#حدیث_روز
امام على عليه السلام:
زياد انديشيدن و فهميدن، سودمندتر از زياد تكرار كردن و خواندن است
فَضلُ فِكرٍ و تَفَهُّمٍ، أنجَعُ مِن فَضلِ تَكرارٍ و دِراسَةٍ
غررالحكم حدیث ۶۵۶۴
🆔 @salambarebraHem
#تلنگر_مهدوی
#مولای_مهربانم❤
خودم را به تـــو منسوب می دانم
با لفظ شیعه
نمی دانم این انتساب را
از جنس یعقوب بدانم یا
از جنس برادران یوسف
منتظر دل سوخته ات هستم؟
یا باعث و بانیِ به چاه غیبت افتادنت!
ادعای انتظارت را دارم
اما در مواقع اضطرار
به "غیر از تو" پناه می برم!!!
وای بر من اگر اینگونه باشم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
@salambarebraHem
#پیام_معنوی
💌 خدایا ! در همین دنیا به حسابم برس !
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
سلام بر ابراهیم
#سه_دقیقه_در_قیامت 🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۴) 📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این
#سه_دقیقه_در_قیامت
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۵)
🍃اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم.
یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته.
♦️جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم.
🍀بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
💥همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟
گفتم:نخیر دستم را ول کن!
💠 اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد.
یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد.
🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم .
چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند.
🔆 یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد.
چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم.
♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند:
شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین #ثواب_جانبازی_در_رکاب_مولا_علی در نامه عمل شما ثبت شده است.
🔰 در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود:
🔷یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العادهای داشت که بچهها را جذب میکرد.
♦️خالصانه فعالیت میکرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت.
▪️ این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد
🔶من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود.
🔵 اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود!
☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود...
🌾 در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت.
تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود!
⚡️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد.
💥بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود.
🌒 خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم.
💥از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد.
✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی!
🌿 هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
🥀 این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید.
🌿 این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم:
❓ چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید.
من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی.
🔆خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه.
🔆لبته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند..
اما باز بد نبود.
✅ همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم.گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم.
هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
ادامه دارد..
✨نگاه شهدا ی بدرقه ی زندگی تون باد. لینک کانال 👇🏻👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••••─━━⊱✦🦋✦⊰━━─••••
❗تا حالا #رفیـــق_شهیدت رو دیـــدی؟
فیلمی از شهید ابراهیم هادی💗
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🆔 @salambarebraHem
🔴عکسی دیده نشده از حاج قاسم سلیمانی
▪️کرمان دهه ۸۰ پیرایشگاه جنب مسجدالرسول(ص) ،جایی که همه کرمانی ها آن را می شناسند.
حاج قاسم مشتری ثابت این پیرایشگاه بود.
#شهیدسپهبد_قاسم_سلیمانی
🥀کی شود باور کنیم این داغ را ....
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🆔 @salambarebraHem
⭕️ انتشار برای اولین بار؛ تصویری از #محمود_موسوی_مجد جاسوس محکوم به اعدامی که در حوزههای مختلف امنیتی اطلاعاتی را جمع آوری و در اختیار سرویس های جاسوسی سیا و موساد قرار داده بود
👤 خبرگزاری میزان
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🆔 @salambarebraHem
سلام بر ابراهیم
⭕️ انتشار برای اولین بار؛ تصویری از #محمود_موسوی_مجد جاسوس محکوم به اعدامی که در حوزههای مختلف امنی
⭕️ لعنت خدا و اولیاء خدا به تو زمانی که بدنیا اومدی
زمانی که کفتار صفت از فروختن خون مردان خدا ارتزاق کردی
و زمانی که ذلتبار راهی جهنمی..
#محمود_موسوی_مجد
👤 آرمــا⅛
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🆔 @salambarebraHem
💢یه جَوون ۳۵ سالهی پاک دست و متخصص، دَمار از پیروپاتالهای فاسد و رانتخوار درآورده.
آقا #رسول_قهرمانی
اینکه رهبری گفتند "راهحل اصلی اعتماد به جوانان است و هرجا به نسل جوان اعتماد کردیم، پیش رفتیم"، مصداقش جَوونهایی مثل همین آقای قهرمانی است.
خداقوت به همّتش، درود به غیرتش...
✍حاج حیدر
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🆔 @salambarebraHem
⭕️ اینکه این روزها بابت #رسول_قهرمانی و #مسعود_شاهمحمدی و #علیرضا_رستمی و مبارزه جانانهشان با مفسدین اقتصادی، احساس غرور میکنیم را نه فقط به نام این قهرمانان که باید به نام همه جوانان انقلابی که عالمانه و شجاعانه پای رکاب انقلابند، بنویسیم..
با این جوانان فتح خرمشهرها شدنیست..
👤 آسید
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🆔 @salambarebraHem
تصویر این مرد را خوب به خاطر بسپارید؛ مسعود شاهمحمدی، نماینده دادستانی در پرونده #امید_اسدبیگی (هفتتپه)....
در طول هفتههای اخیر، سفت و سخت در مقابل مفسدان پرونده ایستادگی کرده، فشارهای سنگین برای برکناریاش را تحمل کرده و دست آخر با پیگیریاش، حقوق معوقه کارگران #هفتتپه واریز شده..
💬 آسید
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🆔 @salambarebraHem