⭕️ کاش به عراقیها بگیم سفارت رو آتیش نزنن
آخه حیفه، چندتا سالن همایش و حسینه از توش درمیاد
👤 حاج فیدل🇮🇷
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
روحانی: ما با آلودگی ۲۰۰ مدارس را تعطیل میکنیم، در هند و چین مردم با آلودگی ۳۰۰ و ۳۶۰ به مدرسه میروند!
➕ اینکه چیزی نیست، یبار وزیرت گفت چینیها یه وعده غذا میخورن ما باید از اونا یاد بگیریم؛ شما ببخشید ما زیاد میخوریم و نفس میکشیم، قول میدیم فورا بریم زیر خاک، تو خودتو نگران نکن!
💬 جِنلی
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢اگه نگاه کنی با قلبت، تو شهر کربلا تو هر شب/ نوشته توی آسمونها، عشق یا حضرت زینب(س)
مداحی حاج امیر کرمانشاهی و حاج محمود کریمی به مناسبت ولادت باسعادت حضرت زینب(س)
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
🌷جانباز سرافراز «غلامحسین براتعلی» به یاران شهیدش پیوست.
◾️مراسم وداع با این شهید والا مقام امشب ساعت ۲۱:۳۰ ؛ همزمان با شهید مدافع حرم "محمدجعفر حسینی" برگزار خواهد شد.
◾️«غلامحسین براتعلی» از جانبازان قطع نخاع از گردن پس از تحمل ۳۵ سال رنج جانبازی، به سوی یاران شهیدش پرکشید.
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔴 اذان بیوقت
یه روز عصر که پشت موتور نشسته بود و میرفت رسید به چراغ قرمز، ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و رفت بالای موتور و فریاد زد:
الله اکبر و الله اکــــبر ...
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب. اشهد ان لا اله الا الله ...
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن.
من رفتم سراغش بهش گفتم: چطور شد؟ یه نگاهی به من انداخت و گفت: "مگه متوجه نشدی پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بیحجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن من دیدم تو روز روشن جلو چشم #امام_زمان داره گناه میشه به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه، دیدم این بهترین کاره !! "همین.
🌷شهید مجید زین الدین
🌷یاد شهدا با صلوات
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
🌿سلام بر ابراهیم
🔹 دبیر ورزش🔹
راوی: شهيد رضا هوريار
🔹ارديبهشت سال ۱۳۵۹ بود. دبير ورزش دبيرستان شهدا بودم. در كنار مدرسه
ما دبيرستان ابوريحان بود. ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود.
رفته بودم به ديدنش. كلی با هم صحبت كرديم. شيفته مرام و اخلاق ابراهيم شدم.
🔸آخر وقت بود. گفت: تک به تک واليبال بزنيم!؟
خنده ام گرفت. من با تيم ملی واليبال به مسابقات جهانی رفته بودم. خودم را صاحب سبک می دانستم. حالا اين آقا ميخواد...!
🔹گفتم باشه. توی دلم گفتم : ضعيف بازی ميكنم تا ضايع نشه!
سرويس اول را زد. آنقدر محكم بود كه نتوانستم بگيرم! دومی، سومی و... رنگ چهرهام پريده بود. جلوی دانش آموزان كم آوردم!
🔸ضرب دست عجيبی داشت. گرفتن سرويس ها واقعا مشكل بود. دورتا دور زمين را بچه ها گرفته بودند. نگاهی به من كرد. اين بار آهسته زد. امتياز اول را گرفتم. امتياز بعدی و
بعدی و... .
می خواست ضايع نشم. عمدًا توپ ها را خراب می كرد!
🔹رســيدم به ابراهيم.
بازی به دو شد و آبروی من حفظ شد! توپ را انداختم كه سرويس بزند.
توپ را در دستش گرفت. آمد بزند که صدائی آمد. الله اكبر...
ندای اذان ظهر بود.
تــوپ را روی زمين گذاشــت. رو به قبله ايســتاد و بلندبلند اذان گفت. در فضای دبيرستان صدايش پيچيد.
🔸بچه ها رفتند. عده ای برای وضو، عده ای هم برای خانه.
او مشــغول نماز شــد. همان جا داخل حياط. بچه ها پشت سرش ايستادند.
جماعتی شد داخل حياط. همه به او اقتدا كرديم. نماز كه تمام شــد برگشت به سمت من. دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتی زيباست كه با رفاقت باشد.
🌷 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0