونم چطوری شروع کنم.
-راحت باش!
کمی مکث کردو گفت:
-خیلی وقته که برای برادرم دنبال همسر مناسب میگردیم.
دو هزاریم افتاد و تا آخر حرف هایش را خوندم.
ساکت ماندم روشنک ادامه داد:
-خب...
دوباره مکث کردو خندید گفت:
-زودی میرم سر اصل مطلب.خب من از اول نظرم به تو بود.ولی انگار برادرم هم با من هم نظر بوده!!!
چشمام گرد شد زل زدم به روشنک!
-چرا اینطوری نگاه میکنی.
لبخند زوری زدم و گفتم:
-خب...خب...اخه...یعنی چی!!!
-یعنی اینکه...افتخار میدی خواهر شوهرت بشم
خندید و من هم خندیدم.
من_چی بگم...خب...
قیافشو کج کردو گفت:
-بگو بله تموم شه دیگه...
هیچی نگفتم.
-سکوووت علامت رضاااااست...
ادامه دارد...
✍مریم سرخه ای
💕لینک کانال و لطف شما، سلامتی تان مستدام
https://eitaa.com/salambarebraHem
✨ #دوراهــــــــــے
🌹قسـمـت شـصـت ودوم
واقعا خیلی شوکه شدم.
از رفتار های اخیر روشنک معلوم بود قضیه چیه...ولی فکر نمی کردم جدی شه!
از من جواب بله زوری گرفت و امروز رو برای خواستگاری برنامه چیدن.
روشنک سریع منو رسوند خونه و خودش هم رفت خونه.
خیلی عجیب بود برام...
یه قدم سمت خدا رفتم و خدا همه چیز برام جور کرد...
حتی همسر خوب!!
اتاقم رو مرتب کردم و قشنگ ترین لباس هایم را بیرون از کمدم روی تخت گذاشتم.
یه مانتوی سفید با روسری صورتی ملایم و شلوار مشکی...
خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو می کردم گذشت...
صدای زنگ خانه بلند شد...
از روی تخت پریدم، چادرم را روی سرم انداختم از اتاق بیرون رفتم و گفتم:
-اومدن؟؟
بابا_بله؟؟؟
بله بفرمایین...
خوش اومدین...
رفتم داخل اتاق به صورتم نگاهی انداختم چقدر در قالب روسری قشنگ شده...
لبخندی زدم و از اتاق بیرون رفتم.
جلوی در کنار مادرم ایستادم.
صدا هایشان یکی پس از دیگری از گذشتن پله های راه رو، بیشتر به گوشم می خورد.
چهره ی مادر روشنک و بعد پدرش و پشت سر آنها خود روشنک و بعد ...
به چشمم خورد...
داخل اومد و سلام کردن با مادر روشنک و خود روشنک روبوسی کردم.
محمد وارد خونه شد دسته گلی دستش بود که به مادرم داد...
رو به من سرش رو پایین انداخت و گفت:
-سلام...
من هم با صدای لرزان گفتم:
-سلام...
وارد خونه شدن و روی کاناپه نشستن.
من هم کنار مادرم نشستم.
بعد از سلام و علیک کردنو حال احوال پرسی وقتی گرم صحبت بودن رفتم آشپز خونه و مشغول ریختن چای شدم...
سینی آماده بودو لیوان ها هم چیده...چای رو ریختم و
بعد از مدتی مکث کردن با سینی داخل پذیرایی رفتم...
ادامه دارد...
✍مریم سرخه ای
💕لینک کانال و لطف شما، سلامتی تان مستدام
https://eitaa.com/salambarebraHem
✨ #دوراهــــــــــے
🌹قسـمـت شـصـت وسـوم
چای را اول روبه روی پدر روشنک و بعد پدر خودم و بعد از تعارف به بقیه ی...
سینی چای را روبه روی محمد گرفتم سرش پایین بود چای را برداشت و تشکر کرد...
پدر محمد_خب بهتره که بریم سر اصل مطلب...
و بعد از مکث کوتاهی ادامه داد:
-برای امر خیر و بخاطر دختر خانومتون مزاحمتون شدیم...
مطمئنا که هم دیگه رو پسندیدن...بزرگتر ها اگر اجازه بدین دستشون رو بزاریم توی دست هم ...
پدر_بله درسته باعث افتخار ماست...خب آقا پسرتون چه کاره هستن؟؟
-عرضم خدمتتون که فعلا داخل بانک کار میکنن تحصیلاتشون هم فوق لیسانس کامپیوتر هست.
-بله درسته...دختر ماهم که لیسانس حسابداری دارن.
-بله در جریانیم...نظر شما چیه؟
پدر خندیدو گفت:
-علف باید به دهن بزی شیرین بیاد...
زیر چشمی به روشنک که داشت میخندید نگاه کردم و براش چشم و ابرویی اومدم...
مادر محمد لب باز کردو گفت:
-خب بهتره که عروس و داماد برن حرف هاشونو باهم بزنن...
رنگم پرید...
روشنک لبخند موزیانه ای زد و من با اشاره بهش گفتم:
-دارم برات!
از جایمان بلند شدیم.دور از خانواده ها گوشه ای دیگر از حال روی کاناپه ای نشستیم...
محمد شروع کرد:
-سلام علیکم.
-سلام.
-عرضم به حضورتون که...
شما رو ابراهیم هادی به ما معرفی کرد...
چشمام گرد شد و گفتم:
-بله؟؟؟
-همونطور که پدر فرمودن بنا بر ازدواج بنده بوده ولی همسر مناسبی پیدا نکردم.
-آها بله
-قبل از دیدن شما من گلزار شهدا بودم سر مزار ابراهیم هادی...
از شهید خواستم خودش یه نفرو سر راهم قرار بده...
وقتی هم برگشتم خونه با شما برخورد کردم.وقتی خواهرم از شما تعریف کردن...
-ایشون لطف دارن.
-ممنونم...
فهمیدم که شهید شماهم شهید ابراهیم هادیه...و اونجا بود که مطمئن شدم شمارو خود شهید انتخاب کرده...
اشک توی چشمام حلقه زد...
من_چی بگم...واقعا عجیبه...
-بله درسته...ان شاءالله جواب شما مثبته دیگه؟
لبخندی زدم و گفتم:
-بله...
ادامه دارد...
✍مریم سرخه ای
💕لینک کانال و لطف شما، سلامتی تان مستدام
https://eitaa.com/salambarebraHem
✍ : #وصیت_شهید
بعد از نمازهاے یومیہ
دعـاے فـرج فراموش نشود
و تا قرائت نڪردید
از جاے خود بلند نشوید
زیرا امـام ، منتظــر دعـاے خیـر شما است .
👈اگر درد دل داشتید
و یا خواستید مشــورت بگیرید
بیایید سـر مـزارم ،
بہ لطف خداوند حاضــر هستـم .
#شهیـد_سجـاد_زبـرجدے
#سالروز_شهادتـش 🌹
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥انتشار برای اولین بار
وقتی که سپاه کشتی باری حامل ۲۵۰۰ کانتینر تجهیزات نظامی آمریکا و فرانسه را متوقف، بازرسی و پس از دریافت خسارت رهایش می کند 😂
#درود_بر_سپاه
https://eitaa.com/salambarebraHem
#بسته_توییت
⏪خانمی که ۵۰ تا شیر برداشتی، آقایی که ۵۰ تا روغن برداشتی و آقایی که ۲۰ تا خمیر دندون برداشتی این آینده نگری و زرنگ بازی نیست این خیانت به خودت ، وطنت و هموطنانته. شماها از نظر من خائن و حقیرید!
💬گلیساندو( دلقک )
⏪طرف میگه من این داروم رو نمیخوام؛جاش دارو ی آقا رو حساب کنید.
از اون طرف بعضیها تا اندازه دو سال مصرف روغن، رب و پوشک نگیرن ولکن نیستند.
💬رعد بیبارون
⏪حتی کوچکترین حرکت ما میتونه تو حال و روز یه آدم تاثیر بزاره.
اینقدر نسبت به بقیه بیتفاوت نباشیم
#احتکار
💬پخمه خان
⏪تو که بیش از مصرف واقعی خودت خرید میکنی با اون محتکر چه فرقی داری؟!
#احتکار
#احتکار_خانگی
💬محمدعلی محمدی
⏪خارج کردن این همه جنس از سوپرمارکتها و فروشگاهها باعث گران شدن اجناس و مواد غذایی میشه. مردم خودشون قبول کردن و منتظر این هستن که اجناس گران بشه. سودجویان و محتکران بزرگ هم منتظر خالی شدن اجناس از سطح بازار هستن.
احتکار خرد زمینهساز گرانیهاست.
#احتکار_خانگی
💬حسین کوهی
⏪عزیزم تو با اون مسئولی که بفکر مردم نیست هیچ فرقی نمی کنی
پس از گرونی گلو پاره نکن
#احتکار_خانگی
💬Reza Najafi
⏪خداوند در آیه ۳۴ سوره توبه میفرماید: کسانی را که از زر و سیم گنج میسازند و آنها را در راه خدا خرج نمیکنند، به عذابی دردناک مژده ده.
#احتکار_خانگی
💬داداش کایکو
⏪این جنگ روانی قحطی و #احتکار_خانگی چیزی نیست که!!!
ما هشت سال در مقابل تیر وتفنگ های کل دنیا ایستادیم و خم به ابرو نیاوردیم،
إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ...
💬ماهادی
⏪#احتکار_خانگی معنیش اینه که اگه قحطی شد من داشته باشم بقیه ی مردم نداشتن هم به درک ما نیاز به دشمن خارجی نداریم.
#احتکار
💬آوای زهرا
⏪انقلابی ها به گوش باشید!!! عملیات داریم.
1. تمام نزدیکان خود را از هرگونه #احتکار_خانگی، در هر کالایی بازدارید.
2. به شدت در فضای مجازی از مضرات احتکار خانگی، خرید بی رویه و غیر ضروری کالاهای اساسی و مصرفی بنویسید.
3. شایعات بی اساس کمبود کالاها را تکذیب کنید.
4. تزریق امید.
💬بابک
https://eitaa.com/salambarebraHem
سلام بر ابراهیم
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم۲۷ استاد پناهیان؛ 🔶 حالا که دوست داری بهتر بشی اول عظمت خدا رو تو
❣﷽❣
.
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم۲۸
چرا تعقیبات نماز این همه اهمیت داره؟
🔶استاد پناهیان؛
🌺خدا اومده میگه بعد نماز از من چیزی بخواه من بهت میدم
سرشو انداخته پایین راست راست داره میره
🔴کجا مهمتر از اینجا
این جز اینکه می خوای تکبر کنی به خدا
💢محبت خدا رو پس میزنی؟
بی نیازی خودتو به خدا نشون میدی؟
حالا بهت میگم شوخی نداره خدا❌
نمازی که تعقیبات نداره قبول نیست
میدونی چرا؟
☘چون خدا میگه بنده من امر منو اجرا کردی نماز خوندی حالا یه دعای مستجاب داری
❎✅❎✅
بخواه از من تامن بهت بدم
رفت....آقا رفت🏃🏃
خدا میگه بعد نماز از من بخواه
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
آقا رفت
⛔️ بلا فاصله خدا میگه ملائکه من نمازش رو بهش برگردانید
بنده ای که به من نیاز نداره اومده امر منو اجرا کنه که چی
💢میخواد بگه نه تو خدایی نه من بنده تو ام
خب این بی ادبی هست
چرا تو جبهه ها ا ین قدر چراغ معنویت روشن میشد
💢چون حساب و کتاب مرگ که جلو می آمد..
مرگ هم هیبت خدا را به دل می افکند
❎✅❎✅
به رزمندگان می گفتند نزدیک شب عملیاته یعنی نزدیک ملاقات خداست
حالیته شب عملیاته💢♨️
🔶یکدفعه خشیت خدا تو دلش می نشست تا خشیت خدا تو دلش مینشست خدا بنده اش رو بغل میکرد
🔺آقا اگه کسی از خدا بترسه
خدا مثل مادری که بچه اش رو بغل میکنه و نوازش میکنه
خدا شما رو هم بغل میکنه
🌺🍀🌺
شروع میکنه به نوازش کردن
میگه عزیز من نترس
اون رو بهش میگن رابطه عاشقانه با خدا❤️❤️
برای رسیدن به رابطه عاشقانه کلیدش در خوف هست
روایت هست،میگه: مومن روچیزی جز خوف از خدا نمی تونه اصلاح کنه
🔰تولیدی عظمت خدا با چی هست؟
با ادب خودت😊
آقای من نسبت به هر کسی ادب رعایت کنید
ابهتش در دلت مینشیند
دوست داری ابهت خدا تو دلت بنشیند؟
#ادامه_دارد...
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem