✨﷽✨
🔴عاقبت وحشتناک فکر و حسرت گناه
✍مردي در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف (( منجاب)) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد چشمش به مردی افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد:حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى گناه كرد.زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، حيله اي به ذهنش رسيد و گفت :
من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم .
مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى خواند: ... اين الطريق الى حمام منجاب؟(( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ))؟
مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى خواند، و با اين حال از دنيا رفت و عاقبت به شرشد
📚نفل از كتاب عالم برزخ ص 41 يا كشكول شيخ بهائى 1/232
🌺🌸🌺🌸🥀🥀
@salehin114
☘دولــت کــریمه ی امام زمان (عجل الله فرجه)
◀️ قسمت هفتاد
💭..گفتیم حضرت ابراهیم با استدلالی که آورد نمرود را شکست داد.
⁉️شاید بگویید مگر حضرت به مردم با استدلال، بی خاصیت بودن بت ها را نشان نداد، آن قضیه شکسته شدن بت ها و انداختن تبر روی بت بزرگ.. پس چرا مردم دوباره یاری نکردند؟
☝️خُب مگر مقام معظم رهبری بارها و بارها با استدلالها و با دلیل ها بی اعتمادی آمریکا را نشان نداد، پس چرا بعضی از مسئولین و بعضی مردم همچنان به آمریکا اعتماد داشتند‼️
🗳مگر مقام معظم رهبری نگفت به لیست هایی که از طرف آمریکا و غرب، آن لیست های انتخاباتی که تهیه می شود رأی ندهید، پس چرا مردم رأی دادند؟
مگر ناصرالدین شاه نمی دانست امیرکبیر چه قدر به او خدمت کرد، پس چرا او را کشت⁉️
〽️مگر مردم نمی دانستند شیخ فضل الله مستبد نیست و یار مردم است، پس چرا موقع اعدام بعضی ها زیر چوبه دارش سوت و کف زدند؟ مگر مردم نمی دانستند رضا خان چه جنایتکاری بود و چه زمین خواری بود پس چرا هنوز بعضی ها طرفدارش هستند❓
⚠️جواب همه یکی هست، عملیات روانی جبهه باطل موفق عمل کرد.
🚫دشمن دید دارد رسوا می شود گفت چکار کنم؟
شروع کرد به جنگ روانی، بازی با احساسات.. 📣 آی مردم بیایید که ابراهیم خداهای شما را شکست و از بین برد، آی مردم بیایید اگر دیر بجنبید دیگر زندگی شما از دست می رود..
👤آن کشاورز ترسید گفت اگر ابراهیم بی احترامی کرد، که کرد. الان این خداها خشمشان بگیرد چی؟😱 باران نبارد چی؟ بدبخت می شوم. مردم هم گفتند وای واقعا بت ها شکست اگر حق با نمرود باشد چی؟🤕 اگر عذاب الهی بیاید چی، چکار کنیم؟..
🗓در زمان الان هم دقیقا جنگ روانی دشمن چه بود؟؟
اگر فلانی بیاید اعدام می کند، اگر فلانی بیاید😱 در خیابان دیوار می کشد، وای اگر فلانی بیاید دلار می شود پنج هزار تومان، چه خاکی به سر بکنم! وای اگر شیخ فضل الله بیاید دیکتاتوری می شود..
📚اگر تاریخ را خوب بلد باشیم،
اگر تاریخ را خوب بخوانیم از این حربه مهم شیطان🔥 عملیات روانی شیطان نجات پیدا خواهیم کرد.
🔹مردم یک لحظه دیدند خداهای آنها شکست.. ابراهیم برایشان ثابت کرده بت هایشان خدا نیست و هیچ کاره هست. ولی اسیر عملیات روانی شدند❌ اسیر.. اسیر.. یک لحظه همه چیز را رها کردند گفتند خدای ابراهیم را رها کنید بچسبیم به زندگی. اگر ابراهیم بیاید عذاب می آید، اگر ابراهیم بیاید زندگی یمان خراب می شود.. رفتند به تماشای سوخته شدن حضرت ابراهیم (ع) در آتش!🔥
😔در کربلا هم دقیقا همین طوری بود مردم می دانستند این پسر پیغمبر است، حسین پسر پیغمبر (ص) است ولی بخاطر دنیا..❌ الان هم مردم می دانند امام زمان (عج) امام غایب است باید کار کنیم بیاید، ولی بخاطر دنیا...
👈نمرود از حس دنیا پرستی مردم استفاده کرد. از علاقه آنها به بت ها سوء استفاده کرد. همه را جمع کرد، به همه گفت ببینید، هیزم هم جمع بکنید خودتان هم در این کار دخیل باشید، پیغمبر را بسوزانید. دقیقا همان کاری که در کربلا کردند.
در قضیه نمرود مردم هیزم جمع می کردند، در قضیه کربلا🍁 مردم سنگ جمع می کردند.
⚠️اما یک نکته این وسط هست،
دست خدا را دیدید؟ «وَ مَکَروا وَ مَکَرَ الله، وَاللهُ خَیرُ الماکِرین»...
🖇 ادامه دارد ...
#استاد_عبادی
#متن_دولت_کریمه ۷۰
#حکومت_مهدوی
#امام_زمان
mahdimontazeremast
💠عدالت دقیق و عجیب خداوند!💠
روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور مىكرد، چشمهاى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد.
در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت.
پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت.
سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت.
در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسهاش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست.
پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم.
بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد!
موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مىديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟
خداوند به موسى(ع) وحى كرد:
آن پيرمرد هيزمشكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد.
پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد.
به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم.
📜بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118
@Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | وقتی زن و شوهر دعوا میکنن، چجوری آشتی کنن؟؟
📌وقتی همسرمون ناراحته چطور رفتارکنیم؟
📌 فرق زن و مرد وقتی عصبانی میشن!!
@Hamsarane_LR
#داستان
*کلاغی که مامور خدا بود*
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن
سفره ناهار چیده شد
ماست، سبزی، نوشابه،نون
دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که...
یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
دل همه برد
حالا هرکه دلش میشه بخوره
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار
خیلی بهمون سخت گذشت.
توکوه
گشنه
همه ماست و سبزی خوردیم
کسی هم نوشابه نخورد
خیلی سخت گذشت
و خیلی هم رفقا تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی اصلش ناراحت بودن
وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن
یه دفعه ای گفتن رفقاااااااااا
بدویییییین
چی شده؟
دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگه.
واگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
*اگر آقای انصاریان اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون گرفت*
*حالت نگرفت، جونت نجات داد*
خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پرده چیه.
امام عسکری فرمودند:
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آن که نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :ما مِن بَلِيّةٍ إلاّ و للّه ِ فيها نِعمَةٌ تُحيطُ بِها
بهترین راه برای شکر نعمتهای خداوند عزیز، نماز است.
@Dastane_amozande
༻﷽༺
داستانی عبرت انگیز در مورد (اثر بداخلاقی)
یکی از بزرگان اصفهان خدا رحمتش کند معلم علم اخلاق بود و همه رویش حساب می کردند.
وی در میان مردم زود عصبانی می شد، ولی در خانه اش را نمی دانم...
یادم نمی رود با وجود این که به من لطف داشت، یک وقت چرایی گفتم که به من برگشت و زود هم پشیمان شد!
مقداری عصبانی منش و بداخلاق بود، خودش مثل باران گریه می کرد..
می گفت: "شبی در خواب دیدم که مُردم و مرا در قبر گذاشتند، ناگهان سگ سیاهی آمد و بنا بود که همیشه با من باشد!! در همان خواب حس کردم که این سگ سیاه، بداخلاقی های دنیای من است که به این صورت در آمده و تمثُّل پیدا کرده است..."
مثل باران گریه می کرد و می گفت: "خیلی ناراحت بودم که حالا چطور می شود...که یک دفعه دیدم آقا امام حسین (علیه السلام) آمدند..."
البته بگویم که این آقا با آن که از علمای بزرگ اصفهان بود، اما ارادت خاصی به اهل بیت (علیهم السلام) داشت و در جلسات خصوصی روضه شرکت می کرد و به منبر می رفت و می گفت: "برای این که از روضه خوان های امام حسین محسوب شوم منبر میروم و روضه میخوانم"
می فرمود: "فهمیدم که برای آن نوکری که به این خاندان داشتم، آقا امام حسین (علیه السلام)به فریادم رسیده، به آقا امام حسین عرض کردم که این سگ چطور می شود؟ فرمودند: من تو را از دستش نجات میدهم...و با اشارهای که به او کردند، رفت.
از خواب بیدار شدم. نظیر این قضیه را زیاد داریم..!
#جهاد_با_نفس (استاد مظاهری)
💠 @resale_hamrah
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈