▫️٢
فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ يَا عَمَّتَا بِيتِيَ اَللَّيْلَةَ عِنْدَنَا فَإِنَّهُ سَيُولَدُ اَللَّيْلَةَ اَلْمَوْلُودُ اَلْكَرِيمُ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّذِي يُحْيِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهٰا
فَقُلْتُ مِمَّنْ يَا سَيِّدِي وَ لَسْتُ أَرَى بِنَرْجِسَ شَيْئاً مِنْ أَثَرِ اَلْحَبَلِ
فَقَالَ مِنْ نَرْجِسَ لاَ مِنْ غَيْرِهَا
قَالَتْ فَوَثَبْتُ إِلَيْهَا فَقَلَبْتُهَا ظَهْراً لِبَطْنٍ فَلَمْ أَرَ بِهَا أَثَرَ حَبَلٍ فَعُدْتُ إِلَيْهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا فَعَلْتُ
فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ لِي إِذَا كَانَ وَقْتُ اَلْفَجْرِ يَظْهَرُ لَكِ بِهَا اَلْحَبَلُ لِأَنَّ مَثَلَهَا مَثَلُ أُمِّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ لَمْ يَظْهَرْ بِهَا اَلْحَبَلُ وَ لَمْ يَعْلَمْ بِهَا أَحَدٌ إِلَى وَقْتِ وِلاَدَتِهَا لِأَنَّ فِرْعَوْنَ كَانَ يَشُقُّ بُطُونَ اَلْحُبَالَي فِي طَلَبِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هَذَا نَظِيرُ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ
قَالَتْ حَكِيمَةُ فَعُدْتُ إِلَيْهَا فَأَخْبَرْتُهَا بِمَا قَالَ وَ سَأَلْتُهَا عَنْ حَالِهَا فَقَالَتْ يَا مَوْلاَتِي مَا أَرَى بِي شَيْئاً مِنْ هَذَا
قَالَتْ حَكِيمَةُ فَلَمْ أَزَلْ أَرْقُبُهَا إِلَى وَقْتِ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ وَ هِيَ نَائِمَةٌ بَيْنَ يَدَيَّ لاَ تَقْلِبُ جَنْباً إِلَى جَنْبٍ حَتَّى إِذَا كَانَ آخِرُ اَللَّيْلِ وَقْتُ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ وَثَبَتْ فَزِعَةً فَضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِي وَ سَمَّيْتُ عَلَيْهَا،
فَصَاحَ إِلَيَّ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَالَ: اِقْرَئِي عَلَيْهَا إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ
فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا وَ قُلْتُ لَهَا مَا حَالُكِ؟
قَالَتْ ظَهَرَ بِيَ اَلْأَمْرُ اَلَّذِي أَخْبَرَكِ بِهِ مَوْلاَيَ فَأَقْبَلْتُ أَقْرَأُ عَلَيْهَا كَمَا أَمَرَنِي، فَأَجَابَنِي اَلْجَنِينُ مِنْ بَطْنِهَا يَقْرَأُ مِثْلَ مَا أَقْرَأُ وَ سَلَّمَ عَلَيَّ
قَالَتْ حَكِيمَةُ: فَفَزِعْتُ لِمَا سَمِعْتُ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لاَ تَعْجَبِي مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْطِقُنَا بِالْحِكْمَةِ صِغَاراً وَ يَجْعَلُنَا حُجَّةً فِي أَرْضِهِ كِبَاراً
فَلَمْ يَسْتَتِمَّ اَلْكَلاَمَ حَتَّى غِيبَتْ عَنِّي نَرْجِسُ فَلَمْ أَرَهَا كَأَنَّهُ ضُرِبَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا حِجَابٌ فَعَدَوْتُ نَحْوَ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا صَارِخَةٌ
فَقَالَ لِي اِرْجِعِي يَا عَمَّةِ فَإِنَّكِ سَتَجِدِيهَا فِي مَكَانِهَا
قَالَتْ فَرَجَعْتُ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ كُشِفَ اَلْغِطَاءُ اَلَّذِي كَانَ بَيْنِي وَ بَيْنَهَا وَ إِذَا أَنَا بِهَا وَ عَلَيْهَا مِنْ أَثَرِ اَلنُّورِ مَا غَشِيَ بَصَرِي وَ إِذَا أَنَا بِالصَّبِيِّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ سَاجِداً لِوَجْهِهِ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَيْهِ وَ هُوَ يَقُولُ:
⚡ «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ»،
ثُمَّ عَدَّ إِمَاماً إِمَاماً إِلَى أَنْ بَلَغَ إِلَى نَفْسِهِ
ثُمَّ قَالَ:
«اَللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ اِمْلَإِ اَلْأَرْضَ بِي عَدْلاً وَ قِسْطاً»
فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: «يَا عَمَّةِ تَنَاوَلِيهِ وَ هَاتِيهِ»
فَتَنَاوَلْتُهُ وَ أَتَيْتُ بِهِ نَحْوَهُ فَلَمَّا مَثَلْتُ بَيْنَ يَدَيْ أَبِيهِ وَ هُوَ عَلَى يَدَيَّ سَلَّمَ عَلَى أَبِيهِ
فَتَنَاوَلَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مِنِّي وَ اَلطَّيْرُ تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِهِ وَ نَاوَلَهُ لِسَانَهُ فَشَرِبَ مِنْهُ
ثُمَّ قَالَ: اِمْضِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِتُرْضِعَهُ وَ رُدِّيهِ إِلَيَّ
قَالَتْ فَتَنَاوَلْتُهُ أُمَّهُ فَأَرْضَعَتْهُ فَرَدَدْتُهُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ،
وَ اَلطَّيْرُ تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِهِ فَصَاحَ بِطَيْرٍ مِنْهَا فَقَالَ لَهُ:
اِحْمِلْهُ وَ اِحْفَظْهُ وَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَتَنَاوَلَهُ اَلطَّيْرُ وَ طَارَ بِهِ فِي جَوِّ اَلسَّمَاءِ وَ اِتَّبَعَهُ سَائِرُ اَلطَّيْرِ
فَسَمِعْتُ أَبَا مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ:
أَسْتَوْدِعُكَ اَللَّهَ اَلَّذِي أَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى مُوسَى
.
▫️٣
فَبَكَتْ نَرْجِسُ، فَقَالَ لَهَا اُسْكُتِي فَإِنَّ اَلرَّضَاعَ مُحَرَّمٌ عَلَيْهِ إِلاَّ مِنْ ثَدْيِكِ وَ سَيُعَادُ إِلَيْكِ كَمَا رُدَّ مُوسَى إِلَى أُمِّهِ، وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: فَرَدَدْنٰاهُ إِلىٰ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهٰا وَ لاٰ تَحْزَنَ
قَالَتْ حَكِيمَةُ :
فَقُلْتُ وَ مَا هَذَا اَلطَّيْرُ؟
قَالَ: هَذَا رُوحُ اَلْقُدُسِ اَلْمُوَكَّلُ بِالْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ يُوَفِّقُهُمْ وَ يُسَدِّدُهُمْ وَ يُرَبِّيهِمْ بِالْعِلْمِ
قَالَتْ حَكِيمَةُ : فَلَمَّا كَانَ بَعْدَ أَرْبَعِينَ يَوْماً رُدَّ اَلْغُلاَمُ وَ وُجِّهَ إِلَى اِبْنِ أَخِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَعَانِي فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ فَإِذَا أَنَا بِالصَّبِيِّ مُتَحَرِّكٌ يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ
فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي هَذَا اِبْنُ سَنَتَيْنِ؟!
فَتَبَسَّمَ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَوْلاَدَ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْأَوْصِيَاءِ إِذَا كَانُوا أَئِمَّةً يَنْشَئُونَ بِخِلاَفِ مَا يَنْشَأُ غَيْرُهُمْ وَ إِنَّ اَلصَّبِيَّ مِنَّا إِذَا كَانَ أَتَى عَلَيْهِ شَهْرٌ كَانَ كَمَنْ أَتَى عَلَيْهِ سَنَةٌ وَ إِنَّ اَلصَّبِيَّ مِنَّا لَيَتَكَلَّمُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ وَ يَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ وَ يَعْبُدُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِنْدَ اَلرَّضَاعِ تُطِيعُهُ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ تَنْزِلُ عَلَيْهِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً
قَالَتْ حَكِيمَةُ: فَلَمْ أَزَلْ أَرَى ذَلِكَ اَلصَّبِيَّ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يَوْماً إِلَى أَنْ رَأَيْتُهُ رَجُلاً قَبْلَ مُضِيِّ أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِأَيَّامٍ قَلاَئِلَ فَلَمْ أَعْرِفْهُ
فَقُلْتُ لاِبْنِ أَخِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَنْ هَذَا اَلَّذِي تَأْمُرُنِي أَنْ أَجْلِسَ بَيْنَ يَدَيْهِ؟
فَقَالَ لِي هَذَا اِبْنُ نَرْجِسَ وَ هَذَا خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي وَ عَنْ قَلِيلٍ تَفْقِدُونِّي فَاسْمَعِي لَهُ وَ أَطِيعِي
قَالَتْ حَكِيمَةُ: فَمَضَى أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ ذَلِكَ بِأَيَّامٍ قَلاَئِلَ وَ اِفْتَرَقَ اَلنَّاسُ كَمَا تَرَى وَ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأَرَاهُ صَبَاحاً وَ مَسَاءً
وَ إِنَّهُ لَيُنْبِئُنِي عَمَّا تَسْأَلُونَ عَنْهُ فَأُخْبِرُكُمْ وَ وَ اَللَّهِ إِنِّي لَأُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلشَّيْءِ فَيَبْدَأُنِي بِهِ وَ إِنَّهُ لَيَرُدُّ عَلَيَّ اَلْأَمْرَ فَيَخْرُجُ إِلَيَّ مِنْهُ جَوَابُهُ مِنْ سَاعَتِهِ مِنْ غَيْرِ مَسْأَلَتِي
وَ قَدْ أَخْبَرَنِي اَلْبَارِحَةَ بِمَجِيئِكَ إِلَيَّ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُخْبِرَكَ بِالْحَقِّ
- قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ:
فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ أَخْبَرَتْنِي حَكِيمَةُ بِأَشْيَاءَ لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهَا أَحَدٌ إِلاَّ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِمْتُ أَنَّ ذَلِكَ صِدْقٌ وَ عَدْلٌ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَطْلَعَهُ عَلَى مَا لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ .
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/357258
🔹
✅ ترجمه حدیث
🔸
@Salehi786
🔸 ترجمه #حدیث جریان ولادت امام زمان (علیه السلام)
(متن عربی حدیث)
🔸
🔻نقل حدیث از کتاب کمال الدین شیخ صدوق ج٢ ص۴٢۶، بحار ج۵١ ص١١
https://hadith.inoor.ir/hadith/250584
▫️١
🔸محمد بن عبدالله مطهری میگوید:
⚡بعد از رحلت امام حسن عسکری علیه السّلام، به خدمت حکیمه خاتون، دختر امام جواد علیه السّلام رسیدم تا درباره امام زمان که مردم اختلاف نظر داشتند و متحیر بودند، از او سؤال کنم.
(حضرت حکیمه خاتون که عمه امام حسن عسکری علیه السلام هستند و در ضریح سامرا کنار ایشان مدفوناند).
چون به خدمتش رسیدم، ایشان فرمود که بنشینم. پس از آنکه نشستم فرمود:
«ای محمد! خداوند زمین را از وجود حجت گویا یا ساکت خالی نمی گذارد. خداوند این منصب بزرگ را بعد از امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)، به دو برادر نداد تا بدین سبب آن دو را بر سایر برادران برتری بخشد و اینکه معلوم باشد که در روی زمین نظیر ندارند.
با این وصف خداوند این منصب بزرگ را فقط به فرزندان امام حسین علیه السّلام اختصاص داده است و نه به فرزندان امام حسن علیه السلام. چنان که فرزند هارون را به جای اولاد حضرت موسی به مقام نبوت برگزید، هر چند که موسی بر هارون حجت بود. با این حال این فضیلت تا روز قیامت برای فرزندان هارون ماند.
در این امت هم ناچار باید امتحانی پیش آید تا بدان وسیله، پیروان باطل و طالبان حق تمیز داده شوند و در سرای دیگر، مردم را از خدا بازخواستی نباشد، و لازم بود که این امتحان بعد از رحلت امام حسن عسکری علیه السّلام واقع گردد.»
گفتم: «ای بانوی من! امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی دارد؟»
حضرت حکیمه خاتون تبسمی فرمود و گفت: «اگر امام حسن عسکری علیه السّلام فرزندی ندارد، پس بعد از او حجت خدا کیست؟ مگر نگفتم بعد از امام حسن و امام حسین، امامت برای دو برادر نمی تواند باشد؟»
گفتم: «ای بانوی من! چگونگی ولادت با سعادت و غیبت آن حضرت را برای من شرح دهید!»
🔻حکیمه فرمود:
«من کنیزی داشتم که نامش نرجس بود. روزی پسر برادرم امام حسن عسکری علیه السّلام به دیدن من آمد و سخت به وی نظر دوخت. گفتم که اگر مایل هستید، او را نزد شما روانه میکنم (که با وی ازدواج نمایید).
فرمود: «نه عمه جان! ولی من از وی در شگفتم.»
گفتم از چه چیز تعجب میکنید؟
فرمود: «به زودی فرزند با کرامتی از جانب خدای عزوجل از وی به وجود میآید که خداوند، زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم میشود، به وسیله او پر از عدل و داد میکند.»
گفتم پس من او را نزد شما میفرستم.
حضرت فرمود: «در این خصوص از پدرم (امام علی النقی الهادی علیه السلام) اجازه بگیر!»
من هم لباس پوشیدم و به منزل امام علی النقی الهادی (علیه السلام) رفتم، سلام کردم و نشستم.
پیش از آنکه من چیزی بگویم آن حضرت فرمود: «ای حکیمه! نرجس را نزد فرزندم بفرست.»
عرض کردم که آقا! من برای همین مطلب نزد شما آمده ام.
فرمود: «ای مبارکه (بانوی با برکت)، خدا میخواهد تو را در ثواب این ازدواج شریک گرداند و از این خیر بهره مند کند»
بی درنگ به خانه برگشتم، نرجس را زینت کرده و او را به نزد امام عسکری علیه السلام فرستادم و در خانه خودم وسیله عروسی و تشکیل زندگی آنها را فراهم کردم.
سپس حضرت چند روز بعد نزد پدر بزرگوارش رفت و من نرجس را با او فرستادم.
بعد از رحلت امام علی النقی علیه السّلام، آن حضرت به جای پدر در منصب امامت نشست. من هم مانند سابق که به دیدن امام علی النقی نائل میگشتم، به ملاقات او نیز میرفتم.
یک روز که به خانه آن حضرت رفته بودم، نرجس آمد تا کفش از پایم درآورد و گفت: «ای بانوی من! بگذار کفش شما را دربیاورم!»
گفتم «بانو و سرور من تو هستی. به خدا قسم نمی گذارم و خدمت تو را رضایت نمی دهم. بلکه من هستم که خدمت به تو را بر روی چشم میپذیرم.»
چون امام گفتگوی ما را شنید فرمود: «ای عمه! خدا پاداش نیک به تو مرحمت فرماید.»
من تا غروب آفتاب خدمت امام علیه السّلام بودم و با نرجس صحبت میکردم. آنگاه کنیز خانه را صدا کردم و به او گفتم که جامههای مرا بیاورد تا بروم.
امام فرمود: «عمه جان! امشب را نزد ما به سر ببر که در این شب، مولود مبارکی از جانب خدای عزوجل متولد میشود که زمین مرده را زنده میگرداند.»
پرسیدم که این مولود مبارک از چه زنی خواهد بود؟ من که چیزی در نرجس نمیبینم؟
حضرت فرمود: «همانا با همین وصف، فقط از نرجس خواهد بود!»
من نزدیک نرجس رفتم و او را وارسی کردم، ولی اثری از حمل (بارداری) در وی ندیدم. لذا رفتم و موضوع را به امام هم اطلاع دادم.
حضرت تبسمی کرد و فرمود: «عمه جان! موقع طلوع فجر اثر حملش بر شما آشکار میشود، زیرا او هم مانند مادر موسی است که اثر آبستنی در وی مشهود نبود و تا موقع تولد موسی هیچ کس اطلاع نداشت، چرا که فرعون برای دست یافتن به موسی، شکم زنان باردار را میشکافت.
این هم مانند موسی است (که دشمنان در صدد کشتن او هستند.)»
.
▫️٢
حکیمه خاتون میگوید:
«تا هنگام طلوع فجر پیوسته مراقب نرجس بودم. او کنار من خوابیده بود و پهلو به پهلو نمیشد. نزدیک طلوع فجر ناگهان برخاست. به سوی او شتافتم و او را به سینه چسبانیدم و نام خدا را بر او خواندم
امام با صدای بلند فرمود: «ای عمه! سورهی «انا انزلناه فی ليلة القدر» را بر او قرائت کن»
پس شروع به قرائت کردم و از وی پرسیدم حالت چطور است؟
نرجس گفت: «آنچه آقا فرمود، ظاهر گردید»
چون به قرائت سوره «انا انزلناه» پرداختم، همان گونه که من میخواندم، آن جنین نیز در شکم مادر با من میخواند.
بعد به من سلام کرد. چون صدای او را شنیدم وحشت کردم!
امام حسن عسکری علیه السلام صدا زد: «ای عمه! از کار خداوند تعجب مکن که ذات حق، ما را از خردسالی با حکمت گویا نموده، و در بزرگسالی، حجت خود بر روی زمین میگرداند»
هنوز سخن امام تمام نشده بود که نرجس از نظرم ناپدید گشت، مثل اینکه میان من و او پرده ای غیبی کشیده باشند. از این رو وحشت کردم و فریادکنان به سوی امام شتافتم
حضرت فرمود: «عمه جان! برگرد که او را در جای خود خواهی دید»
وقتی برگشتم، چیزی نگذشت که پرده برداشته شد و دیدم نوری از نرجس میدرخشد که دیدگانم را خیره میکند. سپس طفلی را در حال سجده دیدم. بعد آن طفل روی زانو نشست و در حالی که انگشتانش را به سوی آسمان گرفته بود، گفت:
⚡ «گواهی میدهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است و پدرم امیرالمومنین است.» آنگاه تمام امامان را نام برد تا به خودش رسید.
و سپس گفت:
«خداوندا، آنچه به من وعده فرمودهای مرحمت کن و سرنوشتم را به انجام برسان! قدم هایم را ثابت بدار و به وسیله من زمین را پر از عدل و داد کن!»
در این وقت امام حسن عسکری علیه السلام با صدای بلند فرمود: «عمه جان! او را بگیر و نزد من بیاور»
چون او را در بغل گرفتم و نزد پدر بزرگوارش بردم، به پدر سلام کرد. حضرت هم او را در برگرفت و ناگهان دیدم چند پرنده دور سر او در پروازند.
امام علیه السلام یکی از آن پرندگان را صدا زد و فرمود: «این طفل را ببر نگهداری کن و در هر چهل روز نزد ما برگردان!»
پرنده نیز طفل را برداشت و پرواز کرد و سایر پرندگان نیز به دنبال او به پرواز در آمدند در همان حال شنیدم که امام حسن عسکری علیه السلام میفرمود:
«تو را به خدایی میسپارم که مادر موسی فرزند خود را به او سپرد»
در اینحال نرجس خاتون به گریه افتاد.
امام فرمود: «آرام باش که جز از پستان تو، حرام است از پستان دیگری شیر بخورد. به زودی او را نزد تو میآورند، همان طور که موسی را به مادرش برگرداندند. خدا در قرآن میفرماید: «او را به سوی مادرش بازگرداندیم تا دیده اش روشن شود و محزون نگردد»
حکیمه میگوید: از امام پرسیدم آن پرنده چه بود؟
فرمود: «حقیقت روح القدس بود که مراقب ائمه است و به امر خداوند، آنها را در کارها موفق و محفوظ میدارد و با علم الهی امداد میکند»
حکیمه میگوید:
«بعد از چهل روز بچه را نزد برادرزادهام برگرداندند. حضرت مرا خواست، چون به خدمتش رسیدم، دیدم بچه جلو پدر راه میرود. عرض کردم:
«آقا! این طفل که دو ساله است!»
امام تبسمی کرد و فرمود:
«فرزندان انبیا و اولیا که دارای منصب امامت و خلافت هستند، رشد و نموّ آنان با دیگران فرق دارد. رشد کودکان یک ماهه ما مانند بچه یک ساله دیگران است. کودکان ما، در شکم مادر حرف میزنند، قرآن میخوانند و خدا را عبادت میکنند. در ایام شیرخوارگی آنان نیز، فرشتگان به نگهداری و پرستاری آنها مشغولند و هر صبح و شام، برای اطاعت فرمان آنان فرود میآیند»
حکیمه میگوید:
«من هر چهل روز به چهل روز آن طفل نازنین را میدیدم، تا آنکه چند روز پیش از وفات پدرش، او را به هیبت مردی دیدم و نشناختم. لذا از امام عسکری پرسیدم:
«این کیست که میفرمایی پیش روی او بنشینم؟»
فرمود:
«او پسر نرجس است که بعد از من، جانشین من خواهد بود. من بیش از چند روز دیگر میان شما نیستم، پس از وی فرمانبرداری کنید!»
امام عسکری(ع) چند روز بعد رحلت فرمود و چنانکه میبینی، مردم درباره امام مهدی(ع) چند دسته شدند، ولی به خدا قسم که من هر صبح و شام او را میبینم و از آنچه شما از من میپرسید، قبلا به من خبر میدهد و من هم به اطلاع شما میرسانم
به خدا قسم هر وقت میخواهم از وی سؤالی کنم، قبل از بیان سوال، در جواب بر من پیشی میگیرد.
گاهی اوقات که در امری برایم تردید حاصل میشود، در همان ساعت بدون اینکه من سوال کنم، جوابی از ایشان برایم صادر میشود
حتی شب گذشته به من اطلاع دادند که تو نزد من میآیی و دربارهشان سؤال میکنی و اجازه دادند که حق مطلب را به تو بگویم
🔹
راوی گوید:
به خدا سوگند حکیمه چیزهایی به من گفت که جز خداوند، کسی نمی داند و دانستم که همه، راست و درست و مطابق عدل الهی است. یقین دارم که خداوند امام زمان عج را به اموری مطلع ساخته که دیگران اطلاع ندارند
🔸
@Salehi786
هدایت شده از بعثت مردم
✅با توجه به فرمایشات حضرت آقا در مجلس خبرگان در مورد احتمال فقدان رهبری و انتخاب رهبر بعدی و... بحثی در فضای مجازی پیش آمده است که متاسفانه برخی دوستان، ناآگاهانه عنوان کردهاند که این بحث سابقه نداشته و نگران کننده است و از این قبیل مسائل. (البته برخی دشمنان هم آگاهانه، ضریب میدهند به این تحلیل وحشتناک)
✅عرضم نسبت به این دوستان این است که اولا خواهشا قبل از اظهار نظر و برداشت این چنینی مطالعات خود را کامل کنید.
✅ثانیاً باید عرض کنم که با یک جستجوی ساده در فرمایشات سابق حضرت آقا با مجلس خبرگان میتوانیم مواردی این چنینی قریب به همین ادبیات بلکه با صراحت بیشتر نیز در جلسات گذشته مجلس خبرگان بیابیم.
ثالثاً با کمی تفکّر میتوان فهمید که طبیعت جلسه با این مجلس باید مربوط به همین مسائل باشد. چرا که وظیفهی ذاتی این مجلس برای همین مسأله است و باید تذکراتی نسبت به آن نیز در مجلس داده شود.
✅بهر حال بنده علیرغم ضیق وقتی که داشتم فقط با یک جستجوی مختصر موارد زیر را پیدا کردم:
1️⃣شما فرض بفرماييد اگر در آن لحظهى موعود نباشيد - لحظه موعودى كه نمىدانيم چه موقع است و احتياج داريم دور هم جمع شويد و رهبر انتخاب كنيد - چه اتّفاقى مىافتد؟! ... اين فكر نبايد پيش بيايد كه چون غير ازآن كارى نداريم، يا فلانى بناست صد سال ديگر زنده بماند، پس فايدهى ما چيست؟ نه؛ ممكن است اوّلاً صد سال يك خرده كمتر شود. حتماً نمىشود به صدسال مطمئن شد.(14/12/73)
2️⃣اگر اين مجلس نباشد، در آن ساعت فقدان و خلأ رهبرى، هيچ دست و انگشتى گرهگشاى مشكلى كه پيش خواهد آمد، نخواهد بود. اين، آن مجلسى است كه كار آن در لحظهى بحران و در لحظه ى لزوم گرهگشايى اساسى است. اين مجلس بايد هميشه باشد، هميشه آمادهى به كار باشد، متوجه اوضاع باشد، مسائل جارى، مهم و اساسى كشور را دائماً مورد سنجش قرار دهد و براى آن لحظهاى كه نياز هست، آن كار اصلى خودش را- كه انتخاب رهبرى است- انجام دهد. اين، اهميت مجلس خبرگان را نشان مىدهد. در لحظهى بحران، نقشآفرينى منحصر به اين مجلس است.(09/ 06/ 1385 بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار خبرگان منتخب ملت)
3️⃣در انتخاب رهبر آینده، ملاحظهی خدا را بکنید. احتمال اینکه این دورهای که تازه شروع خواهد شد، مبتلا بشود به این آزمایش، احتمال کمی نیست؛ آن وقتیکه بنا است رهبر انتخاب بشود، ملاحظات و رودربایستیها را کنار بگذارند؛ خدا را در نظر بگیرند، وظایف را در نظر بگیرند، نیاز کشور را در نظر بگیرند؛ بر این اساس رهبر انتخاب بشود( بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 20/12/94)
✍️بعثت مردم
🙏 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🆔@besatemardom
هدایت شده از حمیم (صلح میرزایی)
روایتی جعلی از دیدار خبرگان
اخیراً فردی با روایت غلط از دیدار اعضای مجلس #خبرگان رهبری با #رهبر عزیز انقلاب مدّظلّهالعالی، باعث نگرانی مومنین شده است.
بنده نقل و برداشت ایشان را جعلی میدانم.
کاشکی اگر خوب حرف زدن را بلد نیستیم خوب سکوت کردن را بیاموزیم.
https://farsnews.ir/solhmirzaei/1731265096801837322
@solhmirzaei_ir
بسم الله
#حدیث
🔸 مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) یاری کننده موسی و هارون (علیهما السلام)
🔸
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/hadith/409389
البرهان في تفسير القرآن ج ۴، ص ۲۶۵
رجبعلی اَلْبُرْسِيُّ (فی مشارق انوار الیقین)، قَالَ: رُوِيَ:
🔻 أَنَّ فِرْعَوْنَ (لَعَنَهُ اَللَّهُ) لَمَّا لَحِقَ هَارُونُ بِأَخِيهِ مُوسَى ، دَخَلاَ عَلَيْهِ يَوْماً فَأَوْجَسَا خِيفَةً مِنْهُ،
فَإِذَا فَارِسٌ يَقْدُمُهُمَا، وَ لِبَاسُهُ مِنْ ذَهَبٍ، وَ بِيَدِهِ سَيْفٌ مِنْ ذَهَبٍ، وَ كَانَ فِرْعَوْنُ يُحِبُّ اَلذَّهَبَ، فَقَالَ لِفِرْعَوْنَ :
⚡ «أَجِبْ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ، وَ إِلاَّ قَتَلْتُكَ».
⚡ فَانْزَعَجَ فِرْعَوْنُ لِذَلِكَ، وَ قَالَ: عُودَا إِلَيَّ غَداً.
فَلَمَّا خَرَجَا، دَعَا اَلْبَوَّابِينَ وَ عَاقَبَهُمْ، وَ قَالَ: كَيْفَ دَخَلَ عَلَيَّ هَذَا اَلْفَارِسُ بِغَيْرِ إِذْنٍ؟
فَحَلَفُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ أَنَّهُ مَا دَخَلَ إِلاَّ هَذَانِ اَلرَّجُلاَنِ.
⚡ وَ كَانَ اَلْفَارِسُ مِثَالَ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) ، هَذَا اَلَّذِي أَيَّدَ اَللَّهُ بِهِ اَلنَّبِيِّينَ سِرّاً، وَ أَيَّدَ بِهِ مُحَمَّداً (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) جَهْراً،
⚡ لِأَنَّهُ كَلِمَةُ اَللَّهِ اَلْكُبْرَى اَلَّتِي أَظْهَرَهَا اَللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ فِيمَا شَاءَ مِنَ اَلصُّوَرِ، فَنَصَرَهُمْ بِهَا،
⚡ وَ بِتِلْكَ اَلْكَلِمَةِ يَدْعُونَ اَللَّهَ فَيُجِيبُهُمْ وَ يُنْجِيهِمْ، وَ إِلَيْهِ اَلْإِشَارَةُ بِقَوْلِهِ: «وَ نَجْعَلُ لَكُمٰا سُلْطٰاناً فَلاٰ يَصِلُونَ إِلَيْكُمٰا بِآيٰاتِنٰا» (قصص، ٣۵).
قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ :
⚡ كَانَتِ «اَلْآيَةُ اَلْكُبْرَى» لَهُمَا هَذَا اَلْفَارِسُ .
🔸
✅ ترجمه:
🔻وقتی هارون به برادرش موسی ملحق شد، روزی بر فرعون وارد شدند و از او در دل آنها ترسی پیدا شد، ناگهان اسب سواری را در مقابل خود مشاهده کردند که لباسی از طلا پوشیده و در دست شمشیری از طلا داشت -و فرعون طلا را خیلی دوست داشت - اسب سوار رو به فرعون کرد و فرمود:
⚡ «جواب این دو نفر را بده و گرنه تو را خواهم کشت».
فرعون از مشاهده این صحنه پریشان شد و به موسی و هارون گفت: فردا نزد من برگردید.
و چون آنها بیرون رفتند، دربانها را فراخواند و آنان را بازخواست کرد، از کیفر عمل ترسانید و به ایشان گفت:
چگونه این اسب سوار بدون اجازه بر من وارد شد؟
آنها به عزّت فرعون قسم یاد كردند كه جز این دو مرد، كسی داخل قصر نشد.
آن اسب سوار حقیقت مثالی مولا علی (علیه السلام) بود (یعنی وجود آن حضرت در قالبی مثالی بود) که خداوند پیامبرانش را در پنهانی به سبب او تأیید و یاری کرد و خاتم الأنبیاء را به طور آشکار یاری و نصرت نمود. (1)
زیرا او كلمهی كبرای الهی است كه وی را به هر صورتی كه اراده فرموده بر اولیای خویش ظاهر نموده و آنان را با یاری وی نصرت داده است.
و انبیاء الهی خدایشان را با این كلمه میخواندند پس دعایشان مستجاب میشد و آنان را نجات میداد.
و این آیه به آن قصّه اشاره دارد که فرمود:
⚡ «وَنَجْعلُ لَکما سُلطاناً فَلایَصِلون إلَیْکما بِآیاتِنا» (قصص، ٣۵)
«عطا کردیم برای شما دو نفر تسلط و سلطانی را که هرگز دشمنان به شما دست نیابند به قدرت آیاتمان».
🔻ابن عبّاس می گوید:
⚡ «آیت کبری و نشانه بزرگ الهی» (اَلْآيَةُ اَلْكُبْرَى) که خدا برای آن دو بزرگوار (موسی و هارون) قرار داد همان اسب سوار (مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام) بود.
🔹
🔸 پینوشت:
📌(1). پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در مورد مولا على (علیه السلام) مىفرمایند:
⚡ «یَا عَلِی! کُنْتَ مَعَ الْانْبِیَاءِ سِرّاً وَ مَعِیَ جَهْراً»؛
اى على! تو با بقیه انبیاء در باطن و سرّ آنها بودى، و براى من در ظاهر و آشکار هستى.
(القطره من بحار مناقب النبى و العتره، ج١ ص١٨٨)
🔻 سیّد نعمت اللَّه جزائری رحمه الله در کتاب «الأنوار النعمانیّه، ج١ ص٣۰» از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده است که آن حضرت به امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
⚡ «یا علیّ إنّ اللَّه تعالی قال لی: یا محمّد، بعثت علیّاً مع الأنبیاء باطناً ومعک ظاهراً» ؛
«علی جان ؛ خداوند تبارک و تعالی به من فرمود: ای محمّد ؛ علی را با همه انبیاء به طور سرّی و پنهانی، و با تو به طور علنی و آشکار همراه نمودم».
🔸
🔻 روایتی مشابه در امداد امیرالمؤمنین (علیه السلام) به سلمان فارسی
🌐 eitaa.com/salehi786/3363
🔸
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 امداد مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به سلمان فارسی (علیه الرحمة)، سالها قبل از ولادت ظاهری مولا
🔸
🔻 قشیری از علمای شافعی در کتاب خود «احسن الکبائر» نقل کرده است:
⚡ امیرالمؤمنین (علیه السلام) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان سنّ آن حضرت بیست و هفت سال بود، و سلمان در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت، علی (علیه السلام) دانه خرمائی به طرف او رها کرد، سلمان گفت: ای علی بامن شوخی می کنی در حالیکه من پیرمردم و تو جوان کم سنّ و سال هستی؟
🔻حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
⚡ یا سلمان؛ حَسِبْتَ نَفْسَكَ كَبِيراً وَ رَأَيْتَنِي صَغِيراً ! أنسیتَ «دشت أرژن» و مَنْ خَلَّصَكَ هُنَاكَ مِنَ الأَسَد؟
ای سلمان ؛ مرا از نظر سنّ و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده ای؟ آیا قصّه «دشت ارژن» را فراموش کرده ای؟ درآن بیابان که گرفتار شیر درنده شدی چه کسی تو را نجات داد؟
🔻سلمان با شنیدن این کلمات از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به وحشت افتاد و عرض کرد: از کیفیّت آن جریان برایم بگو.
🔻حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
تو در وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می ترسیدی، دستها را به دعا بلند کردی و از خداوند نجات خود را طلبیدی، خداوند هم دعایت را اجابت فرمود، و مرا که در آن صحرا عبور می کردم بفریاد تو رساند.
من همان اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه و شمشیرش به دستش بود. شمشیر کشیدم و ضربه ای بر آن شیر وارد کردم که او را دو نیم کرد و تو خلاص شدی.
سلمان عرض کرد: نشانه دیگری که در آنجا بود برایم بگو.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) دست خود را دراز کرد و از آستین یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود:
⚡ این همان هدیه تو است که به آن اسب سوار دادی.
سلمان با دیدن آن شاخه گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد و ناگهان صدائی شنید که به او میگفت: خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شرفیاب شو و قصّه ات را برای آن حضرت بازگو.
🔹
🔻سلمان خدمت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد و قصّه خود را چنین آغاز کرد:
⚡ ای رسول خدا ؛ من اوصاف شما را در انجیل خواندم و محبّت شما در دلم جای گرفت، همه ادیان غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم مخفی کردم تا سرانجام متوجّه شد و نقشه کشتن مرا کشید ولی دلسوزی او نسبت به مادرم مانع می شد و دائماً چاره ای در قتل من می اندیشید، و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد، تا اینکه فرار کردم، به سرزمینی به نام «ارژن» برخورد کردم و در آنجا خواستم ساعتی استراحت کنم، خوابم برد و محتلم شدم.
وقتی از خواب بیدار شدم کنار چشمه ای که در همان نزدیکی بود رفتم، لباسهای خود را بیرون آوردم و داخل آب شدم تا غسل کنم، ناگهان شیری ظاهر شد و نزدیک آمد تا روی لباسهای من قرارگرفت، وقتی او را دیدم به وحشت افتادم، ناله و زاری کردم و از خداوند نجات خود را از چنگال او درخواست نمودم که ناگهان اسب سواری پدیدار شد و شیر را با شمشیر خود ضربه ای زد و دو نیم کرد.
من از آب بیرون آمدم و خود را بر رکاب اسبش انداختم و آن را بوسیدم، و چون فصل بهار بود و صحرا پر از گلها و سبزیهای زیبا بود شاخهی گلی گرفتم و به او هدیه کردم.
آن سوار هم وقتی گلها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و بعد از آن از او اثری ندیدم، از این جریان بیشتر از سیصد سال میگذرد و من این قصّه را برای هیچکس نگفته ام، امروز پسر عموی شما علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) به من آن قضیّه را گفت.
🔻رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:
⚡ ای سلمان ؛ هنگامی که مرا به آسمان بردند، به سدرة المنتهی که رسیدم جبرئیل از من جدا شد و فاصله گرفت، من تا کنار عرش پروردگارم بالا رفتم و در حالیکه با خداوند گفتگو می کردم ناگهان شیری را مشاهده کردم در کنارم ایستاده است، نگاه کردم دیدم علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.
وقتی به زمین برگشتم علی (علیه السلام) بر من وارد شد، و پس از عرض سلام، بخاطر الطاف و عنایاتی که خداوند در این سیر ملکوتی به من نموده بود تبریک گفت، سپس از تمام گفتگوهای من با پروردگارم خبر داد.
⚡ اِعْلَمْ يَا سَلْمَانُ أَنَّهُ مَا ابْتُلِيَ أَحَدٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ و الْأَوْلِيَاءُ مُنْذُ عَهدَ آدَمُ إلی الآنَ بِبَلاَءٍ إِلاَّ كَانَ عَلِيٌّ هُوَ اَلَّذِي نَجَّاهُ مِنْ ذَلِكَ.
بدان ای سلمان ؛ همانا هر کدام از انبیاء و اولیاء الهی از زمان عهد حضرت آدم (علیه السلام) تاکنون که گرفتار بلایی شده است، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) از جانب خداوند او را از آن بلاها و گرفتاریها نجات داده است.
🔸
@Salehi786
ج ۲ دروس هیئت و دیگر رشتههای ریاضی - علامه حسن زاده آملی .pdf
38.74M
🔸 کتاب دروس هیئت و دیگر رشتههای ریاضی(ج١ و ٢)
#PDF
🔻اثر #علامه_حسن_زاده آملی
🔹این کتاب آیات و روایات وقت و قبله و هلال را بیان مى کند و سمت قبله و اعتدال و زوال و بسیارى دیگر از امور را به خوانندگان مى آموزاند.
🔹علم هیئت که از آن با نامهای دیگر چون اخترشناسی، علم الفلک و مجسطی و … نیز یاد میشود، یک بخش از چهار بخش علم ریاضی (حساب، هندسه، موسیقی، هیئت) است و از حالات اجرام بسیطه علوی و سفلی و اشکال و اوضاع آنها و ابعاد بین آنها و حرکات افلاک و کواکب و مقادیر آنها بحث میکند.
#علم_هیئت
🔸
@Salehi786
تصاویر کتاب دروس هیئت علامه حسن زاده آملی.pdf
14.36M
🔸 تصاویر کتاب دروس هیئت و دیگر رشتههای ریاضی
#PDF
🔻اثر #علامه_حسن_زاده آملی
🔹این👆 #بازسازی_تصاویر از روی طرح کتاب اصلی (بعلت پایین بودن کیفیتشان)، در ٢ جلد، توسط آقای حمیدرضا کیانی در کانال تلگرامیشان انجامشده، که میتوانید نسخه رنگی چاپ دیجیتال آن را هم سفارش دهید👇
🌐 https://t.me/heyat1_2/106
#علم_هیئت
🔸
@Salehi786
متن و ترجمه تفسیر فرات کوفی.pdf
18.09M
🔸کتاب تفسیر فرات کوفی (متن و ترجمه)
#PDF
📌شامل احادیث معرفتی بسیار ناب و عمیق، در ۷۲۸ صفحه
✍️گردآوری ابی القاسم فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، از علمای مشهور دوره غیبت صغریٰ | مترجم: معصومه آعبدالله
📌 فایل PDF از سایت کتابخانهی شیعه
🌐 shialibrary.blog.ir/post/233
📌خرید نسخه چاپی
🌐 https://dalilema.ir/18875
🔸
🔹این تفسیر شامل احادیثی است که در ذیل برخی از آیات قرآن به نقل از ائمه اطهار (علیهمالسلام) روایت شده، و این روایات غالباً جنبه تاویلی دارد و رویکرد آنها در بیان ولایت اهل البیت (علیهم السلام) بر اساس آیات قرآنی است.
🔹این تفسیر در طول ایام، مورد استفاده علمای برجسته شیعه از جمله ملامحسن فیض ، شیخ حر عاملی، علامه مجلسی ، قاضی سعید قمی و ... قرار گرفته تا آنجا که آن را با تفسیر قمی و عیاشی و ... هم سنگ دانسته اند.
🔹اعتماد بزرگان شیعه به فرات کوفی درحدی است که علامه مامقانی بالاترین درجه حُسن را برای فرات قائل شده است.
🔹علامه سید محسن امین، فرات را از اصحاب امام رضا (علیه السلام) و برخی دیگر او را از اصحاب عصر امام جواد (علیه السلام) دانستهاند.
🔻 متن کتاب فوق شامل آیه قرآن و ترجمه آن و متن روایت (اعراب گذاری شده) و ترجمه آن است. در نسخه حاضر، سلسله راویان حدیث به خاطر سهولت در امر مطالعه، و همچنین برخی احادیث مشابه یا تکراری حذف شدهاند، مگر این که ضرورت بازگویی داشته و یا حاوی نکته جدیدی بوده باشند.
🔸
@Salehi786
هدایت شده از قرارگاه مردمی نصر
شایسته است این جلسه به پاس مجاهدتهای شهدا و مجاهدان حزبالله لبنان تبلیغ گردد و حضور خوبی رقم زده شود.
کتاب مبانی معرفتی مهدویت - استاد طاهرزاده .pdf
21.78M
🔸کتاب مبانی معرفتی مهدویت
#PDF
🔻 اثر #استاد_طاهرزاده
✅ متن محوری در دوره مهدویت👇
، 🌐 eitaa.com/sania_ashar/6
📌نسخه Word و اندروید از کتاب
🌐 lobolmizan.ir/book/68
🔸 نرمافزار حیات طیبه (مجموعه آثار استاد اصغر طاهرزاده)
🌐 eitaa.com/SalehiApps/87
🔸
✅ کانال مبانی معرفتی مهدویت | هُوَ الثَّانِیَ عَشَرَ مِنَ الأَئِمَّةِ الهُدَاة
🔹 @Sania_Ashar
🔸
@Salehi786
هدایت شده از علامه طباطبایی (ره)
آئین بزرگداشت علامه سید محمدحسینطباطبایی
📌همراه با رونمایی از کتاب" دستنوشتهها"( یادداشتهایی از جلسات خصوصی علامه طباطبایی)
🗓زمان: چهارشنبه، ۲۳ آبانماه ۱۴۰۳
🕰 ساعت: ۱۵ تا ۲۰
📍مکان: خیابان شهید صدوقی خیابان حضرت ابوالفضلعلیهالسلام خیابان دانش، کوچه سوم، پلاک ۷۱، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
صالحی - ارتباط کاربران
آئین بزرگداشت علامه سید محمدحسینطباطبایی 📌همراه با رونمایی از کتاب" دستنوشتهها"( یادداشتهایی از
📌همچنین گفتهاند: کتاب را در روز رونمایی تخفیف حضوری میدهند.
🔸
💠 به مناسبت چهل و سومین سالگرد ارتحال علامه والامقام حضرت آیت الله سیدمحمدحسین طباطبایی رحمة الله علیه، و در آستانه ایام فاطمیه ، همایش «حکیم الهی» برگزار میگردد.
▫️قاری قرآن: استاد فروغی
▫️سخنرانان: آیت الله مسعودی خمینی، آیت الله ناییجی،
▫️مجری: دکتر علیرضا امیدواریان
▫️با نوای گرم حاج سیدمهدی میرداماد
▫️زمان : چهارشنبه 23 آبان, از ساعت 18.30 تا 21
📍مکان : دارالقرآن و بیت مفسر کبیر علامه طباطبائی ( ره )
خیابان شهداء(صفائیه)،کوچه۲۱
هدایت شده از ضد شبهه ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂 وقتی حاج آقا بدجور سوتی میده
ببینید و شاد بشید نکته اخلاقی هم داره
#ضد_شبهه
🔸 @ZSHOBHE
➡️ Zil.ink/zshobhe
هدایت شده از مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 الان وقت خودزنی نیست! فرماندهان نظامی را تضعیف نکنید!
🔸امیرالمؤمنین در ابتدای جنگ صفین میفرمایند: ایلشگریان مسلمان، با یکدیگر نزاع نکنید، بلکه نیروی خود را در جهت نابودی دشمن بهکار گیرید. در وسط جنگ وقت تخریب نیروهای نظامی و امنیتی نیست...
🎙 حجتالاسلام محمد سعادتمند
🔗 مشاهده فیلم کامل مصاحبه:
https://www.aparat.com/v/Mt4k6
💠 روایت دفاع بهتآور
✍ محمد سعادتمند
#یادداشت ۸ - بیست و یکم آبان ۱۴۰۳
قرآن کریم در آیه ۴ سوره محمد از معادلهای کاربردی در جنگ با کفارِ جنایتپیشه سخن میگوید. اگر میخواهید سایه جنگ از سر کشور شما دور شود باید به شدیدترین حالت ممکن با او برخورد کنید تا قدرتتان را به او دیکته کنید: فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها.
امام صادق علیه السلام در تحلیل شهادت مظلومانهی زيد بن علی فرزند امام سجاد علیهالسلام به همین آیه استناد کرده [۱] و فرمودند: قبل از آنکه قدرتش را به دشمن دیکته کنند و دشمن را به سختی منکوب کنند سراغ منتگذاشتن بر سر دشمن و نرمشدن با آنان رفتند. لذا دشمن جنایتکار به جای اینکه با این نرمشِ لشکر زيد، بیخیال جنگ بشود؛ برعکس! جریتر شده و از مسیری دیگر ضربه نهایی را به آنان زد و رهبرشان را به شهادت رسانید: إِنَّمَا جَعَلَ اللَّهُ الْمَنَّ بَعْدَ الْإِثْخَانِ حَتَّی خَرَجُوا عَلَیْکُمْ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ فَقَاتَلُوکُمْ
حالا تصور کنید...
وقتی کافری جنایتکار قصد کرده که همه او را یک دیوانه تلقی کنند و تئوری سگهار منطقه را موبهمو اجرا میکند و یکسال است که ابایی از زدن بیمارستان و مدرسه و سوزاندن چادر آوارگان ندارد اگر محکم پاسخ نبیند از موضع تهاجمی خودش نه تنها چشم نمیپوشد بلکه سطح به سطح اقدامات خودش را در مورد ایران ارتقا میدهد. این همان معنای خطای محاسباتی اسرائیل در مورد ایران است که رهبر فرزانه و شجاع ما به آن اشاره کرد. [۲]
اما چگونه به اسرائیل پاسخ بدهیم که دست بردارد و عقب بنشیند؟
امیرالمؤمنین علیه السلام ذیل آیه ۴ سوره محمد در خطبه ۱۲۴ نهج البلاغه میفرماید: دشمنی که خودش را به دیوانگی زده است (با ضرباتِ همسطحِ شما) عقب نمینشیند: إِنَّهُمْ لَنْ يَزُولُوا عَنْ مَوَاقِفِهِمْ مگر اینکه پاسخی به او بدهید که باور نمیکند؛ باید ضربهای بزنید که کاسه جمجمهاش را باز کند: ضَرْبٍ يَفْلِقُ اَلْهَامَ. باید جوری بزنیدش که استخوانهایش آرد شود: وَ يُطِيحُ اَلْعِظَامَ. با ضربات عادی و ضرباتِ همسطح با ضربات او سایه جنگ برطرف نمیشود بلکه باید جوری بزنید که دست و پاهایش کَنده شود و به اطرافش بیافتد: يُنْدِرُ اَلسَّوَاعِدَ وَ اَلْأَقْدَامَ.
در پایان، شایان تذکر است که نه تنها طعنهزدن و اعتراضکردن در تریبونهای عمومی به مسئولان نظامی کشور در حین جنگ با این محتوا و هر محتوای دیگری حتما مورد نهی قرآن و عترت است؛ که اینجا اجمالا توضیح داده شده؛ بلکه حلقههای میانی بایستی قبل از وعده صادق ۳ به این نیت #روایت_دفاع_بهت_آور را گسترش بدهند که دست مسئولان نظامی برای آنچه "ضربهای به مراتب سختتر" نامیدهاند بازتر شود.
هر چه قدرت دستگاه تبیینی نیروهای مومن کشور در این عرصه بالاتر برود به همان اندازه دست نظام در زدن مجرمِ وحشی بازتر شده و سایهی جنگ به همان دلیل از کشور ما دور میشود. و البته عکس قضیه...
[۱] رجال الکشی، ج۱، ص۳۶۰
[۲] بایستی خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد؛ اینها نسبت به ایران دچار خطای محاسباتیاند؛ اینها ایران را نمیشناسند.
بیانات در دیدار خانواده شهدای امنیت مورخه ۶ آبان ۱۴۰۳
@mTatbiqy
🔹 eitaa.com/mTatbiqy/244
🔸
@Salehi786
نشریه ۱ - جهاد و شهادت ۱.pdf
3.64M
#نشریه معارفی تمحیص | شماره ١
#PDF
🔸عنوان: حیات عندالرب
🔹موضوع: جهاد و شهادت
📥 توزیع جهت چاپ و پخش در مساجد، مدارس و کانونهای فرهنگی
✅ مرکزتنظیمونشرآثاراستادعابدینی
🔹 @Abedini
🔸
@Salehi786
بسم الله
#حدیث
🔸 منزلت و مقام شفاعت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و شیعیان ایشان در صحنهی عظیم قیامت
(ترجمه حدیث)
🔸
▫️١
جامع الاحادیث
https://hadith.inoor.ir/hadith/308033
تفسير فرات الکوفي ج ۱، ص ۲۹۸
https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/246090
بحار الأنوار، ج ۴۳، ص ۶۴
حديث قدسی > پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) > حضرت زهرا (سلام الله عليها) > امام باقر (علیه السلام) > امام صادق (علیه السلام)
🔻قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ أَحْمَدَ اَلدِّينَوَرِيُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) قَالَ:
قَالَ جَابِرٌ لِأَبِي جَعْفَرٍ (علیه السلام):
⚡ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، حَدِّثْنِي بِحَدِيثٍ فِي فَضْلِ جَدَّتِكَ فَاطِمَةَ (علیها السلام) إِذَا أَنَا حَدَّثْتُ بِهِ اَلشِّيعَةَ فَرِحُوا بِذَلِكَ
🔻قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام):
⚡ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ:
⚡ إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلْقِيَامَةِ نُصِبَ لِلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلرُّسُلِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَيَكُونُ مِنْبَرِي أَعْلَى مَنَابِرِهِمْ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ
🔻ثُمَّ يَقُولُ اَللَّهُ: يَا مُحَمَّدُ اُخْطُبْ
⚡ فَأَخْطُبُ بِخُطْبَةٍ لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلرُّسُلِ بِمِثْلِهَا
🔻 ثُمَّ يُنْصَبُ لِلْأَوْصِيَاءِ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ وَ يُنْصَبُ لِوَصِيِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فِي أَوْسَاطِهِمْ مِنْبَرٌ مِنْ نُورٍ فَيَكُونُ مِنْبَرُهُ أَعْلَى مَنَابِرِهِمْ
🔻ثُمَّ يَقُولُ اَللَّهُ: يَا عَلِيُّ اُخْطُبْ
⚡ فَيَخْطُبُ بِخُطْبَةٍ لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنَ اَلْأَوْصِيَاءِ بِمِثْلِهَا
🔻 ثُمَّ يُنْصَبُ لِأَوْلاَدِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْمُرْسَلِينَ مَنَابِرُ مِنْ نُورٍ فَيَكُونُ لاِبْنَيَّ وَ سِبْطَيَّ وَ رَيْحَانَتَيَّ أَيَّامَ حَيَاتِي مِنْبَرَانِ مِنْ نُورٍ
🔻ثُمَّ يُقَالُ لَهُمَا: اُخْطُبَا، فَيَخْطُبَانِ بِخُطْبَتَيْنِ لَمْ يَسْمَعْ أَحَدٌ مِنْ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْمُرْسَلِينَ بِمِثْلِهِمَا
🔻ثُمَّ يُنَادِي اَلْمُنَادِي وَ هُوَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام):
⚡ أَيْنَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ
⚡ أَيْنَ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ
⚡ أَيْنَ مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ
⚡ أَيْنَ آسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ
⚡ أَيْنَ أُمُّ كُلْثُومٍ أُمُّ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا
فَيَقُمْنَ فَيَقُولُ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى:
⚡ يَا أَهْلَ اَلْجَمْعِ لِمَنِ اَلْكَرَمُ اَلْيَوْمَ؟
⚡فَيَقُولُ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ وَ الحَسَنُ وَ الحُسَيْنُ [وَ فَاطِمَةُ] : «لِلّٰهِ اَلْوٰاحِدِ اَلْقَهّٰارِ»
🔻فَيَقُولُ اللهُ تَعَالَى:
⚡ يَا أَهْلَ اَلْجَمْعِ إِنِّي قَدْ جَعَلْتُ اَلْكَرَمَ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ فَاطِمَةَ
⚡ يَا أَهْلَ اَلْجَمْعِ طَأْطِئُوا اَلرُّءُوسَ وَ غُضُّوا اَلْأَبْصَارَ،
⚡ فَإِنَّ هَذِهِ فَاطِمَةُ تَسِيرُ إِلَى اَلْجَنَّةِ
🔻 فَيَأْتِيهَا جَبْرَئِيلُ بِنَاقَةٍ مِنْ نُوقِ اَلْجَنَّةِ، مُدَبَّجَةَ اَلْجَنْبَيْنِ خِطَامُهَا مِنَ اَللُّؤْلُؤِ اَلْمُحَقَّقِ اَلرَّطْبِ (المُخْفَقِ الرَّطْبِ)، عَلَيْهَا رَحْلٌ مِنَ اَلْمَرْجَانِ، فَتُنَاخُ بَيْنَ يَدَيْهَا فَتَرْكَبُهَا
⚡فَيَبْعَثُ إِلَيْهَا مِائَةَ أَلْفِ مَلَكٍ فَيَصِيرُونَ عَلَى يَمِينِهَا، وَ یُبْعَثُ إِلَیْهَا مِائَةُ أَلْفِ مَلَکٍ فَیَصِیرُونَ عَلَی یَسَارِهَا، وَ يَبْعَثُ إِلَيْهَا مِائَةَ أَلْفِ مَلَكٍ يَحْمِلُونَهَا عَلَى أَجْنِحَتِهِمْ حَتَّى يُسَيِّرُونَهَا عَلَى بَابِ اَلْجَنَّةِ
🔻فَإِذَا صَارَتْ عِنْدَ بَابِ اَلْجَنَّةِ تَلْتَفِتُ، فَيَقُولُ اَللَّهُ:
⚡ يَا بِنْتَ حَبِيبِي، مَا اِلْتِفَاتُكِ وَ قَدْ أَمَرْتُ بِكِ إِلَى جَنَّتِي؟
🔻فَتَقُولُ:
⚡ يَا رَبِّ أَحْبَبْتُ أَنْ يُعْرَفَ قَدْرِي فِي مِثْلِ هَذَا اَلْيَوْمِ
🔻 فَيَقُولُ اللهُ تَعَالَى:
⚡ يَا بِنْتَ حَبِيبِي، اِرْجِعِي فَانْظُرِي مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ حُبٌّ لَكِ أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ ذُرِّيَّتِكِ خُذِي بِيَدِهِ فَأَدْخِلِيهِ اَلْجَنَّةَ.
🔸
🔻 قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام):
⚡ وَ اَللَّهِ يَا جَابِرُ، إِنَّهَا ذَلِكَ اَلْيَوْمَ لَتَلْتَقِطُ شِيعَتَهَا وَ مُحِبِّيهَا كَمَا يَلْتَقِطُ اَلطَّيْرُ اَلْحَبَّ اَلْجَيِّدَ مِنَ اَلْحَبِّ اَلرَّدِيِّ
⚡ فَإِذَا صَارَ شِيعَتُهَا مَعَهَا عِنْدَ بَابِ اَلْجَنَّةِ يُلْقِي اَللَّهُ فِي قُلُوبِهِمْ أَنْ يَلْتَفِتُوا
🔸
🔻 فَإِذَا اِلْتَفَتُوا فيَقُولُ الله:
⚡ يَا أَحِبَّائِي، مَا اِلْتِفَاتُكُمْ وَ قَدْ شَفَعَتْ فِيكُمْ فَاطِمَةُ بِنْتُ حَبِيبِي؟
🔻 فَيَقُولُونَ:
⚡ يَا رَبِّ أَحبَبْنَا أَنْ يُعْرَفَ قَدْرُنَا فِي مِثْلِ هَذَا اَلْيَوْمِ
.